آموزشکده توانا
56.4K subscribers
31.4K photos
37.1K videos
2.55K files
19K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
مهبانو خشنودی‌کیا، از مصدومان چشم در اثر شلیک عامدانه نیروهای سرکوبگر به چشم‌ها در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، در صفحه اینستاگرامش با شجاعت از تجربه دردناک خود و اراده‌اش برای ادامه زندگی نوشت.

متن کامل نوشته مهبانو به شرح زیر است:

«... از اولین لحظه‌ای که درد چشمم رو احساس کردم همون لحظه‌ای که کل جمعیت به هم ریخت، همون لحظه‌ای که فهمیدم تیر خوردم کنار همه صحنه‌هایی که در ثانیه داشت رقم می‌خورد با خودم تکرار میکردم هرچی که شد مبادا خم به ابروت بیاری. نمی‌دونستم دارم چیکار می‌کنم فقط یه صدایی تو گوشم میگفت بدو سمت خیابون، بمونی می‌برنت... بعد چند روز که خونه شبیه غمکده شده بود و تنها آدمی که سعی می‌کرد عادی رفتار کنه فقط خودم بودم، توی اتاقم دراز کشیده بودم و از درد تو سکوت به خودم می‌پیچیدم که صدای هق هق گریه مامان و بابا رو از آشپزخونه شنیدم. درست متوجه نمی‌شدم چی میگن فقط این حرف بابا رو شنیدم که به مامان گفت؛ قرار بود توی پیری اون دست ما رو دنبال خودش بکشه حالا ما دستش رو می‌کشیم... شنیدن این حرف خیلی برام سخت و سنگین بود. من می‌دونستم قرار نیست زندگیم زمین گیر بشه، می‌دونستم که آدم تسلیم شدن نیستم، می‌دونستم که مدت زیادی طول نمی‌کشه که دوباره خودم و زندگیم رو روی روال بندازم. با همه تلاشی که می‌کردم به همه نشون بدم می‌تونم درد و رنج اون اتفاق رو تاب بیارم اما بازم طول کشید که خیالشون راحت بشه من می‌تونم خودم رو به خودم برگردونم. تقصیری نداشتند، من رو تو هر حالتی محکم و سرپا دیده بودند الا این حالت جدید؛ اولین باری بود که دخترشون بخاطر جنایتی که در حقش شده بود بینایی و زیبایی چشمش رو از دست می‌داد... شاید اگه من به جای اونا بودم دیدن بچه‌ای که سال‌ها براش زحمت و سختی کشیده بودم تا به بار بشینه تو اون وضعیت با تموم شدن زندگیش برام هیچ فرقی نداشت. ولی من از روز بعدش صبح زودتر از همه بیدار می‌شدم، میز صبحانه رو می چیدم و منتظر می‌شدم بقیه بیدار بشن و با خودم عهد کردم که هر روز بیشتر از روز قبل برای زندگی کردن، برای "درست زندگی کردن" تلاش کنم. حتی با یه چشم :) پ.ن؛ به اندازه همه لحظه‌هایی که گذشت و می‌گذره حرف دارم برای گفتن و نوشتن...»


- کوثر (مهبانو) خشنودی‌کیا، مهندس عمران و نایب قهرمان تیراندازی با کمان آسیا از جمله افرادی است که در جریان خیزش انقلابی مردم ایران از ناحیه چشم آسیب دیده است.

این ورزشکار کرمانشاهی، روز ۱۸ آذر ۱۴۰۱ در بلوار طاق بستان کرمانشاه از ناحیه چشم چپ هدف تیراندازی نیروهای یگان ویژه قرار گرفت.

مهندس مهبانو خشنودی‌کیا، عضو تیم ملی کامپوند زنان ایران و نایب قهرمان مسابقات تیراندازی با کمان آسیا در سال ۱۴۰۰ است که در سال ۱۴۰۱ از تیم ملی انصراف داده بود.

مهبانو، دختر با شهامتی است که می‌گوید: «بمیرد دلی که بترسد»
مهبانو، اسم چشم مصنوعی‌اش را سوفیا گذاشته است.

#سوفیا💙 #مهبانو_خشنودی_کیا #کوثر_خشنودی_کیا #بمیرد_دلی_که_بترسد #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech