خانم شهناز اکملی، مادر جاویدنام مصطفی کریمبیگی، متنی به یاد فرزندش نوشت که در عاشورای ۸۸ توسط جمهوری اسلامی کشته شد. عاشورای هر سال برای مامان شهناز، یادآور آن واقعه تلخ است.
«امسال عاشورا هوایش مثل چهارده سال پیش سرد نیست، اتفاقا گرمترین روزهای سال است، اما من همچنان با صدای نوحهها و یاداوری عاشورای چهاردهسال پیش لرز خفیفی بر تمام بدنم مینشیند، دقت که میکنم حتی کمی هم سردم است، انگار در سرمای سردخانهای که جسد بیجانت را دیدم ماندهام، صداها مرا رها نمیکنند پرتابم میکنند به آن سال سیاه، هر صدایی انگار با شکل عجیبی دور سرم میچرخد و دستم را میکشد تا به سمت خیابانی ببرد که جانت را گرفتند. این روزها حالم مثل روز اول است و انگار که هنوز مرهمی نیست بر زخم دلم، مصطفی جانم امسال هم لحظهای نبود که به یادت نباشم.
قربان چشمان سیاه و خونینات بروم
مراقب همهی ما باش
مادرت شهناز»
shahnaz.akmali
#مصطفی_کریم_بیگی #شهناز_اکملی #علیه_فراموشی #نه_فراموش_میکنیم_نه_ميبخشيم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امسال عاشورا هوایش مثل چهارده سال پیش سرد نیست، اتفاقا گرمترین روزهای سال است، اما من همچنان با صدای نوحهها و یاداوری عاشورای چهاردهسال پیش لرز خفیفی بر تمام بدنم مینشیند، دقت که میکنم حتی کمی هم سردم است، انگار در سرمای سردخانهای که جسد بیجانت را دیدم ماندهام، صداها مرا رها نمیکنند پرتابم میکنند به آن سال سیاه، هر صدایی انگار با شکل عجیبی دور سرم میچرخد و دستم را میکشد تا به سمت خیابانی ببرد که جانت را گرفتند. این روزها حالم مثل روز اول است و انگار که هنوز مرهمی نیست بر زخم دلم، مصطفی جانم امسال هم لحظهای نبود که به یادت نباشم.
قربان چشمان سیاه و خونینات بروم
مراقب همهی ما باش
مادرت شهناز»
shahnaz.akmali
#مصطفی_کریم_بیگی #شهناز_اکملی #علیه_فراموشی #نه_فراموش_میکنیم_نه_ميبخشيم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شهناز اکملی، مادر جاویدنام مصطفی کریمبیگی، از جانباختگان اعتراضات عاشورای ۸۸ و محمد کریم بیگی پدر مصطفی، در متنی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کردند، بر تداوم دادخواهی تاکید کردهاند:
«مصطفی، پسرم، ۱۴ سال است که جانمان در حسرت در آغوش گرفتنت میسوزد. هر سال ششم دیماه برای ما سردترین و تاریکترین روز سال است. با دلهره از خواب میپرم. از همان شروع صبح، خاطرات هولناک آن روز، دلشوره و اضطراب را به جان خودم و دیگر اعضای خانوادهمان میریزد.
تو را تصور میکنم که لبخند میزنی و چهرهام در اشک دفن میشود. گریه امانم نمیدهد. حوالی ظهر که میشود قلبمان از جا در میآید، تکهتکه میشود، خرد میشود و به زمین میریزد. غروب که میشود از تمام حروف اسمت خون میچکد.
پسرم، زخم عمیقی که از ۱۴ سال پیش با خود داریم، مثل روز اول تازه است. غم کشته شدن تو ذرهای التیام پیدا نکرده است.
مصطفی، پسرم، تا جان در بدن دارم دادخواه خون تو هستم. پسرکم، پسر عزیز جوان ۲۶ ساله من، اگر بودی امروز تازه ۴۰ ساله میشدی.
امید به عدالت و دادخواهی تنها چیزی است که ما را در این برزخ خونآلود بعد از قتل تو سرپا نگه داشته است.
مصطفی، پسرم، دادخواهی متوقف نمیشود، دادخواهی نه جرم، بلکه خود دادی است بر بیداد. حالا دیگر صدای دادخواهی از هر سوی ایران به گوش میرسد. پسرم، مصطفی، تا زندهام، دادخواهت میمانم.
از طرف پدر و مادر دادخواهت»
shahnaz.akmali
mohamad_karimbeigi
#شهناز_اکملی #مصطفی_کریم_بیگی #عاشورای۸۸ #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«مصطفی، پسرم، ۱۴ سال است که جانمان در حسرت در آغوش گرفتنت میسوزد. هر سال ششم دیماه برای ما سردترین و تاریکترین روز سال است. با دلهره از خواب میپرم. از همان شروع صبح، خاطرات هولناک آن روز، دلشوره و اضطراب را به جان خودم و دیگر اعضای خانوادهمان میریزد.
تو را تصور میکنم که لبخند میزنی و چهرهام در اشک دفن میشود. گریه امانم نمیدهد. حوالی ظهر که میشود قلبمان از جا در میآید، تکهتکه میشود، خرد میشود و به زمین میریزد. غروب که میشود از تمام حروف اسمت خون میچکد.
پسرم، زخم عمیقی که از ۱۴ سال پیش با خود داریم، مثل روز اول تازه است. غم کشته شدن تو ذرهای التیام پیدا نکرده است.
مصطفی، پسرم، تا جان در بدن دارم دادخواه خون تو هستم. پسرکم، پسر عزیز جوان ۲۶ ساله من، اگر بودی امروز تازه ۴۰ ساله میشدی.
امید به عدالت و دادخواهی تنها چیزی است که ما را در این برزخ خونآلود بعد از قتل تو سرپا نگه داشته است.
مصطفی، پسرم، دادخواهی متوقف نمیشود، دادخواهی نه جرم، بلکه خود دادی است بر بیداد. حالا دیگر صدای دادخواهی از هر سوی ایران به گوش میرسد. پسرم، مصطفی، تا زندهام، دادخواهت میمانم.
از طرف پدر و مادر دادخواهت»
shahnaz.akmali
mohamad_karimbeigi
#شهناز_اکملی #مصطفی_کریم_بیگی #عاشورای۸۸ #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز ششم دی ماه، پانزدهمین سالگرد عاشورای خونین ۸۸ است. سالگرد جانباختن جوانانی همچون جاویدنام مصطفی کریمبیگی...
خانواده مصطفی و تعدادی از فعالان مدنی، بر سر مزار او گرد هم آمدند و یادش را گرامی داشتند.
شهناز اکملی، مادر دادخواه مصطفی، ضمن انتشار این تصاویر نوشت:
«به یاد پسرم مصطفی که دلیر و شجاع و حقطلب بود، به یاد او که ششم دی ماه ۸۸ از خانه رفت و هرگز برنگشت، به یاد او که مشت گره شدهاش قرار است بنیاد ظلم را در هم شکند.
مصطفای عزیزم امروز پانزدهمین سالیست که از خانه رفتی و در جواب خواستهی پدرت که خانه ماندن و مراقبت از جانت بود گفته بودی « حالا وقتش است که برویم » و من حالا بعد از پانزده سال میفهمم این جمله چه معنی بزرگی داشته، حالا که همه منتظر یک اتفاق بزرگیم و هیچ چیز برایمان دور از ذهن و دست نیافتنی نیست، حالا که آن رویای بزرگ مانند خورشیدی در آسمان وطن میدرخشد، عزیز دل مادر حالا دیگر روزهای خوب خواهند آمد و نذر من برای آمدن آن روزهای خوب کاشتن زیباترین درخت جهان کنار مزارت است و ترمیم مزار شکستهات که تا روزی که بساط ظلم در هم نشکسته باشد قرار است بماند تا آیینهی ظلم ظالمان باشد، پسر شجاع من کمی دیگر صبر کن که خون به ناحق ریختهات شاید کمی دیر، اما سختترین ستونهای ظلم را هم به لرزه دراورده.»
#مصطفی_کریم_بیگی #شهناز_اکملی #عاشورای۸۸ #علیه_فراموشی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خانواده مصطفی و تعدادی از فعالان مدنی، بر سر مزار او گرد هم آمدند و یادش را گرامی داشتند.
شهناز اکملی، مادر دادخواه مصطفی، ضمن انتشار این تصاویر نوشت:
«به یاد پسرم مصطفی که دلیر و شجاع و حقطلب بود، به یاد او که ششم دی ماه ۸۸ از خانه رفت و هرگز برنگشت، به یاد او که مشت گره شدهاش قرار است بنیاد ظلم را در هم شکند.
مصطفای عزیزم امروز پانزدهمین سالیست که از خانه رفتی و در جواب خواستهی پدرت که خانه ماندن و مراقبت از جانت بود گفته بودی « حالا وقتش است که برویم » و من حالا بعد از پانزده سال میفهمم این جمله چه معنی بزرگی داشته، حالا که همه منتظر یک اتفاق بزرگیم و هیچ چیز برایمان دور از ذهن و دست نیافتنی نیست، حالا که آن رویای بزرگ مانند خورشیدی در آسمان وطن میدرخشد، عزیز دل مادر حالا دیگر روزهای خوب خواهند آمد و نذر من برای آمدن آن روزهای خوب کاشتن زیباترین درخت جهان کنار مزارت است و ترمیم مزار شکستهات که تا روزی که بساط ظلم در هم نشکسته باشد قرار است بماند تا آیینهی ظلم ظالمان باشد، پسر شجاع من کمی دیگر صبر کن که خون به ناحق ریختهات شاید کمی دیر، اما سختترین ستونهای ظلم را هم به لرزه دراورده.»
#مصطفی_کریم_بیگی #شهناز_اکملی #عاشورای۸۸ #علیه_فراموشی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادران داغدار
«یکی از مادرا صدام کرد گفت، اینجوری که دستامون توی همدیگهس از ما عکس بنداز، بذار بدونن دستای ما از هم جدا نمیشه.» از توییت مریم کریمبیگی، خواهر مصطفی کریمبیگی.
از چپ به راست: بتول حسینی (مادر بهنام محجوبی)، شهناز اکملی (مادر مصطفی کریمبیگی) و ناهید شیرپیشه (مادر پویا بختیاری)
طرح از رضا عقیلی
امروز سالگرد قتل حکومتی بهنام محجوبی است و این تصویر یادآور همدلی مادران دادخواه در بیمارستان لقمان است که همراه مادر بهنام بودند ...
به نظر شماچگونه میتوان از مادران دادخواه و خانواده کشتهشدگان حمایت کرد؟
#کارتون #مادران_داغدار #مادران_دادخواه #مادران_آبان #دادخواهی #بهنام_محجوبی #شهناز_اکملی #ناهید_شیربیشه #بتول_حسینی #آبان۹۸ #عاشورای۸۸ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«یکی از مادرا صدام کرد گفت، اینجوری که دستامون توی همدیگهس از ما عکس بنداز، بذار بدونن دستای ما از هم جدا نمیشه.» از توییت مریم کریمبیگی، خواهر مصطفی کریمبیگی.
از چپ به راست: بتول حسینی (مادر بهنام محجوبی)، شهناز اکملی (مادر مصطفی کریمبیگی) و ناهید شیرپیشه (مادر پویا بختیاری)
طرح از رضا عقیلی
امروز سالگرد قتل حکومتی بهنام محجوبی است و این تصویر یادآور همدلی مادران دادخواه در بیمارستان لقمان است که همراه مادر بهنام بودند ...
به نظر شماچگونه میتوان از مادران دادخواه و خانواده کشتهشدگان حمایت کرد؟
#کارتون #مادران_داغدار #مادران_دادخواه #مادران_آبان #دادخواهی #بهنام_محجوبی #شهناز_اکملی #ناهید_شیربیشه #بتول_حسینی #آبان۹۸ #عاشورای۸۸ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech