درخواست زندانیان سیاسی سابق و همبندیهای منوچهر فلاح برای پایان دادن به اعتصاب غذا
جناب آقای منوچهر فلاح:
با سلام؛
هفتههاست که شما از خوردن و آشامیدن دست کشیده اید تا صدای اعتراض خود را به تعیین تکلیف وضعیت خود به گوش مسئولان برسانید اما با توجه به مشکلات گوارشی و معدوی، ما همبندیان سابق جنابعالی همراه برخی زندانیان سابق، عمیقأ نسبت به سلامتی شما نگران هستیم.از شما استدعا داریم که با پایاندادن به اعتصاب غذا از آسیب بیشتر به خود، پرهیز نمایید. از دوستان همبندی شما آقایان عیسی چولاندیم،هومن طاهری،جمشید عزیزی و محمد میری که در همراهی با شما دست به اعتصاب زدند هم خواهشمندیم که به اعتصاب خود پایان دهند.
از مسئولان دادگستری گیلان انتظار میرود پس از ۱۴ ماه بلاتکلیفی، با مشخصکردن حکم منوچهر فلاح بر اساس موازین حقوقی و قانونی، به شرایط ناگوار پیش روی این زندانی پایان دهند.
یونس آزادبر، عزیز قاسم زاده، عباس حقگو، پیمان سکوتی، عبدالفتاح سلطانی، اسماعیل عبدی، جعفر عظیم زاده، مسعود فرهیخته و عقیل رهنما
#بیانیه #منوچهر_فلاح #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جناب آقای منوچهر فلاح:
با سلام؛
هفتههاست که شما از خوردن و آشامیدن دست کشیده اید تا صدای اعتراض خود را به تعیین تکلیف وضعیت خود به گوش مسئولان برسانید اما با توجه به مشکلات گوارشی و معدوی، ما همبندیان سابق جنابعالی همراه برخی زندانیان سابق، عمیقأ نسبت به سلامتی شما نگران هستیم.از شما استدعا داریم که با پایاندادن به اعتصاب غذا از آسیب بیشتر به خود، پرهیز نمایید. از دوستان همبندی شما آقایان عیسی چولاندیم،هومن طاهری،جمشید عزیزی و محمد میری که در همراهی با شما دست به اعتصاب زدند هم خواهشمندیم که به اعتصاب خود پایان دهند.
از مسئولان دادگستری گیلان انتظار میرود پس از ۱۴ ماه بلاتکلیفی، با مشخصکردن حکم منوچهر فلاح بر اساس موازین حقوقی و قانونی، به شرایط ناگوار پیش روی این زندانی پایان دهند.
یونس آزادبر، عزیز قاسم زاده، عباس حقگو، پیمان سکوتی، عبدالفتاح سلطانی، اسماعیل عبدی، جعفر عظیم زاده، مسعود فرهیخته و عقیل رهنما
#بیانیه #منوچهر_فلاح #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سکینه پروانه، زندانی سیاسی: به یاد علی مظفری، ژینا و تمام جانباختگان خیزش ۱۴۰۱ دو روز در اعتصاب غذا خواهم بود.
علی ورزشکار و عضو تیم والیبال جوانان سایپا بود و روز ۳۱ شهریور ۱۴۰۱، در سن ۱۷ سالگی با شلیک سه گلوله ماموران جمهوری اسلامی در قوچان جان باخت.
او در اعتراض به کشتهشدن مهسا ژینا امینی به خیابان رفت و دیگر به خانه برنگشت.
یک هفته بعد از کشتهشدن علی، پیکر بیجانش را در ازای دریافت پول گلولهها به خانوادهاش تحویل دادند.
اکنون در همراهی با خانوادههای جانباختگان، به یاد علی، ژینا و صدها جانباخته خیزش ۱۴۰۱، در روزهای شنبه ۲۴ شهریور و یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۳ در اعتصاب غذا خواهم بود.
همچنان ایستادهایم تا پایان
سکینه پروانه
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
زندان اوین
سکینه پروانه توسط قاضی منصوری از بابت اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به ۶ سال حبس، از بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به یک سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
سکینه پروانه، متولد ۱۳۶۷ است و در سال ۱۳۹۸ هم سابقه بازداشت و زندان داشته.
#سکینه_پروانه #بیانیه #اعتصاب_غذا #علی_مظفری #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
علی ورزشکار و عضو تیم والیبال جوانان سایپا بود و روز ۳۱ شهریور ۱۴۰۱، در سن ۱۷ سالگی با شلیک سه گلوله ماموران جمهوری اسلامی در قوچان جان باخت.
او در اعتراض به کشتهشدن مهسا ژینا امینی به خیابان رفت و دیگر به خانه برنگشت.
یک هفته بعد از کشتهشدن علی، پیکر بیجانش را در ازای دریافت پول گلولهها به خانوادهاش تحویل دادند.
اکنون در همراهی با خانوادههای جانباختگان، به یاد علی، ژینا و صدها جانباخته خیزش ۱۴۰۱، در روزهای شنبه ۲۴ شهریور و یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۳ در اعتصاب غذا خواهم بود.
همچنان ایستادهایم تا پایان
سکینه پروانه
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
زندان اوین
سکینه پروانه توسط قاضی منصوری از بابت اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به ۶ سال حبس، از بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به یک سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
سکینه پروانه، متولد ۱۳۶۷ است و در سال ۱۳۹۸ هم سابقه بازداشت و زندان داشته.
#سکینه_پروانه #بیانیه #اعتصاب_غذا #علی_مظفری #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز ۲۲ مهر ماه در چهاردهمین روز اعتصاب غذا زرتشت احمدیراغب بخاطر وخامت حالشار زندان قزلحصار به بیمارستان انتقال داده شد، دوستان ایشان از وضعیت ایشان اظهار بیاطلاعی کردهاند.
زرتشت احمدی راغب بخاطر اعتصاب غذاهای طولانی از وضعیت جسمی مناسبی برخوردار نیست و یکبار هم بخاطر همین اعتصاب غذاها معدهاش چسبيده بود که مجبور به جراحی شد.
گرچه پس از گذراندن یک سوم مدت حبس با آزادی مشروط آقای احمدیراغب موافقت شده بود، ولی با به جریان انداختن حکمی که در پی پروندهسازی در زندان برای ایشان گشودهشد، از آزادی ایشان جلوگیری شده است.
آقای احمدی راغب در اعتراض به چنین حکمی و عدم تجمیع احکام، دست به اعتصاب غذا زده است.
#زرتشت_احمدی_راغب #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زرتشت احمدی راغب بخاطر اعتصاب غذاهای طولانی از وضعیت جسمی مناسبی برخوردار نیست و یکبار هم بخاطر همین اعتصاب غذاها معدهاش چسبيده بود که مجبور به جراحی شد.
گرچه پس از گذراندن یک سوم مدت حبس با آزادی مشروط آقای احمدیراغب موافقت شده بود، ولی با به جریان انداختن حکمی که در پی پروندهسازی در زندان برای ایشان گشودهشد، از آزادی ایشان جلوگیری شده است.
آقای احمدی راغب در اعتراض به چنین حکمی و عدم تجمیع احکام، دست به اعتصاب غذا زده است.
#زرتشت_احمدی_راغب #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدا ربانی: اعتصاب کردیم چون راه دیگری پیش روی خود نمیبینیم
نامهای از قلب درد و مقاومت
ویدا ربانی، روزنامهنگار و زندانی سیاسی، از بند زنان زندان اوین، در نامهای تکاندهنده وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی، بیتوجهی به حقوق اولیه آنها، و محرومیتهای سیستماتیک در حق درمان را به تصویر کشیده است. او و مطهره گونهای، دانشجوی اخراجی ترم آخر. دندانپزشکی، برای اعتراض به شرایط درمانی نرگس محمدی و دیگر همبندیهای خود، از ۲۸ آبان ماه اعتصاب غذا کردهاند؛ اقدامی که از سر استیصال و درد صورت گرفته، اما فریادی است علیه بیعدالتی.
این نامه، علاوه بر شرح شرایط طاقتفرسای جسمی و روحی زندانیان، به وضعیت هشداردهنده محرومیت از درمان و استفاده از فشارهای روانی و جسمی بر زندانیان سیاسی اشاره میکند. ویدا با صداقت و جسارت، از نظامی مینویسد که حتی نیازهای ابتدایی انسانی را دستمایهی تنبیه و کنترل قرار داده است. متن کامل این نامه، فراخوانی است برای توجه، همبستگی و عمل.
متن کامل نامه را به نقل از رسانه ایرانوایر بخوانید:
روی برانکارد چرخدار میآید توی بند، مردمک چشمهای سیاه و درشتش گشاد شده و با اینکه مدام به اطرافش و به انبوه جمعیتی که دورهاش کردهاند نگاه میکند، اما انگار چیزی نمیبیند یا وارد جای عجیب و ناآشنایی شده است. با نگاه خیره و مبهوتش چشم در چشم میشوم، بلند صدایش میزنم، نرگس؟ نگاه میکند اما انگار من را نمیشناسد.
پرسنل زندان میگويند ببریدش بالا. صدای اعتراضها زندانیها بلند میشود که این کار ما نیست، چطور ببریم و...
چند زندانی رای باز مرد و یکی دو مرد که از پرسنل زندان هستند دارند بحث میکنند که چطور برانکارد با پایههای چرخدار را از دو ردیف پلههای بند زنان بالا ببرند. بالاخره برانکارد را سر و ته، طوری که سر نرگس پایین است از پلهها بالا میبرند.
میآیند توی اتاق سه، میخواهند نرگس را بلند کنند و بگذارند روی تخت خودش، پای راستش تا بالای ران توی آتل است و نباید خم شود. وقتی میخواهند بلندش کنند نرگس کمی به خودش میآید. میگوید اگر پا خم شود با وجود جراحی استخوان میشکند، ده دقیقهای بگو مگو میکنند و در آخر نرگس میگوید اجازه نمیدهم، کار شما نیست.
بیسیم میزنند و با ما شرط میکنند که در تمام مسیر هیچ زندانی نباشد تا پرسنل آمبولانس بیمارستان بیاید و او را جابهجا کنند. اول به خاطر اینکه بندان زنان امنیتی است اجازه ورود به آنها نداده بودند.
بالاخره نرگس را از روی برانکارد بلند میکنند. تخت زندان خیلی کوتاه است و تا او را بگذارند روی تخت فریادش بلند میشود: «پااااام، آخ پااام، سپیده پام پام پام....صدای دلخراش و هق هق گریه بلند میشود.
یکی دو بار تلاش میکنند، بلندش میکنند و بالاخره میگذارند روی تخت و میروند! تنها ۴۸ ساهت از جراحیش گذشته، درد در چهرهاش پیداست. صدای هق هق گریه به تدریج آرامتر میشود. مهوش و سپیده اتاق را خلوت میکنند، نرگس دوست ندارد کسی حال و روزش را ببیند.
یک ساعت بعد رفتم نگاهی به نرگس انداختم، چشمانش قرمز و پف کرده بود، گریه نمیکرد اما از درد اشک در چشمانش حلقه میزد و به پایین میغلتید. اینبار مرا شناخت، شروع با خندیدن کرد و گفت باور کن همش داشتم به مصطفی(نیلی، وکیلش) میگفتم برای ویدا شیرینی بخر.
و برای بقیه توضیح میداد: «دفعه قبل که از بیمارستان برگشتم ویدا یک جعبه شیرینی فرانسه توی وسایل پیدا کرد و با ذوق بازش کرد ولی تویش نان بربری بود. آنقدر غر زد که اینبار هی به مصطفی گفتم شیرینی را فراموش نکنی.»
نمیتوانم به صورتش نگاه کنم. برمیگردم از این وضعیت فرار کنم توی تختم، جوانا (وریشه مرادی) کنار تخت ایستاده، یک لیوان آب جوش که چند آلو بخارا داخل آن انداخته را هم میزند و میپرسد. نرگس چطوره؟
تختمان مشترک است، او طبقه بالای تخت است.
من فقط خشم و بغضم را قورت میدهم و میپرسم زخم عثنیعشر با آب جوش و آلوچه درمان میشه؟ بدبخت داری از خونریزی میمیری.
وریشه بعد از آن اعتصاب غذای طولانی حالا خونریزی دارد. مستقیم نمیگویند اما ما میدانیم چون در مراسمهای اعتراض به اعدام شرکت کرده اعزامش به بیمارستان را لغو کردهاند. فقط او نبود، بدون اینکه مستقیما بگویند هر کسی در اعتراض به اعدامها شرکت داشت را به نحوی تنبیه کردند. بسته به اینکه زندانی چه چیزی داشته باشد که بشود از آن محرومش کرد، از تحویل ندادن وسایل تا قطع تلفن و ملاقات و اعزام به بیمارستان.
مدتی است که میگويند ملاقات حضوری و ملاقات خصوصی با همسر امتیاز است و در صورت حسن رفتار به زندانی تعلق میگیرد.
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/3xfhxhzd
#بیانیه #ویدا_ربانی #مطهره_گونه_ای #بند_زنان_اوین #نرگس_محمدی #وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی #حق_درمان #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامهای از قلب درد و مقاومت
ویدا ربانی، روزنامهنگار و زندانی سیاسی، از بند زنان زندان اوین، در نامهای تکاندهنده وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی، بیتوجهی به حقوق اولیه آنها، و محرومیتهای سیستماتیک در حق درمان را به تصویر کشیده است. او و مطهره گونهای، دانشجوی اخراجی ترم آخر. دندانپزشکی، برای اعتراض به شرایط درمانی نرگس محمدی و دیگر همبندیهای خود، از ۲۸ آبان ماه اعتصاب غذا کردهاند؛ اقدامی که از سر استیصال و درد صورت گرفته، اما فریادی است علیه بیعدالتی.
این نامه، علاوه بر شرح شرایط طاقتفرسای جسمی و روحی زندانیان، به وضعیت هشداردهنده محرومیت از درمان و استفاده از فشارهای روانی و جسمی بر زندانیان سیاسی اشاره میکند. ویدا با صداقت و جسارت، از نظامی مینویسد که حتی نیازهای ابتدایی انسانی را دستمایهی تنبیه و کنترل قرار داده است. متن کامل این نامه، فراخوانی است برای توجه، همبستگی و عمل.
متن کامل نامه را به نقل از رسانه ایرانوایر بخوانید:
روی برانکارد چرخدار میآید توی بند، مردمک چشمهای سیاه و درشتش گشاد شده و با اینکه مدام به اطرافش و به انبوه جمعیتی که دورهاش کردهاند نگاه میکند، اما انگار چیزی نمیبیند یا وارد جای عجیب و ناآشنایی شده است. با نگاه خیره و مبهوتش چشم در چشم میشوم، بلند صدایش میزنم، نرگس؟ نگاه میکند اما انگار من را نمیشناسد.
پرسنل زندان میگويند ببریدش بالا. صدای اعتراضها زندانیها بلند میشود که این کار ما نیست، چطور ببریم و...
چند زندانی رای باز مرد و یکی دو مرد که از پرسنل زندان هستند دارند بحث میکنند که چطور برانکارد با پایههای چرخدار را از دو ردیف پلههای بند زنان بالا ببرند. بالاخره برانکارد را سر و ته، طوری که سر نرگس پایین است از پلهها بالا میبرند.
میآیند توی اتاق سه، میخواهند نرگس را بلند کنند و بگذارند روی تخت خودش، پای راستش تا بالای ران توی آتل است و نباید خم شود. وقتی میخواهند بلندش کنند نرگس کمی به خودش میآید. میگوید اگر پا خم شود با وجود جراحی استخوان میشکند، ده دقیقهای بگو مگو میکنند و در آخر نرگس میگوید اجازه نمیدهم، کار شما نیست.
بیسیم میزنند و با ما شرط میکنند که در تمام مسیر هیچ زندانی نباشد تا پرسنل آمبولانس بیمارستان بیاید و او را جابهجا کنند. اول به خاطر اینکه بندان زنان امنیتی است اجازه ورود به آنها نداده بودند.
بالاخره نرگس را از روی برانکارد بلند میکنند. تخت زندان خیلی کوتاه است و تا او را بگذارند روی تخت فریادش بلند میشود: «پااااام، آخ پااام، سپیده پام پام پام....صدای دلخراش و هق هق گریه بلند میشود.
یکی دو بار تلاش میکنند، بلندش میکنند و بالاخره میگذارند روی تخت و میروند! تنها ۴۸ ساهت از جراحیش گذشته، درد در چهرهاش پیداست. صدای هق هق گریه به تدریج آرامتر میشود. مهوش و سپیده اتاق را خلوت میکنند، نرگس دوست ندارد کسی حال و روزش را ببیند.
یک ساعت بعد رفتم نگاهی به نرگس انداختم، چشمانش قرمز و پف کرده بود، گریه نمیکرد اما از درد اشک در چشمانش حلقه میزد و به پایین میغلتید. اینبار مرا شناخت، شروع با خندیدن کرد و گفت باور کن همش داشتم به مصطفی(نیلی، وکیلش) میگفتم برای ویدا شیرینی بخر.
و برای بقیه توضیح میداد: «دفعه قبل که از بیمارستان برگشتم ویدا یک جعبه شیرینی فرانسه توی وسایل پیدا کرد و با ذوق بازش کرد ولی تویش نان بربری بود. آنقدر غر زد که اینبار هی به مصطفی گفتم شیرینی را فراموش نکنی.»
نمیتوانم به صورتش نگاه کنم. برمیگردم از این وضعیت فرار کنم توی تختم، جوانا (وریشه مرادی) کنار تخت ایستاده، یک لیوان آب جوش که چند آلو بخارا داخل آن انداخته را هم میزند و میپرسد. نرگس چطوره؟
تختمان مشترک است، او طبقه بالای تخت است.
من فقط خشم و بغضم را قورت میدهم و میپرسم زخم عثنیعشر با آب جوش و آلوچه درمان میشه؟ بدبخت داری از خونریزی میمیری.
وریشه بعد از آن اعتصاب غذای طولانی حالا خونریزی دارد. مستقیم نمیگویند اما ما میدانیم چون در مراسمهای اعتراض به اعدام شرکت کرده اعزامش به بیمارستان را لغو کردهاند. فقط او نبود، بدون اینکه مستقیما بگویند هر کسی در اعتراض به اعدامها شرکت داشت را به نحوی تنبیه کردند. بسته به اینکه زندانی چه چیزی داشته باشد که بشود از آن محرومش کرد، از تحویل ندادن وسایل تا قطع تلفن و ملاقات و اعزام به بیمارستان.
مدتی است که میگويند ملاقات حضوری و ملاقات خصوصی با همسر امتیاز است و در صورت حسن رفتار به زندانی تعلق میگیرد.
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/3xfhxhzd
#بیانیه #ویدا_ربانی #مطهره_گونه_ای #بند_زنان_اوین #نرگس_محمدی #وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی #حق_درمان #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در تاریخ پنجم دیماه، همسر محمد نوریزاد، زندانی سیاسی، در ویدیویی از وضعیت نگرانکننده همسرش در زندان اوین خبر داد. او توضیح داد که ابتدا هنگام مراجعه به زندان، از ملاقات با نوریزاد منع شده بود. اما پس از اصرار فراوان و هماهنگیهای انجامشده، توانست او را ملاقات کند.
به گفته او، وضعیت جسمانی محمد نوریزاد بسیار نگرانکننده بوده است: پیشانیاش زخمی، توان راه رفتن نداشته، و دستش توسط فرد دیگری گرفته شده بود. نوریزاد توضیح داده که علت این شرایط، اعتراض او به وضعیت زندانیانی بوده است که در زندان مجبور به کار اجباری با دستمزد بسیار اندک هستند. این زندانیان اغلب از نظر مالی در شرایط دشواری قرار دارند و بهشدت مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
نوریزاد به دلیل این اعتراضات بهطور غیرقانونی به انفرادی منتقل شده است. این انتقال همراه با بستن دست و پا و در شرایط سرمای شدید صورت گرفته و انفرادی فاقد گرمایش بوده است. نوریزاد به مدت سه روز در انفرادی دست به اعتصاب خشک زده و بدون آب، غذا و دارو بوده است. وخامت حال او در نهایت موجب انتقالش به بهداری شده است. گزارشها حاکی از آن است که قند خون او به ۶۰۰ رسیده و وضعیت سلامتیاش همچنان بحرانی است.
محمد نوریزاد اعلام کرده که تا زمانی که حقوق این زندانیان رعایت نشود، اعتراضات و اعتصابات خود را ادامه خواهد داد. او از سرگیجه و دوبینی شدید نیز رنج میبرد. همسر او تأکید کرده است که نوریزاد تنها برای دفاع از حقوق زندانیان معترض شده و هیچ عمل غیرقانونی یا خطایی مرتکب نشده است. وی از مسئولان زندان خواسته تا هرچه سریعتر به وضعیت این زندانیان رسیدگی کنند و حق شکایت خانواده را نیز محفوظ دانسته است.
ویدیو از ایران اینترنشنال
@iranintltv
#محمد_نوریزاد #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گفته او، وضعیت جسمانی محمد نوریزاد بسیار نگرانکننده بوده است: پیشانیاش زخمی، توان راه رفتن نداشته، و دستش توسط فرد دیگری گرفته شده بود. نوریزاد توضیح داده که علت این شرایط، اعتراض او به وضعیت زندانیانی بوده است که در زندان مجبور به کار اجباری با دستمزد بسیار اندک هستند. این زندانیان اغلب از نظر مالی در شرایط دشواری قرار دارند و بهشدت مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
نوریزاد به دلیل این اعتراضات بهطور غیرقانونی به انفرادی منتقل شده است. این انتقال همراه با بستن دست و پا و در شرایط سرمای شدید صورت گرفته و انفرادی فاقد گرمایش بوده است. نوریزاد به مدت سه روز در انفرادی دست به اعتصاب خشک زده و بدون آب، غذا و دارو بوده است. وخامت حال او در نهایت موجب انتقالش به بهداری شده است. گزارشها حاکی از آن است که قند خون او به ۶۰۰ رسیده و وضعیت سلامتیاش همچنان بحرانی است.
محمد نوریزاد اعلام کرده که تا زمانی که حقوق این زندانیان رعایت نشود، اعتراضات و اعتصابات خود را ادامه خواهد داد. او از سرگیجه و دوبینی شدید نیز رنج میبرد. همسر او تأکید کرده است که نوریزاد تنها برای دفاع از حقوق زندانیان معترض شده و هیچ عمل غیرقانونی یا خطایی مرتکب نشده است. وی از مسئولان زندان خواسته تا هرچه سریعتر به وضعیت این زندانیان رسیدگی کنند و حق شکایت خانواده را نیز محفوظ دانسته است.
ویدیو از ایران اینترنشنال
@iranintltv
#محمد_نوریزاد #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یکی از نزدیکان محمد داوری، این پیام را برای ما ارسال کرده است:
«مطلع شدیم که محمد داوری، زندانی سیاسی، در بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ شیراز دست به اعتصاب غذا زده است. هنوز اطلاعات دقیقی از زمان آغاز این اعتصاب در دسترس نیست. محمد از تاریخ ۲ دیماه ۱۴۰۳ به دستور شعبه ۱۴ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شیراز به این بازداشتگاه منتقل شده و تلاشهای وکلای او برای پیگیری وضعیتش تاکنون بینتیجه بوده است.
بیخبری از محمد داوری وضعیت بسیار نگرانکنندهای را ایجاد کرده است. خانواده او تجربه تلخ مشابهی در خردادماه سال جاری داشتهاند؛ زمانی که پس از ۱۷ روز بیخبری مطلق مشخص شد محمد تمام آن مدت در اعتصاب غذا بوده است. همین سابقه، احتمال تکرار یک اعتصاب غذای طولانی و شرایط وخیم او را تقویت کرده و نگرانیهای خانواده و حامیان او را افزایش داده است.
ما تأکید میکنیم که مسئولیت حفظ جان محمد داوری مستقیماً بر عهده قوه قضائیه جمهوری اسلامی و شخص سیدعلی خامنهای است. هرگونه آسیبی به او، نتیجه بیتوجهی و سرکوبگری این نهادها خواهد بود.
اعتصاب غذا آخرین ابزار اعتراضی زندانیان سیاسی در برابر شرایط غیرانسانی تحمیلشده بر آنهاست. صدای محمد داوری و تمامی زندانیان سیاسی باشیم و از حقوق انسانی آنها دفاع کنیم.
در صورت دریافت اطلاعات تکمیلی، اطلاعرسانی خواهیم کرد. اما در این لحظه، با همین حداقل اطلاعات موجود، خواهان توجه فوری و اقدام برای پایان دادن به این شرایط هستیم.»
#محمد_داوری
#زندانی_سیاسی
#اعتصاب_غذا
#زندانیان_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«مطلع شدیم که محمد داوری، زندانی سیاسی، در بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ شیراز دست به اعتصاب غذا زده است. هنوز اطلاعات دقیقی از زمان آغاز این اعتصاب در دسترس نیست. محمد از تاریخ ۲ دیماه ۱۴۰۳ به دستور شعبه ۱۴ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شیراز به این بازداشتگاه منتقل شده و تلاشهای وکلای او برای پیگیری وضعیتش تاکنون بینتیجه بوده است.
بیخبری از محمد داوری وضعیت بسیار نگرانکنندهای را ایجاد کرده است. خانواده او تجربه تلخ مشابهی در خردادماه سال جاری داشتهاند؛ زمانی که پس از ۱۷ روز بیخبری مطلق مشخص شد محمد تمام آن مدت در اعتصاب غذا بوده است. همین سابقه، احتمال تکرار یک اعتصاب غذای طولانی و شرایط وخیم او را تقویت کرده و نگرانیهای خانواده و حامیان او را افزایش داده است.
ما تأکید میکنیم که مسئولیت حفظ جان محمد داوری مستقیماً بر عهده قوه قضائیه جمهوری اسلامی و شخص سیدعلی خامنهای است. هرگونه آسیبی به او، نتیجه بیتوجهی و سرکوبگری این نهادها خواهد بود.
اعتصاب غذا آخرین ابزار اعتراضی زندانیان سیاسی در برابر شرایط غیرانسانی تحمیلشده بر آنهاست. صدای محمد داوری و تمامی زندانیان سیاسی باشیم و از حقوق انسانی آنها دفاع کنیم.
در صورت دریافت اطلاعات تکمیلی، اطلاعرسانی خواهیم کرد. اما در این لحظه، با همین حداقل اطلاعات موجود، خواهان توجه فوری و اقدام برای پایان دادن به این شرایط هستیم.»
#محمد_داوری
#زندانی_سیاسی
#اعتصاب_غذا
#زندانیان_سیاسی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تداوم بیخبری از شیدای همدانی در زندان زاهدان
بیخبری از شیدای همدانی نگرانیهای بسیاری را در میان خانواده و نزدیکان او ایجاد کرده است. یکی از نزدیکان شیدای همدانی به توانا گفته است:
«شیدا پیشتر بارها هشدار داده بود که اگر روزی خبری از او نشد، به بند ۹ منتقل شده است؛ بندی فوق امنیتی و بشدت خطرناک که نه تنها هیچ امکاناتی ندارد، بلکه زندانیان در آن با رفتارهای غیرانسانی و غیر اخلاقی شکنجه و آزار میبینند.»
او میافزاید: «شیدا همیشه تأکید داشت که تنها سلاحش در برابر این ظلم، اعتصاب غذا خواهد بود. حالا، از یک روز پس از شب یلدا تا کنون، نزدیک به دو هفته است که در بند ۹ زندان زاهدان به سر میبرد و اعتصاب غذا کرده است. این شرایط باعث نگرانی شدید از وضعیت سلامتی و حتی جان او شده است.»
این دوست نزدیک شیدای همدانی، ضمن ابراز نگرانی شدید بابت وضعیت شیدای همدانی گفت:
«ما از تمامی انسانهای آزاده و گروههای حقوق بشری درخواست میکنیم که با اطلاعرسانی و پیگیری این مسئله، صدای شیدا باشند و از وقوع هر گونه آسیب یا خطری جلوگیری کنند.
مسئولیت کامل هر اتفاقی برای شیدای همدانی، بر عهده حکومت جمهوری اسلامی است که با رفتارهای سرکوبگرانه خود، جان انسانهای بیگناه را به خطر میاندازد.»
#شیدای_همدانی
#زندانی_سیاسی
#حقوق_بشر
#اعتصاب_غذا #زندان_زاهدان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیخبری از شیدای همدانی نگرانیهای بسیاری را در میان خانواده و نزدیکان او ایجاد کرده است. یکی از نزدیکان شیدای همدانی به توانا گفته است:
«شیدا پیشتر بارها هشدار داده بود که اگر روزی خبری از او نشد، به بند ۹ منتقل شده است؛ بندی فوق امنیتی و بشدت خطرناک که نه تنها هیچ امکاناتی ندارد، بلکه زندانیان در آن با رفتارهای غیرانسانی و غیر اخلاقی شکنجه و آزار میبینند.»
او میافزاید: «شیدا همیشه تأکید داشت که تنها سلاحش در برابر این ظلم، اعتصاب غذا خواهد بود. حالا، از یک روز پس از شب یلدا تا کنون، نزدیک به دو هفته است که در بند ۹ زندان زاهدان به سر میبرد و اعتصاب غذا کرده است. این شرایط باعث نگرانی شدید از وضعیت سلامتی و حتی جان او شده است.»
این دوست نزدیک شیدای همدانی، ضمن ابراز نگرانی شدید بابت وضعیت شیدای همدانی گفت:
«ما از تمامی انسانهای آزاده و گروههای حقوق بشری درخواست میکنیم که با اطلاعرسانی و پیگیری این مسئله، صدای شیدا باشند و از وقوع هر گونه آسیب یا خطری جلوگیری کنند.
مسئولیت کامل هر اتفاقی برای شیدای همدانی، بر عهده حکومت جمهوری اسلامی است که با رفتارهای سرکوبگرانه خود، جان انسانهای بیگناه را به خطر میاندازد.»
#شیدای_همدانی
#زندانی_سیاسی
#حقوق_بشر
#اعتصاب_غذا #زندان_زاهدان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حامد_قره_اوغلانی زندانی سیاسی محبوس در زندان ارومیه که به ۱۳ سال حبس محکوم شده، پس از گذراندن چهار سال و هفت ماه از دوران محکومیت خود، درخواست آزادی مشروط داده است. این درخواست از سوی قوه قضاییه رد شده و او در اعتراض به این تصمیم از ۲۴ دی ماه دست به اعتصاب غذا زده است. وضعیت جسمی او به دلیل اعتصاب غذا وخیم گزارش شده و علاوه بر این، تحت فشار مسئولان زندان قرار دارد.
#اعتصاب_غذا #زندان_ارومبه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#اعتصاب_غذا #زندان_ارومبه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ادامه اعتصاب غذای حافظ فروحی، زندانی سیاسی در زندان لاکان رشت
حافظ فروحی، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، پنجمین روز از اعتصاب غذای خود را سپری میکند. وی که از روز دوشنبه ۸ بهمنماه ۱۴۰۳ در اعتراض به روند ناعادلانه رسیدگی به پروندههای خود دست به اعتصاب غذای خشک زده بود، روز پنجشنبه ۱۱ بهمن، به دلیل ضعف شدید جسمی، افت فشار و قند خون، به بهداری زندان منتقل شد.
به گفته یک منبع مطلع، پس از وخامت حال جسمی و تاری دید، شامگاه چهارشنبه رئیس زندان، ترابی، به بند میثاق رفت و با وی گفتگو کرد. در این دیدار، ترابی به فروحی وعده داد که تکلیف پروندهاش حداکثر ظرف یک هفته مشخص خواهد شد و در غیر اینصورت، وی اعلام خواهد کرد که زندان لاکان قادر به نگهداری او نیست و مسئولیت عواقب این وضعیت را به دادستان خواهد سپرد.
به دنبال این گفتوگو، حافظ فروحی صبح پنجشنبه تصمیم گرفت اعتصاب غذای خشک خود را به اعتصاب غذای تر تبدیل کند و نوشیدن آب را از سر گرفت. با این حال، وی همچنان به اعتصاب غذای خود ادامه داده و تأکید کرده است که تا زمان رسیدگی به مطالباتش از اعتصاب دست نخواهد کشید.
فروحی در اعتراض به نقض حقوق قانونی خود در فرآیند دادرسی، صدور احکام جداگانه برای یک پرونده واحد، عدم اعمال قوانین تخفیف مجازات و بیتوجهی مقامات قضایی به درخواستهای قانونی برای ادغام پروندههایش، اعتصاب غذا کرده است.
حافظ فروحی، متولد ۱۳۷۴ و اهل گیلان، در تاریخ ۲۸ دی ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی در رشت بازداشت شد و یک روز بعد به بند میثاق زندان لاکان رشت منتقل گردید. وی اواخر سال گذشته به همراه دو زندانی سیاسی دیگر، مهدی میرزایی و آرمان صدقی ثابت، توسط دادگاه انقلاب رشت از بابت اتهامات "تبلیغ علیه نظام" و "اقدام علیه امنیت کشور" به سه سال حبس محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر استان گیلان عیناً تأیید گردید و بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، دو سال از این حکم برای او قابل اجرا خواهد بود.
علاوه بر این، در بخش دیگری از پرونده خود، حافظ فروحی توسط دادگاه کیفری یک رشت به دو سال و سه ماه حبس دیگر محکوم شده است.
با گذشت چندین روز از اعتصاب غذا، وضعیت جسمانی حافظ فروحی رو به وخامت گذاشته است. ضعف جسمانی، افت فشار، تاری دید و انتقال به بهداری از نشانههای وخامت سلامتی وی در پی این اعتصاب است.
با وجود وعده رئیس زندان برای تعیین تکلیف پرونده، همچنان نگرانیها درباره سرنوشت این زندانی سیاسی و برخورد دستگاه قضایی با مطالباتش ادامه دارد.
#حافظ_فروحی #زندان_لاکان_رشت #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حافظ فروحی، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، پنجمین روز از اعتصاب غذای خود را سپری میکند. وی که از روز دوشنبه ۸ بهمنماه ۱۴۰۳ در اعتراض به روند ناعادلانه رسیدگی به پروندههای خود دست به اعتصاب غذای خشک زده بود، روز پنجشنبه ۱۱ بهمن، به دلیل ضعف شدید جسمی، افت فشار و قند خون، به بهداری زندان منتقل شد.
به گفته یک منبع مطلع، پس از وخامت حال جسمی و تاری دید، شامگاه چهارشنبه رئیس زندان، ترابی، به بند میثاق رفت و با وی گفتگو کرد. در این دیدار، ترابی به فروحی وعده داد که تکلیف پروندهاش حداکثر ظرف یک هفته مشخص خواهد شد و در غیر اینصورت، وی اعلام خواهد کرد که زندان لاکان قادر به نگهداری او نیست و مسئولیت عواقب این وضعیت را به دادستان خواهد سپرد.
به دنبال این گفتوگو، حافظ فروحی صبح پنجشنبه تصمیم گرفت اعتصاب غذای خشک خود را به اعتصاب غذای تر تبدیل کند و نوشیدن آب را از سر گرفت. با این حال، وی همچنان به اعتصاب غذای خود ادامه داده و تأکید کرده است که تا زمان رسیدگی به مطالباتش از اعتصاب دست نخواهد کشید.
فروحی در اعتراض به نقض حقوق قانونی خود در فرآیند دادرسی، صدور احکام جداگانه برای یک پرونده واحد، عدم اعمال قوانین تخفیف مجازات و بیتوجهی مقامات قضایی به درخواستهای قانونی برای ادغام پروندههایش، اعتصاب غذا کرده است.
حافظ فروحی، متولد ۱۳۷۴ و اهل گیلان، در تاریخ ۲۸ دی ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی در رشت بازداشت شد و یک روز بعد به بند میثاق زندان لاکان رشت منتقل گردید. وی اواخر سال گذشته به همراه دو زندانی سیاسی دیگر، مهدی میرزایی و آرمان صدقی ثابت، توسط دادگاه انقلاب رشت از بابت اتهامات "تبلیغ علیه نظام" و "اقدام علیه امنیت کشور" به سه سال حبس محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر استان گیلان عیناً تأیید گردید و بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، دو سال از این حکم برای او قابل اجرا خواهد بود.
علاوه بر این، در بخش دیگری از پرونده خود، حافظ فروحی توسط دادگاه کیفری یک رشت به دو سال و سه ماه حبس دیگر محکوم شده است.
با گذشت چندین روز از اعتصاب غذا، وضعیت جسمانی حافظ فروحی رو به وخامت گذاشته است. ضعف جسمانی، افت فشار، تاری دید و انتقال به بهداری از نشانههای وخامت سلامتی وی در پی این اعتصاب است.
با وجود وعده رئیس زندان برای تعیین تکلیف پرونده، همچنان نگرانیها درباره سرنوشت این زندانی سیاسی و برخورد دستگاه قضایی با مطالباتش ادامه دارد.
#حافظ_فروحی #زندان_لاکان_رشت #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کیانوش چراغی، روز یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، با نیروهای امنیتی بازداشت شد و از همان لحظه بازداشت اعتصاب غذای تر و خشک خود را آغاز کرد.
او در حالی بازداشت شد که از پیش تحت حبس با پابند الکترونیکی بود و تنها دو روز دیگر باید خود را به زندان معرفی میکرد.
حالا در پنجمین روز اعتصاب غذا، او اعلام کرد که آبهای خود را هم دوخته است.
همسر آقای چراغی در استوری اینستاگرامش این متن را منتشر کرد:
«اینجانب کیانوش چراغی با توجه به عدم پیگیری مسئولان در جهت لغو غیر قانونی پابند و ارائه اخبار دروغ در مورد تعداد روزهای اعتصاب و عدم رسیدگی قانونی با افراد خاطی کلانتری در مورد ضرب و جرح اینجانب، علی رغم میل باطنی به رفتارهای رادیکالی علاوه بر اعتصاب پنج روزه غذای تر و خشک اقدام به لب دوزی کردهام. به امید ایرانی آزاد بدور از بی عدالتی»
آقای چراغی، مهندس کامپیوتر و کارمند سابق سازمان تأمین اجتماعی، پس از مشاهده فساد سیستماتیک از سمت خود استعفا داد و در جریان اعتراضات مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ به فعالیتهای مدنی پیوست. او در سالهای اخیر چندین بار بازداشت شد و در آخرین حکم، به ۲ سال زندان، تحقیق اجباری درباره جانباختگان جنگ ایران و عراق، و نوشتن ۲۰۰ صفحه دستنویس محکوم شد. پس از مدتی، حبس او به نظارت با پابند الکترونیکی تغییر یافت، اما اکنون بار دیگر بدون ارائه دلیل شفاف بازداشت شده است.
آدرس اینستاگرام همسر آقای چراغی
aki.sb3232
#کیانوش_چراغی #اعتصاب_غذا #زندان_ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او در حالی بازداشت شد که از پیش تحت حبس با پابند الکترونیکی بود و تنها دو روز دیگر باید خود را به زندان معرفی میکرد.
حالا در پنجمین روز اعتصاب غذا، او اعلام کرد که آبهای خود را هم دوخته است.
همسر آقای چراغی در استوری اینستاگرامش این متن را منتشر کرد:
«اینجانب کیانوش چراغی با توجه به عدم پیگیری مسئولان در جهت لغو غیر قانونی پابند و ارائه اخبار دروغ در مورد تعداد روزهای اعتصاب و عدم رسیدگی قانونی با افراد خاطی کلانتری در مورد ضرب و جرح اینجانب، علی رغم میل باطنی به رفتارهای رادیکالی علاوه بر اعتصاب پنج روزه غذای تر و خشک اقدام به لب دوزی کردهام. به امید ایرانی آزاد بدور از بی عدالتی»
آقای چراغی، مهندس کامپیوتر و کارمند سابق سازمان تأمین اجتماعی، پس از مشاهده فساد سیستماتیک از سمت خود استعفا داد و در جریان اعتراضات مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ به فعالیتهای مدنی پیوست. او در سالهای اخیر چندین بار بازداشت شد و در آخرین حکم، به ۲ سال زندان، تحقیق اجباری درباره جانباختگان جنگ ایران و عراق، و نوشتن ۲۰۰ صفحه دستنویس محکوم شد. پس از مدتی، حبس او به نظارت با پابند الکترونیکی تغییر یافت، اما اکنون بار دیگر بدون ارائه دلیل شفاف بازداشت شده است.
آدرس اینستاگرام همسر آقای چراغی
aki.sb3232
#کیانوش_چراغی #اعتصاب_غذا #زندان_ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز ششمین روز اعتصاب غذای کیانوش چراغی در زندان ایلام است. او از روز گذشته لبهای خود را به هم دوخته است.
همسرش در یک استوری خبر داد که «بنا به دلایلی واضح که همه شما میدانید» تا اطلاع ثانوی در فضای مجازی فعالیتی نمیکند.
مشخص است که او ازطرف حکومت تحت فشار قرار گرفته که در خصوص وضعیت همسر در بندش اطلاعرسانی نکند.
کیانوش چراغی، روز یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، با نیروهای امنیتی بازداشت شد و از همان لحظه بازداشت اعتصاب غذای تر و خشک خود را آغاز کرد.
او در حالی بازداشت شد که از پیش تحت حبس با پابند الکترونیکی بود و تنها دو روز دیگر باید خود را به زندان معرفی میکرد.
آقای چراغی، مهندس کامپیوتر و کارمند سابق سازمان تأمین اجتماعی، پس از مشاهده فساد سیستماتیک از سمت خود استعفا داد و در جریان اعتراضات مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ به فعالیتهای مدنی پیوست. او در سالهای اخیر چندین بار بازداشت شد و در آخرین حکم، به ۲ سال زندان، تحقیق اجباری درباره جانباختگان جنگ ایران و عراق، و نوشتن ۲۰۰ صفحه دستنویس محکوم شد. پس از مدتی، حبس او به نظارت با پابند الکترونیکی تغییر یافت، اما اکنون بار دیگر بدون ارائه دلیل شفاف بازداشت شده است.
#کیانوش_چراغی #اعتصاب_غذا #زندان_ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
همسرش در یک استوری خبر داد که «بنا به دلایلی واضح که همه شما میدانید» تا اطلاع ثانوی در فضای مجازی فعالیتی نمیکند.
مشخص است که او ازطرف حکومت تحت فشار قرار گرفته که در خصوص وضعیت همسر در بندش اطلاعرسانی نکند.
کیانوش چراغی، روز یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، با نیروهای امنیتی بازداشت شد و از همان لحظه بازداشت اعتصاب غذای تر و خشک خود را آغاز کرد.
او در حالی بازداشت شد که از پیش تحت حبس با پابند الکترونیکی بود و تنها دو روز دیگر باید خود را به زندان معرفی میکرد.
آقای چراغی، مهندس کامپیوتر و کارمند سابق سازمان تأمین اجتماعی، پس از مشاهده فساد سیستماتیک از سمت خود استعفا داد و در جریان اعتراضات مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ به فعالیتهای مدنی پیوست. او در سالهای اخیر چندین بار بازداشت شد و در آخرین حکم، به ۲ سال زندان، تحقیق اجباری درباره جانباختگان جنگ ایران و عراق، و نوشتن ۲۰۰ صفحه دستنویس محکوم شد. پس از مدتی، حبس او به نظارت با پابند الکترونیکی تغییر یافت، اما اکنون بار دیگر بدون ارائه دلیل شفاف بازداشت شده است.
#کیانوش_چراغی #اعتصاب_غذا #زندان_ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وضعیت کیانوش چراغی نگرانکننده است، او هفت روز است که در زندان ایلام در اعتصاب غذا به سر میبرد که سه روز از آن با لبهای به هم دوخته است.
جمعی از جوانان استان ایلام با صدور بیانیهای درخواست تجمع و اعتصاب برای آزادی این فعال مدنی کردهاند. آنها در بیانیه خود نوشتهاند:
«با توجه به تداوم ظلم و ستم بر فرزندان ایران متمدن، به ویژه فرزندان شجاع و با اصالت استان ایلام، علیرغم اجتناب جناب کیانوش چراغی، از مبارزان راه آزادی، از اقدامات رادیکالی، به دستگاه جور و ستم ضحاک زمان اعلام میداریم،
اگر با قید فوریت برای آزادی "کیانوش چراغی" که در اعتصاب غذای بسر میبرد اقدامی نشود، مسئولیت هرگونه متشنج شدن اوضاع شهرستان دهلران و شروع اعتصاب سراسری در شهرستان برعهده دستگاه فاسد امنیتی رژیم خواهد بود.
یادتان نرود، از آبدانان تا دهلران، مردم رشید لر و کرد، با اتحاد و همدلی اجازه نمیدهند که فرزندان شجاع و با شرافت این خطه را در چنگال ظلم و ناعدالتی به نابودی بکشانید.
به این وسیله از آحاد ملت شریف، مردم استان ایلام، خصوصا شهرستانهای دهلران و آبدانان جهت پیوستن به اعتصاب بازاریان در روز دوشنب را خواستاریم.»
کیانوش چراغی، روز یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، با نیروهای امنیتی بازداشت شد و از همان لحظه بازداشت اعتصاب غذای تر و خشک خود را آغاز کرد.
او در حالی بازداشت شد که از پیش تحت حبس با پابند الکترونیکی بود و تنها دو روز دیگر باید خود را به زندان معرفی میکرد.
آقای چراغی، مهندس کامپیوتر و کارمند سابق سازمان تأمین اجتماعی، پس از مشاهده فساد سیستماتیک از سمت خود استعفا داد و در جریان اعتراضات مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ به فعالیتهای مدنی پیوست. او در سالهای اخیر چندین بار بازداشت شد و در آخرین حکم، به ۲ سال زندان، تحقیق اجباری درباره جانباختگان جنگ ایران و عراق، و نوشتن ۲۰۰ صفحه دستنویس محکوم شد. پس از مدتی، حبس او به نظارت با پابند الکترونیکی تغییر یافت، اما اکنون بار دیگر بدون ارائه دلیل شفاف بازداشت شده است.
#کیانوش_چراغی #اعتصاب_غذا #زندان_ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمعی از جوانان استان ایلام با صدور بیانیهای درخواست تجمع و اعتصاب برای آزادی این فعال مدنی کردهاند. آنها در بیانیه خود نوشتهاند:
«با توجه به تداوم ظلم و ستم بر فرزندان ایران متمدن، به ویژه فرزندان شجاع و با اصالت استان ایلام، علیرغم اجتناب جناب کیانوش چراغی، از مبارزان راه آزادی، از اقدامات رادیکالی، به دستگاه جور و ستم ضحاک زمان اعلام میداریم،
اگر با قید فوریت برای آزادی "کیانوش چراغی" که در اعتصاب غذای بسر میبرد اقدامی نشود، مسئولیت هرگونه متشنج شدن اوضاع شهرستان دهلران و شروع اعتصاب سراسری در شهرستان برعهده دستگاه فاسد امنیتی رژیم خواهد بود.
یادتان نرود، از آبدانان تا دهلران، مردم رشید لر و کرد، با اتحاد و همدلی اجازه نمیدهند که فرزندان شجاع و با شرافت این خطه را در چنگال ظلم و ناعدالتی به نابودی بکشانید.
به این وسیله از آحاد ملت شریف، مردم استان ایلام، خصوصا شهرستانهای دهلران و آبدانان جهت پیوستن به اعتصاب بازاریان در روز دوشنب را خواستاریم.»
کیانوش چراغی، روز یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، با نیروهای امنیتی بازداشت شد و از همان لحظه بازداشت اعتصاب غذای تر و خشک خود را آغاز کرد.
او در حالی بازداشت شد که از پیش تحت حبس با پابند الکترونیکی بود و تنها دو روز دیگر باید خود را به زندان معرفی میکرد.
آقای چراغی، مهندس کامپیوتر و کارمند سابق سازمان تأمین اجتماعی، پس از مشاهده فساد سیستماتیک از سمت خود استعفا داد و در جریان اعتراضات مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ به فعالیتهای مدنی پیوست. او در سالهای اخیر چندین بار بازداشت شد و در آخرین حکم، به ۲ سال زندان، تحقیق اجباری درباره جانباختگان جنگ ایران و عراق، و نوشتن ۲۰۰ صفحه دستنویس محکوم شد. پس از مدتی، حبس او به نظارت با پابند الکترونیکی تغییر یافت، اما اکنون بار دیگر بدون ارائه دلیل شفاف بازداشت شده است.
#کیانوش_چراغی #اعتصاب_غذا #زندان_ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۹ روز است که کیانوش جراغی در زندان دست به اعتصاب غذا زده است.
خانواده او پیشتر نسبت به وضعیت سلامتی این زندانی هشدار داده بودند.
این زندانی سیاسی محبوس در زندان ایلام، روز یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، بازداشت شد و از همان لحظه بازداشت اعتصاب غذای تر و خشک خود را آغاز کرد.
کیانوش چراغی، مهندس کامپیوتر و کارمند سابق سازمان تأمین اجتماعی، پس از مشاهده فساد سیستماتیک از سمت خود استعفا داد و در جریان اعتراضات مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ به فعالیتهای مدنی پیوست. او در سالهای اخیر چندین بار بازداشت شد و در آخرین حکم، به ۲ سال زندان، تحقیق اجباری درباره جانباختگان جنگ ایران و عراق، و نوشتن ۲۰۰ صفحه دستنویس محکوم شد.
پس از مدتی، حبس او به نظارت با پابند الکترونیکی تغییر یافت، اما اکنون بار دیگر بدون ارائه دلیل شفاف بازداشت شده است.
او با انتشار ویدیوهایی نسبت به رفتار غیرقانونی دادستان اعتراض کرده بود و ساعاتی پس از انتشار آخرین ویدیو، بازداشت شد.
صدای زندانیان گمنام باشیم
#کیانوش_چراغی #اعتصاب_غذا #زندان_ایلام #یاری_مدنی_توانا @Tavaana_TavaanaTech
خانواده او پیشتر نسبت به وضعیت سلامتی این زندانی هشدار داده بودند.
این زندانی سیاسی محبوس در زندان ایلام، روز یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، بازداشت شد و از همان لحظه بازداشت اعتصاب غذای تر و خشک خود را آغاز کرد.
کیانوش چراغی، مهندس کامپیوتر و کارمند سابق سازمان تأمین اجتماعی، پس از مشاهده فساد سیستماتیک از سمت خود استعفا داد و در جریان اعتراضات مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ به فعالیتهای مدنی پیوست. او در سالهای اخیر چندین بار بازداشت شد و در آخرین حکم، به ۲ سال زندان، تحقیق اجباری درباره جانباختگان جنگ ایران و عراق، و نوشتن ۲۰۰ صفحه دستنویس محکوم شد.
پس از مدتی، حبس او به نظارت با پابند الکترونیکی تغییر یافت، اما اکنون بار دیگر بدون ارائه دلیل شفاف بازداشت شده است.
او با انتشار ویدیوهایی نسبت به رفتار غیرقانونی دادستان اعتراض کرده بود و ساعاتی پس از انتشار آخرین ویدیو، بازداشت شد.
صدای زندانیان گمنام باشیم
#کیانوش_چراغی #اعتصاب_غذا #زندان_ایلام #یاری_مدنی_توانا @Tavaana_TavaanaTech
اعتصاب غذا؛ انتخابی از سر اجبار برای بازپسگیری حقوق اساسی است.
شاید برخی از ما فکر کنیم که اعتصاب غذا یک حرکت خودخواسته و انتخابی است که یک زندانی میتواند انجام ندهد. اما زمانی که تصویرِ بزرگتر، یعنی سلطه یک نظام فاسد و ظالم و حقوقی را که از شهروندانش گرفته میبینیم، متوجه میشویم که اعتصاب غذا، اگرچه انتخابی است که یک زندانی سیاسی یا معترضی بیرون از زندان به آن دست میزند، اما مسئولیت آن هنوز به گردن نظام سلطه و ظلمی است که حقوق اساسی را از شهروندان گرفته.
طرح از شاهرخ حیدری
https://tavaana.org/strike-political-prisoners/
#کیانوش_چراغی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#اعتصاب_غذا
@Tavaana_TavaanaTech
شاید برخی از ما فکر کنیم که اعتصاب غذا یک حرکت خودخواسته و انتخابی است که یک زندانی میتواند انجام ندهد. اما زمانی که تصویرِ بزرگتر، یعنی سلطه یک نظام فاسد و ظالم و حقوقی را که از شهروندانش گرفته میبینیم، متوجه میشویم که اعتصاب غذا، اگرچه انتخابی است که یک زندانی سیاسی یا معترضی بیرون از زندان به آن دست میزند، اما مسئولیت آن هنوز به گردن نظام سلطه و ظلمی است که حقوق اساسی را از شهروندان گرفته.
طرح از شاهرخ حیدری
https://tavaana.org/strike-political-prisoners/
#کیانوش_چراغی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#اعتصاب_غذا
@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته پس از گذشت ۹ روز از اعتصاب غذای «کیانوش چراغی» جمعی از دوستان و همشهریان او در نامهای سرگشاده ضمن درخواست از او برای پایان اعتصاب غذا، از مراجع قضایی خواستند کیانوش چراغی را آزاد کنند.
متن این نامه به شرح زیر است:
کیانوش چراغی عزیز
ما جمعی از دوستان و همشهریانت بیم آن داریم که تداوم اعتصاب غذای تو پس از قریب به ۹ روز، جانِ گرامیات را به مخاطره اندازد. شرافت، پایمردی و صداقت تو بر همگان آشکار است. ما دوستانه و صمیمانه از تو درخواست داریم با شکستن اعتصاب غذا، خانواده دوستان و همشهریانت را از تداوم حضور پررنگ و شیرینت محروم ننمایی.
همزمان از مراجع قضایی و مسئولان ادارهی امور زندانهای استان ایلام، که حفظ جان کیانوش بهعهدهی آنهاست تقاضا داریم تدابیر لازم برای آزادی ایشان را فراهم کنند و به آغوش خانواده و دوستانش بازگردانند.
- مرتضی نعمتی
- حجتالله مرادخانی
- ناصر همتی
- محمدعلی پورسردار
- احمد علیزاده
- یعقوب محمدی
- کامران تاجمیر
- غلام نوری
- اکرم سبزی
این زندانی سیاسی محبوس در زندان ایلام، روز یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، بازداشت شد و از همان لحظه بازداشت اعتصاب غذای خود را آغاز کرد.
کیانوش چراغی، مهندس کامپیوتر و کارمند سابق سازمان تأمین اجتماعی، پس از مشاهده فساد سیستماتیک از سمت خود استعفا داد و در جریان اعتراضات مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ به فعالیتهای مدنی پیوست. او در سالهای اخیر چندین بار بازداشت شد و در آخرین حکم، به ۲ سال زندان، تحقیق اجباری درباره جانباختگان جنگ ایران و عراق، و نوشتن ۲۰۰ صفحه دستنویس محکوم شد.
پس از مدتی، حبس او به نظارت با پابند الکترونیکی تغییر یافت، اما اکنون بار دیگر بدون ارائه دلیل شفاف بازداشت شده است.
او با انتشار ویدیوهایی نسبت به رفتار غیرقانونی دادستان اعتراض کرده بود و ساعاتی پس از انتشار آخرین ویدیو، بازداشت شد.
صدای زندانیان گمنام باشیم
#کیانوش_چراغی #اعتصاب_غذا #زندان_ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این نامه به شرح زیر است:
کیانوش چراغی عزیز
ما جمعی از دوستان و همشهریانت بیم آن داریم که تداوم اعتصاب غذای تو پس از قریب به ۹ روز، جانِ گرامیات را به مخاطره اندازد. شرافت، پایمردی و صداقت تو بر همگان آشکار است. ما دوستانه و صمیمانه از تو درخواست داریم با شکستن اعتصاب غذا، خانواده دوستان و همشهریانت را از تداوم حضور پررنگ و شیرینت محروم ننمایی.
همزمان از مراجع قضایی و مسئولان ادارهی امور زندانهای استان ایلام، که حفظ جان کیانوش بهعهدهی آنهاست تقاضا داریم تدابیر لازم برای آزادی ایشان را فراهم کنند و به آغوش خانواده و دوستانش بازگردانند.
- مرتضی نعمتی
- حجتالله مرادخانی
- ناصر همتی
- محمدعلی پورسردار
- احمد علیزاده
- یعقوب محمدی
- کامران تاجمیر
- غلام نوری
- اکرم سبزی
این زندانی سیاسی محبوس در زندان ایلام، روز یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، بازداشت شد و از همان لحظه بازداشت اعتصاب غذای خود را آغاز کرد.
کیانوش چراغی، مهندس کامپیوتر و کارمند سابق سازمان تأمین اجتماعی، پس از مشاهده فساد سیستماتیک از سمت خود استعفا داد و در جریان اعتراضات مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ به فعالیتهای مدنی پیوست. او در سالهای اخیر چندین بار بازداشت شد و در آخرین حکم، به ۲ سال زندان، تحقیق اجباری درباره جانباختگان جنگ ایران و عراق، و نوشتن ۲۰۰ صفحه دستنویس محکوم شد.
پس از مدتی، حبس او به نظارت با پابند الکترونیکی تغییر یافت، اما اکنون بار دیگر بدون ارائه دلیل شفاف بازداشت شده است.
او با انتشار ویدیوهایی نسبت به رفتار غیرقانونی دادستان اعتراض کرده بود و ساعاتی پس از انتشار آخرین ویدیو، بازداشت شد.
صدای زندانیان گمنام باشیم
#کیانوش_چراغی #اعتصاب_غذا #زندان_ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نسرین ستوده، وکیل دادگستری و زندانی سیاسی سابق، در صفحه اینستاگرام خود خبر داد که همسرش رضا خندان، زندانی سیاسی، با خواسته آزادی زندانیان سیاسی، از امروز ۲۶ اسفند ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا زده است.
آقای خندان به دلیل پروندهای مشترک با دکتر فرهاد میثمی که برای مخالفت با حجاب اجباری اقدام به چاپ تعدادی پیکسل کرده بودند، محکوم به زندان شده است.
او چندی پیش در نامهای نوشته بود:
«شش سال و نیم پیش، من و دوست فرهیختهام، فرهاد میثمی، همسرم نسرین و تعداد دیگری از دوستان، در پی سالها مبارزه زنان برای بهدست آوردن حقوق بدیهیشان، دست بهکار شدیم تا به نوبهی خود سهم اندکی در راه احقاق حق آزادی پوشش زنان داشته باشیم.
ما به مدنیترین و متمدنانهترین شکل ممکن به حجاب اجباری اعتراض کردیم. «جنایتی» که ما مرتکب شدیم نوشتن یک جمله بود: «من به حجاب اجباری اعتراض دارم.»
در آن سال فرهاد میثمی بازداشت و بارها دست به اعتصاب غذا های طولانی و نفس گیر زد که در یک مورد منجر به آزادی موقت من از زندان شد. همزمان با بازداشت من و فرهاد عده زیادی از دوستان احضار و تهدید شدند.
بیش از شش سال و نیم است، چه در زندان و چه بیرون، درگیر پروندهای هستم که جرمام نوشتن جملهی مورد اشاره بوده است.
اکنون که به گذشته نگاه می کنم و حقوقی که زنان ایران با وجود تغییر نکردن قانون حجاب، با چنگ و دندان و جانفشانیها و فداکاریهای خیره کننده خود کم و بیش به دست آوردهاند و همچنان با قدرت از آن محافظت میکنند، به کارمان افتخار میکنم و مطمئنام که راه را درست پیمودهایم.
بازداشت امثال من و فعالان جنبش زنان و معترضان به حجاب اجباری آخرین تلاشهای مذبوحانه و بیخردانهای است که میشود انجام داد.»
حالا در آستانه نوروز، آقای خندان دست به اعتصاب غذا زده تا بار دیگر با روشی مدنی، یک مطالبه را دنبال کند.
#رضا_خندان #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آقای خندان به دلیل پروندهای مشترک با دکتر فرهاد میثمی که برای مخالفت با حجاب اجباری اقدام به چاپ تعدادی پیکسل کرده بودند، محکوم به زندان شده است.
او چندی پیش در نامهای نوشته بود:
«شش سال و نیم پیش، من و دوست فرهیختهام، فرهاد میثمی، همسرم نسرین و تعداد دیگری از دوستان، در پی سالها مبارزه زنان برای بهدست آوردن حقوق بدیهیشان، دست بهکار شدیم تا به نوبهی خود سهم اندکی در راه احقاق حق آزادی پوشش زنان داشته باشیم.
ما به مدنیترین و متمدنانهترین شکل ممکن به حجاب اجباری اعتراض کردیم. «جنایتی» که ما مرتکب شدیم نوشتن یک جمله بود: «من به حجاب اجباری اعتراض دارم.»
در آن سال فرهاد میثمی بازداشت و بارها دست به اعتصاب غذا های طولانی و نفس گیر زد که در یک مورد منجر به آزادی موقت من از زندان شد. همزمان با بازداشت من و فرهاد عده زیادی از دوستان احضار و تهدید شدند.
بیش از شش سال و نیم است، چه در زندان و چه بیرون، درگیر پروندهای هستم که جرمام نوشتن جملهی مورد اشاره بوده است.
اکنون که به گذشته نگاه می کنم و حقوقی که زنان ایران با وجود تغییر نکردن قانون حجاب، با چنگ و دندان و جانفشانیها و فداکاریهای خیره کننده خود کم و بیش به دست آوردهاند و همچنان با قدرت از آن محافظت میکنند، به کارمان افتخار میکنم و مطمئنام که راه را درست پیمودهایم.
بازداشت امثال من و فعالان جنبش زنان و معترضان به حجاب اجباری آخرین تلاشهای مذبوحانه و بیخردانهای است که میشود انجام داد.»
حالا در آستانه نوروز، آقای خندان دست به اعتصاب غذا زده تا بار دیگر با روشی مدنی، یک مطالبه را دنبال کند.
#رضا_خندان #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مرتضی صیدی، فعال کارگری زندانی در زندان اوین، دست به اعتصاب زده است.
به گزارش مجموعه فعالان حقوقبشر در ایران، مرتضی صیدی از روز گذشته سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، دست به اعتصاب غذا زده است.
گفته شده مسئولان زندان اوین قصد داشتند این فعال کارگری را از بند هشت به بند هفت منتقل کنند. این اقدام با مخالفت مرتضی صیدی روبهرو شد و در پی آن، وی به صورت تنبیهی به بند قرنطینه منتقل شد.
مرتضی صیدی هم در اعتراض به این تصمیم، دست به اعتصاب غذا زده است.
مرتضی صیدی اهل شهرستاران کامیاران است و در تیرماه سال ۱۴۰۳، به اتهام «تشکیل گروه با عنوان اتحادیه کارگری به قصد برهم زدن امنیت کشور» به دو سال حبس محکوم شد.
مرتضی صیدی پیشتر هم سابقه برخورد قضایی را داشته است.
در این روزهای نوروزی، زندانیان را فراموش نکنیم و در کنار خانوادههایشان باشیم.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#اعتصاب_غذا
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش مجموعه فعالان حقوقبشر در ایران، مرتضی صیدی از روز گذشته سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، دست به اعتصاب غذا زده است.
گفته شده مسئولان زندان اوین قصد داشتند این فعال کارگری را از بند هشت به بند هفت منتقل کنند. این اقدام با مخالفت مرتضی صیدی روبهرو شد و در پی آن، وی به صورت تنبیهی به بند قرنطینه منتقل شد.
مرتضی صیدی هم در اعتراض به این تصمیم، دست به اعتصاب غذا زده است.
مرتضی صیدی اهل شهرستاران کامیاران است و در تیرماه سال ۱۴۰۳، به اتهام «تشکیل گروه با عنوان اتحادیه کارگری به قصد برهم زدن امنیت کشور» به دو سال حبس محکوم شد.
مرتضی صیدی پیشتر هم سابقه برخورد قضایی را داشته است.
در این روزهای نوروزی، زندانیان را فراموش نکنیم و در کنار خانوادههایشان باشیم.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#اعتصاب_غذا
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار اعلام کرد که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، روز ۱۸ فروردین ماه طی بیانیهای اعلام کرد که دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
رضا محمدحسینی از جوانان شریفی است که سالهاست به ناحق زندانی شده و تحت انواع فشارها قرار گرفته است. پدرش مدتی بعد از آخرین بازداشت او و ضرب و شتم فرزندش در حضور او، درگذشت. اجازه ندادند به مراسم خاکسپاری پدر برود. بارها او را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند، بارها به انفرادی منتقلش کردهاند، او را تهدید به تجاوز کردند اما رضا تسلیم نشد.
او از اعضای اولیه کارزار سهشنبههای نه به اعدام است. جوانی که از دل رنج آمده و از دیدن رنج سایر هموطنان درد میکشد.
او حالا جانش را وسط گذاشته تا بلکه صدای زندانیان سیاسی و عقیدتی که گروگان حکومت هستند، شنیده شود.
فعالان میدانی، جملاتی از بیانیه اعتصاب غذای رضا محمدحسینی را روی دیوارهای شهر نوشتهاند تا صدای او را به مردم برسانند.
یک بار دیگر متن بیانیه رضا محمدحسینی با هم بخوانیم:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی از جوانان شریفی است که سالهاست به ناحق زندانی شده و تحت انواع فشارها قرار گرفته است. پدرش مدتی بعد از آخرین بازداشت او و ضرب و شتم فرزندش در حضور او، درگذشت. اجازه ندادند به مراسم خاکسپاری پدر برود. بارها او را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند، بارها به انفرادی منتقلش کردهاند، او را تهدید به تجاوز کردند اما رضا تسلیم نشد.
او از اعضای اولیه کارزار سهشنبههای نه به اعدام است. جوانی که از دل رنج آمده و از دیدن رنج سایر هموطنان درد میکشد.
او حالا جانش را وسط گذاشته تا بلکه صدای زندانیان سیاسی و عقیدتی که گروگان حکومت هستند، شنیده شود.
فعالان میدانی، جملاتی از بیانیه اعتصاب غذای رضا محمدحسینی را روی دیوارهای شهر نوشتهاند تا صدای او را به مردم برسانند.
یک بار دیگر متن بیانیه رضا محمدحسینی با هم بخوانیم:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی،زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، از روز ۱۸ فروردین ماه در اعتصاب غذا به سر میبرد. امروز فشار خون او ۹.۵ روی ۶.۵ و قند خون او ۸۴ بود.
دو تن از همبندیهای او، زرتشت احمدی راغب و آرشام رضایی، با انتشار بیانیهای ضمن ابراز نگرانی درباره وضعیت سلامت او و اعلام حمایت از خواستههای رضا محمدحسینی هشدار دادند که مسئولیت هر خطر و آسیبی که به او وارد شود، برعهده جمهوری اسلامی است.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
«در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
درود هم میهنان گرامی
ما به شدت نگران به خطر افتادن سلامتی و جان رضا محمدحسینی، هم بندی ارجمندمان هستیم.
این زندانی سیاسی از تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ اعلام اعتصاب غذا کردهاست.
دریغ و درد که تن و جانش بسیار نحیف است، چرا که نزدیک به ۶ سال را در زندانهای جمهوری اسلامی و حاکمان ظالم، آن هم در بدترین شرایط سپری کردهاست و نکته تاسفبار اینجاست که او در برابر چشمانمان ذره ذره آب میشود و تحلیل می رود. آیا این جای نگرانی ندارد؟ آیا نباید هشدار دهیم؟
افزون بر دردها و رنجهای جانکاه حاصل از اعتصاب غذای این روزهایش، که همراه با فریاد بر علیه دیکتاتوری، اعدام ها، سرکوب و سانسور و تقاضای آزادی زندانیان سیاسی است، اندوه مضاعف از دست دادن پدر نیز بر روح و روان رضا سنگینی میکند. پدری که تنها تکیهگاهش در زندگی بود و شاهد دستگیری همراه با ضرب و شتم فرزندش توسط نیروهای سرکوبگر امنیتی بود. او به علت استرس و شوک ناشی از این فشارها به مدت ۵ ماه بیمار شد و پس از خبردارشدن از انتقال پسرش به سلول انفرادی (به جهت اطلاع رسانی و اعتراض رضا محمد حسینی در مورد انتقال زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین به قزلحصار)به بند ۲۴۰ در زندان اوین، دچار ایست قلبی شد و در نهایت با زندگی وداع کرد.
اما این درد و رنجها سر سوزنی در اراده رضا محمدحسینی تاثیر نداشته و او به عنوان یک ایرانی آزادیخواه همچنان نگران سرنوشت میهن و مردم خویش است، آیا این ستودنی نیست؟
لذا ما دو هم بندی و همراه این زندانی سیاسی که جسم و جانش را به خاطر ایستادگی در برابر بیدادگریها و استبداد به خطر انداخته، باصدای بلند هشدار میدهیم که هر گونه خطر و آسیبی که متوجه رضا شود، مسئولیت آن با جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی و امنیتی است و ما با تمام توان در کنار این جوان آزادیخواه و میهنپرست ایستادهایم.
زرتشت احمدی راغب
آرشام رضایی
زندان قزلحصار»
#رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #بیانیه #زرتشت_احمدی_راغب #آرشام_رضایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دو تن از همبندیهای او، زرتشت احمدی راغب و آرشام رضایی، با انتشار بیانیهای ضمن ابراز نگرانی درباره وضعیت سلامت او و اعلام حمایت از خواستههای رضا محمدحسینی هشدار دادند که مسئولیت هر خطر و آسیبی که به او وارد شود، برعهده جمهوری اسلامی است.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
«در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
درود هم میهنان گرامی
ما به شدت نگران به خطر افتادن سلامتی و جان رضا محمدحسینی، هم بندی ارجمندمان هستیم.
این زندانی سیاسی از تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ اعلام اعتصاب غذا کردهاست.
دریغ و درد که تن و جانش بسیار نحیف است، چرا که نزدیک به ۶ سال را در زندانهای جمهوری اسلامی و حاکمان ظالم، آن هم در بدترین شرایط سپری کردهاست و نکته تاسفبار اینجاست که او در برابر چشمانمان ذره ذره آب میشود و تحلیل می رود. آیا این جای نگرانی ندارد؟ آیا نباید هشدار دهیم؟
افزون بر دردها و رنجهای جانکاه حاصل از اعتصاب غذای این روزهایش، که همراه با فریاد بر علیه دیکتاتوری، اعدام ها، سرکوب و سانسور و تقاضای آزادی زندانیان سیاسی است، اندوه مضاعف از دست دادن پدر نیز بر روح و روان رضا سنگینی میکند. پدری که تنها تکیهگاهش در زندگی بود و شاهد دستگیری همراه با ضرب و شتم فرزندش توسط نیروهای سرکوبگر امنیتی بود. او به علت استرس و شوک ناشی از این فشارها به مدت ۵ ماه بیمار شد و پس از خبردارشدن از انتقال پسرش به سلول انفرادی (به جهت اطلاع رسانی و اعتراض رضا محمد حسینی در مورد انتقال زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین به قزلحصار)به بند ۲۴۰ در زندان اوین، دچار ایست قلبی شد و در نهایت با زندگی وداع کرد.
اما این درد و رنجها سر سوزنی در اراده رضا محمدحسینی تاثیر نداشته و او به عنوان یک ایرانی آزادیخواه همچنان نگران سرنوشت میهن و مردم خویش است، آیا این ستودنی نیست؟
لذا ما دو هم بندی و همراه این زندانی سیاسی که جسم و جانش را به خاطر ایستادگی در برابر بیدادگریها و استبداد به خطر انداخته، باصدای بلند هشدار میدهیم که هر گونه خطر و آسیبی که متوجه رضا شود، مسئولیت آن با جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی و امنیتی است و ما با تمام توان در کنار این جوان آزادیخواه و میهنپرست ایستادهایم.
زرتشت احمدی راغب
آرشام رضایی
زندان قزلحصار»
#رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #بیانیه #زرتشت_احمدی_راغب #آرشام_رضایی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech