آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
بیایید ما هم صدایشان باشیم

دل نوشته‌ای از زندان قرچک برای شهناز اکملی: پاره‌ای از دل غمدیده در سوگ پسر کشته شده‌اش و پاره دیگر قلبش در هجر دختر در بند کشیده‌اش.

این رسم حاکمیت استبداد است، از زمان بازداشت مریم عزیزم، دردی بر جانم نشسته است یادآور روزهای تلخ، نمی‌توانم اشک‌ها و ضجه‌های مادر سعید زینالی را فراموش کنم وقتی که وجودش ماه‌ها در زندان مچاله شده بود، گوش‌هایش از یک سو دنبال صدای الناز بود از سوی دیگر مشامش بوی سعید را می‌جست،
مادر رامین حسین‌پناهی، از یک سو لالایی کردستان را برای فرزند اعدامی‌اش می‌خواند و سوی دیگر سرود آزادی برای فرزند دربندش،
مادر ستار بهشتی، هم نام ستار را فریاد می‌کشید و هم چشمانش به دنبال سحر می‌دوید.

مادر پویا بختیاری که رخت سیاه چهلم پسرش بر تن داشت در کنج سلول مونا را به آغوش می‌کشید، فرزانه انصاری‌فرد که بر سر مزار برادر می‌گریید حکم زندان خود پدر و برادر را به جان می‌خرید.

این قصه از دهه ۶۰ آغاز شده است مادر محسنی که داغ سه جوان خوش قامتش را می‌کشید فاطمه ۱۳ ساله را در زندان لاجوردی به زیر بال و پر می‌گرفت و نوه‌هایش را پناه می‌داد،
مادر لطفی، مادر بهکیش و مادر معینی داغ بر داغ و زخم بر زخمشان می‌نشاند.
شهناز عزیزم، اکنون مریم در همان سلولی نشسته که سال‌ها پیش تو در ‌پی دادخواهی پسرت نشستی. می‌دانم چه رنجی بر جان خسته‌ات چنبره زده اما صدای رسای دادخواهی مادرانه‌ات، تداوم ایستادگی و مقاومت توست و راهی است برای تحقق عدالت له شده، در زیر چکمه‌های بی رحم استبداد.

«جنبش دادخواهی مادران سرزمینمان پویاست بیایید ما هم صدایشان باشیم.»

نرگس محمدی زندان قرچک

- لازم به ذکر است شهناز اکملی دیروز با مریم کریم‌بیگی ملاقات داشته، مریم بعد از ۱۰ روز اعتصاب غذا به لحاظ جسمی بسیار ضعیف و لاغر شده بود. و برای مادرش تعریف کرد که یک بار در حین بازجویی، یک بار در حضور بازپرس و بار دیگر در راهرو بازداشتگاه از حال رفته و زمین خورده بود. گفت دو روز پیش وثیقه‌اش را از ۲۰۰ میلیون به ۸۰۰ میلیون تومان تبدیل کرده‌اند، اما هنوز هیچ ابلاغ قانونی به خانواده‌اش برای تودیع وثیقه صورت نگرفته است.

#ما_هم_دادخواهیم #مریم_کریم‌بیگی #مصطفی_کریم‌بیگی #اعتصاب_غذا #نرگس_محمدی #شهناز_اکملی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مصطفی_کریم‌بیگی ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ در تهران به دنیا آمد. آمده بود مثل هر انسانی زندگی کند! ۶ دی ۱۳۸۸، حوالی خیابان نوفل‌لوشاتو تهران، ۲۶ سال و ۶ ماه و ۱۶ روز از عمرش گذشته بود که ماموران جمهوری اسلامی در جریان اعتراضات عاشورای ۸۸ با شلیک گلوله‌ای در پیشانی‌اش جان عزیزش را گرفتند. مصطفی را از مادرش مامان‌شهنار اکملی، پدرش محمد کریم‌بیگی و خواهرش مریم کریم‌بیگی گرفتند! حالا بیش از ۱۳ سال از دادخواهی‌شان می‌گذرد. این سال‌ها بارها به خانه‌شان یورش بردند و ماه‌ها مادر و دختر را به زندان انداختند؛ به زندان‌شان انداختند، گفتند دادخواهی ممنوع است! مامان‌شهناز اما با وجود همه فشارها و تهدیدها پا پس نکشید و گفت «دادخواهی جرم نیست» و سال‌هاست در نگاه بسیاری از مردم به یکی از نمادهای دادخواهی در ایران تبدیل شده است. دادخواه پسرش مصطفی که اگر هنوز میان‌مان بود، به ۴۱ سالگی قدم می‌گذاشت؛ مادر اکنون فرزندان بسیاری دارد. همه آنها که مامان‌شهناز صدایش می‌کنند و مادر نیز پسرم خطابشان می‌کند.

- متن از رضا اکوانیان

- تصاویر از مراسم تولد مصطفی بر سر مزارش در شهریار با حضور فعالان مدنی و خانواده‌های دادخواه
- حاضران در مراسم همچنین بر سر مزار عرفان خزائی از جان‌باختگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ حاضر شدند

@shahnaz.akmali
@mohamad_karimbeigi

#یادمون_نمیره #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #زمین_گرده #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech