آموزشکده توانا
53.4K subscribers
34.2K photos
38.8K videos
2.55K files
20K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«مادری داغدار مادری دلشکسته و نا امید حتی از تحویل پیکر فرزندش چشم انتظار مانده و در حسرت دیدار آخرین ملاقات پسر عزیزش دیدن داغ دو فرزند جوان و قهرمانش سردار مجاهد و بی‌بی نگار در طول دو ماه چه میکشی ای مادر حال روزت شده هر روز بیمارستان و اورژانس و زجز غصه و دلشکستگی افسردگی دلتنگی و زنده ماندن به سختی و......
حال روحی روانی و جسمانی مادرمان خوب نیست کنار خانواده‌شان باشید این روزها تنهایشان نگذارید اجازه ندهید از داغ فرزندانش و احساس تنهایی و نا امیدی و یاس خدایی ناکرده اتفاقی برایش بیفتد تاوان سنگینی که این مادر برای آزادی این مرز بوم داده کمر هر انسان با شرف میهن دوستی ک جایش بود رو خم میکند. به امید اینکه به زودی خانه ظلم فساد جنایت اعدام سرکوب و کشت کشتار جمهوری ننگین اسلامی خامنه‌ای و سپاه پاسداران تروریست از ریشه نابود بشود و آزادی و آبادی و امید به کشورمان بازگردد.»

ـ متن و ویدیو ارسالی

#مجاهد_کور‌کور #نگار_کورکور #اوول_کورکور #دادخواهی #ایران_خداحافظ
#ایذه 💚🕊️❤️
#ایران

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

خواهر دادخواه جاویدنام محمود احمدی از جاویدنامان شهر ایذه، در زادروز برادرش، ضمن انتشار این ویدئو نوشت:

«دروطن بی کفن در وطن بی مزار؛

امروز به نام یاد شیر برادر بی پیکرم محمود؛ در روز تولدش

۹۱۱ شبانه روز پیکر عزیز جانم رو ندادن و هر تولد و هر مناسبت آرزوی داشتن پیکرش رو داشتیم از دوریت می‌سوزیم و دلتنگیتیم جان خواهر
ما در وطن خود غریبیم
به نام دین می‌خوانند امروز دوم محرم
به نام همون دین هنوز پیکرت رو ندادن»


پس از کشته‌شدن #کیان_پیرفلک ، سرکوبگران این سناریو را ساختند که این جوانان مبارز ایذه بودند که به ماشین پدر کیان تیراندازی کرده‌اند، ادعایی که همه خانواده‌های دادخواه و شاهدان رد کرده‌اند. به تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۱ نیروهای حکومتی به روستای پرسوراخ حمله کرده؛ #محمود_احمدی و #حسین_سعیدی را به رگبار بستند. پیکر آن‌ها را با خود برده و تا کنون به خانواده‌های ایشان تحویل نداده‌اند.
محمود و حسین، همان جوانمردانی بودند که پیکر جاویدنام #حامد_سلحشور را از خاک بیرون کشیده و به خانواده وی تحویل دادند و این‌گونه خانواده توانستند حامد را در زادگاهش با رعایت رسم و رسوم معمول به خاک بسپارند.
خانواده محمود اما، لباس‌های جگرگوشه‌اشان را به جای پیکرش، دفن کرده‌اند.

ربودن پیکر کشته‌شدگان و اجازه ندادن ساخت آرامگاه و عزاداری برای کشته‌شدگان، ستم مضاعفی است که رژیم بر خانواده‌های کشته شده‌ها روا می‌دارد

#پاینده_ایران
#محمود_احمدی #دادخواهی #ایذه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
طبق ابلاغیه‌ای که خانم کوکب بداغی پگاه، معلم و فعال مدنی اهل ایذه، در اینستاگرام خود منتشر کرده است، برای رسیدگی به اتهامات ایشان وقت رسیدگی برای حدودا پنج ماه دیگر تعیین شده است.
در این ابلاغیه اتهامات ایشان به شرح زیر آمده است:
«نشر اکاذیب»، «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی»، «عضویت در دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیت‌هایی که در داخل کشور با هدف برهم زدن امنیت کشور تشکیل شده است» «اغوا یا تحریک مردم به جنگ و کشتار با یکدیگر به قصد برهم زدن امنیت کشور» و «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم برضد امنیت داخلی / خارجی»

خانم بداغی در واکنش به این ابلاغیه و اتهامات صادره مطلبی به شرح زیر در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده‌اند:

«ای صاحبان قدرت و منصب،
آیا چون من لب به سخن گشودم، ملک‌تان بلرزه افتاد؟
من آنم که بر سفره‌ی مردم نشسته‌ام، نه بر تختِ زر.

من نه از بهر غوغا برخاستم، که از برای روشنگری.
نه شمشیر کشیدم، نه آتشی افروختم؛
جز قلم چه در دست من دیدید که این‌گونه بر من تاختید؟

گفتید که علیه امنیت نوشت،
اگر نوشتن، زلزله در امنیت می‌اندازد، وای بر آن امنیت!
اگر نقد، تیشه‌ بر ریشه‌تان می‌زند، ریشه‌ها را دریابید، نه تیشه را.

من با خِرد برخاستم، نه با خنجر؛
با مردم ایستادم، نه با مزدوران.

و بدانید،
حقیقت را اگر هزار بار هم به بند کشید،
دوباره از دل خاک سر خواهد زد،
چونان بذر نور در زمین شب.

ما فرزندان خیابانیم، نه شاگردان سکوت!
شما ما را متهم می‌کنید؟
به چه؟
به اینکه فریاد شدیم وقتی همه نجوا بودند؟

اگر حقیقت گفتن، جرم است،
اگر مردم را آگاه کردن و‌کنار آنها بودن ، فتنه است،
اگر افشای دروغ، تبلیغ علیه نظام است،
پس آری! ما مجرمیم

ما وارثان خون‌هایی هستیم که روزی فریاد زدند «آزادی»
و امروز، همان واژه، در گلوی ما خفه می‌شود.

مرا متهم کرده‌اید به واژه، به حقیقت، به پرسش!
گفته‌اید که با واژه‌ها امنیت‌تان لرزید؛ اگر چنین است، پس بدانید آن‌چه شما امنیت می‌نامید، من آن را سکوت قبرستان می‌دانم.

شما از من می‌خواهید که در برابر دروغ، سر خم کنم؛ اما من فرزند این خاکم،فرزند ایذه ،
نه زاده‌ی ترس. مرا با زنجیر نمی‌توان خاموش کرد. مرا به تهمت نمی‌توان شکست.

شما از امنیت سخن می‌گویید؛ اما امنیت، نه با سانسور به‌دست می‌آید، نه با تهدید، نه با زندان. امنیت را عدالت می‌سازد، نه ارعاب.

شما گفتید من اغوا می‌کنم؟ نه آقایان! من بیدار می‌کنم. من فریاد خواب‌رفتگانی هستم که چشم بر حقیقت بسته‌اند. اگر پرسیدن، جرم است، پس تاریخ را محاکمه کنید، اگر نوشتن، خیانت است، قلم را از دست همه‌ی پیامبران بگیرید.

من متهمم؟ بله، متهم به ایستادن! به نگفتنِ دروغ! به نفروختنِ شرافت در بازار مصلحت! من متهمم به دفاع از مردمی که صدا ندارند، نان ندارند، و حقِ فریاد هم از آنان گرفته شده.

من از سلاله‌ی سکوت‌گران نیستم. من از تبار آنانم که پیشانی‌شان زخمی است از سجده بر خاک حقیقت.
شما اگر از صدای من می‌هراسید، این لرزش از دیوار صدای من نیست، از سستی ستون‌های شماست.

حاضرم، اما نه برای دفاع از خود؛ برای افشای آن‌چه پنهان کرده‌اید.
اگر قرار است محاکمه‌ای در کار باشد، بگذارید حقیقت بر مسند قضاوت بنشیند.
و اگر سزای بیدار کردن مردم، زنجیر است، پس این افتخار از آنِ من.»

#کوکب_بداغی #کوکب_بداغی_پگاه #ایذه #معلم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech