آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
وجود ۶۱۰ هزار والدین بی‌سواد در کشور

#والدین بی‌سواد، اگر برای فرزندانشان مشکلی در زمینه درسی به وجود آید قادر به رفع آن نیستند. براساس آمار موجود ۶۱۰ هزار نفر والدین #بیسواد در کشور وجود دارد که این رقم به نسبت سال گذشته ۴۰ درصد بیشتر شده است. ایران در زمینه بیسوادی در بین ۱۸۰ کشور دنیا در رتبه یکصد و نهم و بین ۲۴ کشور منطقه در رتبه پانزدهم قرار دارد.

گفتنی است چندی پیش رئیس سازمان #نهضت_سوادآموزی اعلام کرد ۲۰ میلیون نفر #بی‌سواد مطلق و #کم‌سواد که سطح سواد آنها تا دوره ابتدایی است، در کشور داریم، که از این میان حدود ۳٫۵ میلیون نفر آنان بی‌سواد مطلق هستند.

(با وجود بیش از سه دهه از عملکرد سازمان #نهضت #سوادآموزی چرا این سازمان نتوانسته بی‌سوادی را در کشور ریشه‌کن کند؟)
@Tavaana_Tavaanatech
جایی که همه ارزشمندند

سال ۱۳۸۵ پس از گذشت یک سال از راه اندازی یکی از پروژه‌های انجمن دوستداران کودک کرمان، «مهد سبز» با تعداد قابل توجهی از کودکان روبه‌رشد که والدینشان تمایل داشتند آنها دوره پیش دبستانی را در مهد کودک بگذرانند، تاسیس شد. این کودکان، فرزندان #مهاجر افغان فاقد کارت شناسایی معتبر بودند. با همکاری داوطلبان انجمن، کلاس‌های آزاد مشتاق در حاشیه مهد سبز شکل گرفت که هدف اصلی آن #سوادآموزی به #کودکان بازمانده از #تحصیل بود، تا به گفته مقام معظم رهبری جامه عمل پوشانده شود؛ "هیچ کودک افغانستانی، حتی مهاجرینی که به‌صورت غیرقانونی و بی‌مدرک در #ایران حضور دارند، نباید از تحصیل بازبمانند و همه آنها باید در #مدارس ایرانی ثبت‌نام شوند".

اینجا مرکز #دوستدار #کودک مشتاق در شهر #کرمان است که سال جاری بیش از ۵۰۰ کودک #افغان در آن، در کنار هم حضور دارند. #شادی جایی است مثل اینجا که همه ارزشمندند.

عکس: مژده موذن زاده- ایسنا
http://bit.ly/1JfIXhV

@Tavaana_Tavaanatech

👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
سالگرد تاسیس دارالفنون در ایران

دارالفنون در روز یکشنبه ششم دی‌ماه ۱۲۳۰ شمسی و سیزده روز پیش از قتل امیرکبیر و با حضور ناصرالدین‌شاه و آقاخان نوری، صدر اعظم و با همراهی اساتید ایرانی و خارجی و با سی‌نفر شاگرد گشایش یافت. امیرکبیر محل ساختمان را در مجاورت کاخ‌های سلطنتی و در مکانی که سربازان آموزش نظامی می‌دیدند با موافقت ناصرالدین‌شاه انتخاب کرد و به میرزارضاخان مهندس تبریزی که یکی از پنج دانشجوی اعزامی به لندن در زمان عباس میرزا سپرد تا برای ساخت آن نقشه‌ای تهیه کند. نقشه‌‌ی ساختمان با استفاده از طرح امارت سربازخانه‌ی ولیچ انگلستان در اواخر ۱۲۲۹ آماده شد تا محمدتقی معمارباشی به احداث آن بپردازد. قسمت شرقی دارالفنون در سال ۱۳۲۰ پایان یافت. دارالفنون در خیابان ناصر خسرو و در مرکز شهر تهران قرار گرفته است.

۱۲۸ سال پس از تاسیس دارالفنون در ایران «سازمان نهضت سوادآموزس ایران» که یک سازمان دولتی ایرانی است در هفتم دی‌ماه ۱۳۵۸ به دستور روح‌الله خمینی تاسیس شد و حجه‌الاسلام قرائتی به ریاست آن منصوب شد.

روح‌الله خمینی در فرمان خود برای تاسیس نهضت سوادآموزی هدف از تاسیس این نهاد را چنین آورده است: «ما باید در برنامه درازمدت فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته‌کننده برای مبارزه با #بی‌سوادی به‌طور #ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا ان شاء‌الله در آینده نزدیک هر کس نوشتن و خواندن ابتدایی را آموخته باشد. برای این امر لازم است تمام بی‌سوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران با سواد برای یاد دادن بپاخیزند و وزارت #آموزش و پرورش با تمام امکانات به پا خیزد و از قرطاس‌بازی و تشریفات اداری بپرهیزد. برادران و خواهران ایمانی! برای رفع این نقیصه درد آور #بسیج شوید و ریشه این نقص را از بن بر کنید.» پس از بیش از سه دهه از تاسیس نهضت #سوادآموزی بیش از ۲۰ میلیون نفر در #ایران هنوز #بی‌سواد و #کم‌سواد هستند. در کشوری که از تاسیس #دارالفنون ۱۲۸ سال می‌گذرد هنوز میلیون‌ها انسان در ایران بی‌سواد هستند.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/GNZTSo

@Tavaana_Tavaanatech
لشکر بی‌سوادان در ایران
آمار نگران‌کننده بی‌سوادی در ایران

«نهضت سوادآموزی ایران» در تعریف بی‌سوادی می‌گوید: «شخصی که قادر به نگاشتن و خواندن یک بیانیه ساده در مورد زندگی نباشد و از انجام محاسبات ۴ عمل اصلی ریاضی ناتوان باشد، بی‌سواد اطلاق می‌شود.» بر اساس این تعریف و بر اساس سرشماری سال ۹۰، ۹ میلیون و ۷۱۹ هزار نفر در کشور یعنی در حدود ۱۴ درصد از گروه سنی بالای شش سال، بی‌سواد مطلق محسوب شده‌اند. این تازه جدای از آمار کم سوادان است که اگر آن نیز بخواهد لحاظ شود، وضع بحرانی‌تر می‌شود. چنان‌که در حدود ۱۰ میلیون ایرانی تنها تا پنجم ابتدایی تحصیل کرده‌اند و ۱۰ میلیون نیز تنها تا سطح سیکل به مدرسه رفته‌اند. جمع این اعداد، آن هم با آمار سال ۹۰، عددی به شدت نگران‌کننده را ترسیم می‌کند. این آمار یعنی آنکه چیزی نزدیک به ۳۰ میلیون ایرانیِ بی‌سواد و کم سواد هستند. قابل ذکر است که «علی باقرزاده»، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی، نیز در اردیبهشت پارسال خبر از وجود نزدیک به سی میلیون ایرانی بی‌سواد و کم سواد داد و در این میان، تأسف بار آ‌ن‌که نزدیک به چهار میلیون نفر از ایرانیان بی‌سواد بین سن ۱۰ تا ۴۹ سال به سر می‌برند.

«میزان بالای بی‌سوادی نقض #حقوق_بشر است»

با این‌که مصوبه «شورای عالی آموزش و پرورش» نیز در تعریفی شبیه به تعریف نهضت سوادآموزی، هر فردی را که زیر سوم ابتدایی تحصیل کرده باشد «بی‌سواد» می‌داند اما اساسا این شاید تعریف ایرانیِ فرد بی‌سواد محسوب شود! چنان‌که «کارن خانلری»، عضو کمیسیون آموزش و پرورش مجلس شورای اسلامی، در این‌باره می‌گوید: ««آمار بیش از ۹ میلیون بی‌سواد مربوط به افرادی است که هرگز به مدرسه نرفته‌اند و خواندن و نوشتن نمی‌دانند. این در حالی‌ست که معیار بی‌سوادی در دنیای مدرن این روز‌ها تغییر کرده است. در این دوران افرادی که سواد استفاده از کامپیو‌تر و وسایل الکترونیکی را ندارند هم بی‌سواد محسوب می‌شوند. بنابراین آمار بی‌سوادان کشور خیلی بیش‌تر از ۹ میلیون نفر است.» با این وجود اگر تعریف جهانی و مدرن بی‌سوادی را نیز ندیده بگیریم، رقم رسمی نزدیک به ده میلیون بی‌سواد مطلق در ایران، به اندازه کافی گویای وضعیت بغرنج #سواد در ایران هست. چنان‌که به زعم «عطالله سلطانی‌صبور» دیگر عضو کمیسیون آموزش و پرورش، وجود نزدیک به ده میلیون #بیسواد مطلق «فاجعه» محسوب می‌شود. او این آمار را «بسیار بالا» می‌داند که باید برای رفع آن «اقدامات جهادی» انجام داد. در حالی‌که در کشورهایی همچون ترکمنستان، آذربایجان و تاجیکستان آمار بی سوادی تقریبا صفر است جالب آن است که باقرزاده – رییس نهضت #سوادآموزی – سه سال پیش با اعلام این‌که رتبه ایران از نظر میزان سواد در میان ۲۴ کشور منطقه، ۱۵ است، اذعان کرد که سازمان ملل به دلیل آمار بالای بی‌سوادی در ایران، این کشور را «ناقض حقوق بشر» می‌داند.

@Tavaana_TavaanaTech
سال‌گرد درگذشت محمد بهمن‌بیگی ، نویسنده و بنیان‌گذار آموزش و پروش عشایری در ایران
http://bit.ly/26DaSGq

«... شیرازم دو شاعر بی‌نظیر پرورده است، به نام‌های سعدی و حافظ که محبوبیت و شهرت جهانی دارند. در چنین
شهری، یک مرد و یک پسر، به نام سعدی یا حافظ، وجود ندارد. ولی در هریک از کوچه‌ها و خیابانهای آن، ده‌ها چنگیز، تیمور و هلاکو، از سر و کول هم بالا می‌روند. جنگجویانی که هزاران هزار مادر را داغدار ساخته‌اند. جنگجویانی که از کله‌ها، مناره‌ها ساخته‌اند. جنگجویانی که خیلی آسوده و راحت، فرمان‌های قتل‌عام مردم بی‌گناه شهرها را صادر کرده‌اند.»

۱۱ اردیبهشت سالگرد درگذشت #محمد_بهمن‌بیگی ، نویسنده و بنیان‌گذار آموزش و پروش #عشایری در ایران است. بهمن‌بیگی به سبب کوشش پی‌گیر خود در راه سوادآموزی به هزاران نفر کودکِ تُرک، لُر، کُرد، بلوچ، عرب و ترکمن، برندهٔ جایزهٔ #سوادآموزی سازمان یونسکو شد. او تجربه‌های آموزشیِ خود را در چند کتاب در قالب داستان نوشته‌است.

متن کامل سخنرانی:
http://bit.ly/26DaSGq
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
مدرسه‌ای برای کودکان بازمانده از تحصیل در گرگان

موسسه «کنشگران توسعه پارس» سازمانی مردم‌نهاد است که در راستای آموزش به کودکان کار، کودکان بازمانده از تحصیل و فرزندان مهاجران و پناهندگان فعالیت می‌کند. در ایران بیش از سه میلیون و پانصد کودک ۶ تا ۱۷ ساله زندگی می‌کنند که از تحصیل بازمانده‌اند؛ آنها یا به مدرسه نرفته‌اند یا در طول سال‌های تحصیلی به دلایل مختلف از تحصیل بازمانده‌اند. این تصاویر از یکی از مدارسی‌ست که «کنشگران توسعه پارس» در گرگان برای تحصیل کودکان بازمانده از تحصیل ایجاد کرده است.
ارتقا کیفیت زندگی، بهداشت جسمانی و روانی و سوادآموزی کودکان مهاجران، کودکان کار و خیابان وظیفه‌ای دولتی است.
اما عملاً سازمان‌های دولتی نمی‌توانند این خدمات و سرویس‌های لازم برای کودکان کار و کودکان مهار را پوشش بدهند و از این رو کار به دوش سازمان‌های مردم‌نهاد افتاده است.

بیشتر دانش آموزان این مدارس، کودکانی هستند – که چه ایرانی و چه مهاجر – ناچارند برای تأمین مخارج خود و خانواده کار کنند.

برخی از دانش آموزان از خانواده‌های مهاجر افغانستانی هستند که با اینکه در سال‌های اخیر موضوع تحصیل کودکان مهاجر از لحاظ قانونی حل شده است، اما تحصیلات آنها عملاً در فضای مدارس دولتی با مشکل روبه‌روست.

با وجود دستور علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، مبنی بر حق تحصیل دانش آموزان افغانستانی – عملاً برخی از مدارس دولتی کودکان مهاجر را ثبت‌نام نمی‌کنند.

یکی از بهانه‌ها برای ثبت‌نام کودکان افغانستانی در مدارس، موضوع کارت اقامت مهاجران افغانستانی است. مهاجران "غیرقانونی" کارت اقامت ندارند.

آنهایی که کارت اقامت دارند هم اگر کارت‌شان مربوط به منطقه‌ای خاص باشد، در سایر مناطق ثبت‌نام نمی‌شوند. به عبارتی به این وسیله حرکت خانواده‌های افغانستانی کنترل می‌شود.

از طرفی دیگر، برخی مدارس دولتی یا خودگردان به‌صورت خودسر از اتباع خارجی بابت ثبت‌نام پول شهریه می‌گیرند.

مدارس به دلایل گوناگون از جمله کمک به مدرسه از مهاجران بین ۵۰ تا ۴۰۰ هزار تومان شهریه می‌گیرند و در صورت عدم پرداخت این مبلغ، کارنامه دانش‌آموز را تحویل نمی‌دهند و از ثبت‌نام او برای سال آینده خودداری می‌کنند.

همین شهریه‌های خودسر مدارس موجب شده که خانواده‌های مهاجر که چند فرزند دارند برای تحصیل بین فرزندان خود انتخاب کنند و برخی از فرزندان – که بیشتر هم دختران هستند – از تحصیل باز بمانند.

کنشگران توسعه پارس، هزینه‌های این مدارس که از محل صندوق ذخیره‌ی خود و کمک‌های مردمی و نهادهای دولتی تأمین می‌کند.
معلمان این مدرسه هم افراد داوطلب هستند.

منبع: رادیو زمانه
http://ow.ly/AYh4304yud3

حقوق کودک و نوجوان از تولد تا 18 سالگی:
https://goo.gl/ZPPyAd

این کتاب بسیار سودمند است:
چگونه یک سازمان غیردولتی کوچک و جمع و جور بسازیم؟
https://goo.gl/P07KUr

@Tavaana_TavaanaTech
«کودکان عشایری اگر بخت یارشان باشد و معلمی به چشم ببینند، نهایت سواد خواندن و نوشتن بیاموزند و پس از آن همه چیز تمام می‌شود، دانش‌آموزان عشایری از هرگونه امکانات رفاهی، بهداشتی و آموزشی محروم هستند، معمولا عاقبت دخترشان هیزم‌کشی و آب کشی است و پسرانشان هم چوپانی... زندگی آن‌ها پر از درد و غصه است». ‌

این سخن یک معلم عشایری‌ست که نزدیک به ۲۰ سال است در مناطق عشایری غرب کشور به کودکان عشایر آموزش می‌دهد و می‌گوید دلخوشی‌اش این است که ببیند یک کودک عشایری سواد خواندن و نوشتن آموخته است؛ «عزیز محمدی‌منش». او البته که محرومیت را عنصر پررنگ در آموزش به کودکان عشایری می‌بیند و این محرومیت را دوسویه می بیند که هم گریبان معلمان را می‌گیرد و هم کودکان را درگیر مشکلات ناخواسته می‌کند. ‌

درواقع مسئله فقر خانواده‌ها و تاثیر بلاواسطه آن بر روی کودکان منحصر به شهرها نیست و در محیط‌های روستایی هم این مسئله به صورت - شاید - پررنگ‌تری دیده می‌شود. چنانکه تحصیل کودکان را نیز به شدت تحت‌تاثیر خود قرار داده است چنانکه یکی از معلمان حوزه عشایری می‌گوید: «به والله ما پول کیف، دفتر و مداد بچه‌ها را می‌دهیم. یا از حقوق خودمان یا با خیرین که در اهواز و تهران و... هستند، صحبت می‌کنیم تا لباسی، کیفی، وسیله‌ای برای این بچه‌ها بفرستند. این بچه‌ها را هر روز با ماشین خودمان از خانه‌شان به مدرسه می‌آوریم...چرا این سختی‌ها را درک نمی‌کنید؟ چرا باید این بچه‌ها به‌خاطر گرانی و فقر، درس خواندن را رها کنند؟» ‌

بیشتر بخوانید
https://tavaana.org/fa/Iranian_Nomads_And_Education

#تصویر۴۰ساله #خامنه_ای #مدارس #سوادآموزی #مدارس_عشایری

@Tavaana_Tavaanatech