الی اسعدزاده، خواهر جاویدنام امیرجواد اسعدزاده، خبر داد که همان مسجدی که در زیرزمینش برادرش را کشتند، محل اخذ رای شده است.
او نوشت:
«مسجد امير المومنين، قتلگاه برادرم جایی که اینقدر برادرم را زدید که استخونهاش تیکه تیکه شد و بدن بی جانش رو با حضور روحانیون از مسجد خارج کردین اکنون محل اخذ رأی شده
مرگ بر شما ننگ بر موج سواران قدرت شما و ترسوهای پیرو شما»
الی همچنین استوری اینستاگرام خواهرش سارا را بازنشر کرد که در آن از قول امیرجواد نوشته شده:
«منو ۲۹ آبان ۱۴۰۱ در مسجد با ضرب باتوم و چوب کشتند الان اون مسجد محل اخذ رای شده ...... خون من جوهر قلمتان»
امیرجواد اسعدزاده جوان هنرمند و گرافیست و از جانفشانان راه آزادی بود که ۲۹ آبان سال ۱۴۰۱ و در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی به طرز بسیار فجیعی توسط نیروهای بسیجی و با آمریت یک آخوند در بلوار پیروزی مشهد و زیر زمین مسجد امیرالمومنین زیر شکنجه و ضرب و شتم وحشیانه جان باخت.
#امیرجواد_اسعدزاده #رای_بی_رای
#نه_به_جمهوری_اسلامی #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او نوشت:
«مسجد امير المومنين، قتلگاه برادرم جایی که اینقدر برادرم را زدید که استخونهاش تیکه تیکه شد و بدن بی جانش رو با حضور روحانیون از مسجد خارج کردین اکنون محل اخذ رأی شده
مرگ بر شما ننگ بر موج سواران قدرت شما و ترسوهای پیرو شما»
الی همچنین استوری اینستاگرام خواهرش سارا را بازنشر کرد که در آن از قول امیرجواد نوشته شده:
«منو ۲۹ آبان ۱۴۰۱ در مسجد با ضرب باتوم و چوب کشتند الان اون مسجد محل اخذ رای شده ...... خون من جوهر قلمتان»
امیرجواد اسعدزاده جوان هنرمند و گرافیست و از جانفشانان راه آزادی بود که ۲۹ آبان سال ۱۴۰۱ و در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی به طرز بسیار فجیعی توسط نیروهای بسیجی و با آمریت یک آخوند در بلوار پیروزی مشهد و زیر زمین مسجد امیرالمومنین زیر شکنجه و ضرب و شتم وحشیانه جان باخت.
#امیرجواد_اسعدزاده #رای_بی_رای
#نه_به_جمهوری_اسلامی #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز مراسم سالگرد جاویدنام امیرجواد اسعدزاده در مشهد بر سر مزارش برگزار شد، دکتر حسن باقرینیا میگوید قتل امیرجواد در مسجد نشان داد که جمهوری اسلامی میتواند مسجد را هم به قتلگاه تبدیل کند.
«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسرارتش بوده است و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگیده است.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودهاند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.»
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسرارتش بوده است و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگیده است.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودهاند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.»
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز قرار بود سالگرد جاویدنام امیرجواد اسعدزاده در مشهد بر سر مزارش برگزار شود، دکتر حسن باقرینیا و دکتر کمال جعفرییزدی برای حضور در مراسم رفته بودند، ولی ماموران امنیتی اجازه برگزاری مراسم را ندادند. آقای دکتر کمال جعفرییزدی در این ویدیو در این خصوص توضیح میدهد.
«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسرارتش بوده است و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگیده است.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودهاند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.»
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«#اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسرارتش بوده است و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگیده است.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودهاند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.»
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الی اسعدزاده، خواهر جاویدنام امیرجواد اسعدزاده، از جانباختگان راه آزادی، ضمن انتشار این ویدیو در سالگرد کشته شدن برادرش نوشت:
«دو سال از سالگرد جاودانگی نام و یادت برای ایران گذشت.
از خونوادهای آمدی که نسل اندر نسل برای خاک ایران و مردم ایران جنگیدند. قد علم کردی برای آزادی و بندهی ظلم و غارت نشدی و این کار هر کسی نبود.
روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم و زخم نبودنت را به جوانهی آزادی پیوند زدیم. تلاش کردیم راهت، راهتان، پایدار بماند و انتهایش روشن.
شکستیم، جوانه زدیم، به بیراهه رفتیم و به مسیر برگشتیم. هرچند در این دو سال سرمایههای زیادی را از دست دادیم اما دو ساله، راه چند ساله پیمودیم و امروز همه آگاهتر و روشنتر در راه آزادی ایستادیم.
تاریخ ایران، خون تو را و آنهایی که در این راه زندگیشان را گذاشتند، فراموش نخواهد کرد . هر کس در کشتنت سهیم شد، بازیچهای بود که حذف خواهد شد و این تلنگری است برای هرآنکه اسلحه بر مردم ایران کشید.
فرزند ایران؛
نامت، نامتان، سنگ نوشته بیستون خواهد شد.»
ellie_asadzadeh
#امیرجواد_اسعدزاده
#زن_زندگی_ازادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«دو سال از سالگرد جاودانگی نام و یادت برای ایران گذشت.
از خونوادهای آمدی که نسل اندر نسل برای خاک ایران و مردم ایران جنگیدند. قد علم کردی برای آزادی و بندهی ظلم و غارت نشدی و این کار هر کسی نبود.
روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم و زخم نبودنت را به جوانهی آزادی پیوند زدیم. تلاش کردیم راهت، راهتان، پایدار بماند و انتهایش روشن.
شکستیم، جوانه زدیم، به بیراهه رفتیم و به مسیر برگشتیم. هرچند در این دو سال سرمایههای زیادی را از دست دادیم اما دو ساله، راه چند ساله پیمودیم و امروز همه آگاهتر و روشنتر در راه آزادی ایستادیم.
تاریخ ایران، خون تو را و آنهایی که در این راه زندگیشان را گذاشتند، فراموش نخواهد کرد . هر کس در کشتنت سهیم شد، بازیچهای بود که حذف خواهد شد و این تلنگری است برای هرآنکه اسلحه بر مردم ایران کشید.
فرزند ایران؛
نامت، نامتان، سنگ نوشته بیستون خواهد شد.»
ellie_asadzadeh
#امیرجواد_اسعدزاده
#زن_زندگی_ازادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech