حسین رونقی، فعال سیاسی، ضمن به اشتراک گذاشتن ویدیوی مادر زندانی سیاسی محکوم به اعدام، محسن لنگرنشین، نوشت:
حکم اعدام محسن لنگرنشین بر پایهی سرکوب شهروندان و ارعاب جامعه است.
اتهام «همکاری با دولت متخاصم» و صدور حکم اعدام بر این اساس برای «محسن لنگرنشین»، چیزی جز ظلم آشکار و بهانهای بیاساس نیست. این پروندهها نه بر پایهی قانون، بلکه سیاسی و بر پایهی سرکوب شهروندان و ارعاب جامعه ساخته میشوند.
اعدام به این بهانه، آشکارا قتل عمد حکومتی است و هیچ پشتوانهی قانونی، اخلاقی یا انسانی ندارد. این حکم باید بیقید و شرط لغو شود. ما نباید در برابر این بیعدالتیها سکوت کنیم. این احکام، سند رسوایی حکومت و عوامل صدور و اجرای این قتلها در تاریخ خواهند بود.
پینوشت: وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی رسماً اعلام کرده است که ایران با هیچ دولتی در وضعیت تخاصم نیست! پیش از این، بسیاری از خبرنگاران و فعالان با این اتهام دروغ، محاکمه و زندانی شدهاند.
ویدئوی مادر محسن لنگرنشین که میگوید: «صدای من باشید»
ـ تصویر دیوارنویسی ارسالی یکی از مخاطبان توانا در این پوستر استفاده شده است..
#محسن_لنگرنشین #اسماعیل_فکری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حکم اعدام محسن لنگرنشین بر پایهی سرکوب شهروندان و ارعاب جامعه است.
اتهام «همکاری با دولت متخاصم» و صدور حکم اعدام بر این اساس برای «محسن لنگرنشین»، چیزی جز ظلم آشکار و بهانهای بیاساس نیست. این پروندهها نه بر پایهی قانون، بلکه سیاسی و بر پایهی سرکوب شهروندان و ارعاب جامعه ساخته میشوند.
اعدام به این بهانه، آشکارا قتل عمد حکومتی است و هیچ پشتوانهی قانونی، اخلاقی یا انسانی ندارد. این حکم باید بیقید و شرط لغو شود. ما نباید در برابر این بیعدالتیها سکوت کنیم. این احکام، سند رسوایی حکومت و عوامل صدور و اجرای این قتلها در تاریخ خواهند بود.
پینوشت: وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی رسماً اعلام کرده است که ایران با هیچ دولتی در وضعیت تخاصم نیست! پیش از این، بسیاری از خبرنگاران و فعالان با این اتهام دروغ، محاکمه و زندانی شدهاند.
ویدئوی مادر محسن لنگرنشین که میگوید: «صدای من باشید»
ـ تصویر دیوارنویسی ارسالی یکی از مخاطبان توانا در این پوستر استفاده شده است..
#محسن_لنگرنشین #اسماعیل_فکری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محسن لنگرنشین، ۴۳ روز در بازداشتگاه ۲۰۹ وزارت اطلاعات، در سلول انفرادی محبوس بود.
او پیش از بازداشت در تیرماه ۱۴۰۲ به بیماری صرع مبتلا بود و داروی لاموتریژین استفاده میکرد.
متاسفانه به دلیل عدم وجود دارو در بازداشتگاه محسن بارها دچار بی هوشی و تشنج شد.
مشکل شدید قلبی و میگرن هم از عوارض بعدی بازداشت او بود.
پیشتر، خانواده پرونده پزشکی او را به دادگاه ارائه داده بودند.
بازجویان در چنین شرایطی او را تحت فشار برای اعتراف اجباری قرار داده بودند و او را وادار به بازگوکردن و بازنویسی سناریوی ساخته پرداخته نهاد امنیتی کردند.
محسن لنگرنشین میگوید، اگر درصدی من آن کارهایی که به من نسبت دادند را انجام داده بودم، وقتی برای یک سفر به خارج از ایران رفته بودم، به ایران برنمیگشتم.
محسن ممکن است طلوع آفتاب فردا را نبیند و اعدام شود.
#محسن_لنگرنشین #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او پیش از بازداشت در تیرماه ۱۴۰۲ به بیماری صرع مبتلا بود و داروی لاموتریژین استفاده میکرد.
متاسفانه به دلیل عدم وجود دارو در بازداشتگاه محسن بارها دچار بی هوشی و تشنج شد.
مشکل شدید قلبی و میگرن هم از عوارض بعدی بازداشت او بود.
پیشتر، خانواده پرونده پزشکی او را به دادگاه ارائه داده بودند.
بازجویان در چنین شرایطی او را تحت فشار برای اعتراف اجباری قرار داده بودند و او را وادار به بازگوکردن و بازنویسی سناریوی ساخته پرداخته نهاد امنیتی کردند.
محسن لنگرنشین میگوید، اگر درصدی من آن کارهایی که به من نسبت دادند را انجام داده بودم، وقتی برای یک سفر به خارج از ایران رفته بودم، به ایران برنمیگشتم.
محسن ممکن است طلوع آفتاب فردا را نبیند و اعدام شود.
#محسن_لنگرنشین #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انتقال محسن لنگرنشین، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، به مکانی نامعلوم
پدر محسن لنگرنشین این ویدیو را ساعت ۴:۳۰ صبح منتشر کرده و میگوید که تمام شب جلوی زندان قزلحصار بود، چون گفته بودند محسن بامداد امروز اعدام میشود. او میگوید که متوجه شده که پسرش را به مکانی نامعلوم انتقال دادهاند و از وضعیت او بیخبر است.
محسن لنگرنشین، ۳۴ ساله، یکی از نخبگان در حیطه امنیت شبکه بود. به همین دلیل، در اواسط دهه دوم زندگیاش با پیشنهاد دانشگاه امام حسین، در حیطه امنیت شبکه در این دانشگاه مشغول به کار میشود.
بعد از مدتی کوتاه، با دیدن سرکوب مردم در دهه ۹۰، با نوشتن استعفا از کار در این دانشگاه انصراف میدهد و در شرکتی خصوصی، بنا بر تخصص خود، مشغول به کار میشود. در کنار کار در این شرکت، در گمرک تهران نیز به خرید و فروش ماشین میپردازد.
دستگاه امنیتی مدعی است که این فرد در ترور حسن تهرانی مقدم (که در سال ۱۳۹۰ کشته شد ـ در آن تاریخ محسن ۱۹ سال بیشتر نداشت) و همینطور سرهنگ پاسدار صیاد خدایی (که در سال ۱۴۰۱ کشته شد)، نقش شناسایی را بر عهده داشته است. محسن یکسال پیش از این تاریخ در اصفهان ساکن بوده و پرینت اساماسها، تماسها و حضور هرروزه او در محل کار، این ادعا را رد میکند.
محسن لنگرنشین، ۱۲ تیرماه ۱۴۰۲ بازداشت شد. او ابتدا به مدت ۲۴ ساعت به یک خانه امن وزارت اطلاعات منتقل میشود. در آنجا تا صبح روز بعد بازجویی و مورد تهدید قرار میگیرد تا آنچه بازجویان میخواهند را بنویسد.
روز بعد، او را برای تفهیم اتهام به دادسرا میبرند. آقای لنگرنشین در دادسرا اتهامات واهی مربوط به جاسوسی برای اسرائیل را نمیپذیرد و پس از آن به بند امنیتی ۲۰۹ اطلاعات منتقل میشود و ۴۳ روز را در سلول انفرادی تحت شدیدترین شکنجهها میگذراند.
او را تحت بازجوییهای سنگین شبانه قرار میدهند. او را تهدید میکنند که اگر اعتراف نکند، تکتک اعضای خانوادهاش ـ از جمله پدر، مادر، خواهر و نامزدش ـ را به بند ۲۰۹ منتقل میکنند و چنان فشاری بر آنها وارد میکنند که اگر آنها را ببیند، نشناسد.
به او اعلام کردند که خواهر و مادرش را بازداشت و به بند ۲۰۹ اطلاعات منتقل کردهاند و در صورتی آنها را رها میکنند که چیزهایی را که ما میخواهیم، بنویسی.
با شکنجه، او را مجبور کردند که بگوید یک موتور هوندا ۱۲۵ را برده و از سرهنگ خدایی فیلمبرداری کرده و در تعقیب او بوده است. این در حالی است که طبق استعلامی که در پرونده موجود است، نامبرده هیچوقت موتور هوندا ۱۲۵ نداشته است.
همچنین، او را به محل حادثه منتقل کردند تا آنچه بازجویان میخواهند را بگوید و در این حین از او فیلمبرداری کردند.
از دیگر موارد شکنجه این بود که دست و پایش را زنجیر کردند، او را با شلاق زدند و به او اعلام کردند که اگر به مواردی که بازجوها برای اعتراف میخواهند، تمکین نکند، تا ساعاتی دیگر اعدام میشود و در صورت تمکین، حکم حبس ابد به او خواهند داد و بعد از چند سال آزاد خواهد شد.
متأسفانه، اتهاماتی را به آقای لنگرنشین منتسب کردهاند که ادله لازم برای اثبات آنها وجود ندارد، و قاضی صلواتی (شعبه ۱۵) تنها به اعترافات اجباری تحت شکنجه در دادگاه استناد کرده و حکم اعدام برای وی صادر کرده است.
حکم او عیناً در دیوان تأیید شد.
وکلا تا به امروز سه بار درخواست اعاده دادرسی کردهاند که آخرین آن، هفته گذشته بود و به فاصله چند روز (شنبه) مجدداً اعاده رد شد.
یکی از اعضای خانواده او میگوید: «محسن از ایران خارج شده بود و اگر ذرهای از اتهامات انتسابی به او درست بود، هرگز به ایران بازنمیگشت.»
محسن لنگرنشین قرار است سپیدهدم چهارشنبه (فردا) اعدام شود.
#محسن_لنگرنشین #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پدر محسن لنگرنشین این ویدیو را ساعت ۴:۳۰ صبح منتشر کرده و میگوید که تمام شب جلوی زندان قزلحصار بود، چون گفته بودند محسن بامداد امروز اعدام میشود. او میگوید که متوجه شده که پسرش را به مکانی نامعلوم انتقال دادهاند و از وضعیت او بیخبر است.
محسن لنگرنشین، ۳۴ ساله، یکی از نخبگان در حیطه امنیت شبکه بود. به همین دلیل، در اواسط دهه دوم زندگیاش با پیشنهاد دانشگاه امام حسین، در حیطه امنیت شبکه در این دانشگاه مشغول به کار میشود.
بعد از مدتی کوتاه، با دیدن سرکوب مردم در دهه ۹۰، با نوشتن استعفا از کار در این دانشگاه انصراف میدهد و در شرکتی خصوصی، بنا بر تخصص خود، مشغول به کار میشود. در کنار کار در این شرکت، در گمرک تهران نیز به خرید و فروش ماشین میپردازد.
دستگاه امنیتی مدعی است که این فرد در ترور حسن تهرانی مقدم (که در سال ۱۳۹۰ کشته شد ـ در آن تاریخ محسن ۱۹ سال بیشتر نداشت) و همینطور سرهنگ پاسدار صیاد خدایی (که در سال ۱۴۰۱ کشته شد)، نقش شناسایی را بر عهده داشته است. محسن یکسال پیش از این تاریخ در اصفهان ساکن بوده و پرینت اساماسها، تماسها و حضور هرروزه او در محل کار، این ادعا را رد میکند.
محسن لنگرنشین، ۱۲ تیرماه ۱۴۰۲ بازداشت شد. او ابتدا به مدت ۲۴ ساعت به یک خانه امن وزارت اطلاعات منتقل میشود. در آنجا تا صبح روز بعد بازجویی و مورد تهدید قرار میگیرد تا آنچه بازجویان میخواهند را بنویسد.
روز بعد، او را برای تفهیم اتهام به دادسرا میبرند. آقای لنگرنشین در دادسرا اتهامات واهی مربوط به جاسوسی برای اسرائیل را نمیپذیرد و پس از آن به بند امنیتی ۲۰۹ اطلاعات منتقل میشود و ۴۳ روز را در سلول انفرادی تحت شدیدترین شکنجهها میگذراند.
او را تحت بازجوییهای سنگین شبانه قرار میدهند. او را تهدید میکنند که اگر اعتراف نکند، تکتک اعضای خانوادهاش ـ از جمله پدر، مادر، خواهر و نامزدش ـ را به بند ۲۰۹ منتقل میکنند و چنان فشاری بر آنها وارد میکنند که اگر آنها را ببیند، نشناسد.
به او اعلام کردند که خواهر و مادرش را بازداشت و به بند ۲۰۹ اطلاعات منتقل کردهاند و در صورتی آنها را رها میکنند که چیزهایی را که ما میخواهیم، بنویسی.
با شکنجه، او را مجبور کردند که بگوید یک موتور هوندا ۱۲۵ را برده و از سرهنگ خدایی فیلمبرداری کرده و در تعقیب او بوده است. این در حالی است که طبق استعلامی که در پرونده موجود است، نامبرده هیچوقت موتور هوندا ۱۲۵ نداشته است.
همچنین، او را به محل حادثه منتقل کردند تا آنچه بازجویان میخواهند را بگوید و در این حین از او فیلمبرداری کردند.
از دیگر موارد شکنجه این بود که دست و پایش را زنجیر کردند، او را با شلاق زدند و به او اعلام کردند که اگر به مواردی که بازجوها برای اعتراف میخواهند، تمکین نکند، تا ساعاتی دیگر اعدام میشود و در صورت تمکین، حکم حبس ابد به او خواهند داد و بعد از چند سال آزاد خواهد شد.
متأسفانه، اتهاماتی را به آقای لنگرنشین منتسب کردهاند که ادله لازم برای اثبات آنها وجود ندارد، و قاضی صلواتی (شعبه ۱۵) تنها به اعترافات اجباری تحت شکنجه در دادگاه استناد کرده و حکم اعدام برای وی صادر کرده است.
حکم او عیناً در دیوان تأیید شد.
وکلا تا به امروز سه بار درخواست اعاده دادرسی کردهاند که آخرین آن، هفته گذشته بود و به فاصله چند روز (شنبه) مجدداً اعاده رد شد.
یکی از اعضای خانواده او میگوید: «محسن از ایران خارج شده بود و اگر ذرهای از اتهامات انتسابی به او درست بود، هرگز به ایران بازنمیگشت.»
محسن لنگرنشین قرار است سپیدهدم چهارشنبه (فردا) اعدام شود.
#محسن_لنگرنشین #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech