آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
- حسین علیزاده: در موسیقی ایران ظلم زیاد است.
goo.gl/XEKvYj

حسین علیزاده که اخیرا برنده جایزه موسیقی جهانی آسیا* شده است درباره شرایط موسیقی در ایران می گوید:‌«در موسیقی ایران ظلم زیاد است. برای من افتخار است که در شرایطی موسیقی کار می‌کنیم که در عرصه جهانی اتفاقات مثبتی رخ می‌دهد. من بعد از یکی، دو ماه خبردار شدم که برنده این جایزه شده‌ام و گفتم آنها نمی‌دانند هرکدام از این نت‌ها که شنیده‌اند چقدر معطل مجوز مانده تا مردم خودمان آن را بشنوند. هر وقت از من می‌پرسند چه انتظاری از مسئولان دارید، می‌گویم هیچ انتظاری ندارم؛ مسئولان وقتی متوجه نیستند من چه کاری انجام می‌دهم نه از آنها متشکرم نه از آنها انتظاری دارم.»

*جایزه موسیقی جهانی آسیا (Asian world music Award) از سوی مرکز موسیقی جهان در کره‌جنوبی (World Music center) به برندگان اهدا می شود. این مرکز هر دو سال یک بار طی مراسمی از هنرمندانی که باعث ارتباط کشورشان با دیگر نقاط جهان به‌ویژه کشورهای آسیایی شده‌اند، قدردانی می‌کند.پیش از این در سال ۲۰۱۴ این جایزه به یویوما تعلق گرفت و پنج‌شنبه ۴خرداد ۹۶، مصادف با ۲۶ مه‌۲۰۱۷ جایزه این بنیاد به مسوولان فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در کره جنوبی به نمایندگی از حسین علیزاده اعطا شد.این جایزه شامل پلاک ویژه و مبلغ ۱۰ هزار دلار، به سفیر جمهوری اسلامی ایران در سئول به نیابت از علیزاده اهدا شد.

مطلب مرتبط:
«تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران»
http://bit.ly/2d3u2j4

@Tavaana_TavaanaTech
- برگزاری کنسرت در مشهد به علت مجاورت با «حرم مطهر رضوی» امکان ندارد!

به گزارش ایلنا، «غلامعلی صادقی» - دادستان مشهد - اعلام کرده است که:‌«برگزاری کنسرت در شهر مشهد به دلیل اتفاق نظر علما و توصیه هایی که در این رابطه دارند با مجاورت حرم مطهر رضوی سازگاری ندارد و هنرمندان بهتر است دیگر شهرها را برای برگزاری کنسرت انتخاب کنند.» او توصیه کرد که نباید مخالفتی با «علما» انجام بگیرد؛ زیرا «هر چه داریم از علما است».
صادقی برگزاری کنسرت در دیگر شهرهای استان خراسان رضوی را نیز منوط به «مراعات» یک سری امور دانست که در آن صورت مجوز صادر خواهد شد. به گفته او:‌ «انجام نشدن کارهای منافی عفت و اختلاط نامحرم از جمله شرط‌هایی هستند که برای برگزاری کنسرت در شهرستان‌ها لازم است.»

goo.gl/yZ4yn7

مطلب مرتبط:
«تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران»
http://bit.ly/2d3u2j4

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز اسدالله ملک

اسدالله ملک، نوازنده ویولون و آهنگساز ایرانی، در ۱۴ مرداد سال ۱۳۲۰در محله «دروازه دولت» تهران متولد شد.
وی در در ایام کودکی و نوجوانی حدود سه سال شاگرد ابولحسن صبا بود و جز شاگردان خاص ایشان محسوب شد.
اسدالله ملک در سن هفده سالگی رسما به رادیو راه یافت و در آن سن با ساختن قطعه «گریه لیلی» در مایه دشتی و اجرای آن با ویولن، اشتهار فراوان یافت.
اسدالله ملک یکی از سلیست های خوب و موفق برنامه«گلها» بود به طوری که هر کس ساز سلوی او را می شنید بی اختیار تحت تاثیر پنجه های شیرین و آرشه سحر آمیزش قرار می گرفت.
از جمله خوانندگانی که ملک با آنها همکاری داشتند می‌توان به اکبر گلپایگانی، محمود محمودی خوانساری، ایرج، بهرام حصیری، محمدرضا شجریان، کوروس سرهنگ زاده و... اشاره نمود که ثمره سالها همکاری آنها با استاد ملک آهنگهای زیبایی چون تک درخت، مرغ شباهنگ، جدایی تو، حکایت دل و... است که سالها مورد اقبال مردم ایران بوده‌است.
جاودان یاد اسدالله ملک پس از سالها خدمت به موسیقی ایران زمین سرانجام در روز سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۸۰ بر اثر تومور مغزی در بیمارستان ایران مهر تهران درگذشت.

ویدئو، بخش کوتاهی از نوازندگی اسدالله ملک در سال های اوایل دهه هفتاد در یک بزم خصوصی، همراه تعدادی از اساتید است.
تعدادی ویدئو از دهه شصت و هفتاد از بزم های خصوصی بر جای مانده است که خوانندگانی چون ایرج و دلکش و مرضیه حضور دارند. دورانی که بسیاری از هنرمندان اجازه برگزاری کنسرت نداشتن و به ناچار در محیط های خصوصی و در جمعی محدود از آشنایان هنرنمایی می کردند.
goo.gl/qii5yJ

مطلب مرتبط:
تحسر:تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در موسیقی ایران
goo.gl/vBS4hm

@Tavaana_TavaanaTech
تقدیم به همراهان توانا
دونوازی قانون و دف
آیا بختیاری و هانیه گل محمدی
goo.gl/4GTYK2

ارسطو می‌گوید که موسیقی حکمتی است که نفوس بشر از اظهار آن در قالب الفاظ عاجز است، بنابراین آن را در قالب اصوات ظاهر می‌سازد.

شب و روز خوشی را برایتان آرزو می‌کنیم.

در توانا بخوانید:

تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در #موسیقی ایران

https://goo.gl/3NZUFH

@Tavaana_TavaanaTech
دیروز زادروز مرضیه، هنرمندی به یادماندنی بود

https://bit.ly/2G1QHcy

خدیجه مرتضایی، ملقب به اشراف‌السادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته می‌شود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانواده‌ای اهل هنر دیده به جهان گشود.

#مرضیه هیچ‌گاه گمان نداشت که بخواهد آوازه‌خوان بشود و تصورش این بود که به رشته‌های دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازه‌خوانی کشاند. مرضیه می‌گوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من می‌آموخت احساس می‌کردم خودم را پیدا می‌کنم.»

پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازنده‌ی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر می‌گوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران می‌گوید: «در زمانی که خانواده‌های ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم می‌فرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسه‌ای می‌داشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید می‌کردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی می‌دانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»

او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. #مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرت‌های مختلفی برگزار کرد و هم‌واره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشه‌ی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار می‌نواخت. احمد احرار روزنامه‌نگار در مورد مرضیه می‌گوید: «مرضیه، زندگی‌اش، عشق‌اش، همه‌ چیزش هنرش و خوانندگی‌اش بود. او مانند طوطی‌ای که دهان‌اش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.

بیش‌تر بخوانید:
bit.ly/2FYKCOk

@Tavaana_TavaanaTech
شب گذشته در پی قطع برق عمدی در شهرستان دشتستان استان بوشهر، کنسرت محسن شریفیان و آکا صفوی برگزار نشد!

محسن شریفیان خواننده و نوازنده موسیقی جنوبی، در بوشهر ممنوع‌الاجرا است! خبر برگزاری کنسرت در دشتستان، مردم بسیاری را به آنجا کشاند. بین مردم چنین شایع شده است که امام‌جمعه دشتستان با کنسرت مخالفت کرده است.
اتفاق شب گذشته واکنش کیهان کلهر استاد موسیقی نامور ایرانی را در پی داشت.
ویدئو ارسالی همراهان توانا است.

یادداشت کیهان کلهر، آهنگساز و نوازنده سرشناس کشورمان در پی قطع برق در کسنرت محسن شریفیان در بوشهر، در ادامه می‌آید:
«خبر تاسف باریست که می‌بایست باعث شرمساری کسانی باشد که تحمل شادی مردم صبور و متین این کشور را ندارند، بله، قطعی غیر عادی برق و اینترنت شهر کلمه از توابع استان بوشهر در حین اجرای کنسرت محسن شریفیان و گروه لیان! او دیشب در دیار خودش به دلیل قطع برقِ تمام شهر به دستور یکی از مقامات این شهرستان از ادامه کنسرت باز ماند و حتی حضور چند هزار نفری مردم علاقمندی که از شهرها و استان‌های مختلف ایران به‌قصد تماشای کنسرت به این استادیوم آمده بودند نتوانست باعث لغو خواسته آن "مسئول" شود. متاسفانه این هنرمند سالهاست که از جانب مسئولان رسانه و مقامات استان بوشهر مورد بی‌مهری و بی احترامی قرار گرفته به‌حدی که بردن نام او در رادیو و تلویزیون شهر متبوعش ممنوع است!
با خبر شدم زنان و مردان هنردوست و علاقمند به‌دلیل قطع برق در تاریکی و بی نظمی با مشکلات فراوانی در حین جابجایی و بیرون رفتن از محوطه استادیوم مواجه شدند، جای بسی خجالت و سرافکندگی است برای کسانی که هیچگاه جوابگوی خواست‌ها و نیازهای این مردم مظلوم و عالیقدر نبوده‌اند و از قرار قصد شنیدن اعتراضات آنان را نیز ندارند.
متاسفانه این اولین بار نیست که اعمال سلایق شخصی که زاده خودسری و ملوک الطوایفی در جای‌جای این مملکت است، صورت پذیرفته و متاسفانه آخرین بار نیز نخواهد بود.
این‌بار جامعه هنرمندان کشور نباید در مقابل چنین فجایع اسف باری سکوت کند، از آن‌جا که موسیقی‌دانان و هنرمندان ایران تشکل مستقل صنفی ندارند که قاعدتا می‌بایست پیگیر چنین مسائلی باشد، نمایندگان استان بوشهر در مجلس و وزیر ارشاد و دیگر مسئولین شهر کلمه باید مستقیماً جوابگوی مردم و جامعه هنری کشور باشند.
امیدواریم که این‌بار مسئولین خاطی شناسایی و مورد بازخواست قرار گیرند نه اینکه طبق معمول تقصیر متوجه عوامل خارجی و مظنونین همیشگی شود...»
https://bit.ly/2Eaufwp

مطلب مرتبط:
تحسر: تحلیلی بلاغی از اندوه و سرکوب در #موسیقی ایران
bit.ly/2d3u2j4

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز جلیل شهناز، از نسل غول‌های موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp

پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دم‌ساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموخته‌ام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سال‌های سال با صدای تار این استاد بی‌بدیل زندگی کرده‌ام. اولین‌بار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی می‌کند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمی‌شناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غول‌های موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش می‌دهند و دوست می‌دارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواخته‌اند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز می‌زنند و همه خوب ساز می‌زنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز می‌دانند و اجرا کرده‌اند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العاده‌است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کرده‌ام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده‌است.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه‌تار در سده‌ی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. می‌توان گفت همه‌ی اعضای خانواده‌ی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبان‌خان علاقه‌ای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سه‌تار و #سنتور نیز می‌نواخت.
عموی او غلام‌رضا سرانگ از نوازندگان چیره‌دست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقه‌مند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او هم‌چنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقی‌دانان ایرانی» درباره‌ی جلیل شهناز چنین می‌نویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامه‌های گوناگونی مانند برنامه گل‌ها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرت‌های بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامه‌های جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8

@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
ترانه نوروز آمد با صدای زنده یاد مرضیه مرضیه؛ هنرمندی به یاد ماندنی https://goo.gl/mSZ7xa https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
امروز زادروز مرضیه، هنرمندی به یادماندنی است

خدیجه مرتضایی، ملقب به اشراف‌السادات که با نام هنری «مرضیه» شناخته می‌شود اول فروردین ۱۳۰۳ در تهران و در خانواده‌ای اهل هنر دیده به جهان گشود.

#مرضیه هیچ‌گاه گمان نداشت که بخواهد آوازه‌خوان بشود و تصورش این بود که به رشته‌های دیگر هنری روی بیاورد. نه ساله بود که صدای زن ِ پدرش او را به عالم آوازه‌خوانی کشاند. مرضیه می‌گوید: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و #موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من می‌آموخت احساس می‌کردم خودم را پیدا می‌کنم.»

پدر مرضیه روحانی بود و مادرش نوازنده‌ی تار و زن ِ پدر پیانیست. مرضیه در مورد پدر می‌گوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده و لباس روحانیت را به دور انداخته بود.» مرضیه در مورد پدرش و نگاه پدر به تحصیل دختران می‌گوید: «در زمانی که خانواده‌های ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم می‌فرستادند پدر من با وجودی که یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای #زنان خیلی غیر عادی بود و در عین حال یک #خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسه‌ای می‌داشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید می‌کردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی می‌دانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.»

او در حدود هزار آواز و #ترانه خواند که بر غنای #موسیقی ایران بسیار افزود. پس از انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۳ مرضیه در ایران ماند اما در سال ۱۳۷۳ از ایران رفت و به فرانسه #پناهنده شد. مرضیه در فرانسه به «شورای ملی مقاومت» پیوست و در سفرهای مختلف خود کنسرت‌های مختلفی برگزار کرد و هم‌واره از باور سیاسی و گروهی خود دفاع کرد. بعد از انقلاب مرضیه گوشه‌ی عزلت گزید و تنها در خلوت خود سه تار می‌نواخت. احمد احرار روزنامه‌نگار در مورد مرضیه می‌گوید: «مرضیه، زندگی‌اش، عشق‌اش، همه‌ چیزش هنرش و خوانندگی‌اش بود. او مانند طوطی‌ای که دهان‌اش را ببندند و نتواند ادای سخن بکند، یا بلبلی که نتواند #آواز بخواند، آن محیط را نتوانست تحمل کند و #مهاجرت کرد.

بیش‌تر بخوانید:
bit.ly/2FYKCOk

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز جلیل شهناز، از نسل غول‌های موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp

پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دم‌ساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموخته‌ام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سال‌های سال با صدای تار این استاد بی‌بدیل زندگی کرده‌ام. اولین‌بار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی می‌کند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمی‌شناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غول‌های موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش می‌دهند و دوست می‌دارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواخته‌اند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز می‌زنند و همه خوب ساز می‌زنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز می‌دانند و اجرا کرده‌اند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العاده‌است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کرده‌ام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده‌است.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه‌تار در سده‌ی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. می‌توان گفت همه‌ی اعضای خانواده‌ی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبان‌خان علاقه‌ای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سه‌تار و #سنتور نیز می‌نواخت.
عموی او غلام‌رضا سرانگ از نوازندگان چیره‌دست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقه‌مند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او هم‌چنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقی‌دانان ایرانی» درباره‌ی جلیل شهناز چنین می‌نویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامه‌های گوناگونی مانند برنامه گل‌ها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرت‌های بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامه‌های جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت جلیل شهناز، از نسل غول‌های موسیقی ایرانی

پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دم‌ساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن

محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموخته‌ام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سال‌های سال با صدای تار این استاد بی‌بدیل زندگی کرده‌ام. اولین‌بار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی می‌کند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمی‌شناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غول‌های موسیقی ایران از میان ما رفت.»

حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش می‌دهند و دوست می‌دارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواخته‌اند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز می‌زنند و همه خوب ساز می‌زنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز می‌دانند و اجرا کرده‌اند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العاده‌است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کرده‌ام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده‌است.»

جلیل شهناز، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه‌تار در سده‌ی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. می‌توان گفت همه‌ی اعضای خانواده‌ی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبان‌خان علاقه‌ای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سه‌تار و #سنتور نیز می‌نواخت.
عموی او غلام‌رضا سرانگ از نوازندگان چیره‌دست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقه‌مند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او هم‌چنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقی‌دانان ایرانی» درباره‌ی جلیل شهناز چنین می‌نویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامه‌های گوناگونی مانند برنامه گل‌ها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرت‌های بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامه‌های جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز جلیل شهناز، از نسل غول‌های موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp

پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دم‌ساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموخته‌ام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سال‌های سال با صدای تار این استاد بی‌بدیل زندگی کرده‌ام. اولین‌بار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی می‌کند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمی‌شناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غول‌های موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش می‌دهند و دوست می‌دارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواخته‌اند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز می‌زنند و همه خوب ساز می‌زنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز می‌دانند و اجرا کرده‌اند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العاده‌است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کرده‌ام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده‌است.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه‌تار در سده‌ی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. می‌توان گفت همه‌ی اعضای خانواده‌ی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبان‌خان علاقه‌ای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سه‌تار و #سنتور نیز می‌نواخت.
عموی او غلام‌رضا سرانگ از نوازندگان چیره‌دست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقه‌مند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او هم‌چنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقی‌دانان ایرانی» درباره‌ی جلیل شهناز چنین می‌نویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامه‌های گوناگونی مانند برنامه گل‌ها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرت‌های بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامه‌های جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز جلیل شهناز، از نسل غول‌های موسیقی ایرانی
https://bit.ly/2LjYDcp

پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دم‌ساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموخته‌ام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سال‌های سال با صدای تار این استاد بی‌بدیل زندگی کرده‌ام. اولین‌بار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی می‌کند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمی‌شناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غول‌های موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش می‌دهند و دوست می‌دارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواخته‌اند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز می‌زنند و همه خوب ساز می‌زنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز می‌دانند و اجرا کرده‌اند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العاده‌است. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کرده‌ام و ساز بنده با ساز شهناز گره خورده‌است.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه‌تار در سده‌ی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. می‌توان گفت همه‌ی اعضای خانواده‌ی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبان‌خان علاقه‌ای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سه‌تار و #سنتور نیز می‌نواخت.
عموی او غلام‌رضا سرانگ از نوازندگان چیره‌دست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقه‌مند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او هم‌چنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقی‌دانان ایرانی» درباره‌ی جلیل شهناز چنین می‌نویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامه‌های گوناگونی مانند برنامه گل‌ها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرت‌های بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامه‌های جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8

@Tavaana_TavaanaTech