Forwarded from Moosighi sonati
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
موسیقی تیتراژ سریال《سربداران》
در دستگاه نوا اثری از استاد #فرهاد_فخرالدینی
کارگردان : #محمدعلی_نجفی
سال پخش : 1362
بازیگران: #علی_نصیریان، #امین_تارخ ، #سوسن_تسلیمی، #محمدعلی_کشاورز، #افسانه_بایگان....
سربداران ، سری تلویزیونی تاریخی است که بر اساس قیام سربداران خراسان به رهبری شیخ حسن جوری علیه استیلای مغول بر ایران ساخته شدهاست.
گوشههایی از این فیلم هم مربوط به رهبری پیشین شیخ خلیفه مازندرانی مؤسس این جنبش است.
@moosighi_sonati
در دستگاه نوا اثری از استاد #فرهاد_فخرالدینی
کارگردان : #محمدعلی_نجفی
سال پخش : 1362
بازیگران: #علی_نصیریان، #امین_تارخ ، #سوسن_تسلیمی، #محمدعلی_کشاورز، #افسانه_بایگان....
سربداران ، سری تلویزیونی تاریخی است که بر اساس قیام سربداران خراسان به رهبری شیخ حسن جوری علیه استیلای مغول بر ایران ساخته شدهاست.
گوشههایی از این فیلم هم مربوط به رهبری پیشین شیخ خلیفه مازندرانی مؤسس این جنبش است.
@moosighi_sonati
آزمون: مقیاس تاب آوری.
.
برای شرکت در این آزمون میتوانید از لینک زیر استفاده کنید:
https://b2n.ir/d69303
.
#علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه #راهبرانه #جان_گاتمن #روان_شناسی #روانشناسی #دنیای_مطلوب #روانشناسی_امید
🆔 Sayehsokhan
.
برای شرکت در این آزمون میتوانید از لینک زیر استفاده کنید:
https://b2n.ir/d69303
.
#علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه #راهبرانه #جان_گاتمن #روان_شناسی #روانشناسی #دنیای_مطلوب #روانشناسی_امید
🆔 Sayehsokhan
🔸️|| کتاب نخواهد مرد...
چند روز پیش رفته بودم منزل #علی_دهباشی، به قول استاد محمدعلی موحد، امیر #بخارا .
میدان فلسطین است. منزلش مانند وجودش لطف و لطافت فرهیختگی و فرهنگ دارد. منزلش کتابخانهای است انبوهی از کتاب، آن هم چه کتابهایی.
دو ساعتی آنجا بودم و احساس کردم دهباشی و دهباشیها انرژیشان را از کتابها میگیرند، همین کتابهایی که از کف تا سقف خانهشان را پوشانده.
▫️از نوجوانیام جذابترین خاطرههایم گوسفندچرانی در صحرا و ور رفتن و بازی با کتابخانه شخصیام در خانهمان است.
ضلع شمالی مهمانخانهمان که "اتاق بزرگ" میگفتیم کمد کوچک کتابخانهای داشتم که سی چهل جلد کتاب داشت. تقریبا هر روز آنها را از نو میچیدم و تمیز میکردم. عادتم شده بود، عادتی که هنوز ترک نکردهام و شدیدتر هم شده است.
جسم کتابها و لمسکردنشان حالم را خوب میکند. کتاب، برایم آرامبخش است. تماشاکردن کتابخانه، برایم حس و حالی دارد که توان بیانش را ندارم.
▫️ کتابها دوست داشتنیاند. حتی کتاب نخوانها هم کتابدوستاند. برخی شیدای کتاباند، برخی هم کمتر، اما به کتاب احترام میگذارند.
قصه فقط جان و محتوای کتاب نیست که ما را مجذوب خود میکند، بل جسم کتاب هم زیبا و زیبنده زندگی آدمی است.
▫️#آلیسون_هوور_بارتلت در کتاب خواندنیاش " #جنون_کتاب " ( ۱۳۹۹) داستان واقعی یک دزد کتاب یعنی آقای جان گیلکی را مینویسد. گیلکی تمام عمرش صرف به دست آوردن کتابها میشود و در این راه خطرها میکند و زندانها میرود و بسیار سختیها میکشد. به قول بارتلت "عشق معصومانه به کتاب" داشت و "طلسم کتاب مسحورش کرده بود". چنان شیفته کتاب بود که پدرش به شوخی به او گفته "وقتی از شکم مادرم بیرون میآمدهام کتابی توی دستم بوده".
▫️مساله خواندن کتابها نبود، "تصاحب کتابها هم به او انگیزه میداد". کتابها "خود آرمانیاش بودند".
▫️بارتلت از جان گیلکی میپرسد چه چیز کتابها وسوسهاش میکند؟ جان میگوید:
"کتاب بصری است، به شکل و شمایلش مربوط میشود، وقتی همهشان در قفسه کنار هم مینشینند".
▫️بارتلت نقل میکند #یوجین_فیلد در ۱۸۹۶ کتابی با عنوان "ماجراهای عاشقانهی یک شیدای کتاب "مینویسد و میگوید
"کتابها حس دارند. ... کتاب هایم مرا میشناسند و دوستم دارند. صبحها تا چشم باز میکنم، کل کتابهایم مرا میشناسند و دوستم دارند".
▫️بارتلت میگوید جسم کتابها کارهای مهم و جالبی میکنند و "اینها نه اشیایی زیبا" بل "ارتباط ما را با گذشته از طریق حجم و جسمیت خود حفظ کردهاند".
▫️بله، جسم کتابها هم جان و معنایی دارد که مستقل از محتوا و کلمات داخل کتاب است. #آلبرتو_مانگل کتابی بینهایت جذاب با عنوان " #برچیدن_کتابخانهام " (۱۴۰۱) دارد و توصیفهایی شگفت از کتاب و کتابخانه میدهد از جمله اینکه "کتابخانه آشیانه خاطرات است". مانگل قصه وررفتن و به قول خودش برچیدن کتابها و کتابخانه را روایت میکند و حس و حال کتاببازها در این برچیدنها را مینویسد.
آنها که کرم کتاباند میدانند وررفتن با کتابخانه و کتابها لذتی حتی بیشتر از کتاب خواندن دارد، هر چند به پای کتاب نوشتن نمی رسد.
▫️#امبرتو_اکو و #ژان_کلود_کریر در کتاب " #از_کتاب_رهایی_نداریم " قصههای شیداییشان به کتاب را میگویند و فصلی هم با عنوان " #کتاب_نخواهد_مرد " دارند. مشتاقان کتاب خواندن این کتاب را از دست ندهند و ببینند چرا از کتاب رهایی نداریم و کتاب نمیمیرد.
▫️قیمت #کتاب خیلی گران است و کتابهای الکترونیک هم رونق دارند، اما کتاب چاپی ارزشها و دلالتهای خودش را دارد. کمی از آنها را گفتم. خودتان مابقیاش را میدانید.
#دکتر_نعمت_الله_فاضلی
🆔 @Sayehsokhan
چند روز پیش رفته بودم منزل #علی_دهباشی، به قول استاد محمدعلی موحد، امیر #بخارا .
میدان فلسطین است. منزلش مانند وجودش لطف و لطافت فرهیختگی و فرهنگ دارد. منزلش کتابخانهای است انبوهی از کتاب، آن هم چه کتابهایی.
دو ساعتی آنجا بودم و احساس کردم دهباشی و دهباشیها انرژیشان را از کتابها میگیرند، همین کتابهایی که از کف تا سقف خانهشان را پوشانده.
▫️از نوجوانیام جذابترین خاطرههایم گوسفندچرانی در صحرا و ور رفتن و بازی با کتابخانه شخصیام در خانهمان است.
ضلع شمالی مهمانخانهمان که "اتاق بزرگ" میگفتیم کمد کوچک کتابخانهای داشتم که سی چهل جلد کتاب داشت. تقریبا هر روز آنها را از نو میچیدم و تمیز میکردم. عادتم شده بود، عادتی که هنوز ترک نکردهام و شدیدتر هم شده است.
جسم کتابها و لمسکردنشان حالم را خوب میکند. کتاب، برایم آرامبخش است. تماشاکردن کتابخانه، برایم حس و حالی دارد که توان بیانش را ندارم.
▫️ کتابها دوست داشتنیاند. حتی کتاب نخوانها هم کتابدوستاند. برخی شیدای کتاباند، برخی هم کمتر، اما به کتاب احترام میگذارند.
قصه فقط جان و محتوای کتاب نیست که ما را مجذوب خود میکند، بل جسم کتاب هم زیبا و زیبنده زندگی آدمی است.
▫️#آلیسون_هوور_بارتلت در کتاب خواندنیاش " #جنون_کتاب " ( ۱۳۹۹) داستان واقعی یک دزد کتاب یعنی آقای جان گیلکی را مینویسد. گیلکی تمام عمرش صرف به دست آوردن کتابها میشود و در این راه خطرها میکند و زندانها میرود و بسیار سختیها میکشد. به قول بارتلت "عشق معصومانه به کتاب" داشت و "طلسم کتاب مسحورش کرده بود". چنان شیفته کتاب بود که پدرش به شوخی به او گفته "وقتی از شکم مادرم بیرون میآمدهام کتابی توی دستم بوده".
▫️مساله خواندن کتابها نبود، "تصاحب کتابها هم به او انگیزه میداد". کتابها "خود آرمانیاش بودند".
▫️بارتلت از جان گیلکی میپرسد چه چیز کتابها وسوسهاش میکند؟ جان میگوید:
"کتاب بصری است، به شکل و شمایلش مربوط میشود، وقتی همهشان در قفسه کنار هم مینشینند".
▫️بارتلت نقل میکند #یوجین_فیلد در ۱۸۹۶ کتابی با عنوان "ماجراهای عاشقانهی یک شیدای کتاب "مینویسد و میگوید
"کتابها حس دارند. ... کتاب هایم مرا میشناسند و دوستم دارند. صبحها تا چشم باز میکنم، کل کتابهایم مرا میشناسند و دوستم دارند".
▫️بارتلت میگوید جسم کتابها کارهای مهم و جالبی میکنند و "اینها نه اشیایی زیبا" بل "ارتباط ما را با گذشته از طریق حجم و جسمیت خود حفظ کردهاند".
▫️بله، جسم کتابها هم جان و معنایی دارد که مستقل از محتوا و کلمات داخل کتاب است. #آلبرتو_مانگل کتابی بینهایت جذاب با عنوان " #برچیدن_کتابخانهام " (۱۴۰۱) دارد و توصیفهایی شگفت از کتاب و کتابخانه میدهد از جمله اینکه "کتابخانه آشیانه خاطرات است". مانگل قصه وررفتن و به قول خودش برچیدن کتابها و کتابخانه را روایت میکند و حس و حال کتاببازها در این برچیدنها را مینویسد.
آنها که کرم کتاباند میدانند وررفتن با کتابخانه و کتابها لذتی حتی بیشتر از کتاب خواندن دارد، هر چند به پای کتاب نوشتن نمی رسد.
▫️#امبرتو_اکو و #ژان_کلود_کریر در کتاب " #از_کتاب_رهایی_نداریم " قصههای شیداییشان به کتاب را میگویند و فصلی هم با عنوان " #کتاب_نخواهد_مرد " دارند. مشتاقان کتاب خواندن این کتاب را از دست ندهند و ببینند چرا از کتاب رهایی نداریم و کتاب نمیمیرد.
▫️قیمت #کتاب خیلی گران است و کتابهای الکترونیک هم رونق دارند، اما کتاب چاپی ارزشها و دلالتهای خودش را دارد. کمی از آنها را گفتم. خودتان مابقیاش را میدانید.
#دکتر_نعمت_الله_فاضلی
🆔 @Sayehsokhan
🥀
به بهانهٔ سالروز درگذشت مریم میرزاخانی
۱. اسم #مریم_میرزاخانی را بار اول دبیرستانی که بودم شنیدم. کسی بود که نشنیده باشد یعنی؟ با دو طلای المپیاد ریاضی جهانی المپیادی المپیادیها بود. یک جور مظهر نبوغ.
بعد که رفتم شریف، آن روزهای اول که هنوز "المپیادیها" رفقای صمیمی نشده بودند و یواشکی به هم نشانشان میدادیم که مثلا "این رضا صادقیهها! طلای ریاضی جهانی!"مریم میرزاخانی بازهم جایگاهش ویژه بود.
دوستی داشتم که وقتی مریم را جلوی ساختمان ابنسینا میدید، میگفت "نگاه مریم میرزاخانی به من افتاد، به آیکیوم چند تا اضافه شد." دیگری سری تکان میداد و میگفت "رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند."
۲. بعد سالیان دراز گذشت و خبر دکترا گرفتن و پیشرفتهای علمیش دورادور رسید. نه که انتظار دیگری باشد البته. میچرخید بین هاروارد و پرینستون و استانفورد و در بالاترین سطوح میدرخشید. تعجبی نداشت. حتی مدال فیلدز را هم که برد باز تعجب نکردم.
یعنی فیلدز را به جز او کس دیگری باید میبرد؟ به جایش آنچه همیشه متعجبم میکرد بیسر و صدا بودنش بود و افتادگیش. هستند آدمهایی که با یک دهم دستاوردهایش خدا را هم بنده نیستند. مریم میرزاخانی ولی ساکت بود.
یادم هست آن روزهای بعد از مدال فیلدز، که اسمش دوباره سر زبانها افتاده بود و باز شده بود اسم خاص، با برادرم صحبت میکردم و به مصداقِ مشک آنست که خود ببوید میگفت "دیدی حتی وبسایت شخصی نداره؟ دمش گرم واقعا."
