آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
عزیز قاسم‌زاده، معلم و کنشگر مدنی که حدود یک سال را در زندان گذراند و اخیرا آزاد شد، هنوز دلش پیش هم‌بندی‌هایش است که از نزدیک با آن‌ها معاشرت داشته و از صدق و صفای آن‌ها آگاه شده است. به همین منظور یادداشتی را در کانال تلگرامش درباره چهار زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، نوشته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:

نوروز ۱۴۰۳ فرا رسید و هم‌بندی‌هایم حافظ و آرمان و مهدی و منوچهر لحظات نوروز را برای دومین بار از آن سوی میله‌های زندان به نظاره نشسته‌اند. درباره تک تک این دوستان که نزدیک به یک سال با آنها لحظه به لحظه زندگی کرده‌ام، خاطرات شیرین بسیار دارم. در یک زندگی جمعی و لحظه به لحظه اگر لختی ناسازگاری باشد، گذشت روزها و شب‌ها، اوقات را به ملال انگیزترین تکراری می‌رساند که کمترین پیامدش، تنشی پیوسته و مدام است؛ اما وقتی عشق و محبت و مودت میان جمعی حاکم باشد، دیگر نه تنها این بودن‌های همیشگی را بو و گرد تکرار نمی‌نشیند، بلکه هر آیینه چنین جمعی انبانی از احساسات نو را بی تکراری، کنار هم تجربه می‌کند و شور و سور و نور و سرور وجودشان را انباشته می‌کند و از شادی، درونشان سرشار می‌شود. هر کدام از این دوستان واجد خصایصی هستند که بودن در کنارشان را لذت بخش می‌کند.
«حافظ» جوانی متولد ۷۴ است در عین صلابتی مغرورانه، مهربانی ناتمام دارد که او را دوست داشتنی می‌کند. هفته‌های اول زندانی شدنم اتفاق جالبی روی داد که نشان داد پاکی درون این جوان تا کجاست. در زندان هیچ وسیله‌ای برای پوست کندن میوه و سیب زمینی و... پیدا نیست و باید با ابتکار و اختراعی از پس این امور برآیی کارمندان بخش تأسیسات برای درست کردن حمام به بند آمده‌اند و یک تیغ موکت بری را جا گذاشته‌اند. ناگهان دیدم میان حافظ و «امین» بحثی طولانی در گرفته است رفتم و نشستم و گوش کردم. حافظ می‌گوید: این بیت‌المال است باید برگردانیمش. امین می‌گوید: ما که ندزدیده‌ایم، قصد فروش و منتفع شدن از آن را هم نداریم. حافظ اما می‌گوید: اینها همه توجیه است این وسیله مال ما نیست حتی اگر محروم از پوست کندن چیزهایی باشیم که مشقت ما را دو صد چندان کند. ...

ادامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/j7am2r2r

#حافظ_فروحی #آرمان_صدقی #مهدی_میرزایی #منوچهر_فلاح #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
منوچهر فلاح، تتو آرتیست، در تیرماه ۱۴۰۲ و در حالی که قصد رفتن به محل کار و زندگی‌اش در کیش را داشت، توسط نیروهای امنیتی در فرودگاه رشت بازداشت و چندی بعد به بند میثاق زندان لاکان این شهر منتقل شد و همچنان در آن زندان به‌سر می‌برد. او در مهرماه ۱۴۰۲ در اعتراض به تداوم بازداشت و بلاتکلیفی خود در مهرماه دست به اعتصاب زده بود. ۱۲ آذر همان سال، در حالی‌که اعلام شد بخش دیگری از پرونده‌اش در دادگاه کیفری یک استان گیلان تحت بررسی است، توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت به ریاست قاضی «مهدی راسخی» به اتهام «توهین به رهبری» به یک سال و سه ماه و یک روز حبس تعزیری و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به هفت ماه و شانزده روز زندان محکوم شد.

به گفته منابع مطلع، تداوم بازداشت منوچهر فلاح در حالی است که علیرغم صدور قرار وثیقه و تأمین وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی از سوی خانواده‌ی ایشان، با مداخله مستقیم «فلاح میری» دادستان گیلان، از آزادی موقت وی ممانعت به عمل می‌آید.
متنی که در ادامه می‌خوانید رنج‌نامه‌ی این جوان هنرمند و زندانی سیاسی است که همچنان بلاتکلیف در زندان لاکان رشت نگهداری می‌شود و برای انتشار در اختیار رسانه‌ها قرار می‌گیرد تا صدای دادخواهی او به گوش جهانیان برسد.

«من منوچهر فلاح که از ۲۷/۰۳/۱۴۰۲ بازداشت شده‌ام، اکنون در زندان لاکان رشت هستم. با وجود این‌که از بدو ورود به زندان از جانب بازپرس شعبه قرار وثیقه برایم صادر شده بود، ولی سندهای متعددی که تا زمان محاکمه از طرف خانواده برای آزادی بنده ارائه شده به علت نامعلوم نپذیرفتند و نهایتا! اوایل شهریور در بازپرسی به من گفتند که سند قابل قبول است و آن را کارشناسی کرده و حتی مبلغ کارشناسی سند را هم گرفتند. ولی مجدداً از ثبت نهایی و آزادی بنده ممانعت کردند. آنقدر این وضعیت را ادامه دادند تا پرونده به دادگاه رفت و به ۱ سال و ۳ ماه و ۱ روز حبس محکوم شدم که چند روز دیگر در تاریخ ۳۰/۰۲/۱۴۰۳ این حبس به پایان می‌رسد ولی بخش اول همان پرونده هنوز بلاتکلیف است و بدون هیچ نشانة گشایشی همچنان در زندان به سر می‌برم. آیا این وضعیت و نادیده گرفتن عمر و جوانی یک انسان مجازاتی اسلامی است که مدعیان حقوق بشر اسلامی اینگونه آشکار به این ظلم ادامه می‌دهند؟
منوچهر فلاح
دهم اردیبهشت ۱۴۰۳
زندان لاکان رشت - بند میثاق»

- برگرفته از خبرنامه گویا

#منوچهر_فلاح #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حافظ فروحی و منوچهر فلاح، دو زندانی سیاسی در زندان لاکان رشت، دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
حافظ فروحی بیش از ۱۹ ماه است که به صورت بلاتکلیف در این زندان به سر می‌برد.
منوچهر فلاح هم ۱۴ ماه است که زندانی ست. آنها در بیانیه‌ای که منتشر کرده‌اند می‌گویند:
«گرچه این اعتصاب، ضربه‌ دیگری به سلامتی خودمان است، اما چون برای انعکاس صدای اعتراض‌مان، هیچ راه دیگری برای‌مان نمانده، ناچاریم از این طریق به این همه بی‌عدالتی و بی‌داد معترض شویم.»

صدای زندانیانی باشیم که در زندان اسیر دیکتاتوری جمهوری اسلامی هستند و هیچ قانونی برای حمایت از آنان وجود ندارد.
متن بیانیه این دو زندانی سیاسی در پی می‌آید:

«به نام خدا

اینجانبان حافظ فروحی و منوچهر فلاح که هر کدام به ترتیب ۱۹ ماه و ۱۴ ماه بلاتکلیف در زندان لاکان رشت اسیر بند بی‌قانونی و بی‌عدالتی شده‌ایم، پس از گذشت ماه‌ها نه وثیقه‌ ما را می‌پذیرند و نه تکلیف پرونده را روشن می‌کنند. ما در طول این مدت با افراد مسئولی که به بند آمده‌اند صحبت کردیم و نامه‌نگاری‌های قانونی را انجام داده‌ایم اما در برابر این حجم از قانون‌شکنی و بیعدالتی در حق خود، چاره‌ای جز اعتصاب غذا نداریم. گرچه این اعتصاب، ضربه‌ دیگری به سلامتی خودمان است، اما چون برای انعکاس صدای اعتراض‌مان، هیچ راه دیگری برای‌مان نمانده، ناچاریم از این طریق به این همه بی‌عدالتی و بی‌داد معترض شویم.
مسئولین ارشد کشور در رسانه‌ ملی، مشخصا بیان می‌کنند که متهمین را در زندان بلاتکلیف نگذارید ولی مجریان مکررا بر خلاف این اصل و بر خلاف قانون عمل می‌کنند. در رسانه تماما صحبت از عدالت و حقوق انسانی است، اما این ادعاها با آن چیزی که ما لمس می‌کنیم،کاملا تفاوت دارد.
آیا ما حق اعتراض داریم یا به طور کلی بیان واقعیت‌ها بعد از این همه بازیچه‌شدن نیز تخلف و جرم محسوب می‌گردد؟ ظاهرا کسی برای روح و جان انسانی اهمیت چندانی قائل نیست و ما در سرزمین خود طعم غربت را می‌چشیم؛ از همین رو به ناچار، از روز دوشنبه مورخه ۱ مرداد ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا می‌زنیم. به امید تحقق پدیده‌ ناشناخته اما نام‌آشنایی به اسم آزادی برای تمام انسان‌های اسیر دربند ظلم و با آرزوی دل/ شادی برای تمام ایران...

حافظ فروحی
منوچهر فلاح

زندان لاکان رشت»

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان
#منوچهر_فلاح
#حافظ_فروحی #بیانیه

@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه زندانیان سیاسی از زندان لاکان رشت در پیوستن به اعتصاب سه‌شنبه‌های نه به اعدام | ادامه‌ی اعتصاب غذای دو زندانی سیاسی در اعتراض به بلاتکلیفی به دلیل نپذیرفتن وثیقه‌ی قانونی


جمعی از زندانیان سیاسی مرد در زندان لاکان رشت با انتشار بیانیه‌ای در روز یک‌شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ اعلام کردند به اعتصاب زندانیان سیاسی سراسر کشور در اعتراض به احکام اعدام به «کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» می‌پیوندند.
متن کامل این بیانیه را در ادامه بخوانید:

«مردم آگاه و مبارز ایران»
اعدام حکمی قرون وسطایی و بگونه ای قتل حکومتی است. که نه متهم می تواند با تبعات عمل خود مواجه شود و نه فرصت تجدیدنظر برای دستگاه قضایی باقی میگذارد.
این مهم انجایی ترسناکتر می شود که حکومت با استفاده ابزاری از اعدام برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه بهره برداری می کند.
لذا ما زندانیان بند سیاسی زندان لاکان رشت ضمن محکوم کردن این حکم غیر انسانی، به کمپین سشنبه های اعتراضی « نه به اعدام » می پیوندیم.
۱- عیسی چولاندیم
۲- هومن طاهری
۳- ساسان خانزاده
۴- جمشید عزیزی
۵- حافظ فروحی
۶- مهدی میرزایی
۷- مهیار زربخش
۸- محسن هوشمند
۹- منوچهر فلاح
۱۰- محمد میری
۱۱- آرمان صدقی

شایان ذکر است که پیش از این در تاریخ چهارشنبه ۱۰مرداد ۱۴۰۳، زنان زندانی سیاسی لاکان رشت به جمع زندانیان اعتصاب کننده در کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» پیوسته بودند.

ادامه‌ی اعتصاب غذای دو زندانی سیاسی در اعتراض به بلاتکلیفی به دلیل نپذیرفتن وثیقه‌ی قانونی

همزمان در همین روز و در پی درخواست چهار تن از زندانیان سیاسی سابق زندان لاکان رشت از حافظ فروحی و منوچهر فلاح برای پایان دادن به اعتصاب غذای‌شان در اعتراض به بلاتکلیفی، این دو زندانی سیاسی هم با انتشار نامه‌ای ضمن تشکر و قدردانی از هم‌بندیان سابق خود آقایان: یونس آزادبر، عزیز قاسم‌زاده، عباس حقگو و پیمان سکوتی «که خیرخواهانه درخواست شکستن اعتصاب ما را داشتند» اعلام کردند: «با توجه به عدم رسیدگی مسئولان مربوطه و ادامه یافتن این روند ناعادلانه، علیرغم میل باطنی، تا حصول نتیجه و پذیرش وثیقه، به اعتصاب خود ادامه خواهیم داد».

#نه_به_جمهوری‌_اسلامی #نه_به_اعدام #بیانیه #حافظ_فروحی #منوچهر_فلاح #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
منوچهر فلاح، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، از اول مرداد ماه ۱۴۰۳ در اعتصاب غذا به سر می‌برد. پنج تن از زندانیان سیاسی زندان لاکان رشت در بیانیه‌ای اعلام کرده‌اند که در همراهی با او، آن‌ها هم دست به اعتصاب غذا می‌زنند.

متن این بیانیه به شرح زیر است:

« مردم شریف و آزادیخواه ایران

اعتصاب غذا برای زندانی، واپسین راهکار رهایی از ستمی هست که بر وی می‌رود. زيرا به خطر انداختن كالبدجسمى، گاه او را با آسیب‌های جسمى و روحى جبران‌ناپذیری روبرو می‌كند.

پرسش اینجاست:
ژرفای این ستم تا کجاست كه یک زندانی از مهمترین داشته‌اش دست می‌شوید؟

منوچهر فلاح، از تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا زده تا از پانزده ماه بلاتکلیفی دردناک رهایی یابد.
در این مدت شاهد نگرانی هر روزه منوچهر فلاح نسبت به دختر نوجوانش كه غير از پدرش كسى را ندارد، بوده‌ایم. او همچنين دل‌نگران فشارها و تهدیدهای پیوسته قضایی بر خانواده‌اش ( داماد و تنها خواهرش ) است.
دلسوزی و مهربانی منوچهر، اين كارگر زحمتكش، زبانزد هم‌بندی‌های او دربند سیاسی زندان لاکان رشت است؛ گوهر گرانبهایی که شایسته واژه انسانیت و تندیسی آشکار از مهرورزی می‌باشد.
درگذشت پدر و مادر، ۱۵ ماه بودن در زندان بدون ملاقات، به همراه تنهایی کشنده‌ای که عدم پیگیری پرونده‌اش را هم در بر می‌گیرد، بخش کوچکی از ناگفته‌های منوچهر فلاح است.

لذا علیرغم اینکه تمام تلاش خود را بکار گرفتیم او را از ادامه اعتصاب غذا منصرف نمائیم، با توجه به بلاتکلیفی طولانی مدت و آگاه از حقانیت مطالباتش، ما گروهی از از زندانیان بند سیاسی زندان لاکان رشت نسبت به بی توجهی مسئولان، از تاریخ ۲۱ مردادماه ۱۴۰۳ با اعتصاب غذای ایشان همراهی خواهیم کرد.
۱- عیسی چولاندیم
۲- جمشید عزیزی
۳- هومن طاهری
۴- ساسان خانزاده
۵- محمد میری

مرداد ماه ۱۴۰۳، زندان لاکان رشت

#منوچهر_فلاح #زندان_لاکان_رشت #عیسی_چولاندیم #جمشید_عزیزی #هومن_طاهری #ساسان_خانزاده #محمد_میری #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
منوچهر فلاح زندانی سیاسی زندان لاکان رشت را دریابیم...

