آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
«۲۶ بهمن‌ماه تولد #کارگردان جوان #سینما #سمیرامخملباف است.

سمیرا متولد ۲۶ بهمن‌ماه ۱۳۵۸ است. نمی‌دانم صفحه‌ی شما در مورد ایشان چیزی می‌نویسد یا نه اما گفتم این چند خطر را بنویسم که اگر مایل بودید منتشر بشود.

سمیرا #مخملباف فیلمی دارد به نام «سیب» که محصول سال ۱۳۷۶ است. داستان این #فیلم تا جایی که می‌دانم واقعی است. همسایه‌ها به سازمان بهزیستی خبر می‌دهند که یک خانواده‌ی چهار نفری که پدر خانواده «ملا» نام دارد در تهران زدندگی می‌کنند که پدر خانواده یعنی همین آقای «ملا» دو دختر نوجوانش را در خانه به مدت چندین سال زندانی کرده است. سازمان بهزیستی ملا و همسرش را که نابینا است به همراه خود می‌برند اما آن‌ها را مرخص می‌کنند و از پدر تعهد می‌گیرند که دیگر دخترانش را زندانی نکند اما ملا که عصبانی است همچنان به دخترش، معصومه و زهرا اجازه نمی‌دهد که از منزل خارج بشوند. ملا بر اساس باورهایی معتقد است که نباید آفتاب روی دخترهایش را ببیند. خانم محمدی که مددکار است اره‌ای آهن‌بر از همسایه‌ها قرض می‌گیرد و به ملا می‌دهد تا خود میله‌های آهنی را ببرد و فرزندانش را آزاد کند. داستان را باید ببینید اما می‌توان حدس زد که این دخترکان معصوم که چندین سال از خانه بیرون نیامده‌اند و با دیگران مراوده نداشته‌اند چه وضعیتی دارند. آن‌ها حتا نمی‌توانند درست و حسابی حرف بزنند. این فیلم جوایز متعدد بین‌المللی کسب کرد.

آن‌چه من علاوه بر ستمی که بر #زنان در ایران می‌رود از این فیلم درک می‌کنم چیزی است که می‌توان شرایط زندگی در نظام‌های #دیکتاتوری دانست. شهروندان که در نظام‌های غیردموکراتیک رعیت و امت و مانند این هستند و توسط دیکتاتورها مهار شده‌اند به دلیل عدم ارتباط مناسب با محیط بیرون به کودکانی نابالغ تبدیل می‌شوند که هنوز نمی‌توانند به درستی گفت‌وگو کنند هر چند سن‌هاشان بالا رفته است.

زندگی در نظام‌های #توتالیتر و تمامت‌خواه که بر همه‌ی شئونات فردی و جمعی زندگی «رعیت» سیطره دارند موجب می‌شود که رعیت نیز از خود اراده‌ای نداشته باشند. همان‌طور که معصومه و زهرا شاید هیچ‌گاه به فکرشان خطور نکرد که علیه ظلم «ملا» بشورند و خواهان ارتباط با بیرون و دیدن روی آفتاب باشند. این کودکان نابالغ شاید راه رهایی را نیز در دستان همان «ملا» می‌دیدند. ملایی که خود آن را در زیرزمین خانه محبوس کرده است.
نظام‌های غیردموکراتیک شهروندانی زبان‌بسته و مطیع می‌سازند که قدرت اراده‌ی معطوف به تغییر ندارند و در بسیاری مواقع نجان‌دهنده را همان کسانی می‌پندارند که آن‌ها را محبوس و محصور کرده است.

سمیرا مخملباف در ۸ سالگی در فیلم بایسیکل‌ران که ساخته‌ی پدرس محسن مخملباف بود بازی کرد. او تنها ۱۷ سال داشت که فیلم «سیب» را ساخت و در ۱۸ سالگی به عنوان جوان‌ترین کارگردان جهان در بخش رسمی فستیوال کن (۱۹۹۸) حضور یافت. فیلم سیب سمیرا در ظرف دو سال به بیش از ۱۰۰ فستیوال بین‌المللی دعوت شد و در بیش از ۳۰ کشور جهان اکران شد.»

نوشته‌ی یکی از همراهان توانا
#زنان_موفق #زنان_توانا #زنان_موثر

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز زنی که بر بام جهان جاودانه شد

لیلا اسفندریاری: می‌خواهم بام جهان آرام‌گاه ابدی‌ام باشد

لیلا اسفندیاری، #کوه‌نورد #زن ایرانی، متولد ۱۳۴۹ بود که در ۳۱ تیرماه ۱۳۹۰ در کوه گاشروم ۲ که سیزدهمین کوه مرتفع در سطح خشکی‌های زمین شناخته می‌شود و در پاکستان قرار دارد سقوط کرد و کشته شد.

لیلا اسفندیاری در یکی از شاخص‌ترین صعودهای خود موفق شد که به «قله‌ی نانگاداربات» که کوهی در رشته‌ کوه‌های #هیمالایا است و در پاکستان قرار گرفته صعود کند؛ این صعود هرگز از سوی فدراسیون کوه‌نوردی مورد پذیرش قرار نگرفت.
پس از مرگ اسفندیاری فیلم مستندی به نام «لیلای بی لیلی» که نسخه‌ی اولیه‌ی آن در ابتدا به سفارش باشگاه کوه‌نوردی دماوند تهیه شده بود تا در مراسم یادبود او به نمایش عمومی درآید که این مستند به دلیل این‌که لیلا اسفندیاری در آن بدون روسری گفت‌وگو کرده بود به نمایش درنیامد.

لیلا اسفندیاری در سال ۱۳۸۱ به عنوان اولین زن ایرانی موفق به پیمودن کامل غار پراو، عمیق‌ترین غار ایران در استان کرمانشاه شد.
#لیلااسفندیاری که برای صعود به قله‌های گاشربروم ۱ و ۲ به این کوهستان رفته بود، در دومین تلاش خود، در ساعت ۱۴:۱۴ ظهر جمعه، ۳۱ تیرماه ۱۳۹۰ موفق می‌شود قله‌ی گاشربروم ۲ را صعود کند اما در برگشت به دلیل خستگی و از دست‌دادن تعادل خود از مسیر دشوار یخی سقوط می‌کند و در ارتفاع حدود ۷۸۰۰ متری در میان صخره‌ها و بین دو شیب یخی سقوط کرده و کشته می‌شود.
او همیشه به دوستان و نزدیکان خود می‌گفت که اگر در کوه جان خود را از دست داد بگذارند در همان کوه بماند. او گفته بود می‌خواهم بام جهان آرام‌گاه ابدی‌ام باشد.

قسمت هایی از فیلمی که درباره لیلا اسفندیاری درست شده است را با هم می بینیم.
یادش گرامی باد
#زنان_توانا #زنان_موثر #زنان_موفق
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
معرفی هفت #زن #ثروتمند #ایرانی

مجله تصویری گپ در این ویدیوی کوتاه هفت زن #موفق و ثروتمند ایرانی را معرفی می‌کند. نام‌‌های این هفت زن از این قرار است: ثریا دارابی، سیما ضرغامی، رکسانا ورزا، پریسا تبریز، شهرزاد رفعتی، سحر هاشمی و انوشه انصاری

در مورد پریسا تبریز در تواناتک بخوانید:
https://tech.tavaana.org/fa/ParisaTabriz

در مورد ثریا دارابی در تواناتک بخوانید:
https://goo.gl/gFXxMt

در مورد انوشه انصاری در تواناتک بخوانید:
https://tech.tavaana.org/fa/anousheh_ansari

#زنان_موفق #زنان_توانا #زنان

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
زنی که ثابت کرد #کارآفرینی، کاری #مردانه نیست

«خاطرم می‌آید که در فروردین ماه ۵۸ بود و درست پس از تعطیلات عید نوروز روزنامه‌ای خریده بودم تا از روی آن بتوانم با مراجعه به آگهی‌های ثبت‌شده استخدامی برای خود کاری را دست و پا کنم. در میدان ولیعصر در کناره باجه تلفن و در صف متقاضیان استفاده از تلفن ایستاده بودم که دختر خانمی در کنار من نیز در انتظار نوبت بود سر صحبت با ایشان باز شد و وقتی مطلع شد که من به زبان انگلیسی تسلط دارم پیشنهاد کرد که اتفاقاً شوهر خواهر من در یک شرکت بین‌المللی سهام‌دار است و در آن شرکت نیاز دارند که از وجود یک مترجم برای کارهای بین‌المللی خود استفاده کنند. سپس شماره تلفن آن محل را به من داد. من هم با آن شماره تماس گرفتم و قرار گذاشتم که فردا صبح به آن محل بروم. این خاطرات بر می‌گردد به حدود ۳۵ سال قبل.»
زنی که در ‌‌نهایت به عنوان مترجم یک شرکت حمل و نقل کار خود را آغاز کرده بود، امروز خود صاحب یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های حمل و نقل بین‌المللی‌ست و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین کارآفرینان در ایران و خاورمیانه مطرح است و جایزه «کارآفرین برتر جهان اسلام» را دریافت کرده است. او در عین حال زندگی خانوادگی استواری دارد. «فاطمه مقیمی» زنی که به عنوان یکی از ۳۰ میلیاردر ایرانی شناخته می‌شود، افتخار خود را در این می‌داند که از هیچ رانتی برای رسیدن به این موقعیت استفاده نکرده است و با وجود این‌که به خاطر جنسیتش بار‌ها مانع و سد راه او شده بودند، اکنون از این خو‌شنود است که بسیاری از مدیران امروز صنعت حمل و نقل، روزگاری کارمند و پرسنل او بودند.

رویای انجام غیرممکن‌ها

این موفقیت‌های پیاپی آن هم از طرف یک زن اصلا به راحتی به دست نیامده است. هم پشتکار ویژه‌ای می‌طلبید و هم روحیه فوق‌العاده‌ای. خود #مقیمی می‌گوید که همیشه در رویا‌هایش انجام کارهای غیرممکن را دوست داشت و همین او را به جایی رساند که اکنون هست. اگر بخواهیم از فشار و رنجی که #فاطمه_مقیمی به عنوان یک زن در صنعت حمل و نقل متحمل شد، روایتی داشته باشیم به نظر می‌رسد که همین خاطره تلخ او کافی باشد: «وارد صحنه‌ای شده بودم که انگار این صحنه، صحنه بازی من نبود. اصلا حاضر نبودند مرا بپذیرند چه برسد به این‌که بخواهند به من به چشم یک رقیب نگاه کنند و دقیقا این سنگ‌اندازی‌ها مرا جسور‌تر و مصر‌تر می‌کرد. حتی بعد از ثبت شرکت، یا مرا در بحث‌های تشکلی راه نمی‌دادند یا اگر مطلع می‌شدم و می‌رفتم، اصلا مرا ندید می‌گرفتند. یادم می‌آید در یکی از مراسم‌های ماه رمضان، افطاری می‌دادند و من هم خبر شدم و رفتم. گوشه رستوران برای من چادر زدند و گفتند شما برو آنجا بنشین. من یک نفر تنها آنجا نشستم ولی رفتم و باز هم رفتم.» و شاید بر اساس چنین روحیه و مقاومتی است که زنی که «آرش کمانگیر» را به عنوان یک «ایده‌آلیست» به عنوان الگوی خود در زندگی می‌شناسد، همچون آن کمانگیر افسانه‌ای، تیر موفقیت خود را آنچنان پرتاب می‌کند که مرزهای درک مردانه از #توانایی یک زن در جامعه ایرانی را فرسنگ‌ها جابجا می‌کند و به اذهان خموده و منجمد #مردمحور نشان می‌دهد که #موفقیت اقتصادی و شغلی #زن و مرد نمی‌شناسد!

بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/9B0c1j
#زنان #کارآفرین #زنان_توانا #زنان_موفق

@Tavaana_TavaanaTech
https://tavaana.org/fa/node/1795

در سال ۱۹۶۰، زنان آمریکا در زمینه‌های مختلف، از زندگی‌ خانوادگی گرفته تا محیط کار با محدودیت‌های بسیاری مواجه بودند. همه زنان می‌‌بایست از یک الگو پیرویی می‌‌کردند: ازدواج در سن ۲۰ سالگی و تشکیل خانواده. بر اساس گفته یکی‌ از زنان آن روز «یک زن چیز زیادی از زندگی‌ خود نمی‌‌خواست. او می‌‌بایست از زندگی‌ فرد دیگری، خواه شوهر، خواه فرزندان، نگهداری می‌‌کرد». بنابراین، زنان بار اصلی‌ خانه‌داری را بر دوش داشتند و به طور متوسط ۵۵ ساعت در هفته صرف امور خانه می‌‌کردند. زنان طبق قانون، به طور کامل وابسته به شوهرشان بودند و جز در مورد بسیار محدودی که می‌‌بایست از حمایت مناسب بهره‌مند می‌‌شدند، حقی‌ نسبت به درآمد یا اموال شوهر نداشتند و این در حالی‌ بود که شوهر اختیار اداره امور مالی‌ زن را داشت. زنان در زمینه طلاق نیز با محدودیت‌های زیادی روبرو بودند، به طوری که حتما می‌‌بایست ثابت می‌کردند که شوهر مرتکب عمل خطایی شده تا بتوانند طلاق بگیرند....
#زنان #جنبش_زنان #زنان_توانا #توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#ژانت_کهن‌صدق، #قهرمان دو #زنان

توانا- ژانت کهن صدق متولد ۱۳۲۴ تهران است. این ورزش‌کار و دونده‌ی افتخارآفرین در دوم خرداد ۱۳۵۱در یک تصادف رانندگی و در سن ۲۶ سالگی به هم‌راه «سیمین شفیقی» کاپیتان تیم ملی بسکتبال زنان ایران درگذشت. این سانحه‌ی رانندگی در جاده‌ی پارک وی در نزدیکی پل ونک در تهران روی داد. این حادثه ی دل‌خراش جامعه‌ی ورزش ایران را در بهت و غم فرو برد. پس از این مرگ نابه‌هنگام، دانش‌گاه تهران و فدراسیون دو و میدانی ایران، کاپ سالانه‌ای را به نام این #دونده برگزار کرد. در اولین مسابقه‌ای که در رشته‌ی دو میدانی برگزار شد، خط دوم، که در آخرین مسابقه، ژانت کهن‌صدق در آن دویده بود با گل پوشانده شده بود. پس از درگذشت ژانت کهن‌صدق، سازمان بانوان یهود ایران و با کمک انجمن کلیمیان تهران، سالن ورزشی بانوان کلیمی تهران به نام ژانت کهن‌صدق، قهرمان دوهای سرعت و رکورددار دو صدمتر بانوان ایران در محل مجتمع فرهنگی و ورزشی «سرابندی» در منطقه‌ی یوسف آباد (سیدجمال‌الدین اسدآبادی) تهران در بهمن‌ماه ۱۳۸۳ افتتاح شد که کار خود را با مربی‌گری ژیلا کهن‌کبریت که مربی ِ باتجربه‌ای است آغاز کرد. ژانت کهن‌صدق از دبیرستان انوشیروان دادگر فارغ‌التحصیل شده بود. او توانست از دانش‌گاه تهران مدرک لیسانس تربیت بدنی بگیرد. کهن‌صدق در یک مسابقه‌ی ورزشی در اکتبر ۱۹۶۵ موفق به شکستن رکورد دو ۱۰۰ متر و در دو ۶۰ متر با مانع ایران شود. سی‌وپنج هزار ورزش‌کار یک‌صدا نام او را فریاد می‌زدند و نشریه‌ی ورزشی هفتگی کیهان ورزشی این دونده‌ی زن را به عنوان ورزش‌کار سال ایران انتخاب کرد. محبوبیت ژانت کهن‌صدق هم از قهرمان‌بودن ورزشی‌اش نشات می‌گرفت و هم از اخلاق و هم‌این‌که او یک #معلم نمونه بود.

مجله‌ی دنیای ورزش در آن زمان در مورد این ورزش‌کار ایرانی یهودی تیتر زد که «ژانت رکورد ۱۰۰ متر ایران را به گور بُرد.» سیمین شفیقی که ۲۸ سال سن داشت و دانش‌جوی سال آخر ادبیات بود و کاپیتان تیم ملی بسکتبال زنان و ژانت که ۲۳ سال سن داشت به اتفاق هم در آن روز برای تدریس عازم دبیرستان بودند که در تصادف جان سپردند. «با اتومبیل شماره ۲۱۱۶۶ تهران الف از دانشکده ملی حرکت کرده نزدیک پل ونک با اتومبیل کرایه خط شمیران به رانندگی محمود تجریشی رو در رو قرار گرفت. سرنشینان در میان اتاقک درهم فرو رفته ماندند. ماموران پاسگاه پارک‌وی در محل حاضر شدند. مجروحین به بیمارستان ژاندارمری و رضا پهلوی منتقل شدند."

@Tavaana_TavaanaTech
#شجاعت برای #آموزش #دختران #افغانستان

https://goo.gl/OgZp4x

کشوری را تصور کنید که در آن دختران باید دزدکی به #مدرسه بروند و اگر معلوم شود که به مدرسه می‌روند با عواقب مرگباری ‌مواجه خواهند شد. این در زمانی بود که افغانستان تحت سلطه #طالبان بود، و آثار این گونه خطرات هنوز باقی است. شبانه بسیج راسخ، زن جوان ۲۲ساله‌، یک مدرسه شبانه روزی دخترانه را در افغانستان اداره می‌کند. او تصمیم شجاعانه خانواده ها‌یی را که دخترانشان را باور دارند، جشن می‌گیرد- و داستان یک پدر شجاع را که در برابر تهدیدات محلی ایستاده است، بیان می‌کند.
@Tavaana_TavaanaTech
#توانا #شهروندی #مسوولیت #کنشگری #خودانگیختگی #زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
زنی که ثابت کرد #کارآفرینی، کاری #مردانه نیست

«خاطرم می‌آید که در فروردین ماه ۵۸ بود و درست پس از تعطیلات عید نوروز روزنامه‌ای خریده بودم تا از روی آن بتوانم با مراجعه به آگهی‌های ثبت‌شده استخدامی برای خود کاری را دست و پا کنم. در میدان ولیعصر در کناره باجه تلفن و در صف متقاضیان استفاده از تلفن ایستاده بودم که دختر خانمی در کنار من نیز در انتظار نوبت بود سر صحبت با ایشان باز شد و وقتی مطلع شد که من به زبان انگلیسی تسلط دارم پیشنهاد کرد که اتفاقاً شوهر خواهر من در یک شرکت بین‌المللی سهام‌دار است و در آن شرکت نیاز دارند که از وجود یک مترجم برای کارهای بین‌المللی خود استفاده کنند. سپس شماره تلفن آن محل را به من داد. من هم با آن شماره تماس گرفتم و قرار گذاشتم که فردا صبح به آن محل بروم. این خاطرات بر می‌گردد به حدود ۳۵ سال قبل.»
زنی که در ‌‌نهایت به عنوان مترجم یک شرکت حمل و نقل کار خود را آغاز کرده بود، امروز خود صاحب یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های حمل و نقل بین‌المللی‌ست و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین کارآفرینان در ایران و خاورمیانه مطرح است و جایزه «کارآفرین برتر جهان اسلام» را دریافت کرده است. او در عین حال زندگی خانوادگی استواری دارد. «فاطمه مقیمی» زنی که به عنوان یکی از ۳۰ میلیاردر ایرانی شناخته می‌شود، افتخار خود را در این می‌داند که از هیچ رانتی برای رسیدن به این موقعیت استفاده نکرده است و با وجود این‌که به خاطر جنسیتش بار‌ها مانع و سد راه او شده بودند، اکنون از این خو‌شنود است که بسیاری از مدیران امروز صنعت حمل و نقل، روزگاری کارمند و پرسنل او بودند.

رویای انجام غیرممکن‌ها

این موفقیت‌های پیاپی آن هم از طرف یک زن اصلا به راحتی به دست نیامده است. هم پشتکار ویژه‌ای می‌طلبید و هم روحیه فوق‌العاده‌ای. خود #مقیمی می‌گوید که همیشه در رویا‌هایش انجام کارهای غیرممکن را دوست داشت و همین او را به جایی رساند که اکنون هست. اگر بخواهیم از فشار و رنجی که #فاطمه_مقیمی به عنوان یک زن در صنعت حمل و نقل متحمل شد، روایتی داشته باشیم به نظر می‌رسد که همین خاطره تلخ او کافی باشد: «وارد صحنه‌ای شده بودم که انگار این صحنه، صحنه بازی من نبود. اصلا حاضر نبودند مرا بپذیرند چه برسد به این‌که بخواهند به من به چشم یک رقیب نگاه کنند و دقیقا این سنگ‌اندازی‌ها مرا جسور‌تر و مصر‌تر می‌کرد. حتی بعد از ثبت شرکت، یا مرا در بحث‌های تشکلی راه نمی‌دادند یا اگر مطلع می‌شدم و می‌رفتم، اصلا مرا ندید می‌گرفتند. یادم می‌آید در یکی از مراسم‌های ماه رمضان، افطاری می‌دادند و من هم خبر شدم و رفتم. گوشه رستوران برای من چادر زدند و گفتند شما برو آنجا بنشین. من یک نفر تنها آنجا نشستم ولی رفتم و باز هم رفتم.» و شاید بر اساس چنین روحیه و مقاومتی است که زنی که «آرش کمانگیر» را به عنوان یک «ایده‌آلیست» به عنوان الگوی خود در زندگی می‌شناسد، همچون آن کمانگیر افسانه‌ای، تیر موفقیت خود را آنچنان پرتاب می‌کند که مرزهای درک مردانه از #توانایی یک زن در جامعه ایرانی را فرسنگ‌ها جابجا می‌کند و به اذهان خموده و منجمد #مردمحور نشان می‌دهد که #موفقیت اقتصادی و شغلی #زن و مرد نمی‌شناسد!

بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/9B0c1j
#زنان #کارآفرین #زنان_توانا #زنان_موفق

@Tavaana_TavaanaTech
لیلا وزیری: #قهرمان #شناگر ایرانی و عضو تیم ملی امریکا

لیلا وزیری قهرمان شنای جهان در کرال پشت در سال ۲۰۰۷ است. نیمه خردادماه ۱۳۶۴ در امریکا متولد شده است و منصور وزیری، پدر او مهاجر ایرانی است.

لیلا وزیری در سال ۲۰۰۷ برای نخستین بار در مسابقات قهرمانی جهان شهر ملبورن استرالیا شرکت کرد. او در این سری از مسابقات در رشته تخصصی‌اش یعنی ۱۰۰ متر کرال پشت در مرحله نیمه‌نهایی رتبه دهم را کسب کرد و به فینال راه نیافت. اما در همین مسابقات برای نخستین بار در رقابتی مهم در ۵۰ متر کرال پشت شرکت کرد و رکورد تازه‌ای در این ماده با کسب ۲۸/۱۶ به ثبت رساند. همین رکورد باعث شد فردای مسابقه رکورد او در تابلو اعلانات درج شده و او مدال طلای این رشته را از دست قهرمان آن برباید.

لیلا وزیری فعالیت ورزشی خود را از مدرسه آغاز کرده است. او بعد از دوران دبیرستان در کورال اسپرینگز وارد دانشگاه ایندیانا شد و توانست ۱۵ حکم قهرمانی را به دست آورد. به همین دلیل سابقه درخشانی از خود در دانشگاه‌های امریکا به جای گذاشته است.

او در مصاحبه با رسانه‌ها درباره هویت #ایرانی-امریکایی خود به رسانه‌ها اینطور می‌گوید:

«مادرم اصلیت #آلمانی دارد و پدرم ایرانی است. پس من پنجاه-پنجاه هستم. این قطعاً ترکیب دلپذیریست. پدرم در ایران به دنیا آمده و همان جا بزرگ شده. من یک برادر بزرگتر هم دارم و احساس خیلی نزدیکی به #هویت #ایرانی ام دارم، یه جورایی یک ایرانی-آمریکایی نسل دوم هستم. نمی‌توانم ادعا کنم که همچون مهاجرین واقعی هستم، اما پدرم یک #مهاجر است و مرا با ویژگیهای ایرانی مثل #فروتنی و #عادت دادن به ارزشهای #سنتی بار آورده. پدرم مسلمان است و من با وجود اینکه #مسلمان بزرگ نشده ام، دو فرهنگی بودن بخش بزرگ و مهمی از هویتم را شکل می‌دهد.»

#توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
#زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر #زنان_ورزشکار #زن_ایرانی
ژانت کهن‌صدق، قهرمان دو زنان

goo.gl/KfXS7j

ژانت کهن صدق متولد ۱۳۲۴ تهران است. این ورزش‌کار و دونده‌ی افتخارآفرین در دوم خرداد ۱۳۵۱در یک تصادف رانندگی و در سن ۲۶ سالگی به هم‌راه «سیمین شفیقی» کاپیتان تیم ملی بسکتبال زنان ایران درگذشت. این سانحه‌ی رانندگی در جاده‌ی پارک وی در نزدیکی پل ونک در تهران روی داد. این حادثه ی دل‌خراش جامعه‌ی ورزش ایران را در بهت و غم فرو برد. پس از این مرگ نابه‌هنگام، دانش‌گاه تهران و فدراسیون دو و میدانی ایران، کاپ سالانه‌ای را به نام این دونده برگزار کرد. در اولین مسابقه‌ای که در رشته‌ی دو میدانی برگزار شد، خط دوم، که در آخرین مسابقه، ژانت کهن‌صدق در آن دویده بود با گل پوشانده شده بود. پس از درگذشت ژانت کهن‌صدق، سازمان بانوان یهود ایران و با کمک انجمن کلیمیان تهران، سالن ورزشی بانوان کلیمی تهران به نام ژانت کهن‌صدق، قهرمان دوهای سرعت و رکورددار دو صدمتر بانوان ایران در محل مجتمع فرهنگی و ورزشی «سرابندی» در منطقه‌ی یوسف آباد (سیدجمال‌الدین اسدآبادی) تهران در بهمن‌ماه ۱۳۸۳ افتتاح شد که کار خود را با مربی‌گری ژیلا کهن‌کبریت که مربی ِ باتجربه‌ای است آغاز کرد. ژانت کهن‌صدق از دبیرستان انوشیروان دادگر فارغ‌التحصیل شده بود. او توانست از دانش‌گاه تهران مدرک لیسانس تربیت بدنی بگیرد. کهن‌صدق در یک مسابقه‌ی ورزشی در اکتبر ۱۹۶۵ موفق به شکستن رکورد دو ۱۰۰ متر و در دو ۶۰ متر با مانع ایران شود. سی‌وپنج هزار ورزش‌کار یک‌صدا نام او را فریاد می‌زدند و نشریه‌ی ورزشی هفتگی کیهان ورزشی این دونده‌ی زن را به عنوان ورزش‌کار سال ایران انتخاب کرد. محبوبیت ژانت کهن‌صدق هم از قهرمان‌بودن ورزشی‌اش نشات می‌گرفت و هم از اخلاق و هم‌این‌که او یک معلم نمونه بود.

مجله‌ی دنیای ورزش در آن زمان در مورد این ورزش‌کار ایرانی یهودی تیتر زد که «ژانت رکورد ۱۰۰ متر ایران را به گور بُرد.» سیمین شفیقی که ۲۸ سال سن داشت و دانش‌جوی سال آخر ادبیات بود و کاپیتان تیم ملی بسکتبال زنان و ژانت که ۲۳ سال سن داشت به اتفاق هم در آن روز برای تدریس عازم دبیرستان بودند که در تصادف جان سپردند. «با اتومبیل شماره ۲۱۱۶۶ تهران الف از دانشکده ملی حرکت کرده نزدیک پل ونک با اتومبیل کرایه خط شمیران به رانندگی محمود تجریشی رو در رو قرار گرفت. سرنشینان در میان اتاقک درهم فرو رفته ماندند. ماموران پاسگاه پارک‌وی در محل حاضر شدند. مجروحین به بیمارستان ژاندارمری و رضا پهلوی منتقل شدند."

https://tavaana.org/fa/Janet_kohansedgh

@Tavaana_TavaanaTech
الیزابت کدی استانتون زاده ۱۲ نوامبر ١٨١۵، فعال اجتماعی آمریکایی و از رهبران جنبش #حقوق_زنان در آمریکا بود. او به تشکیل اولین انجمن حقوق زنان و نگارش و ارائه اولین منشور حقوق زنان کمک کرد و چندین سازمان را با هدف تمرکز بر این امر تأسیس کرد.

در فوریه ۱۸۵۴، الیزابت کدی استنتون به نمایندگی از یک مجمع ایالتی طرفدار حقوق زنان، در مقابل مجلس قانونگذاری ایالت نیویورک ظاهر شد. استنتون و آنتونی نسخه‌ای از متن خطابه را روی میز همه نمایندگان گذاشتند و پنجاه هزار نسخه هم برای توزیع تهیه کردند. پیش از ایراد سخنرانی، استنتون که آن زمان سی‌وهشت ساله بود، متن را برای پدرش که حقوقدان معتبری بود خواند. پدرش نخست برآشفت و تهدید کرد که او را از ارث محروم می‌کند، اما سرانجام در مسائل حقوقی به او کمک کرد.

وی در این سخنرانی اعلام کرد: «ما خواهان به رسمیت شناختن کامل تمامی حقوق خود به‌عنوان #شهروند هستیم». با شرح حقوق مدنی که خانم‌ها از آن محروم بودند و بی‌عدالتی‌های که تحت قانون علیه خانم‌ها انجام می‌گرفت، استانتون به مسائل ازدواج، طلاق، حضانت فرزند، و ارث اشاره کرد. وی در این سخنرانی، قانون مالکیت زنان مزدوج، شرکت در تجارت، حضانت مشترک فرزندان و...را ارائه داد.
«محروم‌کردن فرد از حتی یکی از حقوق طبیعی بدترین نوع ستمگری است».

در سایت توانا کتاب «فردیت زنانه»، اثر الیزابت کدی استانتون را بخوانید یا بشنوید!

http://bit.ly/2Ler91j
لینک یوتیوب:
http://bit.ly/2Ln56G7
نسخه نوشتاری:
http://bit.ly/2Lduf5P

#معرفی_کتاب #کتاب #کتاب_توانا #توانا #آموزشکده_توانا #کتابکده #کتابباز #حقوق_زنان #فردیت_زنانه #حقوق_فردی
#زنان #زنان_توانا #زنان_موثر #حقوق_بشر

@Tavaana_TavaanaTech