آموزشکده توانا
59K subscribers
29.2K photos
35.7K videos
2.54K files
18.4K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
فیلم خاک شکوفه آتش ساخته‌ی #شبنم_طلوعی بازیگر و کارگردانی که با وجود جوایزهای متعددش در تئاتر، به دلیل ممنوع الکاری مجبور به ترک ایران شد، این روزها به پایان رسیده و بازتاب مثبتی در مخاطبانش داشته است. این مستند درباره‌ی زندگی #طاهره‌_قره_العین است، زنی #ادیب که تأثیر حضورش از قرن ١٩ و در دوران قاجار بر جنبش‌های برابری خواه #زنان تا امروز ادامه دارد. نوشتن و گفتن از #قره_العین در ایران پس از انقلاب اسلامی ممنوع است، حتی در تجدید چاپ کتب تاریخی یا ادبی فصلها و صفحات مربوط به او حذف شده است. و البته کم نیستند کتابهایی که با حمایت دولت در سیاه نمایی او به عنوان زنی ملحد و حتی بدکاره با تیراژهایی بالا به چاپ رسیده‌اند. قره العین در نهایت به حکم دو مجتهد و امضای ناصرالدین شاه شبانه و مخفیانه خفه می‌شود.

بهیه ی نخجوانی، نویسنده‌ی کتاب "زنی که زیاد می‌خواند" the woman who read too much - که سه روایت است از زبان سه زن در مورد قره العین- از جمله صاحب نظرانیست که در فیلم مستند خاک شکوفه آتش حضور دارد و دیدگاه‌هایش در کنار دیگر پژوهشگران خط روایی فیلم را به پیش می‌برد.
بهیه نخجوانی پس از تماشای فیلم درباره آن نوشت:
"تا کنون تلاش‌های بسیاری برای روایت‌ داستان طاهره قرة‌العین صورت گرفته و مطمئناً این تلاش‌ها ادامه خواهند داشت؛ بانویی از سرزمین ایران که در دوران قاجار الگوییِ از #شجاعت در #اخلاق و #اندیشه ، و استقلال اجتماعی و معنوی بنا کرد. کسی که قلب‌های بسیاری را به هیجان‌ آورد و عقل‌های بی شماری را حیران کرد و از این روبه تعداد هنرمندان، نویسندگان، مورخان، پژوهشگران و زندگی‌نامه نویسان ، روایات متنوعی از تلاش برای طراحی زندگی او وجود خواهد داشت. درباره‌ی او نمایشنامه‌های بی‌شماری اجرا شده، کتاب‌های بسیاری نوشته شده، و حتی اشعاری به او تقدیم شده است. اما مستندی که اخیراً شبنم طلوعی، بازیگر و #کارگردان شناخته‌شده‌ی ایرانی، تهیه کرده برای من در میان تمام آن آثار بی‌همتا است.
شبنم در این فیلم شیوه ای نادرانتخاب کرده است. او موفق شده تا بین گزارشی بی‌طرفانه و ِ"جستجویی" عمیقاً شخصی تعادلی بی‌نقص ایجاد کند. او مجموعه‌ ای از مصاحبه‌ با «صاحب نظران» را که دیدگاه‌های مختلفی درباره‌ی طاهره مطرح می‌کنند ، با جستجویی شخصی در هم تنیده و به این ترتیب عینیت و ذهنیت، همچنان که هیجان و خویشتنداری، به شکلی معجزه‌آسا ‌با یکدیگر آمیخته می شوند . این مستند ظرافت و قدرت را با هم دارد؛ هم لطافت دارد و هم تحلیل‌های متین. صحنه های مصاحبه‌ها ترکیبی رنگارنگ و غنی ساخته از تفسیرهای ممکن از رویداد‌های تاریخی مربوط به طاهره؛ و داستان جستجویی که از درون پرسش‌های خود شبنم دنبال میشود، وهم‌ذات‌پنداری او با طاهره، و تکرار تصاویر شاعرانه، ناگفتنی‌ها را به تصویر می‌کشند.
این فیلم درباره‌ی پرسش‌ها است و نه پاسخ‌ها؛ همچنین درباره‌ی پرسش‌هایی است که خود پاسخ‌اند. این فیلم مرا شگفت زده کرد. به گمان من درمستند "خاک، شکوفه، آتش" تجربه ای معنوی اتفاق میفتد ؛ نهایت‌ها کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، مانند "فرشتگان آتش و برف "؛ نهایت هایی که در وجود خود طاهره بود. و چنین است که این بازتاب بی‌همتا از روح طاهره به دست هنرمندی خلق میشود که در شجاعت مانند خود اوست. "

خاک- شکوفه - آتش پس از اکران در پاریس، در چند شهر مختلف امریکا و اروپا نمایش عمومی خواهد داشت.
Dust-Flower-Flame خاک، شکوفه، آتش

@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
سالروز اعدام طاهره قرهالعین

فاطمه برغانی، زرین‌تاج، معروف به طاهره قرة‌العین فرزند آمنه‌خانم قزوینی و ملا محمدصالح برغانی، شاعر و دین‌شناس در سال ۱۲۳۱ ق (یا ۱۲۳۳ ق برابر با ۱۸۲۳ میلادی) در خانواده‌ای فرهیخته در قزوین متولد شد. او از زنان صاحب‌نام قرن گذشته بود. طاهره تمام سنت‌های مرسوم آن روزگار برای زنان را بهم می‌ریزد. علوم دینی را فرا می‌گیرد و در زمانه‌ای که صدای زنان در اندرونی‌ها خفه می‌ماند سخنور بود و با مردان به مباحثه می‌پرداخت. طاهره آنچنان فریادش بلند بود که متهم به «فساد فی‌الارض» شد و اولین زنی بود که در ایران به این اتهام اعدامش کردند. زندگی او داستانی‌ ست غم‌انگیز، حکایت تهور زنی که حجاب از سر بر‌می‌دارد، تبعید و گذشتن از کودکان و مرگ را به جان می‌خرد و بر سر عقایدش می‌ماند.
درباره او بیش‌تر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Tahereh
#زنان
#حقوق_زنان
#توانا#طاهره_قره_العین

این تصویر مجسمه‌ای ست در شهر باکو؛ مجسمه "زن آزاد (آزاد قادین)" در یکی از میادین شهر باکو نزدیک به ایستگاه مترویی که به طاهره قره العین تقدیم شده است. این مجسمه هیکل زنی است که چادر را از سرش برمیدارد.
این مجسمه توسط ف.عبدالرحمانوف (مجسمه ساز) و م.حسینوف (معمار) در سال 1960 طراحی و ساخته شده است.

@Tavaana_Tavaanatech
Forwarded from گفت‌وشنود
فاطمه برغانی، زرین‌تاج، معروف به طاهره قرة‌العین فرزند آمنه‌خانم قزوینی و ملا محمدصالح برغانی، شاعر و دین‌شناس در سال ۱۲۳۱ ق (یا ۱۲۳۳ ق برابر با ۱۸۲۳ میلادی) در خانواده‌ای فرهیخته در قزوین متولد شد.

او از زنان صاحب‌نام قرن گذشته بود. طاهره تمام سنت‌های مرسوم آن روزگار برای زنان را بهم می‌ریزد. علوم دینی را فرا می‌گیرد و در زمانه‌ای که صدای زنان در اندرونی‌ها خفه می‌ماند سخنور بود و با مردان به مباحثه می‌پرداخت.

طاهره آنچنان فریادش بلند بود که متهم به «فساد فی‌الارض» شد و اولین زنی بود که در ایران به این اتهام اعدامش کردند.

زندگی او داستانی‌ ست غم‌انگیز، حکایت تهور زنی که حجاب از سر بر‌می‌دارد، تبعید و گذشتن از کودکان و مرگ را به جان می‌خرد و بر سر عقایدش می‌ماند.

می‌گویند اعدام طاهره به صورت مخفیانه و در باغ «ایلخانی» انجام شد. او را با دستمال خفه کردند، در چاه انداختند و سر چاه را با خاک و سنگ پر کردند. طاهره تنها ۳۵ سال داشت. زنی ۳۵ ساله که در طول زندگی کوتاهش، ماجراهایی به اندازه یک قرن داشته است.

قرةالعین ارتباط ویژه‌ای با میرزا حسین‌‌علی‌ بهاالله داشت که بعدها آیین بهایی را بنیان می‌گذارد. برای بهاییان، قرةالعین اسطوره‌ای تکرارنشدنی‌ ست.

شبنم طلوعی، بازیگر و کارگردانی که به دلیل اعتقاد به آیین بهایی در ایران ممنوع‌الکار شد و به فرانسه مهاجرت کرد، در فیلمی با عنوان «خاک، شکوفه، آتش» که بر اساس زندگی طاهره ساخته است می‌گوید: «در تاریخ ما قرةالعین با همه ابعاد زندگی عجیب و غریبش قربانی باوری شده که داشته. مثل من، مثل آن روزنامه‌نگار، مثل آن کاریکاتوریست و هر کس دیگری که جور دیگری فکر می‌کرد و در ایران به حبس کشیده شد. به سراغ قرةالعین رفتم تا این زن را با تمام تمامیتش نشان بدهم».

متن در وبسایت: https://tavaana.org/tahereh/‌

#گفتگو_توانا #طاهره_قره_العین

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‎شبنم طلوعی، هنرپیشه، کارگردان، نمایشنامه‌نویس و خواننده در این ویدئو با اشاره به سوابق هنری‌اش در ایران با تاسف می‌گوید که هیچ نامی از او در وب‌سایت‌های ایرانی نیست. او که از ناحیه پدر، بهایی‌زاده است، در مدت زندگی‌اش در ایران همواره به شکل غیررسمی حذف می‌شده است.

‎طلوعی که متولد ۱۳۵۰ است از سال ۱۳۸۳ ایران را به مقصد فرانسه و سپس ایالات متحده ترک کرده است. تا پیش از این، مجموعه داستان‌هایی از او به فارسی منتشر شده و رمان «بازیگر عزیز من» نوشته او به همت نشر چشمه منتشر شده است. شبنم طلوعی در مستند سینمایی «خاک، شکوفه، آتش» به زندگی طاهره قرهالعین می‌پردازد و آنچه در این ویدئو تماشا می‌کنید به دعوت انجمن دوستداران فرهنگ ایران و به مناسبت ساخت همین فیلم بیان شده است.

‎صفحه گفت‌وشنود تلاش می‌کند با آنچه که می‌توان سیاست «امحاء» یا حذف و نیست‌سازی نامید، مبارزه کند. در این راستا، به استقبال «دیگری‌ها»ی محذوف رفته‌ایم و تریبونی برای آنها فراهم ساخته‌ایم.

‎شایان ذکر است که نسخه کامل این ویدئو را در نشانی زیر می‌یابید:

https://youtu.be/H0k070TAYcg?si=fMdvdEVpXV_SfuP6


#گفتگو_توانا #رواداری #حذف #سیاست_حذف #طاهره_قره_العین #خاک_شکوفه_آتش #شبنم_طلوعی

@dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
راوی می‌گوید که هفت سالش بوده که پدرش یک صبح تعطیل ایام نوروز، کتاب تاریخش را باز کرده و از یک زن در گذشته‌های تاریخی برای او روایتی نقل کرده است؛ داستان زندگی کسی که به مجرد شنیده شدن، رد خود را حتی تا سالها بعد، بر خواب‌های شنونده هم گذاشته است. آیا چه چیزی زنی مدرن در تهران را در قرن بیستم این چنین تحت‌تاثیر قرار می‌دهد راجع به زنی دیگر که در قرن نوزدهم میلادی در همین قزوین و تهران زندگی می‌کرده است!؟

‏راوی، شبنم طلوعی‌ست. پدرش، افسر آموزش‌دیده ارتش شاهنشاهی که مقارن انقلاب ۵۷ از خدمت منفصل شده است. فیلم یک مستند است به نام «خاک، شکوفه، آتش» که داستان طاهره قرهالعین را از دید شبنم طلوعی روایت می‌کند. اما شروعش، به لحاظ داستان‌گویی و روایت‌شناختی، فوق‌العاده قوی و موثر است. شاید مانند همان داستانی که پدر شبنم، برای او در هفت‌سالگی تعریف کرده بود!

‏راوی می‌گوید که در گذر زندگی خیلی زود تشخیص داده است که تاریخ‌نگاری بی‌طرف وجود ندارد. اما آیا مفهومش این است که در تاریخ هرگز هیچ حقیقتی وجود نداشته است!؟ راوی می‌گوید که شاید حقیقت تاریخ خود تویی، که یک روز گرم تابستان، تو را در باغی خفه کردند و جسم بی‌جانت را به چاه انداختند. تصمیم گرفته شد که نامت، با همه اوراق هویتی برای همیشه از بین برده شود تا آیندگان چیزی از تو در خاطر نداشته باشند! شاید تو به نحو سمبولیکی، تجسم همان حقیقت مدفون شده در دروغ تاریخی که معلم درس ادبیات و شعر هم اجازه ندارد که از اشعار تو یادی کند! آدم یاد آن جمله مشهور از نیچه در کتاب فراسوی نیک و بد می‌افتد: «اگر حقیقت، زن باشد چه!؟» (“Wenn die Wahrheit ein Weib wäre, wie?”)

‏برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفت‌وشنود بروید:

‏⁦ dialog.tavaana.org/soil-blossoms-…⁩

‏⁧ #شبنم_طلوعی⁩ ⁧ #طاهره_قره_العین⁩ ⁧ #سیاست_امحا⁩ ⁧ #سیاست_نیست_سازی⁩ ⁧ #رواداری

‏⁦ @Dialogue1402