مريم يحيوي فعال سياسي امروز ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ ضمن معرفی خود به شعبه اجرای احکام دادسرای مقدس ( اوین ) برای طی دو ران محکومیت به بند زنان زندان اوین منتقل شد.
مريم يحيوي در ۱۱ آبان ۹۳ توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد نزدیک یکماه در سلول انفرادی بند ۲ الف بود و به قید وثیقه تا زمان دادگاه آزاد شد (در این زمان در حال درمان رادیوتراپی به علت بیماری سرطان بود )
در دادگاه بدوی توسط قاضی صلواتی با اتهامات اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام به ۹ سال زندان که ۷ سال آن اجرایی بود محکوم شد به علاوه ۲ سال ممنوع الخروجی، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت در فضای مجازی و احزاب ،گروه ها دسته ها محکوم شد . اما بعدا در دادگاه تجدید نظر شعبه ۳۶ حکم به یک سال حبس قطعي تعزيري محكوم شد.
در اسفند ۹۹ حساب های بانکی و تلفن همراه وی مسدود شد. و به وثیقه گذار اعلام کردند که برای اجرای حکم معرفی شود . درنهایت با مراجعه به اجرای احکام به دلیل بیماری چندین نوبت به پزشک قانونی ارجاع داده شد که هر بار با تعویق چند ماه، حکم به تاخیر افتاد و در نهایت در دی ماه ۱۴۰۲ برای تعیین و تکلیف نهایی به کمسیون پزشکی قانونی معرفی شد و بعد از طی پروسه آن نهایتا توسط شعبه ۱ اجرای احکام ناحیه ۳۳ (مقدس اردبیلی"امنیت") برای اجرای حکم یکسال زندان فراخوانده شد.
مريم يحيوي پیشتر نیز در بهمن ۸۹ توسط وزارت اطلاعت بازداشت شد و به مدت ۴۰ روز در سلول انفرادی ٢٠٩ بود و در نهایت با وثیقه تا زمان دادگاه آزاد شد، که در دادگاه توسط قاضی مقیسه براي او حکم ۳ سال زندان و ممنوع الخروجی صادر شد و در دادگاه تجدید نظر به ۱.۵ سال کاهش یافت که به علت شدت بیماری سرطان حکم عدم تحمل کیفر توسط پزشکی قانونی صادر شد و توسط شعبه ۲ اجرای احکام ناحیه ۳۳(مقدس اردبیلی "امنیت") منع تعقیب خورد . در طی سالهای ۸۸ تا کنون بارها توسط نهادهای امنیتی تحت بازجویی و فشارهاي امنيتي قرار داشته است.
#مریم_یحیوی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مريم يحيوي در ۱۱ آبان ۹۳ توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد نزدیک یکماه در سلول انفرادی بند ۲ الف بود و به قید وثیقه تا زمان دادگاه آزاد شد (در این زمان در حال درمان رادیوتراپی به علت بیماری سرطان بود )
در دادگاه بدوی توسط قاضی صلواتی با اتهامات اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام به ۹ سال زندان که ۷ سال آن اجرایی بود محکوم شد به علاوه ۲ سال ممنوع الخروجی، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت در فضای مجازی و احزاب ،گروه ها دسته ها محکوم شد . اما بعدا در دادگاه تجدید نظر شعبه ۳۶ حکم به یک سال حبس قطعي تعزيري محكوم شد.
در اسفند ۹۹ حساب های بانکی و تلفن همراه وی مسدود شد. و به وثیقه گذار اعلام کردند که برای اجرای حکم معرفی شود . درنهایت با مراجعه به اجرای احکام به دلیل بیماری چندین نوبت به پزشک قانونی ارجاع داده شد که هر بار با تعویق چند ماه، حکم به تاخیر افتاد و در نهایت در دی ماه ۱۴۰۲ برای تعیین و تکلیف نهایی به کمسیون پزشکی قانونی معرفی شد و بعد از طی پروسه آن نهایتا توسط شعبه ۱ اجرای احکام ناحیه ۳۳ (مقدس اردبیلی"امنیت") برای اجرای حکم یکسال زندان فراخوانده شد.
مريم يحيوي پیشتر نیز در بهمن ۸۹ توسط وزارت اطلاعت بازداشت شد و به مدت ۴۰ روز در سلول انفرادی ٢٠٩ بود و در نهایت با وثیقه تا زمان دادگاه آزاد شد، که در دادگاه توسط قاضی مقیسه براي او حکم ۳ سال زندان و ممنوع الخروجی صادر شد و در دادگاه تجدید نظر به ۱.۵ سال کاهش یافت که به علت شدت بیماری سرطان حکم عدم تحمل کیفر توسط پزشکی قانونی صادر شد و توسط شعبه ۲ اجرای احکام ناحیه ۳۳(مقدس اردبیلی "امنیت") منع تعقیب خورد . در طی سالهای ۸۸ تا کنون بارها توسط نهادهای امنیتی تحت بازجویی و فشارهاي امنيتي قرار داشته است.
#مریم_یحیوی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مریم یحیوی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، در بیانیهای نوشت:
«برای لغو حکم اعدام همپیمان و همقسم شدهایم»
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
زیر سایههای تپههای اوین که سالها ناظر و شاهد تیرباران و اعدام بهترینهای این سرزمین بودند، همپیمان و همقسم شدهایم که تا لغو حکم اعدام مقاومت و ایستادگی کنیم.
روایت، روایت غریبی نیست. روایتِ یک “نه” بزرگ به حکم اعدام و لغو آن است. روایت سالها ایستادگی و مقاومت و مبارزهی آگاهانه با چرخهی معیوب این حکم ضدانسانی است که هر چند صباحی بسته به اوضاع سیاسی مملکت سرعت بیشتری میگیرد.
روایت، روایت غریبی نیست. در صبحی که گرمای خورشید بیداد میکرد، خبر اعدام رضا رسایی یکی از “ما” رسید و ما که به تازگی حکم اعدام رفیقمان پخشان عزیزی را دریافت کرده بودیم و دو رفیق دیگرمان، وریشه مرادی و نسیم غلامی سیمیاری در خطر صدور حکم اعدام هستند، خشم گرهخورده در گلویمان را فریاد زدیم.
طبق قانون، ما از حق اعتراضمان چه در سلول انفرادی، چه در زندان و چه در خیابانهای شهر استفاده میکنیم و آنها اولین و تنها راهشان سرکوب است.
زورشان را در بازوهایشان جمع کردند و بر سر و جان ما نشاندند.
زدند و در فیک نیوزهایشان نوشتند و گفتند: زندانیانِ تحریکشده در شورشی پرسنل زندان و نیروهای گارد را مورد ضرب و شتم قرار دادند!
ملاقات و تلفن که از حقوق اولیه هر زندانیست را ممنوع کردند تا در کنار فشاری که بر ما وارد میکنند خانوادههای ما را نیز تحت فشار روانی قرار دهند.
آنها میگویند چه در داخل زندان و چه بیرون از زندان خفه شوید. کور و کر و لال باشید. به بیعدالتی و ستمِ اطرافتان بیتفاوت باشید تا شاید چند صباحی بگذاریم زندگی کنید.
آنها با قصد فشار مضاعف بر ما و خانوادههایمان، با محرومیتهای اعمال شده، با تهدید و ارعاب و پروندهسازی میخواهند ما را از راهی که در پیش گرفتهایم برحذر دارند.
آنها نمیدانند که ما در شبی که ماه از نیمه گذشته بود، دست در دست هم، زیر سایههای تپههای اوین که سالها ناظر و شاهد تیرباران و اعدام بهترینهای این سرزمین بودند، همپیمان و همقسم شدهایم که تا لغو حکم اعدام مقاومت و ایستادگی کنیم.
مریم یحیوی
مرداد ۱۴۰۳
زندان اوین»
#مریم_یحیوی #نه_به_اعدام #کف_خیابان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«برای لغو حکم اعدام همپیمان و همقسم شدهایم»
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
زیر سایههای تپههای اوین که سالها ناظر و شاهد تیرباران و اعدام بهترینهای این سرزمین بودند، همپیمان و همقسم شدهایم که تا لغو حکم اعدام مقاومت و ایستادگی کنیم.
روایت، روایت غریبی نیست. روایتِ یک “نه” بزرگ به حکم اعدام و لغو آن است. روایت سالها ایستادگی و مقاومت و مبارزهی آگاهانه با چرخهی معیوب این حکم ضدانسانی است که هر چند صباحی بسته به اوضاع سیاسی مملکت سرعت بیشتری میگیرد.
روایت، روایت غریبی نیست. در صبحی که گرمای خورشید بیداد میکرد، خبر اعدام رضا رسایی یکی از “ما” رسید و ما که به تازگی حکم اعدام رفیقمان پخشان عزیزی را دریافت کرده بودیم و دو رفیق دیگرمان، وریشه مرادی و نسیم غلامی سیمیاری در خطر صدور حکم اعدام هستند، خشم گرهخورده در گلویمان را فریاد زدیم.
طبق قانون، ما از حق اعتراضمان چه در سلول انفرادی، چه در زندان و چه در خیابانهای شهر استفاده میکنیم و آنها اولین و تنها راهشان سرکوب است.
زورشان را در بازوهایشان جمع کردند و بر سر و جان ما نشاندند.
زدند و در فیک نیوزهایشان نوشتند و گفتند: زندانیانِ تحریکشده در شورشی پرسنل زندان و نیروهای گارد را مورد ضرب و شتم قرار دادند!
ملاقات و تلفن که از حقوق اولیه هر زندانیست را ممنوع کردند تا در کنار فشاری که بر ما وارد میکنند خانوادههای ما را نیز تحت فشار روانی قرار دهند.
آنها میگویند چه در داخل زندان و چه بیرون از زندان خفه شوید. کور و کر و لال باشید. به بیعدالتی و ستمِ اطرافتان بیتفاوت باشید تا شاید چند صباحی بگذاریم زندگی کنید.
آنها با قصد فشار مضاعف بر ما و خانوادههایمان، با محرومیتهای اعمال شده، با تهدید و ارعاب و پروندهسازی میخواهند ما را از راهی که در پیش گرفتهایم برحذر دارند.
آنها نمیدانند که ما در شبی که ماه از نیمه گذشته بود، دست در دست هم، زیر سایههای تپههای اوین که سالها ناظر و شاهد تیرباران و اعدام بهترینهای این سرزمین بودند، همپیمان و همقسم شدهایم که تا لغو حکم اعدام مقاومت و ایستادگی کنیم.
مریم یحیوی
مرداد ۱۴۰۳
زندان اوین»
#مریم_یحیوی #نه_به_اعدام #کف_خیابان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نیروی آگاه مردمی دیر یا زود دیکتاتورها را محکوم به شکست خواهد کرد
یادداشت مریم یحیوی از بند زنان اوین
زندانی بودن در زندانهای جمهوری اسلامی گاهی به ما این فرصت را میدهد تا به شناخت بیشتری از هم برسیم. تبادل افکار و گاه عمیقتر شدن بر آنچه در پیرامونمان میگذرد، فرصتی پیش میآورد تا بیش از پیش به ساختار قدرت و استبداد بیاندیشیم. صدور حکم اعدام برای دو تن از همبندیهایمان، پخشان عزیزی و وریشه میرزایی (مرادی)، به جرم دگراندیشی و مقاومت در برابر تمامیتخواهی و ماهیت سرکوبگرانهی رژیم، دریچهای دیگر را برایم گشود. حکومتهای دیکتاتوری همواره بر سرکوب و ترس بنا شدهاند و ابزاری جز زندان، شکنجه و اعدام برای کنترل مخالفان خود ندارند. در اخباری که از سوریه به گوش میرسد، میشنویم که درهای زندانها باز شدهاند و بیش از پنج دهه دیکتاتوری خاندان اسد با رهایی معترضانی که سالها در زندان و تحت شکنجه بودهاند، فروپاشید. بسیاری اعدام و مفقود شدهاند و بسیاری پس از سالها بیخبری به خانه بازگشتند. برخی مشاعر خود را از دست دادهاند و حتی نام خود را نیز به یاد نمیآورند. در سکوتِ پس از شنیدنِ این اخبار هولناک، از خود میپرسم: آیا دیکتاتوریها برای همیشه تمام خواهند شد؟
این شد که مروری کردم بر آنچه در کنار همبندیانم، بهصورت جمعی و گاه فردی، به تجربه آموختم:
۱. در چراییِ چگونه ساخته شدن دیکتاتورها
دیکتاتورها در شرایطی خاص که بحران جامعه را به آشوب کشانده، به قدرت میرسند. در این شرایط، دیکتاتورها در هیئت منجی ظهور میکنند و با بهرهگیری از احساس ناامیدی عمومی، ضعف نهادهای دموکراتیک و بیاعتمادی به راهکارهای سیاسی، خود را در مقام نیرویی "مردمی" قرار میدهند. اما زمانی که قدرتشان تثبیت شد، از طریق تبلیغات، کنترل اطلاعات و ایجاد ترس و تهدید، تودهها را به اطاعت از خود وادار میکنند. با استفاده از نیروی نظامی، امنیتی و قضائی، بهتدریج قدرت خود را متمرکز و به حذف مخالفان سیاسی برمیخیزند. در اینگونه حکومتها، دموکراسی و حقوق بشر بهعنوان تهدیدات وجودی تلقی میشوند و قدرت نه به واسطهی مشروعیت اجتماعی یا حمایتهای مردمی، بلکه به واسطهی ایجاد رعب و سرکوب حفظ میشود.
۲. در پاسخ به چگونه سرنگون کردن دیکتاتورها
هرچند سرکوبهای شدید و خشونتبار در کوتاهمدت قدرت دیکتاتورها را تحکیم میبخشد، اما در بلندمدت موجب افزایش نارضایتی عمومی و زمینهساز شکلگیری جنبشها، قیامها و انقلابهای مردمی میشوند.
حکومتهای دیکتاتوری، با شکست در جنگهای خارجی، با از دست دادن ادارهی امور در برابر بحرانهای داخلی که از پی نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی بروز میکند، و با ایجاد شقاق بین نیروهای خودی و از دست رفتن مشروعیت بین لایههای وفادارِ پیشین، تضعیف شده، ساختار قدرت متزلزل و بهسوی فروپاشی پیش میروند.
حال، علاوه بر همهی اینها، رسانهها و شبکههای اجتماعی نقش تأثیرگذاری در ارتقای سطح آگاهی اجتماعی و سیاسی جامعه داشته، به افزایش نارضایتیها دامن زده و باعث شدهاند ناراضیان و مخالفان و تودهی تحت ستم، "آن دیگریِ خود" که تحت ستمی مشابه است را پیدا کنند و شبکهای همبسته از آنانی که رنجی مشترک را تجربه میکنند، پدید بیاید.
دیکتاتورها در برابر نیروی به پا خاستهی مردمی، قدرت سرکوب را از دست میدهند و محکوم به شکست خواهند بود. نیروی مردمیِ آگاه که واهمهای از فدای جان نداشته و با شجاعت در برابر ستم و بیعدالتی ایستادگی میکند. نیرویی که با حضور زنان، اقلیتها و سایر گروههای اجتماعیِ تحت ستم در عرصهی مبارزه نقشی تعیینکننده خواهد داشت.
دیکتاتورها اگرچه با بهرهگیری از ضعفهای اجتماعی و سیاسی موجود به قدرت میرسند و با سرکوب و ارعاب به حفظ خود میکوشند، اما تاریخ و تجربیات گذشته و حال نشان میدهد سرکوب و ایجاد اختناقِ بیشتر، فضا را به سمت رادیکالتر شدن و مردم را بهسوی قیام سوق داده و فضای نارضایتی را به فضایی انقلابی و ایجاد تغییراتی بنیادین نزدیکتر میکند.
"گیرم که میزنید، گیرم که میکشید
با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟"
مریم یحیوی
دی ۱۴۰۳
زندان اوین
#مریم_یحیوی #بیانیه #استبداد #دیکتاتور #بند_زنان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یادداشت مریم یحیوی از بند زنان اوین
زندانی بودن در زندانهای جمهوری اسلامی گاهی به ما این فرصت را میدهد تا به شناخت بیشتری از هم برسیم. تبادل افکار و گاه عمیقتر شدن بر آنچه در پیرامونمان میگذرد، فرصتی پیش میآورد تا بیش از پیش به ساختار قدرت و استبداد بیاندیشیم. صدور حکم اعدام برای دو تن از همبندیهایمان، پخشان عزیزی و وریشه میرزایی (مرادی)، به جرم دگراندیشی و مقاومت در برابر تمامیتخواهی و ماهیت سرکوبگرانهی رژیم، دریچهای دیگر را برایم گشود. حکومتهای دیکتاتوری همواره بر سرکوب و ترس بنا شدهاند و ابزاری جز زندان، شکنجه و اعدام برای کنترل مخالفان خود ندارند. در اخباری که از سوریه به گوش میرسد، میشنویم که درهای زندانها باز شدهاند و بیش از پنج دهه دیکتاتوری خاندان اسد با رهایی معترضانی که سالها در زندان و تحت شکنجه بودهاند، فروپاشید. بسیاری اعدام و مفقود شدهاند و بسیاری پس از سالها بیخبری به خانه بازگشتند. برخی مشاعر خود را از دست دادهاند و حتی نام خود را نیز به یاد نمیآورند. در سکوتِ پس از شنیدنِ این اخبار هولناک، از خود میپرسم: آیا دیکتاتوریها برای همیشه تمام خواهند شد؟
این شد که مروری کردم بر آنچه در کنار همبندیانم، بهصورت جمعی و گاه فردی، به تجربه آموختم:
۱. در چراییِ چگونه ساخته شدن دیکتاتورها
دیکتاتورها در شرایطی خاص که بحران جامعه را به آشوب کشانده، به قدرت میرسند. در این شرایط، دیکتاتورها در هیئت منجی ظهور میکنند و با بهرهگیری از احساس ناامیدی عمومی، ضعف نهادهای دموکراتیک و بیاعتمادی به راهکارهای سیاسی، خود را در مقام نیرویی "مردمی" قرار میدهند. اما زمانی که قدرتشان تثبیت شد، از طریق تبلیغات، کنترل اطلاعات و ایجاد ترس و تهدید، تودهها را به اطاعت از خود وادار میکنند. با استفاده از نیروی نظامی، امنیتی و قضائی، بهتدریج قدرت خود را متمرکز و به حذف مخالفان سیاسی برمیخیزند. در اینگونه حکومتها، دموکراسی و حقوق بشر بهعنوان تهدیدات وجودی تلقی میشوند و قدرت نه به واسطهی مشروعیت اجتماعی یا حمایتهای مردمی، بلکه به واسطهی ایجاد رعب و سرکوب حفظ میشود.
۲. در پاسخ به چگونه سرنگون کردن دیکتاتورها
هرچند سرکوبهای شدید و خشونتبار در کوتاهمدت قدرت دیکتاتورها را تحکیم میبخشد، اما در بلندمدت موجب افزایش نارضایتی عمومی و زمینهساز شکلگیری جنبشها، قیامها و انقلابهای مردمی میشوند.
حکومتهای دیکتاتوری، با شکست در جنگهای خارجی، با از دست دادن ادارهی امور در برابر بحرانهای داخلی که از پی نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی بروز میکند، و با ایجاد شقاق بین نیروهای خودی و از دست رفتن مشروعیت بین لایههای وفادارِ پیشین، تضعیف شده، ساختار قدرت متزلزل و بهسوی فروپاشی پیش میروند.
حال، علاوه بر همهی اینها، رسانهها و شبکههای اجتماعی نقش تأثیرگذاری در ارتقای سطح آگاهی اجتماعی و سیاسی جامعه داشته، به افزایش نارضایتیها دامن زده و باعث شدهاند ناراضیان و مخالفان و تودهی تحت ستم، "آن دیگریِ خود" که تحت ستمی مشابه است را پیدا کنند و شبکهای همبسته از آنانی که رنجی مشترک را تجربه میکنند، پدید بیاید.
دیکتاتورها در برابر نیروی به پا خاستهی مردمی، قدرت سرکوب را از دست میدهند و محکوم به شکست خواهند بود. نیروی مردمیِ آگاه که واهمهای از فدای جان نداشته و با شجاعت در برابر ستم و بیعدالتی ایستادگی میکند. نیرویی که با حضور زنان، اقلیتها و سایر گروههای اجتماعیِ تحت ستم در عرصهی مبارزه نقشی تعیینکننده خواهد داشت.
دیکتاتورها اگرچه با بهرهگیری از ضعفهای اجتماعی و سیاسی موجود به قدرت میرسند و با سرکوب و ارعاب به حفظ خود میکوشند، اما تاریخ و تجربیات گذشته و حال نشان میدهد سرکوب و ایجاد اختناقِ بیشتر، فضا را به سمت رادیکالتر شدن و مردم را بهسوی قیام سوق داده و فضای نارضایتی را به فضایی انقلابی و ایجاد تغییراتی بنیادین نزدیکتر میکند.
"گیرم که میزنید، گیرم که میکشید
با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟"
مریم یحیوی
دی ۱۴۰۳
زندان اوین
#مریم_یحیوی #بیانیه #استبداد #دیکتاتور #بند_زنان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech