🔹این بود زندگی؟
ایلیا! ایلیا! ما فقط پاسخِ یک پرسش را میدانیم اما دریغا که آن پرسش را هرگز از ما نخواهند پرسید...
در لحظهلحظهی همین زندگی که دَمیدن در حُباب است (و در ترکیدنِ آن تردیدی نیست)، در آناتِ همین وجود و حضورِ شکننده، باید بکوشیم که از آشفتگی، به شگفتی و شکُفتگی برسیم.
میدانم با نگرانیِ و اشتیاق زیستن، سخت و تلخ است. اما راستش را بخواهی، با همین جاودانگیهایِ نمادینِ کوتاهِ خندهدار هم میشود از زندگی که نامِ دیگرِ نیستی است زهرزُدایی کرد.
احساس میکنم که تا دیر نشده باید کاری کرد. زندگی را نباید به تعویق انداخت و معطل و منتظرِ فردا گذاشت!
از کجا معلوم که زندگی همین کلَمِ برگابَرگ نباشد که برگِ آخرش فرقی با برگِ اول ندارد. شاید هم پیازی پوست بر پوست بر پوست...
ما جز امید چارهای نداریم ایلیا! اما هر بلایی بر سر بنیآدم آمده از «امید بیجهت» و خوشبینی افراطی بوده است.
حالا هم این کلمات سرگردان را به خودم و تو یادآوری میکنم تا در مواجهه با ورقهای آخر، مبهوت و سرخورده نپرسیم که؛
- این بود زندگی؟
#عبدالحمید_ضیایی
#بصیرتهای_بیهوده
#نشر_هزاره_ققنوس
@abdolhamidziaei
🆔 @sayehsokhan
ایلیا! ایلیا! ما فقط پاسخِ یک پرسش را میدانیم اما دریغا که آن پرسش را هرگز از ما نخواهند پرسید...
در لحظهلحظهی همین زندگی که دَمیدن در حُباب است (و در ترکیدنِ آن تردیدی نیست)، در آناتِ همین وجود و حضورِ شکننده، باید بکوشیم که از آشفتگی، به شگفتی و شکُفتگی برسیم.
میدانم با نگرانیِ و اشتیاق زیستن، سخت و تلخ است. اما راستش را بخواهی، با همین جاودانگیهایِ نمادینِ کوتاهِ خندهدار هم میشود از زندگی که نامِ دیگرِ نیستی است زهرزُدایی کرد.
احساس میکنم که تا دیر نشده باید کاری کرد. زندگی را نباید به تعویق انداخت و معطل و منتظرِ فردا گذاشت!
از کجا معلوم که زندگی همین کلَمِ برگابَرگ نباشد که برگِ آخرش فرقی با برگِ اول ندارد. شاید هم پیازی پوست بر پوست بر پوست...
ما جز امید چارهای نداریم ایلیا! اما هر بلایی بر سر بنیآدم آمده از «امید بیجهت» و خوشبینی افراطی بوده است.
حالا هم این کلمات سرگردان را به خودم و تو یادآوری میکنم تا در مواجهه با ورقهای آخر، مبهوت و سرخورده نپرسیم که؛
- این بود زندگی؟
#عبدالحمید_ضیایی
#بصیرتهای_بیهوده
#نشر_هزاره_ققنوس
@abdolhamidziaei
🆔 @sayehsokhan