«منوچهر فلاح زندانی محبوس در زندان لاکان رشت از اول مرداد دست به اعتصاب غذا زده و طبق اخبار واصله حال و روز او پس از ۲۲ روز اعتصاب با توجه به مشکلاتی که از قبل داشت،چندان مساعد نیست.او از ۲۸ خرداد سال ۱۴۰۲ زندانی است و در یک پرونده با عنوان اتهامی تبلیغ علیه نظام یازده ماه حکم گرفت که در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ این حکم به پایان رسید اما بابت پرونده دیگری او بعد از نزدیک به ۱۴ ماه بازداشت موقت، همچنان بلاتکلیف در زندان به سر می‌برد. در شهریور ۱۴۰۲ برای فلاح وثیقه ۴۰۰ میلیونی صادر شد.این وثیقه تامین شد و مراحل قانونی آن برای آزادی منوچهر فلاح انجام شد و حتی در بند برای او جشن آزادی گرفته شد ولی متاسفانه این اتفاق نیفتاد و از آزادی او ممانعت به عمل آمد.این روزها هم زمان با اعتصاب او وثیقه‌اش را به ناگهان به ۵ میلیارد افزایش داده‌اند.
انتظار می‌رفت بعد از ماه‌ها بلاتکلیفی،روند امور با گشایش جلو می‌رفت اما متاسفانه گره‌ها برای منوچهر فلاح بیشتر و بیشتر شده است.
همزمان چند تن از هم‌بندی‌های #منوچهر_فلاح آقایان: عیسی چولاندیم،هومن طاهری،جمشید عزیزی،ساسان خانزاده و محمد میری در همراهی با منوچهر فلاح از روز یکشنبه ۲۱ مرداد دست به اعتصاب غذا زده‌اند.جای تعجب و شگفتی است که چرا برخی از دست اندرکاران می‌گذراند کار زندانیان تا این اندازه بیخ پیدا کند. اساسا پیدا کردن راه حلی برای حل معضلات زندانیان، تنها نجات زندانی نیست ،بلکه کاهنده بحران‌ها و گرفتاری‌های سیستم قضایی هم هست.
با توجه به اینکه اینجانب یک سال را پیوسته و مدام با منوچهر فلاح در یک بند گذرانیده ام،به جرات می توانم بگویم نظیر او در زندان را ندیده ام او الگوی اخلاقی بسیار شایسته بود طوری که او را ابوالحسن خرقانی بند میثاق نامیدم.وکیل بندی که به جای دستور دادن به بقیه زندانی‌ها، بیشتر از همه کار می‌کرد.وقتی برخی از زندانی‌ها مسئولیت‌های تقسیم شده خود را انجام نمی‌دادند،منوچهر بی آنکه به آن افراد اعتراض کند،کار ناتمامشان را تمام می‌کرد بدون تذکری به آن افراد.وقتی علت رفتارش را از او پرسیدم، گفت: اینجا باید دلی کار کنیم.او حواسش به همه چیز و همه کس بود.منوچهر در آشپزی ید طولایی دارد علاوه بر درست کردن غذاهای تازه و خوشمزه،تمام محتویات غذاهای زندان را زیر و رو می‌کند و اغلب هم کارهای پیرامون آن را خودش انجام می‌دهد و باید با کلی خواهش از او بخواهیم بخشی از کارها را هم به دیگران بسپارد و عجیب اینکه یک بار هم نه ناله‌ای از او شنیده شده و نه شکوه‌ای از ناسپاسی‌های خواسته و ناخواسته.تمام رفتار این مرد معلمانه و درس‌آموز است.در ایامی که سریال یوسف از تلویزیون باز پخش می‌شد،تقریبا تمام زندانیان هر شب ساعت ۱۰ پای این سریال بودند در یکی از شب‌ها،یکی از هم بندی‌ها پیش از این سریال مشغول دیدن فیلمی بود،زمانی که سریال یوسف شروع شد تمام بند طبق روال هر شب آمدند برای تماشای سریال،ناگهان دیدم منوچهر به اتاقش رفت و آن شب سریال را ندید. فردای آن شب به او گفتم منوچهر من حواسم به تو هست که تا کجا فضیلت مدارانه عمل می‌کنی حتی وقتی که دموکراسی حداکثری پیروز شده، تو به خاطر یک نفر که نتوانست برنامه‌اش را ببیند با وجود اینکه توافق جمعی در آن ساعت دیدن سریال یوسف بود،تو در همراهی عاطفی با آن دوست حتی از نگاه کردن سریالی که هر شب دنبال می‌کردی،دست کشیدی.این خاطره تنها یک نمونه کوچک از روح بزرگ منوچهر در یک زندگی جمعی است‌.چنین جوان شریف و نجیبی اکنون ۲۲ روز است لب بر طعام بسته است از سوی دیگر منوچهر پدر و مادرش را از دست داده و تنها دارایی معنوی او یک دختر نوجوان چشم به راه است.او یک کارگر شریف است که از بچگی با دسترنج خود و هیچ رانتی سختی‌ها و شکست های زیادی را از سر گذرانیده اما ناامید نشده است. در این جهان بسیار کمند کسانی که بیشتر از همه زحمت بکشند و کمتر از همه ادعا داشته باشند.آن هم در یک زندگی جمعی شبانه روز حسن خلق مدام داشتن و از کوره به در نرفتن کار هر کسی نیست.صدای منوچهر جز به مهر و عشق هرگز بلند نشده،اخلاق وظیفه گرا و بل اخلاق فضیلت گرا اقتضا می‌کند که صدای او باشیم‌.متاسفانه برخی از زندانیان با وجود مصائب زیاد بنا به دلایل مختلف،تریبون و رسانه‌ای برای شنیدن صدای خود ندارند.منوچهر از آن زندانیان بی پناه و شریفی است که صدایی ندارد باید صدای او بود.جا دارد مقامات قضایی و دادگستری استان و به ویژه دادستان محترم رشت نسبت به پرونده او اقدام عاجل و شایسته ای نمایند و بعد از ۱۴ ماه بلاتکلیفی متساهلانه و خیرخواهانه راهی را برای گشایش پرونده او بگشایند.مسلما حسنات و برکات این اقدام شایسته،خیری تنها شخصی برای یک زندانی ندارد و بلکه خیریت عمومی پشت آن خواهد بود.»

برگرفته از کانال تلگرام عزیز قاسم‌زاده

#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
درخواست زندانیان سیاسی سابق و هم‌بندی‌های منوچهر فلاح برای پایان دادن به اعتصاب غذا

جناب آقای منوچهر فلاح:

با سلام؛

هفته‌هاست که شما از خوردن و آشامیدن دست کشیده اید تا صدای اعتراض خود را به تعیین تکلیف وضعیت خود به گوش مسئولان برسانید اما با توجه به مشکلات گوارشی و معدوی، ما هم‌بندیان سابق جنابعالی همراه برخی زندانیان سابق، عمیقأ نسبت به سلامتی شما نگران هستیم.از شما استدعا داریم که با پایان‌دادن به اعتصاب غذا از آسیب بیشتر به خود، پرهیز نمایید. از دوستان هم‌بندی شما آقایان عیسی چولاندیم،هومن طاهری،جمشید عزیزی و محمد میری که در همراهی با شما دست به اعتصاب زدند هم خواهشمندیم که به اعتصاب خود پایان دهند.
از مسئولان دادگستری گیلان انتظار می‌رود پس از ۱۴ ماه بلاتکلیفی، با مشخص‌کردن حکم منوچهر فلاح بر اساس موازین حقوقی و قانونی، به شرایط ناگوار پیش روی این زندانی پایان دهند.

یونس آزادبر، عزیز قاسم زاده، عباس حقگو، پیمان سکوتی، عبدالفتاح سلطانی، اسماعیل عبدی، جعفر عظیم زاده، مسعود فرهیخته و عقیل رهنما

#بیانیه #منوچهر_فلاح #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
منوچهر فلاح، به اعتصاب غذای خود که حدود یک ماه طول کشیده بود، پایان داد

او در این خصوص نامه‌ای به شرح زیر نوشت:

پایان اعتصاب غذای منوچهر فلاح زندانی سیاسی لاکان رشت

منوچهر فلاح زندانی سیاسی در زندان لاکان رشت ،به دنبال درخواست هم بندیان و برخی از زندانیان سابق مبنی بر شکستن اعتصاب غذا، طی پیامی از زندان لاکان رشت پایان اعتصاب غذا خود را اعلام کرد. متن پیام منوچهر فلاح به شرح ذیل است :

جامعه پیکره‌ای پویاست که پیوسته در حال بازآوری، بازسازی، همگرایی و پوست اندازی برای رسیدن به درجه‌ای از زیست انسانی است. 
تارهای این زیستن، مهرورزی، سپاسگزاری، فداکاری و بخشش برای پودهای اندیشه‌هایی است متکثر و رنگارنگ.شاید یادآوری چکامه پرآوازه سعدی که بر سردر سازمان ملل نقش بسته است، استعاره زیبایی از تار و پودهای این فرش هزار گره در ایران باشد.

چو عضوی به درد آوردروزگار

دگر عضوها را نماند قرار

دوستان گرامی، دختر دلبندم ،هم بندیان همراه و هم دردم و کنشگران سیاسی و اجتماعی و فرهنگی که نگرانم بودید، دوستتان می دارم و از اینکه خود را عضوی از این پیکره می‌دانم سرافرازم. آسیب احتمالی برای همبندیانی که در اعتصاب همراهم بودند تا پیگیری و وعده‌های مسئولین و به ویژه درخواست رسمی که از سوی همبندیان و زندانیان سیاسی سابق آقایان یونس آزادبر،عزیز قاسم زاده عباس حقگو،پیمان سکوتی،عبدالفتاح سلطانی،اسماعیل عبدی،جعفر عظیم زاده،مسعود فرهیخته و عقیل رهنما به دستم رسید، مرا بر آن داشت تا پایان اعتصابم را اعلام نمایم یادآوری دوباره می‌کنم: دوستتان دارم.

منوچهر فلاح

دوشنبه ۲۹ مراد ۱۴۰۳

زندان لاکان رشت

#منوچهر_فلاح #زندانی_سیاسی #زنذان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جمشید عزیزی، زندانی سیاسی، که هم‌اکنون در مرخصی به سر می‌برد، فایلی صوتی درباره شرایط هم‌بندی خود منوچهر فلاح، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، منتشر کرده است.

او در این فایل می‌گوید:

«امروز می‌خواهم در مورد انسان شریفی صحبت کنم که احتمالا نامش را کمتر شنیده‌اید، "منوچهر فلاح"، مردی که در بند میثاق "مادر" صدایش می‌کنیم، دلیل این عنوان مهر و محبت او نسبت به همه هم‌بندی‌ها است.
از آنجایی که کیفیت غذای زندان تعریفی ندارد، منوچهر به صورت داوطلبانه وعده‌های غذا را با روش‌های مختلف قابل تحمل‌تر می‌کند، در واقع منوچهر آشپز با تجربه‌ای است که حتی به خود من روش پخت چند غذا را یاد داده است، علاوه بر این بدون هیچ چشم‌داشتی اصلاح موی زندانیان را انجام می‌دهد، گاهی مثل مشاوری حرفه‌ای پای درد و دل‌های هم‌بندی‌ها می‌نشیند و باعث تسکین دردهای مشترکمان می‌شود. هر چند خودش کوهی از رنج‌ها را بر دوش دارد، از فوت مادرش در کودکی و سختی‌هایی که در زندگی با نامادری کشیده تا فوت پدرش و کارگری در مشاغل سخت و آسیب‌زا، از زندگی مشترکش که بعد از به دنیا آمدن تنها دخترش به طلاق ختم شد و دختر نوجوانش که اکنون نگران تنها پناه خود، پدر مهربانش است، منوچهر اکنون بیش از ۱۶ ماه است که بلاتکلیف و بدون مرخصی در بند میثاق در حال طی کردن حبسی است که حتی مدتش معلوم نیست، برای تعیین تکلیف و وثیقه‌خور شدن، دو مرتبه اقدام به اعتصاب کرده، ولی هر بار با وعده‌های عوامل پرونده‌اش اعتصابش را شکسته است، اما این وعده‌ها هنوز به واقعیت مبدل نشده.
من "جمشید عزیزی" هر چند خود در حال طی کردن حبس هستم اما من هم یک شهروند این خاکم و به عنوان یک ایرانی درخواستی از عوامل پرونده منوچهر در قوه قضاییه و دادستان استان گیلان دارم:
لطفا لطفا و لطفا، بخاطر تنها دختر نوجوانش، بخاطر انسانیتی که از منوچهر سراغ دارم و علاوه بر این‌ها با توجه به تاثیر اجتماعی عفو و بخشش در جامعه درخواست عفو و تعیین تکلیف پرونده آقای منوچهر فلاح را دارم.»

ارج می‌نهیم این دادخواهی را به‌خصوص زمانی‌که از طرف زندانیان باشد. جمشید عزیزی، علیرغم فشارهای بسیار، صدای منوچهر فلاح بوده است.

#منوچهر_فلاح #جمشید_عزیزی #زندان_لاکان_رشت #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
برای منوچهر فلاح

✍️ هومن طاهری
با پرتره‌ای از منوچهر فلاح اثر عیسی چولاندیم

🔸 روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضرب‌وشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانی‌فر انجام می‌شد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کرده‌بودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضرب‌و‌شتم و توهین و تعرض شروع شد و با منحرف شدن در جاده‌های روستایی تا یک ساعت بعد ادامه یافت.
با ورود به زندان، به اتاق انفرادی که در کنار تعدادی اتاق چند نفره قرار داشت منتقل شدم. اینجا که تازه از شوک بیرون آمده و متوجه کبودی گردن و شکستگی دندان نیش راستم شدم، دو نفر از زندانیان که در حال پیاده‌روی در راهرو مشترک بودند توجهم را جلب کردند. در اولین ارتباط چشمی، یکیشان می‌پرسد جرمت چیست؟ و همین زندانی در مسیر برگشت، یک بسته پیچیده در دستمال کاغذی به داخل پرتاب می‌کند. داخل دستمال، یک بسته سیگار بیستون و فندک است.

🔸 حتی همین اتفاق هم می‌توانست خاطره‌ی منوچهر را برایم ابدی کند. مواجهات بعدی در بند عمومی و آشنایی بیشتر با او، به این ابدیت عمق بیشتری بخشید.
منوچهر از آن دست دهه‌شصتی‌هایی است - البته مانند اغلب آنها - که کودکی‌اش در سال‌های وحشت دهه‌ی شصت سپری شد؛ در کلاس‌های بی امکانات چهل پنجاه نفره پایین شهر درس خواند، وقتی به سن دانشگاه رسید با خیل عظیم داوطلبان و ظرفیت پایین دانشگاه‌ها و امکانات پایین‌تر خود نسبت به همسالانش مواجه شد و از تحصیل باز ماند و بدون پشتوانه‌ی خانوادگی و بهره‌مندی از رانت حکومتی که اغلب شرط کافی هر ترقی است، سال‌ها کارگری کرد و جبر جغرافیایی زمانه و این سیر مداوم دویدن و نرسیدن بر تمام زندگی‌اش سایه انداخت.

🔸منوچهر فلاح شاید نتواند ساعت‌ها درباره شکل مطلوب حکومت و یا مزایای دموکراسی، عدالت و آزادی سخنرانی کند؛ اما شرایط پرپیچ و خم زندگی و آگاهی به هم‌سرنوشتی با میلیون‌ها نفری که از آموزش، بهداشت، کار و زندگی آبرومندانه محروم بوده‌اند به او بهتر از خیلی از ماها - در درجه اول خودم - آموخته است که رهایی فردی ممکن نیست.
این تجربه زیسته‌ی غنی به منوچهر یاد داده که برای تغییر سرنوشت تنها دخترش، صرفاً تلاش فردی برای فرزندش نه امکان پذیر و نه مطلوب است و از پی آن دست به عمل برای تغییر سرنوشت جامعه زده است.

🔸 منوچهر کارگر زندانی‌ای که محروم از پدر و مادر و بیش از ۱۵ ماه بی ملاقات و بلاتکلیف در زندان به سر می‌برد، در زندان هم به این شکل به زندگی متعهدانه خود ادامه داده است.
با توجه به اینکه بخش بزرگی از زندانیان جنبش ژینا افراد کم سن و سالی بودند که اغلب تجربه‌ی زندگی مستقل کمی داشتند، منوچهر با سخت گرفتن بر خودش سعی در آسایش این زندانیان داشت. قبول مسئولیت آشپزی، خیاطی، اصلاح مو و... در کنار پشتیبانی‌ روحی و روانی آن‌ها، تنها بخش کوچکی از کارهایی است که باعث ماندگاری تصویر منوچهر در ذهن هم بندی‌هایش شده است.
اگر اینجا هم حکومت سعی می‌‌کرد با محرومیت منوچهر از مهر پدری نسبت به هم دخترش او را مجازات کند، او همین مهر را با ابراز بی دریغ به هم‌بندی‌هایش تبدیل به سلاح موثری علیه وضعیت می‌کرد.

🔸 منوچهر فلاح فرزند مردم است و در داخل و خارج زندان وظیفه فرزندی خود را نسبت به مردم به کمال به جا آورده است؛ اینک وظیفه ما در داخل زندان و شما در بیرون است تا به وظیفه خود عمل کنیم و صدای منوچهر باشیم.

بند میثاق زندان لاکان رشت
این یادداشت در زمان اعتصاب غذای منوچهر نوشته شده و اکنون در حالی  انتشار می‌یابد که این کارگر زندانی همچنان بلاتکلیف در زندان لاکان رشت به سر می‌برد.


#هومن_طاهری #منوچهر_فلاح #عیسی_چولاندیم #زندان_لاکان_رشت #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech