آموزشکده توانا
56.7K subscribers
31.1K photos
36.9K videos
2.54K files
18.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram


«محمدحسین عرفان تنها ۲۴ سال داشت که در ۲۶ آبان ۱۳۹۸ بینایی خود را از دست داد. اراده‌ی او به او کمک کرد تا بر هر مانعی غلبه کند، او شجاعانه و بدون دلسردی به راه خود ادامه داد. او باید اینجا می‌بود تا داستانش را خودش برای ما تعریف می‌کرد. او لایق خیلی چیزهای بیشتری بود. ما سعی کرده‌ایم داستان او را بازگو کنیم، با این آگاهی که هرگز مانند زمانی که خودش فرصت تعریف کردن آن را داشت، نخواهد شد.»

Mohammad Hossein Erfan was just 24 years old when he was blinded on 16 November 2019. His resolve helped him to overcome any obstacles, and he bravely continued his path undeterred. He should have been here to tell us his story himself. He deserved so much more. We have attempted to tell his story, knowing that it will never be the same as if he had had a chance to tell it himself


از صفحه:
eyesofarevolution


جاویدنام محمد حسین عرفان در زمان آسیب‌دیدن چشمانش ۲۴ سال داشت.
در آبان ۹۸ و در فردیس شهر کرج در اعترضات به گرانی بنزین، برق منطقه قطع شده بود و نیروهای سرکوبگر یگان ویژه با موتور به مردم حمله‌ور شده بودند، مردم در حال فرار بودند.
دو دختر روی زمین و زیر مشت و لگد مامورها بودند که محمدحسین با چند نفر دیگر به کمک آن‌ها می‌روند که با شلیک مستقیم ساچمه از ناحیه دو چشم و سر و صورت آسیب می‌بیند. چشم چپ بینایی را کامل از دست می‌دهد و چشم راست با وجود بینایی ۳۰ درصدی به مرور زمان ضعیف‌تر می‌شود.
محمدحسین در اعترضات ۱۴۰۱ نیز با همان بینایی محدود به خیابان آمد و بارها کتک خورد تا نهایتا چشمانش عفونت کرد و در ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سن ۲۹ سالگی در بیمارستان به علت ورود عفونت در خون، جان خود را از دست داد و در سوم اسفند به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی در آبان ۹۸ در بیمارستان محمدحسین را تحت فشار قرار می‌دهند و پس از آن با گرفتن برگه رضایت حق هر گونه شکایت را از او می‌گیرند و در چهلم وی با حضور بر مزار او با فشار بر خانواده، جو را امنیتی می‌کنند.

محمد در شرف ازدواج بود و به جای لباس دامادی در جشن عروسی، لباس خواستگاری او در کنار قاب عکس مراسم سوگواری او قرار گرفت.
او بر روی تصاویری از چشمانش نوشته بود.
«قیمت چشم تو چند است که در کشور من، هر چه مرغوب و نفیس است، بهایش جان است»
او در کار تاسیساتی شاغل بود.

#چشمهای_یک_انقلاب #چشم_برای_آزادی #محمدحسین_عرفان #eyesofarevolution #eyesforfreedom #MohammadHosseinErfan #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech