This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراضها به او شلیک شود، با گلوله ساچمهای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس میداد، مدتی در داروخانه کار میکرد، مدتی هم کافهای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافهاش را تعطیل کند. خیلی به کافهداری علاقه داشت و دوست داشت کافهداری محبوب و معروف شود.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک میکند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراضها و کشتار مردم بیتفاوت نبود و مرتب در اعتراضها شرکت میکرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
یک فرد نزدیک به خانواده او به بیبیسی گفت: «آن شب آرمان در اعتراضها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمهاش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان میرسید زنده میماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمهاش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با اینحال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز دستگاه را خاموش کردند.»
به گفته این منبع آگاه، آرمان به حیوانات هم علاقه زیادی داشت. عاشق حیوانات بود خصوصا سگ و گربه. چند تا گربه داشت که برای هرکدامشان یک اسم انتخاب کرده بود. هر ماه برای سگها و گربهها غذا میخرید. اگرگربهای میدید که مریض است تا او را درمان نمیکرد خیالش راحت نمیشد.
آرمان عمادی سه برادر داشت. رابطه او با خانواده بسیار نزدیک بود. با مادرش خیلی دوست بود و به او کمک میکرد. منبع نزدیک به خانواده میگوید:« خانواده خوشحالی بودند. با رفتن آرمان زندگی آنها نابود شد. رفتن آرمان یک طرف، آزار و اذیت خانوادهاش توسط حکومت هم آنها را نابود کرده.
#آرمان_عمادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس میداد، مدتی در داروخانه کار میکرد، مدتی هم کافهای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافهاش را تعطیل کند. خیلی به کافهداری علاقه داشت و دوست داشت کافهداری محبوب و معروف شود.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک میکند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراضها و کشتار مردم بیتفاوت نبود و مرتب در اعتراضها شرکت میکرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
یک فرد نزدیک به خانواده او به بیبیسی گفت: «آن شب آرمان در اعتراضها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمهاش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان میرسید زنده میماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمهاش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با اینحال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز دستگاه را خاموش کردند.»
به گفته این منبع آگاه، آرمان به حیوانات هم علاقه زیادی داشت. عاشق حیوانات بود خصوصا سگ و گربه. چند تا گربه داشت که برای هرکدامشان یک اسم انتخاب کرده بود. هر ماه برای سگها و گربهها غذا میخرید. اگرگربهای میدید که مریض است تا او را درمان نمیکرد خیالش راحت نمیشد.
آرمان عمادی سه برادر داشت. رابطه او با خانواده بسیار نزدیک بود. با مادرش خیلی دوست بود و به او کمک میکرد. منبع نزدیک به خانواده میگوید:« خانواده خوشحالی بودند. با رفتن آرمان زندگی آنها نابود شد. رفتن آرمان یک طرف، آزار و اذیت خانوادهاش توسط حکومت هم آنها را نابود کرده.
#آرمان_عمادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«ما آتش زیر خاکستر نه، ما باروت زیر خاکستریم»
دانیال مقدم و وفا احمدپور، دو هنرمند مردمی به مرودشت رفتند و بر سر مزار آرمان عمادی، از جانباختگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ حاضر شدند و این ویدیو را با هم منتشر کردند.
#آرمان_عمادی #وفا_احمدپور #دانیال_مقدم #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دانیال مقدم و وفا احمدپور، دو هنرمند مردمی به مرودشت رفتند و بر سر مزار آرمان عمادی، از جانباختگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ حاضر شدند و این ویدیو را با هم منتشر کردند.
#آرمان_عمادی #وفا_احمدپور #دانیال_مقدم #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قهرمانان آبان ۹۸ را هرگز فراموش نمیکنیم.
آرمان امانی
۲۰ ساله، زاده مسجدسلیمان
۲۶ آبان به ضرب گلوله نیروهای امنیتی در یزدانشهر اصفهان جان باخت.
خواهر آرمان امانی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«ما آدمها استاد حرف زدنیم؛
دوستش نداشته باش،
دلتنگش نباش،
اینقدر در برابرش ضعیف نباش…
به عکسش آنجور نگاه نکن،
جای خالیش را پر کن…
به عمل کردن خودمان که می رسد؛
با دلتنگی و بغض به عکسش زل میزنیم و تند
تند زیر لب حروفی شبیه حروف دوستت دارم
میچینیم کنار هم…
از جای خالی ای که پر نشده و نمیشود با یک
عکس سه در چهار که زل زده توی چشمهایمان حرف میزنیم
و قول میدهیم اینبار حرف، حرفِ همان آدم توی عکس باشد،
به شرطی که راه رفته را برگردد…
به شرطی که یک روز دیگر طعم دنیای بی عطر تنش و هرم
نفس هایش را به ما نچشاند…
ما آدمها اصولا خوب حرف میزنیم
ولی پای عملمان بدجور می لنگد...😭😭😭😭😭😭»
beyad_dadash_shahid_armanamani
#آرمان_امانی #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آرمان امانی
۲۰ ساله، زاده مسجدسلیمان
۲۶ آبان به ضرب گلوله نیروهای امنیتی در یزدانشهر اصفهان جان باخت.
خواهر آرمان امانی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«ما آدمها استاد حرف زدنیم؛
دوستش نداشته باش،
دلتنگش نباش،
اینقدر در برابرش ضعیف نباش…
به عکسش آنجور نگاه نکن،
جای خالیش را پر کن…
به عمل کردن خودمان که می رسد؛
با دلتنگی و بغض به عکسش زل میزنیم و تند
تند زیر لب حروفی شبیه حروف دوستت دارم
میچینیم کنار هم…
از جای خالی ای که پر نشده و نمیشود با یک
عکس سه در چهار که زل زده توی چشمهایمان حرف میزنیم
و قول میدهیم اینبار حرف، حرفِ همان آدم توی عکس باشد،
به شرطی که راه رفته را برگردد…
به شرطی که یک روز دیگر طعم دنیای بی عطر تنش و هرم
نفس هایش را به ما نچشاند…
ما آدمها اصولا خوب حرف میزنیم
ولی پای عملمان بدجور می لنگد...😭😭😭😭😭😭»
beyad_dadash_shahid_armanamani
#آرمان_امانی #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر جاویدنام آرمان عمادی در اینستاگرام نوشت که:
«دومین سالگرد جانباختن آرمان عمادی تاریخ پنج شنبه ۱۴۰۳/۸/۲۴ مکان استان فارس مرودشت آرامستان روستای عماد آباد برگزار میشود.
او نوشت: «دو سال از آن روز تلخ و پر از دلتنگی میگذرد، روزی که آرمان عزیز دلمان در راه آزادی عدالت و زندگی جان خود را فدای آرمانهای والا کرد. آرمان کسی که قلبش با عشق و امید میتپید در جریان اعتراضات ،زن ،زندگی، آزادی به جاودانگی پیوست اما یاد و خاطره اش همیشه در قلبمان زنده خواهد بود.»
او همچنین نوشت:
«آرمان عزیزم تو شعله آزادی را در دلهای ما روشن کردی،شجاعانه ایستادی تا نسلهای بعد طعم رهایی را بچشند، هر قدمی که برای وطن برداشتی راهی بود به سوی آیندهای که در آن همه آزادانه نفس بکشند.»
«آرمان عزیزم صدای تو، صدای یک نسل بود،دنسلی که آزادی را نه در واژهها، بلکه در قلب و جانش معنا کرد، تو در گذر تاریخ این سرزمین حک شدی، برای روزهایی که امید و آزادی نه رؤیا بلکه واقعیت باشد،تو همواره با ما هستی در هر گام و هر تپش قلبمان برای وطن
از شما عزیزی که با این کلیپ و موزیک خواننده مورد علاقه آرمان،یاد آرمان را زنده نگه داشتید بی نهایت سپاسگزارم،قدردان محبت و همراهی شما هستم.»
جاویدنام آرمان عمادی از جانباختگان خیزش انقلابی است که ۲۴ آبان ماه توسط عوامل جمهوری اسلامی کشته شد.
او را در عمادآباد مرودشت فارس به خاک سپردهاند.
#آرمان_عمادی #آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«دومین سالگرد جانباختن آرمان عمادی تاریخ پنج شنبه ۱۴۰۳/۸/۲۴ مکان استان فارس مرودشت آرامستان روستای عماد آباد برگزار میشود.
او نوشت: «دو سال از آن روز تلخ و پر از دلتنگی میگذرد، روزی که آرمان عزیز دلمان در راه آزادی عدالت و زندگی جان خود را فدای آرمانهای والا کرد. آرمان کسی که قلبش با عشق و امید میتپید در جریان اعتراضات ،زن ،زندگی، آزادی به جاودانگی پیوست اما یاد و خاطره اش همیشه در قلبمان زنده خواهد بود.»
او همچنین نوشت:
«آرمان عزیزم تو شعله آزادی را در دلهای ما روشن کردی،شجاعانه ایستادی تا نسلهای بعد طعم رهایی را بچشند، هر قدمی که برای وطن برداشتی راهی بود به سوی آیندهای که در آن همه آزادانه نفس بکشند.»
«آرمان عزیزم صدای تو، صدای یک نسل بود،دنسلی که آزادی را نه در واژهها، بلکه در قلب و جانش معنا کرد، تو در گذر تاریخ این سرزمین حک شدی، برای روزهایی که امید و آزادی نه رؤیا بلکه واقعیت باشد،تو همواره با ما هستی در هر گام و هر تپش قلبمان برای وطن
از شما عزیزی که با این کلیپ و موزیک خواننده مورد علاقه آرمان،یاد آرمان را زنده نگه داشتید بی نهایت سپاسگزارم،قدردان محبت و همراهی شما هستم.»
جاویدنام آرمان عمادی از جانباختگان خیزش انقلابی است که ۲۴ آبان ماه توسط عوامل جمهوری اسلامی کشته شد.
او را در عمادآباد مرودشت فارس به خاک سپردهاند.
#آرمان_عمادی #آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جوانی که در این ویدیو رقصیدنش را میبینید، جاویدنام آرمان عمادی است که دل مادرش را میبرد. اگر نیروهای حکومتی او را روز ۲۸ آبان ۱۴۰۱ به قتل نرسانده بودند، باز میرقصید و مادرش قربان صدقهاش میرفت. اگر فرقهای آدمکش بر کشور حاکم نیود، اگر حکومتی نرمال در ایران برقرار بود، شاد بودیم و زندگی را جشن میگرفتیم.
«بیستوهشت آبان ۱۴۰۱، روزی که آرمان برای همیشه پر کشید.آبان، ماه خون و مقاومت، تو شاهد پرواز آرمان بودی، و ما شاهد سقوط ستمگران خواهیم بود»
#آرمان_عمادی
#ابان_خونین
#آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«بیستوهشت آبان ۱۴۰۱، روزی که آرمان برای همیشه پر کشید.آبان، ماه خون و مقاومت، تو شاهد پرواز آرمان بودی، و ما شاهد سقوط ستمگران خواهیم بود»
#آرمان_عمادی
#ابان_خونین
#آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مراسم دومین سالگرد جانباختن جاویدنام آرمان عمادی، بر سر مزارش با حضور جمع کثیری از مردم برگزار شد
آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراضها به او شلیک شود، با گلوله ساچمهای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس میداد، مدتی در داروخانه کار میکرد، مدتی هم کافهای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافهاش را تعطیل کند. خیلی به کافهداری علاقه داشت و دوست داشت کافهداری محبوب و معروف شود.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک میکند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراضها و کشتار مردم بیتفاوت نبود و مرتب در اعتراضها شرکت میکرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
یک فرد نزدیک به خانواده او به بیبیسی گفت: «آن شب آرمان در اعتراضها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمهاش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان میرسید زنده میماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمهاش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با اینحال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز دستگاه را خاموش کردند.»
به گفته این منبع آگاه، آرمان به حیوانات هم علاقه زیادی داشت. عاشق حیوانات بود خصوصا سگ و گربه. چند تا گربه داشت که برای هرکدامشان یک اسم انتخاب کرده بود. هر ماه برای سگها و گربهها غذا میخرید. اگرگربهای میدید که مریض است تا او را درمان نمیکرد خیالش راحت نمیشد.
آرمان عمادی سه برادر داشت. رابطه او با خانواده بسیار نزدیک بود. با مادرش خیلی دوست بود و به او کمک میکرد. منبع نزدیک به خانواده میگوید:« خانواده خوشحالی بودند. با رفتن آرمان زندگی آنها نابود شد. رفتن آرمان یک طرف، آزار و اذیت خانوادهاش توسط حکومت هم آنها را نابود کرده.
#آرمان_عمادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراضها به او شلیک شود، با گلوله ساچمهای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس میداد، مدتی در داروخانه کار میکرد، مدتی هم کافهای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافهاش را تعطیل کند. خیلی به کافهداری علاقه داشت و دوست داشت کافهداری محبوب و معروف شود.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک میکند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراضها و کشتار مردم بیتفاوت نبود و مرتب در اعتراضها شرکت میکرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
یک فرد نزدیک به خانواده او به بیبیسی گفت: «آن شب آرمان در اعتراضها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمهاش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان میرسید زنده میماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمهاش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با اینحال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز دستگاه را خاموش کردند.»
به گفته این منبع آگاه، آرمان به حیوانات هم علاقه زیادی داشت. عاشق حیوانات بود خصوصا سگ و گربه. چند تا گربه داشت که برای هرکدامشان یک اسم انتخاب کرده بود. هر ماه برای سگها و گربهها غذا میخرید. اگرگربهای میدید که مریض است تا او را درمان نمیکرد خیالش راحت نمیشد.
آرمان عمادی سه برادر داشت. رابطه او با خانواده بسیار نزدیک بود. با مادرش خیلی دوست بود و به او کمک میکرد. منبع نزدیک به خانواده میگوید:« خانواده خوشحالی بودند. با رفتن آرمان زندگی آنها نابود شد. رفتن آرمان یک طرف، آزار و اذیت خانوادهاش توسط حکومت هم آنها را نابود کرده.
#آرمان_عمادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراسم سالگرد جاویدنام محمد پورپیرعلی، از جانباختگان آبان ۹۸ بر سر مزارش برگزار شد
مادرش نوشت:
«دردنیای من .بعد رفتنت پنج سال است که عقربه ها ازنبودت یخ زدهاند عزیزاسمانیم ...دلم برات تنگ شده»
من #محمد_پورپیرعلی هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۸. فقط ۱۹ سالم بود، متولد ۸ مرداد ماه ۱۳۷۹. فرزند لطفعلی، تک پسر و اهل و ساکن یزدانشهر نجف آباد در استان اصفهان بودم. خانوادم وضعیت مالی خوبی نداشتن، وقتی دیپلم گرفتم نمیتونستم هزینه ثبت نام و مخارج دانشگاه رو تامین کنم به همین علت شروع کردم به عنوان شاگرد توی یه مغازه مکانیکی کار کردم تا کمک خرج خانواده هم باشم. از اینکه کار پیدا کرده بودم خیلی خوشحال بودم. اصولا پسری آروم و متین بودم و صدامو بلند نمیکردم.
با شروع اعتراضات سراسری به افزایش ناگهانی سیصد درصدی قیمت بنزین تو آبان ماه ۱۳۹۸، مردم اصفهان و شهرستانهای اطراف از جمله یزدانشهر هم به قیام مردمی پیوستن. من و دوست صمیمیم #آرمان_امانی هم بیتفاوت نبودیم و شب ۲۶ آبان بود که برای خرید داروی پدر آرمان تو یزدانشهر و پیوستن به تجمع رفتیم بیرون. توی مسیر دیدیم خیابونا شلوغه، مامورای سرکوبگر بیرحمانه عین میدون جنگ به سمت مردم بی دفاع شلیک میکردن. ناگهان توی شلوغی یکی از مزدورا منو هدف قرار داد و به سمتم تیراندازی کرد، یه گلوله جنگی به گردنم و یکی به شکمم برخورد کرد و غرق در خون افتادم کف خیابون و مظلومانه جون دادم….همون موقع آرمان صحنه گلوله خوردن منو دید و هراسان دوید به طرفم برای کمک که ناگهان اونو هم هدف قرار دادن و به سمتش شلیک کردن، یه گلوله جنگی به کمرش اصابت کرد و وقتی سعی کرد فرار کنه یه گلوله هم به سرش شلیک کردن، آرمان هم افتاد کف خیابون و با مغزی متلاشی شده جان باخت…
پیکر بیجون من در تیران نجف آباد، گلستان شهدای روستای آبپونه مظلومانه به خاک سپرده شد…
بعد از کشته شدنم یه روز که مادرم با چند تا از مادرای دادخواه دیگه سر مزارم نشسته بود گفت: «من یکی از مادرای شهدای آبان ۹۸ هستم، به این حکومت ظالم و ظلم رای نمیدم، نه میبخشم نه فراموش میکنم، به چه گناهی بچه منو پر پر کردن؟ رأی ما فقط سرنگونی».
مادر داغدارم همیشه میگفت: «من محمد رو با بدبختی بزرگ کردم، اون پسری بود که نه بچگی کرد نه بزرگی…»
روایت از صفحه خانم لعبت
#آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
مادرش نوشت:
«دردنیای من .بعد رفتنت پنج سال است که عقربه ها ازنبودت یخ زدهاند عزیزاسمانیم ...دلم برات تنگ شده»
من #محمد_پورپیرعلی هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۸. فقط ۱۹ سالم بود، متولد ۸ مرداد ماه ۱۳۷۹. فرزند لطفعلی، تک پسر و اهل و ساکن یزدانشهر نجف آباد در استان اصفهان بودم. خانوادم وضعیت مالی خوبی نداشتن، وقتی دیپلم گرفتم نمیتونستم هزینه ثبت نام و مخارج دانشگاه رو تامین کنم به همین علت شروع کردم به عنوان شاگرد توی یه مغازه مکانیکی کار کردم تا کمک خرج خانواده هم باشم. از اینکه کار پیدا کرده بودم خیلی خوشحال بودم. اصولا پسری آروم و متین بودم و صدامو بلند نمیکردم.
با شروع اعتراضات سراسری به افزایش ناگهانی سیصد درصدی قیمت بنزین تو آبان ماه ۱۳۹۸، مردم اصفهان و شهرستانهای اطراف از جمله یزدانشهر هم به قیام مردمی پیوستن. من و دوست صمیمیم #آرمان_امانی هم بیتفاوت نبودیم و شب ۲۶ آبان بود که برای خرید داروی پدر آرمان تو یزدانشهر و پیوستن به تجمع رفتیم بیرون. توی مسیر دیدیم خیابونا شلوغه، مامورای سرکوبگر بیرحمانه عین میدون جنگ به سمت مردم بی دفاع شلیک میکردن. ناگهان توی شلوغی یکی از مزدورا منو هدف قرار داد و به سمتم تیراندازی کرد، یه گلوله جنگی به گردنم و یکی به شکمم برخورد کرد و غرق در خون افتادم کف خیابون و مظلومانه جون دادم….همون موقع آرمان صحنه گلوله خوردن منو دید و هراسان دوید به طرفم برای کمک که ناگهان اونو هم هدف قرار دادن و به سمتش شلیک کردن، یه گلوله جنگی به کمرش اصابت کرد و وقتی سعی کرد فرار کنه یه گلوله هم به سرش شلیک کردن، آرمان هم افتاد کف خیابون و با مغزی متلاشی شده جان باخت…
پیکر بیجون من در تیران نجف آباد، گلستان شهدای روستای آبپونه مظلومانه به خاک سپرده شد…
بعد از کشته شدنم یه روز که مادرم با چند تا از مادرای دادخواه دیگه سر مزارم نشسته بود گفت: «من یکی از مادرای شهدای آبان ۹۸ هستم، به این حکومت ظالم و ظلم رای نمیدم، نه میبخشم نه فراموش میکنم، به چه گناهی بچه منو پر پر کردن؟ رأی ما فقط سرنگونی».
مادر داغدارم همیشه میگفت: «من محمد رو با بدبختی بزرگ کردم، اون پسری بود که نه بچگی کرد نه بزرگی…»
روایت از صفحه خانم لعبت
#آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آرمان شادیوند، خواننده، آهنگساز و فعال محیط زیست, روز چهارم آذر ماه ۱۴۰۳ بازداشت شد
طبق گزارش دریافتی، آرمان شادیوند، آهنگساز، نویسنده، فعال محیطزیست و کشاورز ۳۳ ساله، یکی از فعالان مدنی مدنی و زیستمحیطی ایران است که به دلیل فعالیتهایش بارها مورد آزار و اذیت و سرکوب حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفته است. او که سالها در خط مقدم حفاظت از طبیعت زاگرس بوده، هر تابستان با تشکیل گروههایی به مهار آتشسوزیهای گسترده در این منطقه میپرداخت. آرمان که چندی پیش احضاریهای برای مراجعه به دادسرایشهرستان درهشهر استان ایلام و دفاع بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» دریافت کرده بود، تا زمان سبز شدن علفهای زاگرس صبر کرد و پس از آن و با تاخیرخود را به دادسرا معرفی کرد و بازداشت شد.
یکی از دوستان آرمان میگوید:
«آرمان که در شهرستان درهشهر استان ایلام زندگی میکند، تحصیلات دبیرستانی خود را در سال سوم ناتمام گذاشت اما به صورت خودآموخته در حوزههایی چون کامپیوتر و صوت و سایکو آکوستیک فعالیت داشت. او نویسنده هشت کتاب است که تمامی آنها ممنوعچاپ هستند. یکی از این کتابها را در سال ۱۳۹۶ یا ۱۳۹۷ و در دوران حبس خود نوشت. او بارها به دلیل فعالیتهای مدنی و زیستمحیطیاش بازداشت شده و تحت فشارهای مختلف قرار گرفته است.
از جمله پروندههای او، شکایت یک سازمان وابسته به سپاه بود که سعی داشت پروژه بزرگ درختکاری آرمان را مصادره کند. در جریان این اختلاف، آرمان به دلیل مقاومت و درگیری زخمی شد و علیه او شکایتی به جرم ضرب و جرح عمدی و تهدید مطرح شد. در ادامه، بارها تهدید به مرگ شد و حتی به سمت خودروی شخصیاش و منزلش تیراندازی شد؛ مواردی که هیچگاه از سوی نهادهای قضایی پیگیری نشد. آثار گلولهها همچنان بر ماشین آرمان باقی مانده و مدارک تصویری آن موجود است.»
#آرمان_شادی_وند #دره_شهر #ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، آرمان شادیوند، آهنگساز، نویسنده، فعال محیطزیست و کشاورز ۳۳ ساله، یکی از فعالان مدنی مدنی و زیستمحیطی ایران است که به دلیل فعالیتهایش بارها مورد آزار و اذیت و سرکوب حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفته است. او که سالها در خط مقدم حفاظت از طبیعت زاگرس بوده، هر تابستان با تشکیل گروههایی به مهار آتشسوزیهای گسترده در این منطقه میپرداخت. آرمان که چندی پیش احضاریهای برای مراجعه به دادسرایشهرستان درهشهر استان ایلام و دفاع بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» دریافت کرده بود، تا زمان سبز شدن علفهای زاگرس صبر کرد و پس از آن و با تاخیرخود را به دادسرا معرفی کرد و بازداشت شد.
یکی از دوستان آرمان میگوید:
«آرمان که در شهرستان درهشهر استان ایلام زندگی میکند، تحصیلات دبیرستانی خود را در سال سوم ناتمام گذاشت اما به صورت خودآموخته در حوزههایی چون کامپیوتر و صوت و سایکو آکوستیک فعالیت داشت. او نویسنده هشت کتاب است که تمامی آنها ممنوعچاپ هستند. یکی از این کتابها را در سال ۱۳۹۶ یا ۱۳۹۷ و در دوران حبس خود نوشت. او بارها به دلیل فعالیتهای مدنی و زیستمحیطیاش بازداشت شده و تحت فشارهای مختلف قرار گرفته است.
از جمله پروندههای او، شکایت یک سازمان وابسته به سپاه بود که سعی داشت پروژه بزرگ درختکاری آرمان را مصادره کند. در جریان این اختلاف، آرمان به دلیل مقاومت و درگیری زخمی شد و علیه او شکایتی به جرم ضرب و جرح عمدی و تهدید مطرح شد. در ادامه، بارها تهدید به مرگ شد و حتی به سمت خودروی شخصیاش و منزلش تیراندازی شد؛ مواردی که هیچگاه از سوی نهادهای قضایی پیگیری نشد. آثار گلولهها همچنان بر ماشین آرمان باقی مانده و مدارک تصویری آن موجود است.»
#آرمان_شادی_وند #دره_شهر #ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آرمان شادیوند، خواننده، آهنگساز و فعال محیط زیست, که روز چهارم آذر ماه ۱۴۰۳ با اتهام اولیه تبلیغ علیه نظام بازداشت شده بود، موقتا با وثیقه آزاد شد
طبق گزارش دریافتی، آرمان شادیوند، آهنگساز، نویسنده، فعال محیطزیست و کشاورز ۳۳ ساله، یکی از فعالان مدنی مدنی و زیستمحیطی ایران که روز چهارم آذر ماه بازداشت شده بود، با قرار وثیقه آزاد شد اما به موارد اتهامی او مواردی افزوده شده است.
یک منبع مطلع گفته است که موارد زیر را به عنوان اتهام به آقای شادیوندی اعلام کردهاند:
«توهین به مقامات بلند پایهی نظام جمهوری اسلامی مخصوصا آیتالله خامنهای»
«توهین به دبیر کل حزبالله لبنان حسن نصرالله»
«اهانت به رئیس جمهور شهید»
«تشویق به اغتشاشات»
یکی از دوستان آرمان میگوید:
«آرمان که در شهرستان درهشهر استان ایلام زندگی میکند، تحصیلات دبیرستانی خود را در سال سوم ناتمام گذاشت اما به صورت خودآموخته در حوزههایی چون کامپیوتر و صوت و سایکو آکوستیک فعالیت داشت. او نویسنده هشت کتاب است که تمامی آنها ممنوعچاپ هستند. یکی از این کتابها را در سال ۱۳۹۶ یا ۱۳۹۷ و در دوران حبس خود نوشت. او بارها به دلیل فعالیتهای مدنی و زیستمحیطیاش بازداشت شده و تحت فشارهای مختلف قرار گرفته است.
ـ لازم به ذکر است در هیچ جای قوانین جمهوری اسلامی توهین به دبیرکل یک گروه یا رئیسجمهور سابق، مصداق جرم نیست.
#آرمان_شادی_وندی #دره_شهر #ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، آرمان شادیوند، آهنگساز، نویسنده، فعال محیطزیست و کشاورز ۳۳ ساله، یکی از فعالان مدنی مدنی و زیستمحیطی ایران که روز چهارم آذر ماه بازداشت شده بود، با قرار وثیقه آزاد شد اما به موارد اتهامی او مواردی افزوده شده است.
یک منبع مطلع گفته است که موارد زیر را به عنوان اتهام به آقای شادیوندی اعلام کردهاند:
«توهین به مقامات بلند پایهی نظام جمهوری اسلامی مخصوصا آیتالله خامنهای»
«توهین به دبیر کل حزبالله لبنان حسن نصرالله»
«اهانت به رئیس جمهور شهید»
«تشویق به اغتشاشات»
یکی از دوستان آرمان میگوید:
«آرمان که در شهرستان درهشهر استان ایلام زندگی میکند، تحصیلات دبیرستانی خود را در سال سوم ناتمام گذاشت اما به صورت خودآموخته در حوزههایی چون کامپیوتر و صوت و سایکو آکوستیک فعالیت داشت. او نویسنده هشت کتاب است که تمامی آنها ممنوعچاپ هستند. یکی از این کتابها را در سال ۱۳۹۶ یا ۱۳۹۷ و در دوران حبس خود نوشت. او بارها به دلیل فعالیتهای مدنی و زیستمحیطیاش بازداشت شده و تحت فشارهای مختلف قرار گرفته است.
ـ لازم به ذکر است در هیچ جای قوانین جمهوری اسلامی توهین به دبیرکل یک گروه یا رئیسجمهور سابق، مصداق جرم نیست.
#آرمان_شادی_وندی #دره_شهر #ایلام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر جاویدنام آرمان عمادی در شب یلدا در کنار مزار فرزندش میگوید:
«طولانیترین شب سال شبی بود که من آرمانمو از دست دادم و اون شب اصلأ صبح نمیشد...»
او همچنین خطاب به فرزندش نوشت:
«آرمان جان، جای خالی تو امشب بیشتر از همیشه حس میشود، اما خاطراتت مثل این شمعهای روشن، گرمای شبهای تاریکمان است.امشب، به یاد تو که ستارهی روشن آسمانمان بودی، کنار خاطراتت بهسر میبریم. روحت در آرامش باشد عزیز جاودانه ما، که عشق و یاد تو در قلبمان همیشگی است. عشق ابدی ما🤍🕊️❤️»
آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراضها به او شلیک شود، با گلوله ساچمهای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس میداد، مدتی در داروخانه کار میکرد، مدتی هم کافهای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافهاش را تعطیل کند. خیلی به کافهداری علاقه داشت و دوست داشت کافهداری محبوب و معروف شود.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک میکند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراضها و کشتار مردم بیتفاوت نبود و مرتب در اعتراضها شرکت میکرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
#آرمان_عمادی
#یلدای_۱۴۰۳
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#شب_یلدا #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«طولانیترین شب سال شبی بود که من آرمانمو از دست دادم و اون شب اصلأ صبح نمیشد...»
او همچنین خطاب به فرزندش نوشت:
«آرمان جان، جای خالی تو امشب بیشتر از همیشه حس میشود، اما خاطراتت مثل این شمعهای روشن، گرمای شبهای تاریکمان است.امشب، به یاد تو که ستارهی روشن آسمانمان بودی، کنار خاطراتت بهسر میبریم. روحت در آرامش باشد عزیز جاودانه ما، که عشق و یاد تو در قلبمان همیشگی است. عشق ابدی ما🤍🕊️❤️»
آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراضها به او شلیک شود، با گلوله ساچمهای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس میداد، مدتی در داروخانه کار میکرد، مدتی هم کافهای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافهاش را تعطیل کند. خیلی به کافهداری علاقه داشت و دوست داشت کافهداری محبوب و معروف شود.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک میکند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراضها و کشتار مردم بیتفاوت نبود و مرتب در اعتراضها شرکت میکرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
#آرمان_عمادی
#یلدای_۱۴۰۳
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#شب_یلدا #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صدور کیفرخواست با دو اتهام انتسابی علیه آرمان شادیوند، هنرمند و فعال محیط زیست ساکن ایلام
بر اساس گزارش دریافتی، دادسرای شهرستان درهشهر در استان ایلام، علیه آرمان شادیوند، هنرمند و فعال محیط زیست، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به مقامات و مامورین» کیفرخواست صادر کرده است.
بخش کیفری این پرونده که شامل اتهام توهین به مقامات و مامورین است به شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو شهرستان درهشهر ارجاع شده و در تاریخ ۱۱ دی ماه اولین جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار خواهد شد.
دیگر اتهام منتسب به آرمان شادیوند «تبلیغ علیه نظام» در دادگاه انقلاب مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.
این هنرمند و فعال محیط زیست پیشتر در آذرماه سال جاری، ۱۴۰۳، با استناد به همین اتهامات بازداشت و پس از مدت کوتاهی با قرار وثیقه آزاد شده بود.
صدای زندانیان باشیم
#آرمان_شادی_وندی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
بر اساس گزارش دریافتی، دادسرای شهرستان درهشهر در استان ایلام، علیه آرمان شادیوند، هنرمند و فعال محیط زیست، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به مقامات و مامورین» کیفرخواست صادر کرده است.
بخش کیفری این پرونده که شامل اتهام توهین به مقامات و مامورین است به شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو شهرستان درهشهر ارجاع شده و در تاریخ ۱۱ دی ماه اولین جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار خواهد شد.
دیگر اتهام منتسب به آرمان شادیوند «تبلیغ علیه نظام» در دادگاه انقلاب مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.
این هنرمند و فعال محیط زیست پیشتر در آذرماه سال جاری، ۱۴۰۳، با استناد به همین اتهامات بازداشت و پس از مدت کوتاهی با قرار وثیقه آزاد شده بود.
صدای زندانیان باشیم
#آرمان_شادی_وندی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
سنگ مزار جاویدنام آرمان عمادی را شکستند. در ابن ارتباط مادر آرمان در استوری صفحه اینستاگرامش نوشت:
«خاک بر سرتان که حتی از چشمهای معصوم آرمان هم شرم نکردید سنگ مزار او را شکستید اما مگر میتوانید یاد و نامش را از دل ما پاک کنید؟ مگر میتوانید صداقت آن نگاه بیگناه را به خاک بکشید؟
کسی که جانش را برای حق داد امروز بیشتر از همیشه زنده است و شما با تمام این کینهتوزیها تنها ذرهای بر حقارت خود افزودید.
نه وجدان دارید نه شرافت و نه حتی اندکی انسانیت اگر جرأت داشتید به آن نگاه معصوم و آن قلب پاک چشم میدوختید و میفهمیدید که جای شما همان در زباله دانی تاریخ است.
شرم کنید اگر هنوز چیزی به نام وجدان در وجودتان مانده باشد
حالا که این قدر از اسم آرمان وحشت دارید بدانید که من با صدایی رساتر از همیشه نامش را فریاد خواهم زد آرمان زنده است؛ در دلهای ما در فریاد آزادی و در مسیری که هرگز از آن دست نخواهیم کشید شما در کینه و ترس خود میمیرید اما آرمان تا ابد زنده خواهد ماند.»
@.emadi
ـ چندی پیش هم سنگ مزار حمیدرضا روحی را شکسته بودند و پیشتر هم سنگ مزار یلدا آقافضلی و دانیال پابندی و چندین نفر دیگر از جانباختگان راه آزادی را شکستند یا نوشتههای روی سنگ مزار را مخدوش کردند. اما با این عزیزان را که نمیتوانند از قلب ایرانیان پاک کنند.
آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراضها به او شلیک شود، با گلوله ساچمهای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس میداد، مدتی در داروخانه کار میکرد، مدتی هم کافهای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافهاش را تعطیل کند. خیلی به کافهداری علاقه داشت و دوست داشت کافهداری محبوب و معروف شود.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک میکند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراضها و کشتار مردم بیتفاوت نبود و مرتب در اعتراضها شرکت میکرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
#آرمان_عمادی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«خاک بر سرتان که حتی از چشمهای معصوم آرمان هم شرم نکردید سنگ مزار او را شکستید اما مگر میتوانید یاد و نامش را از دل ما پاک کنید؟ مگر میتوانید صداقت آن نگاه بیگناه را به خاک بکشید؟
کسی که جانش را برای حق داد امروز بیشتر از همیشه زنده است و شما با تمام این کینهتوزیها تنها ذرهای بر حقارت خود افزودید.
نه وجدان دارید نه شرافت و نه حتی اندکی انسانیت اگر جرأت داشتید به آن نگاه معصوم و آن قلب پاک چشم میدوختید و میفهمیدید که جای شما همان در زباله دانی تاریخ است.
شرم کنید اگر هنوز چیزی به نام وجدان در وجودتان مانده باشد
حالا که این قدر از اسم آرمان وحشت دارید بدانید که من با صدایی رساتر از همیشه نامش را فریاد خواهم زد آرمان زنده است؛ در دلهای ما در فریاد آزادی و در مسیری که هرگز از آن دست نخواهیم کشید شما در کینه و ترس خود میمیرید اما آرمان تا ابد زنده خواهد ماند.»
@.emadi
ـ چندی پیش هم سنگ مزار حمیدرضا روحی را شکسته بودند و پیشتر هم سنگ مزار یلدا آقافضلی و دانیال پابندی و چندین نفر دیگر از جانباختگان راه آزادی را شکستند یا نوشتههای روی سنگ مزار را مخدوش کردند. اما با این عزیزان را که نمیتوانند از قلب ایرانیان پاک کنند.
آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراضها به او شلیک شود، با گلوله ساچمهای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس میداد، مدتی در داروخانه کار میکرد، مدتی هم کافهای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافهاش را تعطیل کند. خیلی به کافهداری علاقه داشت و دوست داشت کافهداری محبوب و معروف شود.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک میکند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراضها و کشتار مردم بیتفاوت نبود و مرتب در اعتراضها شرکت میکرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
#آرمان_عمادی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ضجههای مادر جاویدنام آرمان عمادی، وقتی با سنگ مزار شکسته شده فرزندش مواجه شد
مادری که هر روز بر مزار آرمان حاضر میشود و در آنجا آرامش پیدا میکند. مادری که در صفحه اینستاگرامش معمولا بدون هیچ شرحی ویدیویی از آرمان و مزارش به اشتراک میگذارد.
او روز گذشته، ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳، در استوری صفحه اینستاگرامش نوشت:
«خاک بر سرتان که حتی از چشمهای معصوم آرمان هم شرم نکردید سنگ مزار او را شکستید اما مگر میتوانید یاد و نامش را از دل ما پاک کنید؟ مگر میتوانید صداقت آن نگاه بیگناه را به خاک بکشید؟
کسی که جانش را برای حق داد امروز بیشتر از همیشه زنده است و شما با تمام این کینهتوزیها تنها ذرهای بر حقارت خود افزودید.
نه وجدان دارید نه شرافت و نه حتی اندکی انسانیت اگر جرأت داشتید به آن نگاه معصوم و آن قلب پاک چشم میدوختید و میفهمیدید که جای شما همان در زباله دانی تاریخ است.
شرم کنید اگر هنوز چیزی به نام وجدان در وجودتان مانده باشد
حالا که این قدر از اسم آرمان وحشت دارید بدانید که من با صدایی رساتر از همیشه نامش را فریاد خواهم زد آرمان زنده است؛ در دلهای ما در فریاد آزادی و در مسیری که هرگز از آن دست نخواهیم کشید شما در کینه و ترس خود میمیرید اما آرمان تا ابد زنده خواهد ماند.»
او همچنین در اینستاگرام نوشت؛
«شکستن سنگ مزار آرمان، نه قدرت میخواهد و نه شهامت؛ این کار تنها از کسانی برمیآید که از صدای حقیقت میترسند. سنگ را میشکنند تا گمان کنند نام و یادش را میتوانند از زمین و زمان بزدایند. اما چه ساده اند نمیدانند که آرمان، نه در آن سنگ، که در قلبهای ما حک شده است.هر تکهای از این سنگ شکسته، هزار خاطره از ایستادگی و شرافت اوست که به زمین ریخته. شما شاید سنگ مزارش را بشکنید، اما نمیتوانید باور به آزادی را، که او برایش جان داد، فرو بریزید. آرمان در هر کوچه، در هر فریاد و در هر آسمان آبی آسمانی زنده است و خواهد ماند. سنگهای شکسته چیزی جز سرود جاودانگی او نیستند.»
ـ چندی پیش هم سنگ مزار حمیدرضا روحی را شکسته بودند و پیشتر هم سنگ مزار یلدا آقافضلی و دانیال پابندی و چندین نفر دیگر از جانباختگان راه آزادی را شکستند یا نوشتههای روی سنگ مزار را مخدوش کردند. اما با این عزیزان را که نمیتوانند از قلب ایرانیان پاک کنند.
#آرمان_عمادی #دادخواهی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادری که هر روز بر مزار آرمان حاضر میشود و در آنجا آرامش پیدا میکند. مادری که در صفحه اینستاگرامش معمولا بدون هیچ شرحی ویدیویی از آرمان و مزارش به اشتراک میگذارد.
او روز گذشته، ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳، در استوری صفحه اینستاگرامش نوشت:
«خاک بر سرتان که حتی از چشمهای معصوم آرمان هم شرم نکردید سنگ مزار او را شکستید اما مگر میتوانید یاد و نامش را از دل ما پاک کنید؟ مگر میتوانید صداقت آن نگاه بیگناه را به خاک بکشید؟
کسی که جانش را برای حق داد امروز بیشتر از همیشه زنده است و شما با تمام این کینهتوزیها تنها ذرهای بر حقارت خود افزودید.
نه وجدان دارید نه شرافت و نه حتی اندکی انسانیت اگر جرأت داشتید به آن نگاه معصوم و آن قلب پاک چشم میدوختید و میفهمیدید که جای شما همان در زباله دانی تاریخ است.
شرم کنید اگر هنوز چیزی به نام وجدان در وجودتان مانده باشد
حالا که این قدر از اسم آرمان وحشت دارید بدانید که من با صدایی رساتر از همیشه نامش را فریاد خواهم زد آرمان زنده است؛ در دلهای ما در فریاد آزادی و در مسیری که هرگز از آن دست نخواهیم کشید شما در کینه و ترس خود میمیرید اما آرمان تا ابد زنده خواهد ماند.»
او همچنین در اینستاگرام نوشت؛
«شکستن سنگ مزار آرمان، نه قدرت میخواهد و نه شهامت؛ این کار تنها از کسانی برمیآید که از صدای حقیقت میترسند. سنگ را میشکنند تا گمان کنند نام و یادش را میتوانند از زمین و زمان بزدایند. اما چه ساده اند نمیدانند که آرمان، نه در آن سنگ، که در قلبهای ما حک شده است.هر تکهای از این سنگ شکسته، هزار خاطره از ایستادگی و شرافت اوست که به زمین ریخته. شما شاید سنگ مزارش را بشکنید، اما نمیتوانید باور به آزادی را، که او برایش جان داد، فرو بریزید. آرمان در هر کوچه، در هر فریاد و در هر آسمان آبی آسمانی زنده است و خواهد ماند. سنگهای شکسته چیزی جز سرود جاودانگی او نیستند.»
ـ چندی پیش هم سنگ مزار حمیدرضا روحی را شکسته بودند و پیشتر هم سنگ مزار یلدا آقافضلی و دانیال پابندی و چندین نفر دیگر از جانباختگان راه آزادی را شکستند یا نوشتههای روی سنگ مزار را مخدوش کردند. اما با این عزیزان را که نمیتوانند از قلب ایرانیان پاک کنند.
#آرمان_عمادی #دادخواهی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech