آموزشکده توانا
50.8K subscribers
36.8K photos
39.8K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
رامین پوراندرجانی؛ پزشکی که شرافت و وجدانش را به دیکتاتور نفروخت

مرگ دکتر رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی ، مسئولان رده‌بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا صدای حقیقت درباره‌ی جنایت‌های بازداشتگاه کهریزک از زبانش فاش نشود.

برای رامین پوراندرجانی می‌نویسم ، پزشکی مظلوم و شرافتمند که به اجبار در بازداشتگاه کهریزک خدمت می‌کرد. صدایش را بریدند تا از «نبض گرفتن با پوتین» چیزی نگوید، تا از «گونی‌های سفید» سخنی به میان نیاورد.او را کشتند تا جنایت پنهان بماند، و خانواده‌ای داغدار شد، فقط به جرم آنکه پسرشان شاهد فجایع کهریزک بود.

جهنم کهریزک

سال ۱۳۸۸، وقتی در بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک زیر شدیدترین شکنجه‌ها بودیم و هر لحظه مرگ را آرزو می‌کردیم، فهمیدیم پزشکی در آن جهنم حضور دارد.روز سوم بازداشت، حال چند نفر از ما وخیم شد؛ از جمله امیر جوادی‌فر. چند نفر از بچه‌ها او را نزد پزشک کهریزک بردند، اما به گفته‌شان، پزشک تنها چند قرص و یک قطره چشم داد و دیگر او را ندیدیم.


پس از آزادی از زندان اوین، همراه چند تن از بازماندگان کهریزک از آمران و عاملان این جنایت در سازمان قضایی نیروهای مسلح شکایت کردیم.آن زمان، از پزشک کهریزک نیز دلخور بودیم. گمان می‌کردیم عامدانه از رسیدگی به ما سر باز زده و حتی امیر جوادی‌فر را با وجود نابینایی و وخامت حالش به بیمارستان نفرستاده است.

دیدار با دکتر پوراندرجانی:

روزی برای پیگیری شکایت به دادگاه قضایی رفتم. آنجا، برای نخستین‌بار دکتر رامین پوراندرجانی را دیدم؛ به‌همراه پدرش آمده بود برای تفهیم اتهام. در ذهنم تصویر خشن و سردی از پزشک کهریزک داشتم، اما وقتی دیدمش فهمیدم اشتباه می‌کردم. چهره‌اش آرام، نگران و صادق بود؛ نه از جنس بازجوها و شکنجه‌گران.

از او گلایه کردیم و بهش گفتیم ازت شکایت می‌کنیم : چرا به ما مجروحین سر نزدی؟ چرا امیر را نفرستادی بیمارستان؟ چرا به فریاد ما نرسیدی؟ رامین گفت از او شکایت نکنیم. گفت اگر اجازه دهید، همه‌چیز را توضیح می‌دهد.
بیرون ساختمان، با حضور پدرش به گفت‌وگو نشستیم.

رامین گفت:
من مثل خود شما طرفدار جنبش سبز هستم؛ بدشانسی من بود که برای خدمت سربازی به کهریزک فرستاده شدم.
پدرش گفت:رامین انسان شریفی است، قربانی این شرایط شده است و براش پاپوش درست کردند.
رامین ادامه داد که وقتی حال امیر جوادی‌فر را وخیم دیده با سرهنگ کمیجانی، رئیس بازداشتگاه، تماس گرفته اما پاسخی نگرفته است.سپس با ستاد فرماندهی ناجا تماس گرفته و باز هم بی‌توجهی دیده است.

او گفت: هیچ دارو و امکاناتی در اختیار نداشتم. تنها چند قرص مسکن و یک قطره چشم باقی مانده بود که همان را به امیر دادم. خودم هم از بودن در آن جهنم رنج می‌بردم. بارها درخواست انتقال دادم، اما نپذیرفتند. من هم در کهریزک زندانی بودم، مثل شما.

او از شکنجه‌های وحشیانه‌ای گفت که در حضور فرماندهان نیروی انتظامی انجام می‌شد؛ زمانی که سردار رادان و تیمش همراه نمایندگان قوه قضاییه و دادستانی با هلیکوپتر به کهریزک می‌آمدند و بازداشت‌شدگان را با لوله‌های PVC و چوب و لوله و باتوم تا سر حد مرگ می‌زدند تا بمیرند.

رامین گفت:اجازه نمی‌دادند حتی نبضشان را بگیرم تا بفهمم زنده اند یا مرده. مأموران با پوتین روی سینه‌شان فشار می‌دادند و نبضشان را با پوتین میگرفتند تا ببینند زنده‌اند یا مرده. اگر مرده بودند، جسدشان را در گونی سفید می‌گذاشتند؛ و خیلی‌ها هم زنده در همان گونی‌ها جان دادند.

نپذیرفتن دروغ:

در جلسه‌ی چهارم دادگاه متهمان کهریزک، سرهنگ کمیجانی اعتراف کرد که سعید مرتضوی (دادستان وقت تهران)، سردار رادان و سرتیپ رجب‌زاده (فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران) از او و دکتر پوراندرجانی خواسته بودند نامه‌ای را امضا کنند مبنی بر اینکه بازداشت‌شدگان بر اثر مننژیت فوت کرده‌اند.
اما رامین امضا نکرد. با وجود تهدید و فشار، حاضر نشد در پنهان‌کاری جنایت شریک شود.

او احساس امنیت نمی‌کرد. تهدیدش کرده بودند که اگر از نام مقاماتی که به کهریزک می‌آمدند سخن بگوید، برایش دردسر خواهند ساخت. حتی چند روزی به دستور سرهنگ کمیجانی بازداشتش کردند تا سکوت کند.

با این حال، رامین و پدرش قول دادند در کنار خانواده‌های جان‌باختگان و ما بازماندگان کهریزک بایستند و حقیقت را فاش کنند. قرار بود او در برابر کمیته حقیقت‌یاب مجلس شهادت دهد و با چند نماینده دیدار کند. اما چند روز بعد، خبر آمد که پیکر بی‌جانش در ساختمان بهداری نیروی انتظامی پیدا شده است. ابتدا گفتند خودکشی کرده، بعد اعلام کردند مسمومیت غذایی علت مرگ بوده است.

حقیقت روشن است:

مرگ رامین پوراندرجانی نه خودکشی بود و نه مسمومیت.
او را کشتند تا زبان حقیقت خاموش بماند.


از صفحه مسعود علیزاده

#بازداشتگاه_کهریزک
#رامین_پوراندرجانی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔298
Forwarded from گفت‌وشنود

🔹️مرضیه وحید دستجردی، دبیر ستاد ملی جمعیت در جمهوری اسلامی گفت: «دغدغه جمعیت از عمیق‌ترین نگرانی‌های رهبری است.» او افزود: «هر کس کوچک‌ترین قدمی برای مسئله جمعیت بردارد، مشمول دعای نماز شب من است.»

🔹️دستجردی اضافه کرد: «باید از ظرفیت تشکل‌های مردمی برای فراهم کردن امکانات مدارس دینی و حمایت از خانواده‌ها استفاده کنیم تا کودکان امکان تربیت در محیط‌های منطبق با ارزش‌های مورد نظر را داشته باشند.»

✍️مخاطبی برای ما نوشت:
🔹️خانم دستجردی می‌گویند هرکس قدمی در مسیر افزایش جمعیت بردارد، مشمول دعای نماز شب ایشان است؛ اما مردم از خود می‌پرسند با چه امیدی باید فرزند بیاورند؟

در شرایطی که سفره‌ها هر روز کوچک‌تر می‌شود، تورم و بیکاری نفس خانواده‌ها را گرفته و آینده آموزشی کودکان در هاله‌ای از ابهام است، چگونه می‌توان به فرزندآوری فکر کرد؟

وقتی تبعیض‌ها، فساد، و نابرابری در جامعه ریشه دوانده، وعده دعای شبانه چه دردی از زندگی روزمره مردم دوا می‌کند؟

کار آن‌قدر خراب شده که به‌جای برنامه و حمایت واقعی، وعده دعای در نماز شب می‌دهید؟
نان نیست، آینده نیست، دعا هست!

#فرزندآوری #نماز_شب #دعا #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👎264👍3🕊2💔2
حمید فرهادی بازداشت شد

حمید فرهادی فعال سیاسی که به تازگی از زندان آزاد شده بود (۳۰ مرداد)، یکشنبه ساعت هشت شب با حمله ماموران به منزل بازداشت شد.

ماموران امنیتی جمهوری اسلامی بدون ارائه مدارک معتبر ادعا کردند که از پلیس امنیت هستند و پس از تفتیش منزل، وی را بازداشت کردند و از پاسخ‌گویی نسبت به محل انتقال وی یا علت بازداشت او خودداری کردند

#حمید_فرهادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊5💔21👍1
حمید نجاریزدی، شهروند معترض مشهدی، بازداشت شد

روز گذشته حمید نجار یزدی، شهروند مشهدی که در صفحه اینستاگرام خود اعتراضش به حکومت را به صراحت بیان می‌کرد، بازداشت شده و به مکانی نامعلوم برده است. لازم به ذکر است او چندی پیش از مسدود شدن سیم کارت و همچنین حساب بانکی‌اش خبر داده بود.
حمید نجار یزدی، پدر دو فرزند دختر نوجوان و خردسال است، او با ماشینش مسافر کشی می‌کرد و بیشتر ویدیوهایی که از خودش می گرفت داخل ماشینش بود و با لهجه شیرین مشهدی و به تندی و صراحت از مسئولین مملکت از بالا تا پایین انتقاد می‌کرد و مردم را به تفکر فرامی‌خواند.
آقای نجار یزدی همچنین از یکی از دوستانش که پس از بیماری زمین‌گیر شده، مراقبت می‌کرد و روزانه کارهای شخصی او (از جمله تعویض پوشک و استحمام و...) را انجام می‌داد.


#حمید_نجار_یزدی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
6👌2
Forwarded from گفت‌وشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

روحانیون و گروهی از مذهبیون پیرو آن‌ها در ایران با استفاده از دین و جعل روایت، زنان را به ابزاری برای نمایش قدرت و کنترل اجتماعی می‌دانند.

آنان با تحمیل محدودیت‌های بی‌پایه و تفسیرهای خودساخته از متون دینی، نه بدنبال دفاع از ایمان و نه ترویج اخلاقند، بلکه تنها در پی منافع و حفظ جایگاه خود هستند.

وقتی زن را از حضور، صدا و حق انتخاب محروم می‌کنند و این سرکوب را «دستور الهی» می‌نامند، در واقع دین را به پوششی برای تبعیض و سلطه بدل می‌سازند. این رفتار نه ریشه در ایمان دارد و نه در عقل، بلکه در ترس از برابری و آگاهی است.

#حقوق_زنان #آزادی_پوشش #جعل_روایت #اخلاق #برابری #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍53👎3