«خانم «شکوفه رنجبر» دانشجوی رشته مامایی در ارومیه، هفته‌ی گذشته پس از گذراندن هشتاد واحد به دلیل «بهایی بودن» از دانشگاه اخراج شد. بنا بر گزارش منتشر شده در رسانه‌ها، دانشگاه وقتی خانم رنجبر را احضار کرده «با ابراز تاثّر فراوان» به او گفته که ناچار است دستورِ «حراست» را اجرا کند! و او سرانجام پس از حدود پنج ترم تحصيل حتی نتوانسته مدرك معادل كاردانى‌اش و ريز نمراتِ واحدهاى گذرانده را بگیرد. جالب است که اگر ملاک، قانون اساسی است او به عنوان یک شهروند حق تحصیل دارد؛ اگر ملاک تعالیم دینی و شیعی است امام علی علیه‌السلام خطاب به مالک اشتر (حاکم مصر) بر تساوی حقوق مردم با هر دین و آئینی تاکید می‌کند و می‌گوید «آنها یا در دین با تو مشترکند یا در انسان بودن» اگر ملاک خودِ دانشگاه است که از اجرای حکمِ حراست ابراز «تاثّر فراوان» کرده! پس این «حراست» دقیقا کیست و چیست و از کجا دستور می‌گیرد و قانونِ چه کسی را اجرا می‌کند؟

ریشه‌اش آیا در سیاست‌های فرهنگیِ کسی است که به جای «رهبریِ همه‌ی مردم» رهبریِ یک جریان خاصِ دینی و سیاسی را به عهده گرفته و همین دیروز گفته: «از جوانان مؤمن و انقلابی، در هر کجا باشند پشتیبانی می‌کنم و وظیفه‌ی رؤسا و مسئولین دانشگاه‌ها و وزرای مربوطه، حمایت مضاعف از جوانان مؤمن و انقلابی در دانشگاه‌ها است»؟ پس چه کسی باید از صدها جوانِ این سرزمین که به بهانه‌های مذهبی و سیاسی ستاره‌دار یا اخراج می‌شوند «پشتیبانی» کند؟ هر کس در برابر این اخراج‌های غیراخلاقی، غیرشرعی و غیرقانونی سکوت کند این ظلم دامن او را خواهد گرفت چنانکه سالهاست گرفته! معروف است که مارتین نیمولر، کشیش پروتستان مخالف هیتلر، از تجربه‌اش در برابر نازیسم نوشته بود: «اول سراغ کمونیست‌ها آمدند، سکوت کردم چون کمونیست نبودم. بعد سراغ سوسیالیست‌ها آمدند، سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم. بعد سراغ یهودی‌ها آمدند، سکوت کردم چون یهودی نبودم. سراغ خودم که آمدند، دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید». عبرت بگیریم و سکوت نکنیم.»

محمدجواد اکبرین - دین‌پژوه

برگفته از فیس‌بوک آقای اکبرین
goo.gl/0YIA4t

مطالب مرتبط:

فریبا کمال‌آبادی؛ بیست سال زندان برای بهایی بودن
http://bit.ly/1RYyUoP

مهوش ثابت؛ شاعر و معلم بهایی زندانی
http://bit.ly/1PEjUv3

آزار سنگین جمهوری اسلامی و چشم هراسان بهاییان ایران
http://bit.ly/2hOd77I

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ

نمونه‌هایی از عدمِ انسجام تحلیلگرانِ سیاسی که نشان می‌دهد مواضع آن‌ها غیراندیشیده یا دگمِ جماعتی است:
۱.مردم به چنان بلوغی رسیدند که در انتخابات حضور می‌یابند و اجازه بدترشدن وضعیت را نمی‌دهد، # اما اعتراضات خیابانی با "چنین مردمی" منجر به آشوب و هرج‌ومرج و ویرانی می‌شود.
.
‏۲.معتقد به تدریجی‌بودن و جنبش‌های کوچک بود # اما مخالفِ هر حرکت و کنش بود؛ چون "سر" ندارد و مشخص نیست به‌کجا می‌رسد.
.
۳.هر انتقادی علیه ج.ا را با این برچسب که شناختی از روابط و منطقِ قدرت در ایران ندارند، رد کنند # اما بلافاصله رفتار قدرت را هرکی‌به‌هرکی و بی‌قاعده بدانند.
.
‏۴.فشار جهانی و تحریم اقتصادی و تسلیحانی اروپا و امریکا علیه شهرک‌سازی اسرائیل و رفتار جنگی و حذفِ منتقدان عربستان و ترکیه یا سایر موارد در دنیا را ضروری و علیه دولت‌ها دانست # اما هرگونه تحریم و یا فشار خارجی علیه ج.ا را نادرست و غیرمعمول و علیه مردم دانست.
.
‏۵.دموکراتیک‌شدن و پاسخگوشدن قدرت‌ها را تنها راه اطمینان از رفتار عادلانه و صلح‌آمیز با مردمِ خود و سایر کشورها دانست # اما مخالفِ سرسختِ حکومت‌های دموکراتیک و پاسخگو بود و مشکلات دنیا را کشورهای دموکراتیک دانست.
.
‏۶.حکومت را دارای چنان حدی از اوصاف سرکوب، ارعاب، خشونت و بی‌عدالتی دانست که مجال نفس‌کشیدن نمی‌دهد و نمی‌توان اعتراض کرد # اما در پیِ اعتمادسازی و مشارکت با همان قدرت بود.
.
۷.اصالت را به فرهنگ و مردم داد # اما از کنشِ مستقیمِ مردم و هر تغییرِ فرهنگی هراس داشت.
.
انسجام در تحلیل موجبِ پیش‌بینی‌پذیری می‌شود.
انسجام در تحلیل موجب می‌شد که با دانستنِ مقدمات و مبانیِ یک تحلیلگر، مواضع و نتایجِ تحلیلی‌اش پیش‌بینی‌پذیر باشد و همین را منطقی‌بودن گویند.
.
*البته یک نوع دیگر از پیش‌بینی‌پذیری، دگماتیسم است که برای هر مسئله جواب ثابت و یکسان می‌دهد.
.
متن فوق از رشته توئیت مجید توکلی برداشته شده است.
.
با مجید توکلی بیشتر آشنا شوید:
مجید توکلی؛ شرف جنبش دانشجویی
https://bit.ly/1q7bbEK

شرح برخی شکنجه‌های مجید توکلی
https://bit.ly/2EFv6Jb

مرتبط:
پاسخگویی، مسئولیت و شفافیت:
http://bit.ly/1kTEw1O

#مجید_توکلی #پاسخگویی #دموکراسی #حقوق_مردم #شهروندان #اعتراضات_خیابانی #تحریم #تحلیل_سیاسی

@Tavaana_TavaanaTech