Forwarded from گفتوشنود
در روزگاری که ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند انسانیت و اخلاقی همدلانه هستیم، پروژهای مثل «ساعت به وقت بهشت» در فومن – با شبیهسازی قبر و جهنم و استفاده از آتش واقعی با استفاده از صداهای وهمانگیز، قبر، پل صراط و موجودات مذهبی – بهخوبی نشان میدهد چگونه ایدههای مذهبی، اگر از ریشههای انسانی و اخلاقیشان جدا شوند، به یک «نمایش ترسناک» تبدیل میشوند: تئاتری که به جای پرورش ایمان به انسانیت و شفقت و مهربانی به همنوع، ترس و فرمانبرداری کور را در دلها میکارد.
این پروژه عملاً بهوضوح یک تصویرسازی از وحشت است: تجربهای شدید و جسمانی، برای شوکدادن مخاطب و در عین حال حذف هرگونه گفتوگوی صادقانه با دل و وجدان آدمی. هدفش چیزی جز ترویج سرسپردگی مطلق و خفهکردن هر صدای پرسشگر نیست – اما در نهایت، آنچه باقی میماند فقط هیجانزدهگی زودگذر و خلأیی عمیقتر است.
از منظر روانشناسی، چنین تجربههای ترسناک، بهویژه برای نوجوانان و ذهنهای جوان، میتواند به حالت های تجزیه ای و گسست، تروما سازی عمیق و کرختی و بی تفاوتی اخلاقی به رنج دیگراندیشان منجر شود. در جامعهای که باید پرسشگری و حساسیت به رنج انسانها را تقویت کند، چنین پروژههایی دقیقاً برعکس عمل میکنند: ایجاد بیتفاوتی و خونسردی در برابر خشونت – خونسردی در برابر بدنهای ساچمهخورده، در برابر تجاوز به معترضی که در خون خود غلتیده، در برابر اشک و زخم و جانهای شکسته، مادری که می گرید و می سوزد و پسرش زیر تیغ اعدام است.
تاریخچهی ما و جهان، پر است از نمونههای مشابه: از اردوگاههای شستشوی مغزی طالبان و داعش گرفته تا نظامهای توتالیتر مثل کره شمالی یا گروه سفاکی چون بوکوحرام. همهی اینها بهخوبی نشان میدهند که وقتی ترس و نمایشهای خشونتبار، جایگزین گفتگو و تربیت فکری میشوند، نتیجه چیزی جز پرورش نسلی مطیع و مسخشده نیست – نه نسلی متفکر و اخلاقمحور.
چنین پروژههایی، با سلاح ترس و آتش، نهتنها به رشد معنوی یا اخلاقی هیچ کمکی نمیکنند، بلکه زمینهساز افراطگرایی و حتی تربیت نیروهای سرکوب آینده خواهند شد. این تجربهها، بهجای پرورش وجدان اخلاقی، آدمی را به ابزاری برای خشونت و سرکوب بدل میکنند – سربازانی که پیش از هرچیز، در ذهن خود، وحشت و فرمانبرداری را تجربه کردهاند.
ایمان و اخلاق، بهجای آتش و دود، در روابط انسانی، در لمس رنج و امید آدمها، در تأملهای صادقانه و در چشمهایی که درد یکدیگر را میبینند، زنده میمانند – نه در آتشهایی که فقط برای سوزاندن روان انسان طراحی شدهاند.
کانال تلگرام دکتر یزدی
https://t.me/DrARYazdi
#ساعت_به_وقت_بهشت
#بهشت #جهنم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
این پروژه عملاً بهوضوح یک تصویرسازی از وحشت است: تجربهای شدید و جسمانی، برای شوکدادن مخاطب و در عین حال حذف هرگونه گفتوگوی صادقانه با دل و وجدان آدمی. هدفش چیزی جز ترویج سرسپردگی مطلق و خفهکردن هر صدای پرسشگر نیست – اما در نهایت، آنچه باقی میماند فقط هیجانزدهگی زودگذر و خلأیی عمیقتر است.
از منظر روانشناسی، چنین تجربههای ترسناک، بهویژه برای نوجوانان و ذهنهای جوان، میتواند به حالت های تجزیه ای و گسست، تروما سازی عمیق و کرختی و بی تفاوتی اخلاقی به رنج دیگراندیشان منجر شود. در جامعهای که باید پرسشگری و حساسیت به رنج انسانها را تقویت کند، چنین پروژههایی دقیقاً برعکس عمل میکنند: ایجاد بیتفاوتی و خونسردی در برابر خشونت – خونسردی در برابر بدنهای ساچمهخورده، در برابر تجاوز به معترضی که در خون خود غلتیده، در برابر اشک و زخم و جانهای شکسته، مادری که می گرید و می سوزد و پسرش زیر تیغ اعدام است.
تاریخچهی ما و جهان، پر است از نمونههای مشابه: از اردوگاههای شستشوی مغزی طالبان و داعش گرفته تا نظامهای توتالیتر مثل کره شمالی یا گروه سفاکی چون بوکوحرام. همهی اینها بهخوبی نشان میدهند که وقتی ترس و نمایشهای خشونتبار، جایگزین گفتگو و تربیت فکری میشوند، نتیجه چیزی جز پرورش نسلی مطیع و مسخشده نیست – نه نسلی متفکر و اخلاقمحور.
چنین پروژههایی، با سلاح ترس و آتش، نهتنها به رشد معنوی یا اخلاقی هیچ کمکی نمیکنند، بلکه زمینهساز افراطگرایی و حتی تربیت نیروهای سرکوب آینده خواهند شد. این تجربهها، بهجای پرورش وجدان اخلاقی، آدمی را به ابزاری برای خشونت و سرکوب بدل میکنند – سربازانی که پیش از هرچیز، در ذهن خود، وحشت و فرمانبرداری را تجربه کردهاند.
ایمان و اخلاق، بهجای آتش و دود، در روابط انسانی، در لمس رنج و امید آدمها، در تأملهای صادقانه و در چشمهایی که درد یکدیگر را میبینند، زنده میمانند – نه در آتشهایی که فقط برای سوزاندن روان انسان طراحی شدهاند.
کانال تلگرام دکتر یزدی
https://t.me/DrARYazdi
#ساعت_به_وقت_بهشت
#بهشت #جهنم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر باقرینیا استاد دانشگاه، در این ویدیو با اشاره به جهنم ساخت سپاه در فومن به دو تصویر همزمان از خدا در نظام جمهوری اسلامی میپردازد: خدای تنبیهگر و خدای مشکلگشا.
او معتقد است که این دو تصویر نهتنها جنبه دینی دارند، بلکه ابزاری برای کنترل سیاسیاند. در بحرانهایی مانند کرونا، بهجای برنامهریزی و پاسخگویی، رهبر جمهوری اسلامی مردم را به دعا دعوت میکند؛ تصویری از خدایی که باید مشکلات را حل کند. از سوی دیگر، پروژههایی چون "جهنم فومن" تصویر خدای مجازاتگر را تقویت میکنند؛ خدایی که با نافرمانی انسان را عذاب میدهد. این دوگانهی ترس و امید، ابزار مهمی برای حفظ سلطه است.
در این نگاه، فرد به جای مطالبهگری اجتماعی، به دعا، نذر و توکل پناه میبرد و حکومت از مسئولیت میگریزد. این پدیده در جوامعی رشد میکند که در آنها رفاه، عدالت و پاسخگویی غایب است. دکتر باقرینیا تأکید میکند که در جوامع مدرن، نهادهای انسانی جای خدای مشکلگشا را گرفتهاند؛ اگر کسی بیمار شود یا مورد ظلم قرار گیرد، به پزشک و دادگاه مراجعه میکند، نه به دعا و توسل.
او در پایان، با اشاره به نقد نیچه، این نوع خدا را زاده درماندگی انسان میداند، نه عشق یا معنویت. در مقابل، خدایی که منبع معناست و نه ابزار قدرت، خداییست شخصی، بیقضاوت و بیمعامله.
پرسش نهایی او از مخاطب این است: آیا خدای من منشأ آرامش است یا ابزار سلطه؟
#خدا #باور #دعا #بهشت #جهنم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
او معتقد است که این دو تصویر نهتنها جنبه دینی دارند، بلکه ابزاری برای کنترل سیاسیاند. در بحرانهایی مانند کرونا، بهجای برنامهریزی و پاسخگویی، رهبر جمهوری اسلامی مردم را به دعا دعوت میکند؛ تصویری از خدایی که باید مشکلات را حل کند. از سوی دیگر، پروژههایی چون "جهنم فومن" تصویر خدای مجازاتگر را تقویت میکنند؛ خدایی که با نافرمانی انسان را عذاب میدهد. این دوگانهی ترس و امید، ابزار مهمی برای حفظ سلطه است.
در این نگاه، فرد به جای مطالبهگری اجتماعی، به دعا، نذر و توکل پناه میبرد و حکومت از مسئولیت میگریزد. این پدیده در جوامعی رشد میکند که در آنها رفاه، عدالت و پاسخگویی غایب است. دکتر باقرینیا تأکید میکند که در جوامع مدرن، نهادهای انسانی جای خدای مشکلگشا را گرفتهاند؛ اگر کسی بیمار شود یا مورد ظلم قرار گیرد، به پزشک و دادگاه مراجعه میکند، نه به دعا و توسل.
او در پایان، با اشاره به نقد نیچه، این نوع خدا را زاده درماندگی انسان میداند، نه عشق یا معنویت. در مقابل، خدایی که منبع معناست و نه ابزار قدرت، خداییست شخصی، بیقضاوت و بیمعامله.
پرسش نهایی او از مخاطب این است: آیا خدای من منشأ آرامش است یا ابزار سلطه؟
#خدا #باور #دعا #بهشت #جهنم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402