صدای چند تیر پیاپی آمد، بعد سگها پارس کردند، از دور صدای پتک میآمد. گفت: «اوضاع بدجوری قمر در عقرب است، اگر تکتک مردم را دار بزنند، باز هم تیراندازی قطع نمیشود.»
حالا جز معصوم کسی در حوضخانه نبود، انعکاس صداش انگار روی آب حوض موج میخورد و ماهیها از ترس سر به زیر آب میبردند. یک لحظه به فکرم رسید که ماهیها از ترس آدمها ماهی شدهاند و به آب پناه بردهاند، ولی آنجا هم در امان نیستند.
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
🆔 @Sayehdokhan
حالا جز معصوم کسی در حوضخانه نبود، انعکاس صداش انگار روی آب حوض موج میخورد و ماهیها از ترس سر به زیر آب میبردند. یک لحظه به فکرم رسید که ماهیها از ترس آدمها ماهی شدهاند و به آب پناه بردهاند، ولی آنجا هم در امان نیستند.
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
🆔 @Sayehdokhan
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
#رمان
توضیحات : 📒📒📒
دار سایه درازی داشت. وحشتناک و عجیب. خورشید که برمیآمد، سایهاش از جلو همه مغازهها و خانهها میگذشت. با این صحنه شگفت سال بلوا آغاز میشود.
داستانی که در آن همه چیز منظم است و منظم نیست؛ داستانی که تاریخی است و تاریخی نیست؛ داستانی که روایتش خطی است و در عین حال سیال است.
ماجرا عمدتاً از زبان دختری روایت میشود که پدرش سرهنگ است و در آرزوی صعود از پلههای ترقی مدام سقوط میکند. سرهنگ هرگز به پایتخت خوانده نمیشود، دخترش نیز به جای آن که همسر ولیعهد و ملکة ایران شود، دل سپرده به عشق کوزهگری غریب به ناچار به همسری پزشکی در میآید که سرانجام قاتل اوست.
تصویر موشکافانة مظلومیت زن ایرانی، مظلومیت مرد هنرمند ایرانی و تاریخ پرهراس یک سرزمین کهنسال، از سال بلوا رمانی ساخته است که هرگز فراموش نمیشود.
عباس معروفی، ۴۶ ساله، روزنامهنگار و نویسنده مشهور ایرانی، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است ایران را به ناچار ترک گفته است. معروفی اکنون ساکن آلمان است، همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره او را در زمره پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است.
معروفی دیگر در میان ما نیست.
#روحش_شاد
🆔 @Sayehsokhan
#عباس_معروفی
#رمان
توضیحات : 📒📒📒
دار سایه درازی داشت. وحشتناک و عجیب. خورشید که برمیآمد، سایهاش از جلو همه مغازهها و خانهها میگذشت. با این صحنه شگفت سال بلوا آغاز میشود.
داستانی که در آن همه چیز منظم است و منظم نیست؛ داستانی که تاریخی است و تاریخی نیست؛ داستانی که روایتش خطی است و در عین حال سیال است.
ماجرا عمدتاً از زبان دختری روایت میشود که پدرش سرهنگ است و در آرزوی صعود از پلههای ترقی مدام سقوط میکند. سرهنگ هرگز به پایتخت خوانده نمیشود، دخترش نیز به جای آن که همسر ولیعهد و ملکة ایران شود، دل سپرده به عشق کوزهگری غریب به ناچار به همسری پزشکی در میآید که سرانجام قاتل اوست.
تصویر موشکافانة مظلومیت زن ایرانی، مظلومیت مرد هنرمند ایرانی و تاریخ پرهراس یک سرزمین کهنسال، از سال بلوا رمانی ساخته است که هرگز فراموش نمیشود.
عباس معروفی، ۴۶ ساله، روزنامهنگار و نویسنده مشهور ایرانی، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است ایران را به ناچار ترک گفته است. معروفی اکنون ساکن آلمان است، همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره او را در زمره پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است.
معروفی دیگر در میان ما نیست.
#روحش_شاد
🆔 @Sayehsokhan