۳. خبر سرطانش را از تلگرام که دیدم، فرستادم برای یکی از آن صمیمیترین دوستان زندگی که دوست مشترکمان بود و پرسیدم که واقعیت دارد یا نه، و گفت که ایکاش این لامذهب هم جزیی از آن این همه دروغی بود که از تلگرام در میآید، واقعیت است و بیمارستان است.
گفت که همه میپرسند "چرا مریم؟" ده دقیقهای حرف زدیم، حرف از دنیا و از بد نشستن تاس و از بخت و اقبال بد. بهتر از من میدانست که "چرا" سوالی نیست که اینطور مواقع معنی و کاربردی داشته باشد، ولی غم راستش با منطق و استدلال میانه خاصی ندارد. خداحافظی که کردیم دیدم قادر به کار نیستم.
نیم ساعتی نشستم جلوی پنجرههای بزرگ کتابخانه و بیرون را نگاه کردم و ملودی آقای گلاکِ دوستداشتنی را گوش کردم و بعد وسایل را جمع کردم و رفتم. بعضی روزها هست که آن "که چی؟" ِ درون آدمی قویتر از آن است که کار کند.
۴. مریم میرزاخانی دوست من نبود، ولی بیست و دو سال مثالِ من بود از آدمی که از سختکوشیش و همتش و نبوغش بهترین استفاده را کرده؛ از آدمی که با خودش در صلح است و عشقش نه به اسم در کردن و معروفیت، که صرفا به ریاضی است و به کارش؛ از آدمی که در کمتر از چهل سال روی این کره خاکی، یک انحنایی به مرزهای کائنات داده.
امروز صبح بیدار شدم به این خبر گند که آن دختر ساکتِ مانتوخاکستریِ دانشکده ریاضی، آن خانم موقر پیراهن آبی کوتاهموی برنده مدال فیلدز، آن "مریم" ِ گفتگوهای طولانی من و دوستانم درباره نبوغ و سختکوشی، یک دم در این ظلام درخشید و جست و رفت. ایکاش مثالها نمیرفتند.
یادش گرامی.
#علی_فرنوديان
@selmuly ◾️
🆔 @Sayehsokhan
به بهانهٔ سالروز درگذشت مریم میرزاخانی
۱. اسم #مریم_میرزاخانی را بار اول دبیرستانی که بودم شنیدم. کسی بود که نشنیده باشد یعنی؟ با دو طلای المپیاد ریاضی جهانی المپیادی المپیادیها بود. یک جور مظهر نبوغ.
بعد که رفتم شریف، آن روزهای اول که هنوز "المپیادیها" رفقای صمیمی نشده بودند و یواشکی به هم نشانشان میدادیم که مثلا "این رضا صادقیهها! طلای ریاضی جهانی!"مریم میرزاخانی بازهم جایگاهش ویژه بود.
دوستی داشتم که وقتی مریم را جلوی ساختمان ابنسینا میدید، میگفت "نگاه مریم میرزاخانی به من افتاد، به آیکیوم چند تا اضافه شد." دیگری سری تکان میداد و میگفت "رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند."
۲. بعد سالیان دراز گذشت و خبر دکترا گرفتن و پیشرفتهای علمیش دورادور رسید. نه که انتظار دیگری باشد البته. میچرخید بین هاروارد و پرینستون و استانفورد و در بالاترین سطوح میدرخشید. تعجبی نداشت. حتی مدال فیلدز را هم که برد باز تعجب نکردم.
یعنی فیلدز را به جز او کس دیگری باید میبرد؟ به جایش آنچه همیشه متعجبم میکرد بیسر و صدا بودنش بود و افتادگیش. هستند آدمهایی که با یک دهم دستاوردهایش خدا را هم بنده نیستند. مریم میرزاخانی ولی ساکت بود.
یادم هست آن روزهای بعد از مدال فیلدز، که اسمش دوباره سر زبانها افتاده بود و باز شده بود اسم خاص، با برادرم صحبت میکردم و به مصداقِ مشک آنست که خود ببوید میگفت "دیدی حتی وبسایت شخصی نداره؟ دمش گرم واقعا."
۳. خبر سرطانش را از تلگرام که دیدم، فرستادم برای یکی از آن صمیمیترین دوستان زندگی که دوست مشترکمان بود و پرسیدم که واقعیت دارد یا نه، و گفت که ایکاش این لامذهب هم جزیی از آن این همه دروغی بود که از تلگرام در میآید، واقعیت است و بیمارستان است.
گفت که همه میپرسند "چرا مریم؟" ده دقیقهای حرف زدیم، حرف از دنیا و از بد نشستن تاس و از بخت و اقبال بد. بهتر از من میدانست که "چرا" سوالی نیست که اینطور مواقع معنی و کاربردی داشته باشد، ولی غم راستش با منطق و استدلال میانه خاصی ندارد. خداحافظی که کردیم دیدم قادر به کار نیستم.
نیم ساعتی نشستم جلوی پنجرههای بزرگ کتابخانه و بیرون را نگاه کردم و ملودی آقای گلاکِ دوستداشتنی را گوش کردم و بعد وسایل را جمع کردم و رفتم. بعضی روزها هست که آن "که چی؟" ِ درون آدمی قویتر از آن است که کار کند.
۴. مریم میرزاخانی دوست من نبود، ولی بیست و دو سال مثالِ من بود از آدمی که از سختکوشیش و همتش و نبوغش بهترین استفاده را کرده؛ از آدمی که با خودش در صلح است و عشقش نه به اسم در کردن و معروفیت، که صرفا به ریاضی است و به کارش؛ از آدمی که در کمتر از چهل سال روی این کره خاکی، یک انحنایی به مرزهای کائنات داده.
امروز صبح بیدار شدم به این خبر گند که آن دختر ساکتِ مانتوخاکستریِ دانشکده ریاضی، آن خانم موقر پیراهن آبی کوتاهموی برنده مدال فیلدز، آن "مریم" ِ گفتگوهای طولانی من و دوستانم درباره نبوغ و سختکوشی، یک دم در این ظلام درخشید و جست و رفت. ایکاش مثالها نمیرفتند.
یادش گرامی.
#علی_فرنوديان
@selmuly ◾️
🆔 @Sayehsokhan
🔸دستخط علامه #علی_اکبر_دهخدا: «اگر با سرنیزه میشد سلطنت را حفظ کرد، سلطان عبدالحمیدها، نیکُلاها و فاروقها حالا بر تخت خود مستقر بودند.»
عکس از صفحه اینستاگرام جویا معروفی
🆔 @Sayehsokhan
عکس از صفحه اینستاگرام جویا معروفی
🆔 @Sayehsokhan
☘️این سبک برای من بسیار جالب است!
☘️امروزه "میهای چیک سن میهای" جزو اساتید برجستهی روانشناسی موفقیت است.
کتابهای او را خواندهام.
👈اگر جمع بزنید، فقط همین را بیان میکند که در فلو (flow) قرار بگیرید.
📕اما در یک جمله هزار سال پیش چقدر زیبا جناب خواجه عبدالله انصاری این موضوع را بیان کرده است.
☘️«استغراق اوقات» یعنی در اوقات غرق شوید.
👈اگر میخواهید کاری را انجام دهید، بروید و داخل آن غرق شوید.
👈فقط اینگونه میتوانید موفق شوید.
🌱به طور مثال میخواهید ورزشکار شوید، همینطور نگویید که "الآن باشگاه بروم یا نروم؟ الآن چطور شد؟"
🌱هنگامی که به باشگاه میروید، در آن ورزش غرق میشوید.
🌱انگشت یک قهرمان بسکتبال بارها شده است که وسط بازی شکسته است و نفهمیده است.
👈این فرد میتواند قهرمان شود، چون غرق بوده است.
👈بعد عدهای میگویند "داغ بودی و نفهمیدی."
👈برای داغی نیست، برای این است که در فلو و در غرقشدگی قرار دارد.
🔹ما میخواهیم به عنوان یک انسان در این دنیا کامیاب شویم...
در هر شاخهای که میخواهیم کامیاب شویم، باید غرق شویم.
☘️شما امتحان کنید.
👈اگر در هر کاری غرق شوید، سرعت انجام آن چندین برابر میشود و به نتیجه میرسد.
🔹پس لطف بفرمایید هر کاری که میخواهید انجام دهید، لحظهای بگویید "آیا میتوانم به استغراق اوقات یا غرق وقت خود برای آن کار برسم؟"
👈اگر توانستید انجام دهید و ببیند چه دستاورد خوبی دارد.
🌱مثلاً میخواهید کار کنید، نگویید "الآن وقت ناهار و وقت فلان است..." مانند ادارات ایران که هر سری میرویم، میبینیم نیستند.
☘️باید در کار خود غرق شوید، یعنی اصلاً نفهمید زمان چگونه طی شد.
👈اینقدر هم لذتبخش است و سرعت به کار آدم داده میشود.
🌱من دیدهام که در بعضی از کشورها حتی به کارمندان خود میگویند "زمانی که دارید کار میکنید، حتی اگر وقت آزاد هم دارید...
مثلاً فروشنده هستید و بیکار ایستادهاید، حق ندارید به گوشی نگاه و یا بازی کنید."
❓چرا؟
👈چون در کار خود غرق نمیشوید؛ در واقع مشتری که میآید جواب آن را میدهید اما وسط بازی هم هستید.
☘️من امروزه میبینم که همه در حال کار کردن هستند اما وسط بازی هستند و بازی هم میکنند و غرق نمیشوند!
❓چرا میخواهید بازی کنید؟ بروید در آن گوشی غرق شوید و بازی کنید.
👈اما زمانی که در حال انجام دادن کاری در این دنیا هستید، فقط در آن کار غرق شوید.
👈از آن بازیهایی که سبب میشود از غرق شدگی بیرون بیایید، انجام ندهید.
☘️پس شما باید در فلو و در جریان بیفتید؛ جریان خودش میبرد!
☘️لطفاً این موضوع را امتحان کنید.
👈هر کاری که میخواهید انجام دهید، مهم نیست که چه کاری است؛ عوامل حواس پرتی را کنار بگذارید و به عمق آن بروید و بگویید:
"من میخواهم در این کار غرق شوم."
👈جایی شود که زمان را فراموش کنید و ببینید چه رشدی در کارهای خود، خواهید داشت.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
🆔 @Sayehsokhan
☘️امروزه "میهای چیک سن میهای" جزو اساتید برجستهی روانشناسی موفقیت است.
کتابهای او را خواندهام.
👈اگر جمع بزنید، فقط همین را بیان میکند که در فلو (flow) قرار بگیرید.
📕اما در یک جمله هزار سال پیش چقدر زیبا جناب خواجه عبدالله انصاری این موضوع را بیان کرده است.
☘️«استغراق اوقات» یعنی در اوقات غرق شوید.
👈اگر میخواهید کاری را انجام دهید، بروید و داخل آن غرق شوید.
👈فقط اینگونه میتوانید موفق شوید.
🌱به طور مثال میخواهید ورزشکار شوید، همینطور نگویید که "الآن باشگاه بروم یا نروم؟ الآن چطور شد؟"
🌱هنگامی که به باشگاه میروید، در آن ورزش غرق میشوید.
🌱انگشت یک قهرمان بسکتبال بارها شده است که وسط بازی شکسته است و نفهمیده است.
👈این فرد میتواند قهرمان شود، چون غرق بوده است.
👈بعد عدهای میگویند "داغ بودی و نفهمیدی."
👈برای داغی نیست، برای این است که در فلو و در غرقشدگی قرار دارد.
🔹ما میخواهیم به عنوان یک انسان در این دنیا کامیاب شویم...
در هر شاخهای که میخواهیم کامیاب شویم، باید غرق شویم.
☘️شما امتحان کنید.
👈اگر در هر کاری غرق شوید، سرعت انجام آن چندین برابر میشود و به نتیجه میرسد.
🔹پس لطف بفرمایید هر کاری که میخواهید انجام دهید، لحظهای بگویید "آیا میتوانم به استغراق اوقات یا غرق وقت خود برای آن کار برسم؟"
👈اگر توانستید انجام دهید و ببیند چه دستاورد خوبی دارد.
🌱مثلاً میخواهید کار کنید، نگویید "الآن وقت ناهار و وقت فلان است..." مانند ادارات ایران که هر سری میرویم، میبینیم نیستند.
☘️باید در کار خود غرق شوید، یعنی اصلاً نفهمید زمان چگونه طی شد.
👈اینقدر هم لذتبخش است و سرعت به کار آدم داده میشود.
🌱من دیدهام که در بعضی از کشورها حتی به کارمندان خود میگویند "زمانی که دارید کار میکنید، حتی اگر وقت آزاد هم دارید...
مثلاً فروشنده هستید و بیکار ایستادهاید، حق ندارید به گوشی نگاه و یا بازی کنید."
❓چرا؟
👈چون در کار خود غرق نمیشوید؛ در واقع مشتری که میآید جواب آن را میدهید اما وسط بازی هم هستید.
☘️من امروزه میبینم که همه در حال کار کردن هستند اما وسط بازی هستند و بازی هم میکنند و غرق نمیشوند!
❓چرا میخواهید بازی کنید؟ بروید در آن گوشی غرق شوید و بازی کنید.
👈اما زمانی که در حال انجام دادن کاری در این دنیا هستید، فقط در آن کار غرق شوید.
👈از آن بازیهایی که سبب میشود از غرق شدگی بیرون بیایید، انجام ندهید.
☘️پس شما باید در فلو و در جریان بیفتید؛ جریان خودش میبرد!
☘️لطفاً این موضوع را امتحان کنید.
👈هر کاری که میخواهید انجام دهید، مهم نیست که چه کاری است؛ عوامل حواس پرتی را کنار بگذارید و به عمق آن بروید و بگویید:
"من میخواهم در این کار غرق شوم."
👈جایی شود که زمان را فراموش کنید و ببینید چه رشدی در کارهای خود، خواهید داشت.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
🆔 @Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟡 سخنرانی دکتر #علی_صاحبی، مربی ارشد مؤسسهیِ ویلیام گلسر،با موضوع «گسترهیِ حالآگاهی: از توجه کنجکاوانه تا رفتار مشفقانه و زندگی مسئولانه» | تهران - ۶ مرداد ۱۴۰۱
———————————
🟡 موضوعات مطرحشده در این سخنرانی:
1:24 امروزه بشر با اَبرپیچیدگیها سر و کار دارد
5:00 نظر ویلیام جیمز دربارهیِ «توجه» و پرسهزنی ذهن
6:06 مطالعهای مهم دربارهی پرسهزنی ذهن و ارتباط آن با شادکامی و ناشادی
15:36 ذهنِ پرسهزن یک ذهنِ ناشاد است
18:34 بهترین معادل فارسی برای لفظ مایندفولنس
19:41 برخی از مشکلات حالآگاه نبودن
22:57 تمرین عملی برای فهم مفهوم حالآگاه بودن
25:51 ذکر مثالی از مولانا
29:38 کمک مایندفولنس به بهبود روابط و مواجهه با چالشها
30:37 کمک مایندفولنس به مدیریت بهینهیِ رفتار و پیشگیری از اعتیادها
34:18 استفاده از مایندفولنس برای درگیرکردن توجه به خود زندگی
37:58 حالآگاهی یک نگرش توأم با پذیرش است
39:55 پنج اصل بنیادین نگرش مایندفولنس
———————————
@hekmat_zendegi
🆔 @sayehsokhan
———————————
🟡 موضوعات مطرحشده در این سخنرانی:
1:24 امروزه بشر با اَبرپیچیدگیها سر و کار دارد
5:00 نظر ویلیام جیمز دربارهیِ «توجه» و پرسهزنی ذهن
6:06 مطالعهای مهم دربارهی پرسهزنی ذهن و ارتباط آن با شادکامی و ناشادی
15:36 ذهنِ پرسهزن یک ذهنِ ناشاد است
18:34 بهترین معادل فارسی برای لفظ مایندفولنس
19:41 برخی از مشکلات حالآگاه نبودن
22:57 تمرین عملی برای فهم مفهوم حالآگاه بودن
25:51 ذکر مثالی از مولانا
29:38 کمک مایندفولنس به بهبود روابط و مواجهه با چالشها
30:37 کمک مایندفولنس به مدیریت بهینهیِ رفتار و پیشگیری از اعتیادها
34:18 استفاده از مایندفولنس برای درگیرکردن توجه به خود زندگی
37:58 حالآگاهی یک نگرش توأم با پذیرش است
39:55 پنج اصل بنیادین نگرش مایندفولنس
———————————
@hekmat_zendegi
🆔 @sayehsokhan
📢کتاب "تئوری انتخاب و مدیریت زندگی" به چاپ پنجم رسید📢
📚کتاب: تئوری انتخاب و #مدیریت_زندگی
✍نویسنده: دکتر #ویلیام_گلسر
👤مترجم: دکتر #علی_صاحبی
📖برشی از کتاب:
اگر به رابطههای خوب مثل رابطه خوب زن و شوهر، والدین و فرزندان، معلم و شاگردان یا کارفرما و کارکنان دقت کنیم در مییابیم که عامل اصلی کارآمدی این رابطهها عبارتند از: توجه به دیگری، احترام و اهداف مشترک. اگرچه این عوامل بسیار مهمند، نکته مهمتر در رابطههای موفق چیزی است که شما نمیبینید، یعنی انتقاد. هر رابطۀ پایداری، خواه رابطه دو فرد همتراز، مثل زن و شوهر و خواه رابطه دو فرد ناهمتراز، مثل معلم و شاگرد، به این دلیل ادامه مییابد که افراد درگیر در آن وجوه مشترک زیادی دارند و به همین دلیل به ندرت از یکدیگر انتقاد میکنند.
تا اینجا دریافتید که برای کنترل مؤثر بر زندگی، باید با عزیزان و اطرافیانمان خوب کنار بیاییم در این صورت زندگی خود را لذتبخش میکنیم. با وجود این برای بیشتر ما خوب کنار آمدن با نزدیکترین افراد زندگی، یعنی اعضای خانواده، کار دشواری است، زیرا از آنها بیش از دیگران انتقاد میکنیم و متقابلاً آنها نیز از ما انتقاد میکنند.
🆔 @sayehsokhan
📚کتاب: تئوری انتخاب و #مدیریت_زندگی
✍نویسنده: دکتر #ویلیام_گلسر
👤مترجم: دکتر #علی_صاحبی
📖برشی از کتاب:
اگر به رابطههای خوب مثل رابطه خوب زن و شوهر، والدین و فرزندان، معلم و شاگردان یا کارفرما و کارکنان دقت کنیم در مییابیم که عامل اصلی کارآمدی این رابطهها عبارتند از: توجه به دیگری، احترام و اهداف مشترک. اگرچه این عوامل بسیار مهمند، نکته مهمتر در رابطههای موفق چیزی است که شما نمیبینید، یعنی انتقاد. هر رابطۀ پایداری، خواه رابطه دو فرد همتراز، مثل زن و شوهر و خواه رابطه دو فرد ناهمتراز، مثل معلم و شاگرد، به این دلیل ادامه مییابد که افراد درگیر در آن وجوه مشترک زیادی دارند و به همین دلیل به ندرت از یکدیگر انتقاد میکنند.
تا اینجا دریافتید که برای کنترل مؤثر بر زندگی، باید با عزیزان و اطرافیانمان خوب کنار بیاییم در این صورت زندگی خود را لذتبخش میکنیم. با وجود این برای بیشتر ما خوب کنار آمدن با نزدیکترین افراد زندگی، یعنی اعضای خانواده، کار دشواری است، زیرا از آنها بیش از دیگران انتقاد میکنیم و متقابلاً آنها نیز از ما انتقاد میکنند.
🆔 @sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قطعه《6/1》
اجرای بینظیر گروه سنتورنوازن
در حضور استادان نامی موسیقی ایران #حسین_دهلوی #پرویز_مشکاتیان ، #کیهان_کلهر ، #اردوان_کامکار ، #محمدرضا_درویشی....
نوازندگان:
#سیامک_آقایی، #علی_بهرامی_فرد، #بهمن_بهمرام
#روزبه_رحیمی ، #بشیر_فرامرزی
از آلبوم "ز بعد ما"
یکی از آثار بینظیر در حوزه موسیقی تلفیقی بدون شک آلبوم تکرارنشدنی "ز بعد ما" اثر گروه سنتورنوازان است
اثری که به ارائه منتخبي ازقابليتهاي گوناگون ساز سنتور پرداخته و در آن تلاش شده تا تركيب و امتزاج مناسب الگوها، فرمها و سبكهاي منطبق با ماهيت اجرايي و تكنيكي امروزين سنتور به نمایش گذاشته شود
دستيابي به سونوريته گروهي و گسترش رنگآميزي صوتي در عرصه گــروهنوازي و گسترش قابليتها و گسترش قابلیتهای سازی و ظرائف اجرایی از قبیل نوانسها و ديناميك، تدقيق در كــوك و فواصل از دیگر دستآوردهای این اثر تجربی به شمار میرود
و نکته قابل توجه دیگر برآیند صدایی گروه ، مضرابی یا سنتوری نیست، بلكه فضای صوتی در نقاط مشخصی از قطعات، ممکن است "زهی- آرشهای" و بعضا "كوبهای" به نظر برسد...
@moosighi_sonati
🆔 @Sayehsokhan
اجرای بینظیر گروه سنتورنوازن
در حضور استادان نامی موسیقی ایران #حسین_دهلوی #پرویز_مشکاتیان ، #کیهان_کلهر ، #اردوان_کامکار ، #محمدرضا_درویشی....
نوازندگان:
#سیامک_آقایی، #علی_بهرامی_فرد، #بهمن_بهمرام
#روزبه_رحیمی ، #بشیر_فرامرزی
از آلبوم "ز بعد ما"
یکی از آثار بینظیر در حوزه موسیقی تلفیقی بدون شک آلبوم تکرارنشدنی "ز بعد ما" اثر گروه سنتورنوازان است
اثری که به ارائه منتخبي ازقابليتهاي گوناگون ساز سنتور پرداخته و در آن تلاش شده تا تركيب و امتزاج مناسب الگوها، فرمها و سبكهاي منطبق با ماهيت اجرايي و تكنيكي امروزين سنتور به نمایش گذاشته شود
دستيابي به سونوريته گروهي و گسترش رنگآميزي صوتي در عرصه گــروهنوازي و گسترش قابليتها و گسترش قابلیتهای سازی و ظرائف اجرایی از قبیل نوانسها و ديناميك، تدقيق در كــوك و فواصل از دیگر دستآوردهای این اثر تجربی به شمار میرود
و نکته قابل توجه دیگر برآیند صدایی گروه ، مضرابی یا سنتوری نیست، بلكه فضای صوتی در نقاط مشخصی از قطعات، ممکن است "زهی- آرشهای" و بعضا "كوبهای" به نظر برسد...
@moosighi_sonati
🆔 @Sayehsokhan
📚کتاب: #پدر_مادر_کمی_هم_به_من_گوش_کنید
✍نویسنده: دکتر #علی_صاحبی
📖برشی از کتاب:
👨👩👧👦نوجوانی و چالشهای آن برای فرزندان و والدین
کودکان بسیار سریع بزرگ میشوند. انگار همین چند روز پیش بود که برایشان لالایی میخواندید و حالا نیمهشب بیدار میشوید و دل نگران و منتظرید کِی و از کجا به منزل بیایند. نمیدانید کجایند، با که هستند و چه میکنند.
برخی به شوخی میگویند نوجوان داشتن، تنبیه رابطه جنسی چند سال پیشمان است. از ۱۲ تا ۲۰ سالگی سالهای دشواری برای نوجوان است. این دوره، قلمروی رشد و تغییر و تحول است؛ دوره به پرسش کشیدن ارزشها، افزایش استقلال یا پیشروی به سوی استقلال. لحظهای دوست دارند با آنان مثل بزرگسالان رفتار شود و دقیقهای دیگر همانند بچهها رفتار میکنند. با وجود این، آنچه نوجوان -یعنی کودک دیروزی- نیاز دارد، عشق پایدار والدین و مهرورزی مداوم است و این که درکشان کنیم و بپذیریمشان تا در گذار از کودکی به بزرگسالی از پل لرزان احساسات و هیجانات گیجکننده و حجم عظیم افکار و طوفان هورمونها به سلامت عبور کنند.
.
.
.
🛒تهیه این کتاب:
👈برای سفارش اینجا کلیک کنید👉
🆔 @sayehsokhan
✍نویسنده: دکتر #علی_صاحبی
📖برشی از کتاب:
👨👩👧👦نوجوانی و چالشهای آن برای فرزندان و والدین
کودکان بسیار سریع بزرگ میشوند. انگار همین چند روز پیش بود که برایشان لالایی میخواندید و حالا نیمهشب بیدار میشوید و دل نگران و منتظرید کِی و از کجا به منزل بیایند. نمیدانید کجایند، با که هستند و چه میکنند.
برخی به شوخی میگویند نوجوان داشتن، تنبیه رابطه جنسی چند سال پیشمان است. از ۱۲ تا ۲۰ سالگی سالهای دشواری برای نوجوان است. این دوره، قلمروی رشد و تغییر و تحول است؛ دوره به پرسش کشیدن ارزشها، افزایش استقلال یا پیشروی به سوی استقلال. لحظهای دوست دارند با آنان مثل بزرگسالان رفتار شود و دقیقهای دیگر همانند بچهها رفتار میکنند. با وجود این، آنچه نوجوان -یعنی کودک دیروزی- نیاز دارد، عشق پایدار والدین و مهرورزی مداوم است و این که درکشان کنیم و بپذیریمشان تا در گذار از کودکی به بزرگسالی از پل لرزان احساسات و هیجانات گیجکننده و حجم عظیم افکار و طوفان هورمونها به سلامت عبور کنند.
.
.
.
🛒تهیه این کتاب:
👈برای سفارش اینجا کلیک کنید👉
🆔 @sayehsokhan
.
📚اعتماد ایجاد کردن با نوجوان
.
نویسنده: لارنس جکسون
مترجم: فرهاد معمارصادقی
.
وقتی پای اعتماد به میان میآید، به اولین چیزی که میتوان فکر کرد تعداد دفعههایی است که به فردی میتوانید اعتماد کنید، چون اعتماد داشتن و یا نداشتن به کسی را میتوان بر روی یک پیوستار تعریف کرد. مثلا اگر به کسی اعتماد کمی داشته باشید، احتمالا از 10 دفعه، 2 دفعه به او اعتماد میکنید. وقتی در مورد کسی که به او اعتماد زیادی دارید صحبت میکنید، احتمالا از 10 دفعه 8 دفعه به او اعتماد میکنید…
📝 جهت مطالعه این مطلب به صورت کامل به سایت ما مراجعه نمائید:
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
https://b2n.ir/s75719
#علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه #راهبرانه #جان_گاتمن #روان_شناسی #روانشناسی #دنیای_مطلوب #روانشناسی_امید #سرمایه_روانشناختی #ماشین_رفتار #رفتارهای_مخرب #رفتارهای_پیوند_دهنده #انتخاب_بهتر #موسسه_انتخاب_بهتر #روانشناسی_مثبت_نگر #فرهاد_صادقی
🆔 @Sayehsokhan
📚اعتماد ایجاد کردن با نوجوان
.
نویسنده: لارنس جکسون
مترجم: فرهاد معمارصادقی
.
وقتی پای اعتماد به میان میآید، به اولین چیزی که میتوان فکر کرد تعداد دفعههایی است که به فردی میتوانید اعتماد کنید، چون اعتماد داشتن و یا نداشتن به کسی را میتوان بر روی یک پیوستار تعریف کرد. مثلا اگر به کسی اعتماد کمی داشته باشید، احتمالا از 10 دفعه، 2 دفعه به او اعتماد میکنید. وقتی در مورد کسی که به او اعتماد زیادی دارید صحبت میکنید، احتمالا از 10 دفعه 8 دفعه به او اعتماد میکنید…
📝 جهت مطالعه این مطلب به صورت کامل به سایت ما مراجعه نمائید:
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
https://b2n.ir/s75719
#علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه #راهبرانه #جان_گاتمن #روان_شناسی #روانشناسی #دنیای_مطلوب #روانشناسی_امید #سرمایه_روانشناختی #ماشین_رفتار #رفتارهای_مخرب #رفتارهای_پیوند_دهنده #انتخاب_بهتر #موسسه_انتخاب_بهتر #روانشناسی_مثبت_نگر #فرهاد_صادقی
🆔 @Sayehsokhan
📚چطور اعتماد به نفس بیشتری داشته باشیم؟
نویسنده: ایمی مورین
مترجم: فرهاد معمارصادقی
.
به طور کلی اعتماد به نفس به حسِ کلی اعتماد به تواناییهاییتان برای کنترل زندگی، یا برای مدریت یک موقعیت خاص در زندگی اشاره میکند. به عنوان مثال، ممکن است اعتماد به نفس بالایی در یک موقعیت خاصی که تخصص دارید داشته باشید، ولی احساس اعتماد به نفس کمی در سایر حیطهها داشته باشد. بر طبق پژوهشها، اعتماد به نفس برای سلامتی و نیکزیستی روانیمان عامل مهمی به حساب میآید…
📝 جهت مطالعه این مطلب به صورت کامل به سایت ما مراجعه نمائید:
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
https://b2n.ir/w36656
.
📑بازنشر این خبر در وبسایتهای دیگر با ذکر منبع بلامانع است.
.
#علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه #راهبرانه #جان_گاتمن #روان_شناسی #روانشناسی #دنیای_مطلوب #روانشناسی_امید #سرمایه_روانشناختی #ماشین_رفتار #رفتارهای_مخرب #رفتارهای_پیوند_دهنده #انتخاب_بهتر #موسسه_انتخاب_بهتر #روانشناسی_مثبت_نگر #فرهاد_صادقی
🆔 @Sayehsokhan
نویسنده: ایمی مورین
مترجم: فرهاد معمارصادقی
.
به طور کلی اعتماد به نفس به حسِ کلی اعتماد به تواناییهاییتان برای کنترل زندگی، یا برای مدریت یک موقعیت خاص در زندگی اشاره میکند. به عنوان مثال، ممکن است اعتماد به نفس بالایی در یک موقعیت خاصی که تخصص دارید داشته باشید، ولی احساس اعتماد به نفس کمی در سایر حیطهها داشته باشد. بر طبق پژوهشها، اعتماد به نفس برای سلامتی و نیکزیستی روانیمان عامل مهمی به حساب میآید…
📝 جهت مطالعه این مطلب به صورت کامل به سایت ما مراجعه نمائید:
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
https://b2n.ir/w36656
.
📑بازنشر این خبر در وبسایتهای دیگر با ذکر منبع بلامانع است.
.
#علی_صاحبی #دکتر_علی_صاحبی #دکترصاحبی #تئوری_انتخاب #انتخاب #ویلیام_گلسر #ویلیام_گلاسر #مدرسه_کیفی #مدیریت_راهبرانه #راهبرانه #جان_گاتمن #روان_شناسی #روانشناسی #دنیای_مطلوب #روانشناسی_امید #سرمایه_روانشناختی #ماشین_رفتار #رفتارهای_مخرب #رفتارهای_پیوند_دهنده #انتخاب_بهتر #موسسه_انتخاب_بهتر #روانشناسی_مثبت_نگر #فرهاد_صادقی
🆔 @Sayehsokhan
📔شب حبیب الله قاسم زاده
با حضور:
#حسن_عشایری
#مریم_نوروزیان
#شهرام_محمدخانی
#سامان_توکلی
#علی_صاحبی
#فاطمه_شفیعی
#حسن_حمیدپور
#علی_دهباشی
🗓 یکشنبه 3 دی 1402 ساعت 17
🏡 سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار میگردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢مجله بخارا💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
@sayehsokhan
با حضور:
#حسن_عشایری
#مریم_نوروزیان
#شهرام_محمدخانی
#سامان_توکلی
#علی_صاحبی
#فاطمه_شفیعی
#حسن_حمیدپور
#علی_دهباشی
🗓 یکشنبه 3 دی 1402 ساعت 17
🏡 سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار میگردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢مجله بخارا💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
@sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخش پایانی «نینوا» اثر #حسین_علیزاده به نام «رقص سماع»
نوازندگانِ نی:
#علی_فربودنیا و #نفیسه_طباطبایی
این بخش برای دوئت «نی» و «ارکستر زهی» تنظیم شده است. در این قطعه برای اولین بار در موسیقی ایرانی دو ساز نی در کنار هم هارمونی مینوازند.
«نینوا» یكی از ماندگارترین نغمههای موسیقی ایران است كه چند نسل آن را شنیده و پسندیدهاند.
@jarasmusic
🆔 @sayehsokhan
بخش پایانی «نینوا» اثر #حسین_علیزاده به نام «رقص سماع»
نوازندگانِ نی:
#علی_فربودنیا و #نفیسه_طباطبایی
این بخش برای دوئت «نی» و «ارکستر زهی» تنظیم شده است. در این قطعه برای اولین بار در موسیقی ایرانی دو ساز نی در کنار هم هارمونی مینوازند.
«نینوا» یكی از ماندگارترین نغمههای موسیقی ایران است كه چند نسل آن را شنیده و پسندیدهاند.
@jarasmusic
🆔 @sayehsokhan
#برگه_شوندان
🔸 چرا مولانا در فرهنگ ما مهم است؟
بار اول که شنیدم اردلان سرفراز بیان کرده که در ترانههایش از مولانا تاثیر پذیرفته برایم این مطلب غیرمنتظره بود اما به مرور که به بعضی ترانههایش از جمله متن ترانه "حادثه" دقت کردم دیدم درست است؛ سراسر ترانه حادثه روایتگر نوعی جستجوی جانفرسا در سلوکی درونی و به خود رسیدن است ...
"فریاد کشیدم تو کجایی تو کجایی
گفتی که منم با تو، ولیکن تو نقابی "
یا
"گفتم که عطش می کشدم در تب صحرا
گفتی که مجوی آب و عطش باش سراپا"
مولانا این معنا را در ابیات زیر اینگونه بیان می کند:
" آب کم جو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست"
البته اندیشههای مولانا یا هر شخصیت اسطورهای دیگر را نمیتوان بیرون از محمل تاریخ مورد بررسی و سنجش قرار داد چرا که این اندیشهها از دل تاریخ سربرآورده است و لاجرم قابل نقض و ابرام و چون و چراست اما منظور این است که اگر گرد و غبار تاریخیت را از سر و روی آن بزداییم میبایست یک لایه زیرین و ذیقیمتی باقی بماند که جوهر آن کلام قرار میگیرد، یعنی بعبارت دیگر، آن جوهر در پوششی از تاریخیت مختص بخود پیچیده شده است ...
من وقتی به این سطر از ترانه زیبای اردلان سرفراز میرسم از خود میپرسم آیا چند نمونه انگشت شمار دیگر ازین دست آثار در تاریخ موسیقی پاپ جهان میتوان سراغ گرفت که چنین مفهوم ژرفی را به این وسعت به گوش میلیونها نفر رسانده باشد:
"گفتم که عطش میکُشدم در تب صحرا
گفتی که مجوی آب و عطش باش سراپا
گفتم که نشانم بده گر چشمهای آنجاست
گفتی چو شدی تشنهترین، قلب تو دریاست"
این یعنی اندیشههای بزرگانی چون مولانا، حافظ، فردوسی و ...در رگ و پوست و خون فرهنگ ما جریان دارد و منفک ناشدنی است ...
البته این بدان معنا نیست که گرد و غبار تاریخیت را از سر روی آنها نزداییم و آنها را عمیقا نپیراییم، بلکه منظور این است که لب و مغز آن کلام را بخاطر کهنگی لفافه هایی که در آن پیچیده شده دور نریزیم بلکه آنها را در هیاتی تازه، کارآمد و مدرن بازسازی و بازآفرینی کنیم.
ممکن است این سوال مطرح شود که آیا اساسا این نوع بازسازی و بازآفرینیها در کنار جذب اندیشههای مدرن امکانپذیر است؟
آیا عالمیت (جهان سنت) که این نوع اندیشه ها در آن بستر رشد کرده و از آن سربرآورده اند اساسا در کنار عالمیت جهان مدرن (و خود بنیاد) قابلیت جایگذاری و سازگاری را دارد ؟
چگونه می توان دو عالمیت متفاوت و حتی متناقض را درون یکدیگر به توازن و تعادل رساند ؟
بله من هم موافقم که این تلفیق، ماحصل یک ترکیب معرفت شناختی صرف( زبانمند) نمیتواند قرار بگیرد بلکه در ساختار، فرم و آنتولوژی است که امکان چنین همزیستی و سازگاری میتواند مهیا شود البته با پذیرش قواعد بازیهای ناهمگون مابین امر زبانمند و امرزبان گریز...
✍ #علی_پیرنهاد
@shavandanpage
🆔 @sayehsokhan
🔸 چرا مولانا در فرهنگ ما مهم است؟
بار اول که شنیدم اردلان سرفراز بیان کرده که در ترانههایش از مولانا تاثیر پذیرفته برایم این مطلب غیرمنتظره بود اما به مرور که به بعضی ترانههایش از جمله متن ترانه "حادثه" دقت کردم دیدم درست است؛ سراسر ترانه حادثه روایتگر نوعی جستجوی جانفرسا در سلوکی درونی و به خود رسیدن است ...
"فریاد کشیدم تو کجایی تو کجایی
گفتی که منم با تو، ولیکن تو نقابی "
یا
"گفتم که عطش می کشدم در تب صحرا
گفتی که مجوی آب و عطش باش سراپا"
مولانا این معنا را در ابیات زیر اینگونه بیان می کند:
" آب کم جو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست"
البته اندیشههای مولانا یا هر شخصیت اسطورهای دیگر را نمیتوان بیرون از محمل تاریخ مورد بررسی و سنجش قرار داد چرا که این اندیشهها از دل تاریخ سربرآورده است و لاجرم قابل نقض و ابرام و چون و چراست اما منظور این است که اگر گرد و غبار تاریخیت را از سر و روی آن بزداییم میبایست یک لایه زیرین و ذیقیمتی باقی بماند که جوهر آن کلام قرار میگیرد، یعنی بعبارت دیگر، آن جوهر در پوششی از تاریخیت مختص بخود پیچیده شده است ...
من وقتی به این سطر از ترانه زیبای اردلان سرفراز میرسم از خود میپرسم آیا چند نمونه انگشت شمار دیگر ازین دست آثار در تاریخ موسیقی پاپ جهان میتوان سراغ گرفت که چنین مفهوم ژرفی را به این وسعت به گوش میلیونها نفر رسانده باشد:
"گفتم که عطش میکُشدم در تب صحرا
گفتی که مجوی آب و عطش باش سراپا
گفتم که نشانم بده گر چشمهای آنجاست
گفتی چو شدی تشنهترین، قلب تو دریاست"
این یعنی اندیشههای بزرگانی چون مولانا، حافظ، فردوسی و ...در رگ و پوست و خون فرهنگ ما جریان دارد و منفک ناشدنی است ...
البته این بدان معنا نیست که گرد و غبار تاریخیت را از سر روی آنها نزداییم و آنها را عمیقا نپیراییم، بلکه منظور این است که لب و مغز آن کلام را بخاطر کهنگی لفافه هایی که در آن پیچیده شده دور نریزیم بلکه آنها را در هیاتی تازه، کارآمد و مدرن بازسازی و بازآفرینی کنیم.
ممکن است این سوال مطرح شود که آیا اساسا این نوع بازسازی و بازآفرینیها در کنار جذب اندیشههای مدرن امکانپذیر است؟
آیا عالمیت (جهان سنت) که این نوع اندیشه ها در آن بستر رشد کرده و از آن سربرآورده اند اساسا در کنار عالمیت جهان مدرن (و خود بنیاد) قابلیت جایگذاری و سازگاری را دارد ؟
چگونه می توان دو عالمیت متفاوت و حتی متناقض را درون یکدیگر به توازن و تعادل رساند ؟
بله من هم موافقم که این تلفیق، ماحصل یک ترکیب معرفت شناختی صرف( زبانمند) نمیتواند قرار بگیرد بلکه در ساختار، فرم و آنتولوژی است که امکان چنین همزیستی و سازگاری میتواند مهیا شود البته با پذیرش قواعد بازیهای ناهمگون مابین امر زبانمند و امرزبان گریز...
✍ #علی_پیرنهاد
@shavandanpage
🆔 @sayehsokhan