آموزشکده توانا
54K subscribers
33.2K photos
38.3K videos
2.55K files
19.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
آرمین، برادر جاویدنام آیدا رستمی، این تصاویر را به اشتراک گذاشت و نوشت:

«آخرین اعلامیه‌هایی که دکتر آیدا با دست خط خودش نوشت
چند روز قبل از انکه جاودانه شود.

یه روز از سر کار برگشتم خونه ...
در خونه رو که باز کردم، انگار وارد سنگر انقلاب شدم.
آیدا پشت میز نشسته بود،
اطرافش پر از کاغذ، چند تا ماژیک رنگی،
و دست‌خطی که خودش فریاد بود، نه نوشته.

می‌نوشت:
«زن، زندگی، آزادی – مرد، میهن، آبادی»

📌برای فراخوان اعتراضات سراسری در تاریخ ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر ....
سال ۱۴۰۱.
دقیقاً چند روز پیش از اون‌که گلوله‌های وحشت، تن پاکش رو هدف بگیرن.

با دل آشوب، با بغضی در گلو گفتم:
«آیدا... ما پشت و پناهی نداریم، اگه بلایی سرت بیاد..........!!!!!»

آروم نگاهم کرد.
چشماش مثل شعله می‌سوخت.
گفت:
«تهش مرگه؟
مرگ کوچیک‌تر از آرمانیه که ما براش می‌جنگیم.
ما از مرگ نمی‌ترسیم،
مرگ از ما باید بترسه.»

بعد نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
«نسلی که بیدار شده، دیگه خواب نمی‌ره.
این راه برگشت نداره.
ما برای پیروزی بلند شدیم،
برای نجات، برای ساختن، برای آزادی.»

و باز شروع کرد به نوشتن…
کلمه‌هاش گلوله نبود، نور بود.
هر اعلامیه، نوری توی شب تار.
و اون، فانوس‌به‌دست، پیشاپیش همه می‌رفت…
بی‌تردید. بی‌توقف. بی‌تسلیم.

مراعهدیست با جانان......»

#دکتر_آیدا_رستمی
#آرمین_رستمی #دادخواهی_ادامه_دارد
#آیدا_رستمی #پزشکان_شریف #زن_زندگی_آزادی #علیه_فراموشی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دل‌هایی که هنوز می‌تپند برای عدالت

مادر و خواهر و برادر داغدار ولی دادخواه جاویدنام بهنام لایق‌پور بر سر مزار جاویدنام محمدرسول مؤمنی‌زاذه حاضر شدند و با مادر او گفتگو کردند و کنارشان بودند.

بهنام و محمدرسول، نام‌هایی که دیگر تنها یک خاطره نیستند، بلکه فریادی خاموش‌نشدنی در سینه‌ تاریخ‌اند.

این دیدارها تنها دیدار میان چند خانواده نیست، دیدار میان دل‌هایی‌ست که زیر بار غم خم شده‌اند، اما نشکسته‌اند. مادرانی که قلب‌شان زیر آوار سال‌ها درد و داغ می‌تپد، هنوز ایستاده‌اند، با چشمانی پر اشک و صدایی بغض‌آلود که می‌گوید: ما فراموش نکرده‌ایم، و نخواهیم کرد.

در این جمع‌ صمیمی اما سوگوار، یادآوری آن روزهای سیاه بار دیگر قلب‌ها را فشرد. هنوز زخم آن قتل‌ها تازه است؛ هنوز داغ آن جوانان بر دل‌هاست. این مادران و خواهران نه برای انتقام، که برای حقیقت، برای عدالت، برای آینده‌ای بدون خشونت گرد هم آمده‌اند.

فرزندان‌شان فقط برای حجاب نرفتند؛ آنان برای کرامت، آزادی، حق انتخاب، و فردایی روشن ایستادند. برخی در دل کوچه و خیابان غافلگیرانه جان باختند، برخی با آگاهی و اراده، دل به طوفان سپردند. و امروز، خانواده‌های‌شان ایستاده‌اند تا یادشان را زنده نگه دارند، و پیام‌شان را فریاد کنند.

مأموران اطلاعات، بعد از کشته شدن بهنام گفتند که ما او را به عنوان لیدر اعتراضات شناسایی کرده بودیم و قصد بازداشت او را داشتیم.
بهنام و محمدرسول از جمله جوانانی بودند که به شوق آزادی به خیابان رفته بودند، برای گذر از تاریکی‌ای که میهن را فرا گرفته است.

درد این خانواده‌ها با گذر زمان کم نشده، بلکه با هر یادآوری دوباره شعله‌ور می‌شود. موهای سپید، قلب‌های شکسته، شب‌هایی در بیمارستان... این‌ها بهای سنگینی‌ست که پرداخته‌اند، نه برای مرثیه، بلکه برای تغییر.

پس از این دیدار و شنیدن درد و رنج مادر محمدرسول، مادر بهنام لایق‌پور یک شب در بیمارستان بستری شد.

کاش همه می‌دیدند و می‌فهمیدند که زندگی برای این خانواده‌ها عادی نشده، که جنایتی که رخ داده، زخمی‌ست باز، و یادآوری آن نه انتخاب، که بخشی از زیستن آن‌هاست.


#محمدرسول_مومنی_زاده #بهنام_لایق_پور #دادخواهی #رشت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech