Forwarded from گفتوشنود
مسعود پزشکیان، رییس دولت، در جمع اعضای مجلس خبرگان درباره حجاب اجباری گفت همسرش چادری بوده و «زمانی که در دانشگاه فقط دو دختر چادری وجود داشت، یکی از آنها همسر بنده بود. با همین معیار با او ازدواج کردم.»
او درباره برخوردهای مربوط به حجاب تاکید کرد: «اینکه چگونه باید در جامعه عمل کرد که به نظام و انقلاب آسیبی نرسد، مسئله مهمی است.»
پزشکیان افزود: «اصلاح جامعه با دستور و اجبار ممکن نیست. نمیتوان با گرفتن، زدن یا تهدید، باور ساخت. اگر رفتار ما باعث بدتر شدن شرایط شود، نباید آن را ادامه دهیم، اما در برابر برهنگی و ساختارشکنی نیز بیتفاوت نخواهیم بود و حتما اقدام مناسب صورت خواهد گرفت.
❗️اظهارات مسعود پزشکیان درباره حجاب اجباری، هرچند در ظاهر حاوی لحنی نرمتر و انتقادی نسبت به اجبار است، اما همچنان با واقعیتهای عینی جامعه ایران در تناقض قرار دارد.
او از «اقدام مناسب» در برابر «برهنگی و ساختارشکنی» سخن میگوید، در حالی که معنای این عبارت مبهم است و در فضای امنیتی کنونی میتواند همان برخوردهای قهری گذشته را در قالبی نرمتر توجیه کند.
همچنین باید توجه کرد که پوشش اختیاری را به برهنگی تعبیر کردن از عدم باور به آزادی پوشش و انتخاب شخصی خبر میدهد.
پزشکیان از یک سو تأکید میکند که «اصلاح جامعه با دستور و اجبار ممکن نیست»، اما از سوی دیگر، در زمان تصدی او همچنان سیاستهای قهری در حوزه حجاب پیاده میشود.
در عمل، هزاران زن در ماههای اخیر با پیامکهای تهدیدآمیز، جریمههای سنگین، توقیف خودرو، و حتی برخورد قضایی مواجه شدهاند. بسیاری از ادارات دولتی نیز از ارائه خدمات به زنانی که پوشش اختیاری دارند، خودداری میکنند. این اقدامات نشان میدهد که سخنان او بیشتر جنبه تبلیغاتی یا نمایشی دارد تا تغییری واقعی در سیاستگذاریها.
#پوشش_اختیاری #حجاب_اجباری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مسعود پزشکیان، رییس دولت، در جمع اعضای مجلس خبرگان درباره حجاب اجباری گفت همسرش چادری بوده و «زمانی که در دانشگاه فقط دو دختر چادری وجود داشت، یکی از آنها همسر بنده بود. با همین معیار با او ازدواج کردم.»
او درباره برخوردهای مربوط به حجاب تاکید کرد: «اینکه چگونه باید در جامعه عمل کرد که به نظام و انقلاب آسیبی نرسد، مسئله مهمی است.»
پزشکیان افزود: «اصلاح جامعه با دستور و اجبار ممکن نیست. نمیتوان با گرفتن، زدن یا تهدید، باور ساخت. اگر رفتار ما باعث بدتر شدن شرایط شود، نباید آن را ادامه دهیم، اما در برابر برهنگی و ساختارشکنی نیز بیتفاوت نخواهیم بود و حتما اقدام مناسب صورت خواهد گرفت.
❗️اظهارات مسعود پزشکیان درباره حجاب اجباری، هرچند در ظاهر حاوی لحنی نرمتر و انتقادی نسبت به اجبار است، اما همچنان با واقعیتهای عینی جامعه ایران در تناقض قرار دارد.
او از «اقدام مناسب» در برابر «برهنگی و ساختارشکنی» سخن میگوید، در حالی که معنای این عبارت مبهم است و در فضای امنیتی کنونی میتواند همان برخوردهای قهری گذشته را در قالبی نرمتر توجیه کند.
همچنین باید توجه کرد که پوشش اختیاری را به برهنگی تعبیر کردن از عدم باور به آزادی پوشش و انتخاب شخصی خبر میدهد.
پزشکیان از یک سو تأکید میکند که «اصلاح جامعه با دستور و اجبار ممکن نیست»، اما از سوی دیگر، در زمان تصدی او همچنان سیاستهای قهری در حوزه حجاب پیاده میشود.
در عمل، هزاران زن در ماههای اخیر با پیامکهای تهدیدآمیز، جریمههای سنگین، توقیف خودرو، و حتی برخورد قضایی مواجه شدهاند. بسیاری از ادارات دولتی نیز از ارائه خدمات به زنانی که پوشش اختیاری دارند، خودداری میکنند. این اقدامات نشان میدهد که سخنان او بیشتر جنبه تبلیغاتی یا نمایشی دارد تا تغییری واقعی در سیاستگذاریها.
#پوشش_اختیاری #حجاب_اجباری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
شمشیر دو لبه روحانیت
✍ مرضیه حاجی هاشمی
جامعه ایران در دهه های گذشته، به سرعت به سمت گسستن از اقتدارهایی که به سبب تعلق به جمع، اعمال می شوند و همچنین توجه به هویت فردی پیش میرود. پیامد این گسستن، تمایل بیشتر به آزادیهای فردی و نوعی لیبرالیسم است. انقلاب در شیوه نگریستن به زندگی و تمایلات فردگرایانه، بر مطالبات سیاسی نیز تاثیر میگذارد و اقتدار سیاسی را به چالش میکشد؛ لذا چنین به نظر میرسد که جامعه ایران، شاهد تحولات بزرگی در تاریخ سیاسی- اجتماعی خود خواهد بود.
روند فردگراییِ منجر به لیبرالیسم در جوامع غربی، دقیقاً از نقطهای آغاز شد که در قرن دوازدهم میلادی روحانیان دینی، طی یک انقلاب در شیوه تلقی از جایگاه خود در جامعه، برای خود یک «ولایت مطلقه» تعریف کردند، ولایتی که به آنها صلاحیت قانونی و حقوقی اعطا میکند و «بر اقتداری استوار است که از سوی مسیح به پطرس و جانشینانش تفویض شده است».
«پولس زمانی که به قرنطیان، نامه نوشت تا ولایت مطلقه را توضیح دهد، گفت، آیا نمیدانید که فرشتگان را داوری خواهیم کرد تا چه رسد به امور روزگار؟»، با استناد به متون مقدس برای اولین بار چنین اقتداری برای روحانیان و کلیسا در نظر گرفته شد و تمام اقتدارهای دیگر را به چالش کشید. به چالش کشیدن اقتدارهای فردی و نهادی در یک جامعه، نوعی فردگرایی پنهان و تحولات غیر شبکهای ناملموس در جامعه را موجب میشود که بیشتر جنبه ذهنی و درونی دارد.
وقتی تحت یک اقتدار مقدس، صلاحیت تمام نهادهای عرفی و سنتی یا حتی مدرن؛ مثل احزاب و رهبران فکری جامعه که میتوانند گروهها را رهبری کنند، به شدت به چالش کشیده میشود، دقیقاً این اقتدار به بلای جان خودش، بدل میشود و ضد خود را در جامعه فردی شده ای می پرورد که خطوط قرمز عرفی را نیز در پیش چشمش شکسته میبیند.
فردگرایی ذهنی و تغییر در نگرش، به زودی به صورت مطالبات عینی در خواهد آمد و ساختار اجتماعی را در هم خواهد شکست. هیچ اقتداری اعم از دینی یا غیر دینی را یارای مقاومت در برابر این تحول در نگرش تابوشکنانه جامعه نیست؛ چرا که به موازات آن، انقلابهای فکری نیز به وقوع میپیوندند که در چرخهای مداوم، یکدیگر را تقویت میکنند، دقیقاً مانند انقلاب نومینالیستی در غرب که پس از انقلاب روحانیان و ولایت مطلقه آنها، زمینه را برای فردگرایی بیشتر که ریشه اصلی لیبرالیسم است، فراهم آورد، این بدین معناست که با این انقلاب شمشیر دو لبه روحانیت برون آمد و نه تنها اقتدار مطلقه جدیدش؛ بلکه اقتدار سنتی خودش را نیز در کنار تمام اقتدارهای عرفی دیگر برای همیشه گردن زد.
برگرفته از کانال تلگرام خانم مرضیه حاجی هاشمی
#فردگرایی #ولایت_مطلقه #لیبرالیسم #روحانیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
✍ مرضیه حاجی هاشمی
جامعه ایران در دهه های گذشته، به سرعت به سمت گسستن از اقتدارهایی که به سبب تعلق به جمع، اعمال می شوند و همچنین توجه به هویت فردی پیش میرود. پیامد این گسستن، تمایل بیشتر به آزادیهای فردی و نوعی لیبرالیسم است. انقلاب در شیوه نگریستن به زندگی و تمایلات فردگرایانه، بر مطالبات سیاسی نیز تاثیر میگذارد و اقتدار سیاسی را به چالش میکشد؛ لذا چنین به نظر میرسد که جامعه ایران، شاهد تحولات بزرگی در تاریخ سیاسی- اجتماعی خود خواهد بود.
روند فردگراییِ منجر به لیبرالیسم در جوامع غربی، دقیقاً از نقطهای آغاز شد که در قرن دوازدهم میلادی روحانیان دینی، طی یک انقلاب در شیوه تلقی از جایگاه خود در جامعه، برای خود یک «ولایت مطلقه» تعریف کردند، ولایتی که به آنها صلاحیت قانونی و حقوقی اعطا میکند و «بر اقتداری استوار است که از سوی مسیح به پطرس و جانشینانش تفویض شده است».
«پولس زمانی که به قرنطیان، نامه نوشت تا ولایت مطلقه را توضیح دهد، گفت، آیا نمیدانید که فرشتگان را داوری خواهیم کرد تا چه رسد به امور روزگار؟»، با استناد به متون مقدس برای اولین بار چنین اقتداری برای روحانیان و کلیسا در نظر گرفته شد و تمام اقتدارهای دیگر را به چالش کشید. به چالش کشیدن اقتدارهای فردی و نهادی در یک جامعه، نوعی فردگرایی پنهان و تحولات غیر شبکهای ناملموس در جامعه را موجب میشود که بیشتر جنبه ذهنی و درونی دارد.
وقتی تحت یک اقتدار مقدس، صلاحیت تمام نهادهای عرفی و سنتی یا حتی مدرن؛ مثل احزاب و رهبران فکری جامعه که میتوانند گروهها را رهبری کنند، به شدت به چالش کشیده میشود، دقیقاً این اقتدار به بلای جان خودش، بدل میشود و ضد خود را در جامعه فردی شده ای می پرورد که خطوط قرمز عرفی را نیز در پیش چشمش شکسته میبیند.
فردگرایی ذهنی و تغییر در نگرش، به زودی به صورت مطالبات عینی در خواهد آمد و ساختار اجتماعی را در هم خواهد شکست. هیچ اقتداری اعم از دینی یا غیر دینی را یارای مقاومت در برابر این تحول در نگرش تابوشکنانه جامعه نیست؛ چرا که به موازات آن، انقلابهای فکری نیز به وقوع میپیوندند که در چرخهای مداوم، یکدیگر را تقویت میکنند، دقیقاً مانند انقلاب نومینالیستی در غرب که پس از انقلاب روحانیان و ولایت مطلقه آنها، زمینه را برای فردگرایی بیشتر که ریشه اصلی لیبرالیسم است، فراهم آورد، این بدین معناست که با این انقلاب شمشیر دو لبه روحانیت برون آمد و نه تنها اقتدار مطلقه جدیدش؛ بلکه اقتدار سنتی خودش را نیز در کنار تمام اقتدارهای عرفی دیگر برای همیشه گردن زد.
برگرفته از کانال تلگرام خانم مرضیه حاجی هاشمی
#فردگرایی #ولایت_مطلقه #لیبرالیسم #روحانیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402