هما دارابی، استادی که در اعتراص به حجاب اجباری خود را آتش زد
http://bit.ly/1roDB1w
#هما_دارابی، متخصص پزشکی کودکان و روانپزشک ایرانی در اعتراض به #حجاب اجباری در میدان تجریش تهران اقدام به #خودسوزی کرد. هما دارابی عضو حزب ملت ایران بود که به همراه پروانهی فروهر سازمان ِ زنان جبههی ملی را تشکیل داده بود و در کنگرهی اول جبههی ملی در بهمنماه ۱۳۴۱ شرکت و سخنرانی کرده بود. پنج سال پس از تاریخ خودسوزی هما دارابی یعنی در سال ۱۳۷۷پروانه اسکندری-فروهر- به همراه همسرش داریوش فروهر توسط ماموران اطلاعات جمهوری اسلامی در منزل مسکونی خود در تهران سلاخی شد و کشته شد.
#همادارابی و #پروانه_فروهر نخستین زنانی بودند که سازمان زنان جبهه ملی را تشکیل دادند و در کنگرهی اول جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ شرکت جستند. او مدرک #روانشناسی خود را در کشور آمریکا دریافت کرد و مدتها در ایالتهای نیوجرسی، نیویورک و کالیفرنیا طبابت کرده بود. دارابی در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه به تدریس پرداخت.
وی پس از انقلاب اسلامی به دلیل #بدحجابی از دانشگاه اخراج و پس از آن مطب او نیز تعطیل شد. دارابی در دوم اسفندماه سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.
هما دارابی در دوم اسفندماه ۱۳۷۲در یکی از میادین مرکزی شهر تهران در اعتراض به اختناق حاکم بر کشور، خصوصا وضعیت نامناسب زنان در ایران و همینطور اعتراض به #حجاب_اجباری خود را به آتش کشید تا صدای اعتراضی باشد به بیدادی که بر #زنان ایران میرود. پزشکان تلاش بسیار کردند تا جان او را نجات دهند اما سودی نبخشید و بامداد سوم اسفندماه دیده از جهان فروبست.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1roDB1w
@Tavaana_TavaanaTech
http://bit.ly/1roDB1w
#هما_دارابی، متخصص پزشکی کودکان و روانپزشک ایرانی در اعتراض به #حجاب اجباری در میدان تجریش تهران اقدام به #خودسوزی کرد. هما دارابی عضو حزب ملت ایران بود که به همراه پروانهی فروهر سازمان ِ زنان جبههی ملی را تشکیل داده بود و در کنگرهی اول جبههی ملی در بهمنماه ۱۳۴۱ شرکت و سخنرانی کرده بود. پنج سال پس از تاریخ خودسوزی هما دارابی یعنی در سال ۱۳۷۷پروانه اسکندری-فروهر- به همراه همسرش داریوش فروهر توسط ماموران اطلاعات جمهوری اسلامی در منزل مسکونی خود در تهران سلاخی شد و کشته شد.
#همادارابی و #پروانه_فروهر نخستین زنانی بودند که سازمان زنان جبهه ملی را تشکیل دادند و در کنگرهی اول جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ شرکت جستند. او مدرک #روانشناسی خود را در کشور آمریکا دریافت کرد و مدتها در ایالتهای نیوجرسی، نیویورک و کالیفرنیا طبابت کرده بود. دارابی در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه به تدریس پرداخت.
وی پس از انقلاب اسلامی به دلیل #بدحجابی از دانشگاه اخراج و پس از آن مطب او نیز تعطیل شد. دارابی در دوم اسفندماه سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.
هما دارابی در دوم اسفندماه ۱۳۷۲در یکی از میادین مرکزی شهر تهران در اعتراض به اختناق حاکم بر کشور، خصوصا وضعیت نامناسب زنان در ایران و همینطور اعتراض به #حجاب_اجباری خود را به آتش کشید تا صدای اعتراضی باشد به بیدادی که بر #زنان ایران میرود. پزشکان تلاش بسیار کردند تا جان او را نجات دهند اما سودی نبخشید و بامداد سوم اسفندماه دیده از جهان فروبست.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1roDB1w
@Tavaana_TavaanaTech
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
هما دارابی؛ استادی که در اعتراض به حجاب اجباری خود را آتش زد - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
«ماجرای خودسوزی هما دارابی را در تجریش، به عنوان اعتراض به رفتار وحشیانه جمهوری اسلامی با زنان که پیشتر شنیده بودم در Guardian خواندم. شرحی ساده، کوتاه و خشک ولی کاردی در زخم.» این شرح کوتاه، بخشی از روزنوشت شاهرخ مسکوب، نویسنده ایرانی است که در کتاب…
هما دارابی، استادی که در اعتراص به حجاب اجباری خود را آتش زد
goo.gl/fPpN6T
هما دارابی در دوم اسفندماه ۱۳۷۲در یکی از میادین مرکزی شهر تهران در اعتراض به اختناق جاکم بر کشور، خصوصا وضعیت نامناسب زنان در ایران و همینطور اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید تا صدای اعتراضی باشد به بیدادی که بر زنان ایران میرود. پزشکان تلاش بسیار کردند تا جان او را نجات دهند اما سودی نبخشید و بامداد سوم اسفندماه دیده از جهان فروبست.
«ماجرای خودسوزی هما دارابی را در تجریش، به عنوان اعتراض به رفتار وحشیانهی جمهوری اسلامی با زنان که پیشتر شنیده بودم دیروز در Guardian خواندم. شرحی ساده، کوتاه و خشک ولی کاردی در زخم.»
این شرح کوتاه، بخشی از روزنوشت ِ شاهرخ مسکوب، نویسندهی ایرانی است که در کتاب ِ «روزها در راه» آمده است و بر بالای آن تاریخ روز ششم ِ جولای سال ۱۹۹۴ دارد.
هما دارابی، متخصص پزشکی کودکان و روانپزشک ایرانی در اعتراض به حجاب اجباری در میدان تجریش تهران اقدام به خودسوزی کرد. هما دارابی عضو حزب ملت ایران بود که به همراه پروانهی فروهر سازمان ِ زنان جبههی ملی را تشکیل داده بود و در کنگرهی اول جبههی ملی در بهمنماه ۱۳۴۱ شرکت و سخنرانی کرده بود. پنج سال پس از تاریخ خودسوزی هما دارابی یعنی در سال ۱۳۷۷پروانه اسکندری-فروهر- به همراه همسرش داریوش فروهر توسط ماموران اطلاعات جمهوری اسلامی در منزل مسکونی خود در تهران سلاخی شد و کشته شد.
هما دارابی در بیستوششم دیماه ۱۳۱۸در تهران به دنیا آمد. دارابی پس از ورود به دانشگاه، به حزب ملت ایران پیوست. او در زمان شاه از فعالان سیاسی مخالف شاه محسوب میشد. دارابی در سال ۱۳۳۸ با منوچهر کیهانی که او نیز از فعالان سیاسی بود ازدواج کرد و صاحب دو دختر به نامهای آناهیتا و سالومه شد. هما دارابی و پروانهی فروهر نخستین زنانی بودند که سازمان زنان جبهه ملی را تشکیل دادند و در کنگرهی اول جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ شرکت جستند. او مدرک روانشناسی خود را در کشور آمریکا دریافت کرد و مدتها در ایالتهای نیوجرسی، نیویورک و کالیفرنیا طباطبت کرده بود. دارابی در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه به تدریس پرداخت.
هما دارابی پس از انقلاب اسلامی به دلیل بدحجابی از دانشگاه اخراج و پس از آن مطب او نیز تعطیل شد. دارابی در دوم اسفندماه سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.
پروین دارابی خواهر هما دارابی نیز فعال اجتماعی و نویسندهی ایرانی- آمریکایی است که در مورد حقوق زنان فعالیت داشته است. او تحصیلکردهی رشتهی مهندسی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در نورتریج، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است. پس از خودسوزی خواهر، پروین دارابی به پیگیری وضعیت حقوق بشر همت گماشت. او در سال ۱۹۹۹ با همراهی رومین تامسون اقدام به نوشتن کتابی با نام «خشم علیه حجاب: زندگی و مرگ شجاعانهی یک مخالف اسلام» نمود.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1roDB1w
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/fPpN6T
هما دارابی در دوم اسفندماه ۱۳۷۲در یکی از میادین مرکزی شهر تهران در اعتراض به اختناق جاکم بر کشور، خصوصا وضعیت نامناسب زنان در ایران و همینطور اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید تا صدای اعتراضی باشد به بیدادی که بر زنان ایران میرود. پزشکان تلاش بسیار کردند تا جان او را نجات دهند اما سودی نبخشید و بامداد سوم اسفندماه دیده از جهان فروبست.
«ماجرای خودسوزی هما دارابی را در تجریش، به عنوان اعتراض به رفتار وحشیانهی جمهوری اسلامی با زنان که پیشتر شنیده بودم دیروز در Guardian خواندم. شرحی ساده، کوتاه و خشک ولی کاردی در زخم.»
این شرح کوتاه، بخشی از روزنوشت ِ شاهرخ مسکوب، نویسندهی ایرانی است که در کتاب ِ «روزها در راه» آمده است و بر بالای آن تاریخ روز ششم ِ جولای سال ۱۹۹۴ دارد.
هما دارابی، متخصص پزشکی کودکان و روانپزشک ایرانی در اعتراض به حجاب اجباری در میدان تجریش تهران اقدام به خودسوزی کرد. هما دارابی عضو حزب ملت ایران بود که به همراه پروانهی فروهر سازمان ِ زنان جبههی ملی را تشکیل داده بود و در کنگرهی اول جبههی ملی در بهمنماه ۱۳۴۱ شرکت و سخنرانی کرده بود. پنج سال پس از تاریخ خودسوزی هما دارابی یعنی در سال ۱۳۷۷پروانه اسکندری-فروهر- به همراه همسرش داریوش فروهر توسط ماموران اطلاعات جمهوری اسلامی در منزل مسکونی خود در تهران سلاخی شد و کشته شد.
هما دارابی در بیستوششم دیماه ۱۳۱۸در تهران به دنیا آمد. دارابی پس از ورود به دانشگاه، به حزب ملت ایران پیوست. او در زمان شاه از فعالان سیاسی مخالف شاه محسوب میشد. دارابی در سال ۱۳۳۸ با منوچهر کیهانی که او نیز از فعالان سیاسی بود ازدواج کرد و صاحب دو دختر به نامهای آناهیتا و سالومه شد. هما دارابی و پروانهی فروهر نخستین زنانی بودند که سازمان زنان جبهه ملی را تشکیل دادند و در کنگرهی اول جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ شرکت جستند. او مدرک روانشناسی خود را در کشور آمریکا دریافت کرد و مدتها در ایالتهای نیوجرسی، نیویورک و کالیفرنیا طباطبت کرده بود. دارابی در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه به تدریس پرداخت.
هما دارابی پس از انقلاب اسلامی به دلیل بدحجابی از دانشگاه اخراج و پس از آن مطب او نیز تعطیل شد. دارابی در دوم اسفندماه سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.
پروین دارابی خواهر هما دارابی نیز فعال اجتماعی و نویسندهی ایرانی- آمریکایی است که در مورد حقوق زنان فعالیت داشته است. او تحصیلکردهی رشتهی مهندسی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در نورتریج، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است. پس از خودسوزی خواهر، پروین دارابی به پیگیری وضعیت حقوق بشر همت گماشت. او در سال ۱۹۹۹ با همراهی رومین تامسون اقدام به نوشتن کتابی با نام «خشم علیه حجاب: زندگی و مرگ شجاعانهی یک مخالف اسلام» نمود.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1roDB1w
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. هما دارابی، استادی که در اعتراص به #حجاب_اجباری خود را آتش زد #هما_دارابی در دوم اسفندماه ۱۳۷۲در یکی از میادین مرکزی شهر تهران در اعتراض به اختناق جاکم بر کشور، خصوصا وضعیت نامناسب #زنان در ایران و همینطور اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید تا صدای…
هما دارابی، استادی که در اعتراض به حجاب اجباری خود را آتش زد
goo.gl/YnTG2Z
هما دارابی در دوم اسفندماه ۱۳۷۲در یکی از میادین مرکزی شهر تهران در اعتراض به اختناق جاکم بر کشور، خصوصا وضعیت نامناسب زنان در ایران و همینطور اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید تا صدای اعتراضی باشد به بیدادی که بر زنان ایران میرود. پزشکان تلاش بسیار کردند تا جان او را نجات دهند اما سودی نبخشید و بامداد سوم اسفندماه دیده از جهان فروبست.
«ماجرای خودسوزی هما دارابی را در تجریش، به عنوان اعتراض به رفتار وحشیانهی جمهوری اسلامی با زنان که پیشتر شنیده بودم دیروز در Guardian خواندم. شرحی ساده، کوتاه و خشک ولی کاردی در زخم.» این شرح کوتاه، بخشی از روزنوشت ِ شاهرخ مسکوب، نویسندهی ایرانی است که در کتاب ِ «روزها در راه» آمده است و بر بالای آن تاریخ روز ششم ِ جولای سال ۱۹۹۴ دارد. هما دارابی، متخصص پزشکی کودکان و روانپزشک ایرانی در اعتراض به حجاب اجباری در میدان تجریش تهران اقدام به خودسوزی کرد.
هما دارابی عضو حزب ملت ایران بود که به همراه پروانهی فروهر سازمان ِ زنان جبههی ملی را تشکیل داده بود و در کنگرهی اول جبههی ملی در بهمنماه ۱۳۴۱ شرکت و سخنرانی کرده بود.
هما دارابی و پروانهی فروهر نخستین زنانی بودند که سازمان زنان جبهه ملی را تشکیل دادند و در کنگرهی اول جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ شرکت جستند. او مدرک روانشناسی خود را در کشور آمریکا دریافت کرد و مدتها در ایالتهای نیوجرسی، نیویورک و کالیفرنیا طباطبت کرده بود. دارابی در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه به تدریس پرداخت. هما دارابی پس از انقلاب اسلامی به دلیل بدحجابی از دانشگاه اخراج و پس از آن مطب او نیز تعطیل شد. دارابی در دوم اسفندماه سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.
پروانه فروهر در مورد شخصیت هما دارابی چنین میگوید: «به چشم او انسان برازنده کسی است که مسئول باشد. مسئول در برابر خود و در برابر همهی دلواپسیهایی که در این میهن رنجور است. رسالت برابری زن و مرد را که مبتنی بر یک ساخت ذاتی عام ومستقل از جنسیت است را باور داشت و جز خیز گرفتن به سوی آینده ای باز و آزاد و سالم توجیه دیگری برای هستی نمیشناخت… در مورد زنان باورهای خاص داشت ، باور داشت که زن برای آن به وجود آمده تا به عنوان موجودی انسانی سرنوشت بشری خویش را کامل سازد و توقف زنان برای او موضوعی بس دردناک بود و سرانجام به این نتیجه دست یافت که اگر زنان میخواهند زندگیشان دگرگون شود باید خود کاری کنند.
نباید چشم به راه آینده بمانند ، باید بیدرنگ دست به کار شوند و وضع خود را زیر و رو سازند. این وجدان ، این خودآگاه، بیگمان در برابر قدرت هوشربای دستیابی به یک همبود انسانی، هر چه حساستر میشد، اما از سوی دیگر نیاز به شناختن هر چه بیشتر جهان، به طرز تفضیلیتر ، دقیقتر و زندهتر از گذرگاه برخورد واقعی با همنوعان احساس میشد. با چنین احساسی است که تا شور زندگی در او جریان دارد از آموختن و افزودن در گسترهی دانش خویش باز نمیایستد، راه میجوید، راه مینماید، پیکار میکند، از بامداد تا شامگاه که سر بر بستر مینهد، در تلاش است، هیچ کجا تسلیم نشود. هم پای کودکی که نبودها و کمبودها و تبعیضها و نا ایمنی روانش را پریشیده، از جان و دل میتپد، میگرید، می نویسد ولی سرانجام درد را در جای دیگر مییابد.تا رابطههای اجتماعی سامان نیابد، تا انسان در جایگاه واقعی خود قرار نگیرد ، تا حرمت نداشته باشد، تا حد و مرزش رعایت نگردد، تا احساس برابری و همبود انسانی نداشته باشد، از این همه تنگنا به در نخواهد شد.»
بیشتر بخوانید:
goo.gl/9HRtfj
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/YnTG2Z
هما دارابی در دوم اسفندماه ۱۳۷۲در یکی از میادین مرکزی شهر تهران در اعتراض به اختناق جاکم بر کشور، خصوصا وضعیت نامناسب زنان در ایران و همینطور اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید تا صدای اعتراضی باشد به بیدادی که بر زنان ایران میرود. پزشکان تلاش بسیار کردند تا جان او را نجات دهند اما سودی نبخشید و بامداد سوم اسفندماه دیده از جهان فروبست.
«ماجرای خودسوزی هما دارابی را در تجریش، به عنوان اعتراض به رفتار وحشیانهی جمهوری اسلامی با زنان که پیشتر شنیده بودم دیروز در Guardian خواندم. شرحی ساده، کوتاه و خشک ولی کاردی در زخم.» این شرح کوتاه، بخشی از روزنوشت ِ شاهرخ مسکوب، نویسندهی ایرانی است که در کتاب ِ «روزها در راه» آمده است و بر بالای آن تاریخ روز ششم ِ جولای سال ۱۹۹۴ دارد. هما دارابی، متخصص پزشکی کودکان و روانپزشک ایرانی در اعتراض به حجاب اجباری در میدان تجریش تهران اقدام به خودسوزی کرد.
هما دارابی عضو حزب ملت ایران بود که به همراه پروانهی فروهر سازمان ِ زنان جبههی ملی را تشکیل داده بود و در کنگرهی اول جبههی ملی در بهمنماه ۱۳۴۱ شرکت و سخنرانی کرده بود.
هما دارابی و پروانهی فروهر نخستین زنانی بودند که سازمان زنان جبهه ملی را تشکیل دادند و در کنگرهی اول جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ شرکت جستند. او مدرک روانشناسی خود را در کشور آمریکا دریافت کرد و مدتها در ایالتهای نیوجرسی، نیویورک و کالیفرنیا طباطبت کرده بود. دارابی در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه به تدریس پرداخت. هما دارابی پس از انقلاب اسلامی به دلیل بدحجابی از دانشگاه اخراج و پس از آن مطب او نیز تعطیل شد. دارابی در دوم اسفندماه سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.
پروانه فروهر در مورد شخصیت هما دارابی چنین میگوید: «به چشم او انسان برازنده کسی است که مسئول باشد. مسئول در برابر خود و در برابر همهی دلواپسیهایی که در این میهن رنجور است. رسالت برابری زن و مرد را که مبتنی بر یک ساخت ذاتی عام ومستقل از جنسیت است را باور داشت و جز خیز گرفتن به سوی آینده ای باز و آزاد و سالم توجیه دیگری برای هستی نمیشناخت… در مورد زنان باورهای خاص داشت ، باور داشت که زن برای آن به وجود آمده تا به عنوان موجودی انسانی سرنوشت بشری خویش را کامل سازد و توقف زنان برای او موضوعی بس دردناک بود و سرانجام به این نتیجه دست یافت که اگر زنان میخواهند زندگیشان دگرگون شود باید خود کاری کنند.
نباید چشم به راه آینده بمانند ، باید بیدرنگ دست به کار شوند و وضع خود را زیر و رو سازند. این وجدان ، این خودآگاه، بیگمان در برابر قدرت هوشربای دستیابی به یک همبود انسانی، هر چه حساستر میشد، اما از سوی دیگر نیاز به شناختن هر چه بیشتر جهان، به طرز تفضیلیتر ، دقیقتر و زندهتر از گذرگاه برخورد واقعی با همنوعان احساس میشد. با چنین احساسی است که تا شور زندگی در او جریان دارد از آموختن و افزودن در گسترهی دانش خویش باز نمیایستد، راه میجوید، راه مینماید، پیکار میکند، از بامداد تا شامگاه که سر بر بستر مینهد، در تلاش است، هیچ کجا تسلیم نشود. هم پای کودکی که نبودها و کمبودها و تبعیضها و نا ایمنی روانش را پریشیده، از جان و دل میتپد، میگرید، می نویسد ولی سرانجام درد را در جای دیگر مییابد.تا رابطههای اجتماعی سامان نیابد، تا انسان در جایگاه واقعی خود قرار نگیرد ، تا حرمت نداشته باشد، تا حد و مرزش رعایت نگردد، تا احساس برابری و همبود انسانی نداشته باشد، از این همه تنگنا به در نخواهد شد.»
بیشتر بخوانید:
goo.gl/9HRtfj
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. هما دارابی، استادی که در اعتراض به #حجاب_اجباری خود را آتش زد #هما_دارابی در دوم اسفندماه ۱۳۷۲در یکی از میادین مرکزی شهر تهران در اعتراض به اختناق جاکم بر کشور، خصوصا وضعیت نامناسب زنان در ایران و همینطور اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید تا صدای…
هما دارابی، استادی که در اعتراض به حجاب اجباری خود را آتش زد
هما دارابی در دوم اسفندماه ۱۳۷۲در یکی از میادین مرکزی شهر تهران در اعتراض به اختناق جاکم بر کشور، خصوصا وضعیت نامناسب زنان در ایران و همینطور اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید تا صدای اعتراضی باشد به بیدادی که بر زنان ایران میرود. پزشکان تلاش بسیار کردند تا جان او را نجات دهند اما سودی نبخشید و بامداد سوم اسفندماه دیده از جهان فروبست.
«ماجرای خودسوزی هما دارابی را در تجریش، به عنوان اعتراض به رفتار وحشیانهی جمهوری اسلامی با زنان که پیشتر شنیده بودم دیروز در Guardian خواندم. شرحی ساده، کوتاه و خشک ولی کاردی در زخم.» این شرح کوتاه، بخشی از روزنوشت ِ شاهرخ مسکوب، نویسندهی ایرانی است که در کتاب ِ «روزها در راه» آمده است و بر بالای آن تاریخ روز ششم ِ جولای سال ۱۹۹۴ دارد. هما دارابی، متخصص پزشکی کودکان و روانپزشک ایرانی در اعتراض به حجاب اجباری در میدان تجریش تهران اقدام به خودسوزی کرد.
هما دارابی عضو حزب ملت ایران بود که به همراه پروانهی فروهر سازمان ِ زنان جبههی ملی را تشکیل داده بود و در کنگرهی اول جبههی ملی در بهمنماه ۱۳۴۱ شرکت و سخنرانی کرده بود.
هما دارابی و پروانهی فروهر نخستین زنانی بودند که سازمان زنان جبهه ملی را تشکیل دادند و در کنگرهی اول جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ شرکت جستند. او مدرک روانشناسی خود را در کشور آمریکا دریافت کرد و مدتها در ایالتهای نیوجرسی، نیویورک و کالیفرنیا طباطبت کرده بود. دارابی در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه به تدریس پرداخت. هما دارابی پس از انقلاب اسلامی به دلیل بدحجابی از دانشگاه اخراج و پس از آن مطب او نیز تعطیل شد. دارابی در دوم اسفندماه سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.
پروانه فروهر در مورد شخصیت هما دارابی چنین میگوید: «به چشم او انسان برازنده کسی است که مسئول باشد. مسئول در برابر خود و در برابر همهی دلواپسیهایی که در این میهن رنجور است. رسالت برابری زن و مرد را که مبتنی بر یک ساخت ذاتی عام ومستقل از جنسیت است را باور داشت و جز خیز گرفتن به سوی آینده ای باز و آزاد و سالم توجیه دیگری برای هستی نمیشناخت… در مورد زنان باورهای خاص داشت ، باور داشت که زن برای آن به وجود آمده تا به عنوان موجودی انسانی سرنوشت بشری خویش را کامل سازد و توقف زنان برای او موضوعی بس دردناک بود و سرانجام به این نتیجه دست یافت که اگر زنان میخواهند زندگیشان دگرگون شود باید خود کاری کنند.
نباید چشم به راه آینده بمانند....»
بیشتر بخوانید:
goo.gl/9HRtfj
#هما_دارابی #یاری_مدنی_توانا #نه_به_حجاب_اجباری
@Tavaana_TavaanaTech
هما دارابی در دوم اسفندماه ۱۳۷۲در یکی از میادین مرکزی شهر تهران در اعتراض به اختناق جاکم بر کشور، خصوصا وضعیت نامناسب زنان در ایران و همینطور اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید تا صدای اعتراضی باشد به بیدادی که بر زنان ایران میرود. پزشکان تلاش بسیار کردند تا جان او را نجات دهند اما سودی نبخشید و بامداد سوم اسفندماه دیده از جهان فروبست.
«ماجرای خودسوزی هما دارابی را در تجریش، به عنوان اعتراض به رفتار وحشیانهی جمهوری اسلامی با زنان که پیشتر شنیده بودم دیروز در Guardian خواندم. شرحی ساده، کوتاه و خشک ولی کاردی در زخم.» این شرح کوتاه، بخشی از روزنوشت ِ شاهرخ مسکوب، نویسندهی ایرانی است که در کتاب ِ «روزها در راه» آمده است و بر بالای آن تاریخ روز ششم ِ جولای سال ۱۹۹۴ دارد. هما دارابی، متخصص پزشکی کودکان و روانپزشک ایرانی در اعتراض به حجاب اجباری در میدان تجریش تهران اقدام به خودسوزی کرد.
هما دارابی عضو حزب ملت ایران بود که به همراه پروانهی فروهر سازمان ِ زنان جبههی ملی را تشکیل داده بود و در کنگرهی اول جبههی ملی در بهمنماه ۱۳۴۱ شرکت و سخنرانی کرده بود.
هما دارابی و پروانهی فروهر نخستین زنانی بودند که سازمان زنان جبهه ملی را تشکیل دادند و در کنگرهی اول جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ شرکت جستند. او مدرک روانشناسی خود را در کشور آمریکا دریافت کرد و مدتها در ایالتهای نیوجرسی، نیویورک و کالیفرنیا طباطبت کرده بود. دارابی در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه به تدریس پرداخت. هما دارابی پس از انقلاب اسلامی به دلیل بدحجابی از دانشگاه اخراج و پس از آن مطب او نیز تعطیل شد. دارابی در دوم اسفندماه سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.
پروانه فروهر در مورد شخصیت هما دارابی چنین میگوید: «به چشم او انسان برازنده کسی است که مسئول باشد. مسئول در برابر خود و در برابر همهی دلواپسیهایی که در این میهن رنجور است. رسالت برابری زن و مرد را که مبتنی بر یک ساخت ذاتی عام ومستقل از جنسیت است را باور داشت و جز خیز گرفتن به سوی آینده ای باز و آزاد و سالم توجیه دیگری برای هستی نمیشناخت… در مورد زنان باورهای خاص داشت ، باور داشت که زن برای آن به وجود آمده تا به عنوان موجودی انسانی سرنوشت بشری خویش را کامل سازد و توقف زنان برای او موضوعی بس دردناک بود و سرانجام به این نتیجه دست یافت که اگر زنان میخواهند زندگیشان دگرگون شود باید خود کاری کنند.
نباید چشم به راه آینده بمانند....»
بیشتر بخوانید:
goo.gl/9HRtfj
#هما_دارابی #یاری_مدنی_توانا #نه_به_حجاب_اجباری
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنی که در تنهایی سوخت اما تمام نشد؛ هما دارابی به روایت خواهرش
سپهر عاطفی و ندا سانیج
«در یکی از روزهای سرد اسفند ۱۳۷۲، هما دارابی، از بهترینروانپزشکان و استادان دانشگاه در ایران، گالن بنزین را برداشت و راهیِ میدان تجریش شد. روسریاش را درآورد، فریاد «زنده باد آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» سر داد و کبریت را روشن کرد. هما دارابی سالهای سیاهی را پشت سر گذاشت تا در اعتراض به حجاب اجباری تن خویش و تنها سلاح باقیمانده برای مبارزهاش را بسوزاند. دردمندان خاموش در آن سالها کم نبودند. اما داستان زندگیِ بیشترِ آنها را نمیدانیم.»
منبع: نشر آسو
#هما_دارابی #یاری_مدنی_توانا #حجاب_اجباری
@Tavaana_TavaanaTech
سپهر عاطفی و ندا سانیج
«در یکی از روزهای سرد اسفند ۱۳۷۲، هما دارابی، از بهترینروانپزشکان و استادان دانشگاه در ایران، گالن بنزین را برداشت و راهیِ میدان تجریش شد. روسریاش را درآورد، فریاد «زنده باد آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» سر داد و کبریت را روشن کرد. هما دارابی سالهای سیاهی را پشت سر گذاشت تا در اعتراض به حجاب اجباری تن خویش و تنها سلاح باقیمانده برای مبارزهاش را بسوزاند. دردمندان خاموش در آن سالها کم نبودند. اما داستان زندگیِ بیشترِ آنها را نمیدانیم.»
منبع: نشر آسو
#هما_دارابی #یاری_مدنی_توانا #حجاب_اجباری
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
متن از صفحه نزهت بادی :
"برای سالروز خودسوزی #هما_دارابی در اعتراض به حجاب اجباری"
یک روز سرد زمستانی در دوم اسفند ۱۳۷۲، در میدان تجریش در تهران، زنی خود را به آتش کشید. او هما دارابی، پزشک کودکان، روانپزشک، استاد دانشگاه و از اعضای حزب ملت ایران بود که امید داشت انقلاب، وضعیت زنان را متحول کند و جوانیاش را وقف مبارزه برای آزادی کرده بود. اما وقایع پس از انقلاب به سرخوردگی و نومیدی او انجامید. او به دلیل نافرمانی از حجاب اجباری از تدریس در دانشگاه محروم شد و مطبش را نیز تعطیل کردند. خواهرش پروین دارابی نقل کرده است که هما بارها در دادگاه حاضر میشد و شهادت میداد که دانشجویانش مشکل روانی دارند که حجاب را رعایت نکردند تا از شلاق خوردن آنها جلوگیری کند. اما خودش را در وقوع انقلاب مقصر میدانست و در برابر زنان و دختران جوان احساس گناه و پشیمانی میکرد. با اینکه پس از انقلاب نیز دست از تلاش برای مبارزه با حجاب اجباری نکشید اما خودش را تنها میدید. بخش بزرگی از جامعه و حتی روشنفکران، حجاب را مسئله مهمی نمیدانستند و میگفتند آن تکه پارچه بر سر زنان در انقلاب ما اولویت ندارد. یک روز هما از خانه بیرون آمد، در میدان تجریش ایستاد، روسریاش را از سر برداشت، شعار "زندهباد آزادی" را فریاد زد و بعد خود را سوزاند. مردم به او نگاه میکردند و از خود میپرسیدند مگر آدم خودش را به خاطر یک تکه پارچه به آتش میکشد؟ هما دارابی برای ایجاد همین پرسش در اذهان عمومی در میدان شهر دست به خودسوزی زد تا نشان دهد که آن تکه پارچه فقط سر و موی زنان را نمیپوشاند، بلکه کل بدن، فکر، احساس، هویت و آزادی زنان را به بند میکشد. چه بسیار زنانی همچون هما دارابی که میتوانستند آینده آزاد ایران را بسازند اما به خاطر سرپیچی از همان یک تکه پارچه اجباری سرکوب شدند. هما فقط یکی بود که در میدان شهر سوختن خود را در معرض تماشا گذاشت. در طول این سالها زنان بسیار دیگری در خلوت خود سوختند و زندگیشان نابود شد و هیچکس نفهمید. اگر در آن سالهای تیره و تار پس از انقلاب هما دارابی تنها نمیماند و دیگران نیز علیه آن تکه پارچه اجباری بر سر زنان شورش میکردند، هم هما دارابی زنده میماند و هم ژینا امینی. این پرفورمنس رهاییبخش روسریسوزان که در جنبش "زن، زندگی، آزادی" اجرا شد، از همان آتشی برآمده است که هما دارابی برافروخت.
بیشتر
tachaan__
#یاری_مدنی_توانا
"برای سالروز خودسوزی #هما_دارابی در اعتراض به حجاب اجباری"
یک روز سرد زمستانی در دوم اسفند ۱۳۷۲، در میدان تجریش در تهران، زنی خود را به آتش کشید. او هما دارابی، پزشک کودکان، روانپزشک، استاد دانشگاه و از اعضای حزب ملت ایران بود که امید داشت انقلاب، وضعیت زنان را متحول کند و جوانیاش را وقف مبارزه برای آزادی کرده بود. اما وقایع پس از انقلاب به سرخوردگی و نومیدی او انجامید. او به دلیل نافرمانی از حجاب اجباری از تدریس در دانشگاه محروم شد و مطبش را نیز تعطیل کردند. خواهرش پروین دارابی نقل کرده است که هما بارها در دادگاه حاضر میشد و شهادت میداد که دانشجویانش مشکل روانی دارند که حجاب را رعایت نکردند تا از شلاق خوردن آنها جلوگیری کند. اما خودش را در وقوع انقلاب مقصر میدانست و در برابر زنان و دختران جوان احساس گناه و پشیمانی میکرد. با اینکه پس از انقلاب نیز دست از تلاش برای مبارزه با حجاب اجباری نکشید اما خودش را تنها میدید. بخش بزرگی از جامعه و حتی روشنفکران، حجاب را مسئله مهمی نمیدانستند و میگفتند آن تکه پارچه بر سر زنان در انقلاب ما اولویت ندارد. یک روز هما از خانه بیرون آمد، در میدان تجریش ایستاد، روسریاش را از سر برداشت، شعار "زندهباد آزادی" را فریاد زد و بعد خود را سوزاند. مردم به او نگاه میکردند و از خود میپرسیدند مگر آدم خودش را به خاطر یک تکه پارچه به آتش میکشد؟ هما دارابی برای ایجاد همین پرسش در اذهان عمومی در میدان شهر دست به خودسوزی زد تا نشان دهد که آن تکه پارچه فقط سر و موی زنان را نمیپوشاند، بلکه کل بدن، فکر، احساس، هویت و آزادی زنان را به بند میکشد. چه بسیار زنانی همچون هما دارابی که میتوانستند آینده آزاد ایران را بسازند اما به خاطر سرپیچی از همان یک تکه پارچه اجباری سرکوب شدند. هما فقط یکی بود که در میدان شهر سوختن خود را در معرض تماشا گذاشت. در طول این سالها زنان بسیار دیگری در خلوت خود سوختند و زندگیشان نابود شد و هیچکس نفهمید. اگر در آن سالهای تیره و تار پس از انقلاب هما دارابی تنها نمیماند و دیگران نیز علیه آن تکه پارچه اجباری بر سر زنان شورش میکردند، هم هما دارابی زنده میماند و هم ژینا امینی. این پرفورمنس رهاییبخش روسریسوزان که در جنبش "زن، زندگی، آزادی" اجرا شد، از همان آتشی برآمده است که هما دارابی برافروخت.
بیشتر
tachaan__
#یاری_مدنی_توانا
هما دارابی، استادی که در اعتراض به حجاب اجباری خود را آتش زد
هما دارابی در دوم اسفندماه ۱۳۷۲در یکی از میادین مرکزی شهر تهران در اعتراض به اختناق جاکم بر کشور، خصوصا وضعیت نامناسب زنان در ایران و همینطور اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید تا صدای اعتراضی باشد به بیدادی که بر زنان ایران میرود. پزشکان تلاش بسیار کردند تا جان او را نجات دهند اما سودی نبخشید و بامداد سوم اسفندماه دیده از جهان فروبست.
«ماجرای خودسوزی هما دارابی را در تجریش، به عنوان اعتراض به رفتار وحشیانهی جمهوری اسلامی با زنان که پیشتر شنیده بودم دیروز در Guardian خواندم. شرحی ساده، کوتاه و خشک ولی کاردی در زخم.»
این شرح کوتاه، بخشی از روزنوشت ِ شاهرخ مسکوب، نویسندهی ایرانی است که در کتاب «روزها در راه» آمده است و بر بالای آن تاریخ روز ششم ِ جولای سال ۱۹۹۴ دارد. هما دارابی، متخصص پزشکی کودکان و روانپزشک ایرانی در اعتراض به حجاب اجباری در میدان تجریش تهران اقدام به خودسوزی کرد.
هما دارابی عضو حزب ملت ایران بود که به همراه پروانه فروهر سازمان ِ زنان جبهه ملی را تشکیل داده بود و در کنگره اول جبهه ملی در بهمنماه ۱۳۴۱ شرکت و سخنرانی کرده بود.
هما دارابی و پروانه فروهر نخستین زنانی بودند که سازمان زنان جبهه ملی را تشکیل دادند و در کنگره اول جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ شرکت جستند. او مدرک روانشناسی خود را در کشور آمریکا دریافت کرد و مدتها در ایالتهای نیوجرسی، نیویورک و کالیفرنیا طباطبت کرده بود. دارابی در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه به تدریس پرداخت. هما دارابی پس از انقلاب اسلامی به دلیل بدحجابی از دانشگاه اخراج و پس از آن مطب او نیز تعطیل شد. دارابی در دوم اسفندماه سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.
بیشتر بخوانید:
goo.gl/9HRtfj
#هما_دارابی #یاری_مدنی_توانا #نه_به_حجاب_اجباری
@Tavaana_TavaanaTech
هما دارابی در دوم اسفندماه ۱۳۷۲در یکی از میادین مرکزی شهر تهران در اعتراض به اختناق جاکم بر کشور، خصوصا وضعیت نامناسب زنان در ایران و همینطور اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید تا صدای اعتراضی باشد به بیدادی که بر زنان ایران میرود. پزشکان تلاش بسیار کردند تا جان او را نجات دهند اما سودی نبخشید و بامداد سوم اسفندماه دیده از جهان فروبست.
«ماجرای خودسوزی هما دارابی را در تجریش، به عنوان اعتراض به رفتار وحشیانهی جمهوری اسلامی با زنان که پیشتر شنیده بودم دیروز در Guardian خواندم. شرحی ساده، کوتاه و خشک ولی کاردی در زخم.»
این شرح کوتاه، بخشی از روزنوشت ِ شاهرخ مسکوب، نویسندهی ایرانی است که در کتاب «روزها در راه» آمده است و بر بالای آن تاریخ روز ششم ِ جولای سال ۱۹۹۴ دارد. هما دارابی، متخصص پزشکی کودکان و روانپزشک ایرانی در اعتراض به حجاب اجباری در میدان تجریش تهران اقدام به خودسوزی کرد.
هما دارابی عضو حزب ملت ایران بود که به همراه پروانه فروهر سازمان ِ زنان جبهه ملی را تشکیل داده بود و در کنگره اول جبهه ملی در بهمنماه ۱۳۴۱ شرکت و سخنرانی کرده بود.
هما دارابی و پروانه فروهر نخستین زنانی بودند که سازمان زنان جبهه ملی را تشکیل دادند و در کنگره اول جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ شرکت جستند. او مدرک روانشناسی خود را در کشور آمریکا دریافت کرد و مدتها در ایالتهای نیوجرسی، نیویورک و کالیفرنیا طباطبت کرده بود. دارابی در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه به تدریس پرداخت. هما دارابی پس از انقلاب اسلامی به دلیل بدحجابی از دانشگاه اخراج و پس از آن مطب او نیز تعطیل شد. دارابی در دوم اسفندماه سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.
بیشتر بخوانید:
goo.gl/9HRtfj
#هما_دارابی #یاری_مدنی_توانا #نه_به_حجاب_اجباری
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
متن از صفحه نزهت بادی :
"برای سالروز خودسوزی #هما_دارابی در اعتراض به حجاب اجباری"
یک روز سرد زمستانی در دوم اسفند ۱۳۷۲، در میدان تجریش در تهران، زنی خود را به آتش کشید. او هما دارابی، پزشک کودکان، روانپزشک، استاد دانشگاه و از اعضای حزب ملت ایران بود که امید داشت انقلاب، وضعیت زنان را متحول کند و جوانیاش را وقف مبارزه برای آزادی کرده بود. اما وقایع پس از انقلاب به سرخوردگی و نومیدی او انجامید. او به دلیل نافرمانی از حجاب اجباری از تدریس در دانشگاه محروم شد و مطبش را نیز تعطیل کردند. خواهرش پروین دارابی نقل کرده است که هما بارها در دادگاه حاضر میشد و شهادت میداد که دانشجویانش مشکل روانی دارند که حجاب را رعایت نکردند تا از شلاق خوردن آنها جلوگیری کند. اما خودش را در وقوع انقلاب مقصر میدانست و در برابر زنان و دختران جوان احساس گناه و پشیمانی میکرد. با اینکه پس از انقلاب نیز دست از تلاش برای مبارزه با حجاب اجباری نکشید اما خودش را تنها میدید. بخش بزرگی از جامعه و حتی روشنفکران، حجاب را مسئله مهمی نمیدانستند و میگفتند آن تکه پارچه بر سر زنان در انقلاب ما اولویت ندارد. یک روز هما از خانه بیرون آمد، در میدان تجریش ایستاد، روسریاش را از سر برداشت، شعار "زندهباد آزادی" را فریاد زد و بعد خود را سوزاند. مردم به او نگاه میکردند و از خود میپرسیدند مگر آدم خودش را به خاطر یک تکه پارچه به آتش میکشد؟ هما دارابی برای ایجاد همین پرسش در اذهان عمومی در میدان شهر دست به خودسوزی زد تا نشان دهد که آن تکه پارچه فقط سر و موی زنان را نمیپوشاند، بلکه کل بدن، فکر، احساس، هویت و آزادی زنان را به بند میکشد. چه بسیار زنانی همچون هما دارابی که میتوانستند آینده آزاد ایران را بسازند اما به خاطر سرپیچی از همان یک تکه پارچه اجباری سرکوب شدند. هما فقط یکی بود که در میدان شهر سوختن خود را در معرض تماشا گذاشت. در طول این سالها زنان بسیار دیگری در خلوت خود سوختند و زندگیشان نابود شد و هیچکس نفهمید. اگر در آن سالهای تیره و تار پس از انقلاب هما دارابی تنها نمیماند و دیگران نیز علیه آن تکه پارچه اجباری بر سر زنان شورش میکردند، هم هما دارابی زنده میماند و هم ژینا امینی. این پرفورمنس رهاییبخش روسریسوزان که در جنبش "زن، زندگی، آزادی" اجرا شد، از همان آتشی برآمده است که هما دارابی برافروخت.
بیشتر
tachaan__
#یاری_مدنی_توانا
"برای سالروز خودسوزی #هما_دارابی در اعتراض به حجاب اجباری"
یک روز سرد زمستانی در دوم اسفند ۱۳۷۲، در میدان تجریش در تهران، زنی خود را به آتش کشید. او هما دارابی، پزشک کودکان، روانپزشک، استاد دانشگاه و از اعضای حزب ملت ایران بود که امید داشت انقلاب، وضعیت زنان را متحول کند و جوانیاش را وقف مبارزه برای آزادی کرده بود. اما وقایع پس از انقلاب به سرخوردگی و نومیدی او انجامید. او به دلیل نافرمانی از حجاب اجباری از تدریس در دانشگاه محروم شد و مطبش را نیز تعطیل کردند. خواهرش پروین دارابی نقل کرده است که هما بارها در دادگاه حاضر میشد و شهادت میداد که دانشجویانش مشکل روانی دارند که حجاب را رعایت نکردند تا از شلاق خوردن آنها جلوگیری کند. اما خودش را در وقوع انقلاب مقصر میدانست و در برابر زنان و دختران جوان احساس گناه و پشیمانی میکرد. با اینکه پس از انقلاب نیز دست از تلاش برای مبارزه با حجاب اجباری نکشید اما خودش را تنها میدید. بخش بزرگی از جامعه و حتی روشنفکران، حجاب را مسئله مهمی نمیدانستند و میگفتند آن تکه پارچه بر سر زنان در انقلاب ما اولویت ندارد. یک روز هما از خانه بیرون آمد، در میدان تجریش ایستاد، روسریاش را از سر برداشت، شعار "زندهباد آزادی" را فریاد زد و بعد خود را سوزاند. مردم به او نگاه میکردند و از خود میپرسیدند مگر آدم خودش را به خاطر یک تکه پارچه به آتش میکشد؟ هما دارابی برای ایجاد همین پرسش در اذهان عمومی در میدان شهر دست به خودسوزی زد تا نشان دهد که آن تکه پارچه فقط سر و موی زنان را نمیپوشاند، بلکه کل بدن، فکر، احساس، هویت و آزادی زنان را به بند میکشد. چه بسیار زنانی همچون هما دارابی که میتوانستند آینده آزاد ایران را بسازند اما به خاطر سرپیچی از همان یک تکه پارچه اجباری سرکوب شدند. هما فقط یکی بود که در میدان شهر سوختن خود را در معرض تماشا گذاشت. در طول این سالها زنان بسیار دیگری در خلوت خود سوختند و زندگیشان نابود شد و هیچکس نفهمید. اگر در آن سالهای تیره و تار پس از انقلاب هما دارابی تنها نمیماند و دیگران نیز علیه آن تکه پارچه اجباری بر سر زنان شورش میکردند، هم هما دارابی زنده میماند و هم ژینا امینی. این پرفورمنس رهاییبخش روسریسوزان که در جنبش "زن، زندگی، آزادی" اجرا شد، از همان آتشی برآمده است که هما دارابی برافروخت.
بیشتر
tachaan__
#یاری_مدنی_توانا