قسمتی از بیانیه آغاز اعتصاب غذای #محمود_بهشتی لنگرودی، سخنگو سابق #کانون_صنفی_معلمان ایران
چرا اعتصاب غذا می کنم؟
گاندی می گوید: اگر ما نمی توانیم بصورت مردان و زنان آزاد زندگی کنیم باید از مردن خود شادمان باشیم. (همه مردم برابرند ص 255)
اگر چه اینجانب مطابق قوانین جاری کشور بویژه اصل 27 قانون اساسی هیچ یک از فعالیت های صنفی خود را جرم قلمداد نمی کنم اما بفرض احتمال مجرمیت مطابق اصل168 قانون اساسی جرایمی این چنین که با انگیزه های خیر خواهانه انجام می شود می بایست در دادگاه های عادی-علنی و با حضور هییت منصفه مورد بررسی قرار گیرد که متاسفانه به دلیل تعلل مسئولین و بلاتکلیفی این اصل مترقی قانون اساسی، بیش از 37 سال است که دادگاه های انقلاب به صورت غیرعلنی و غیر قانونی به بررسی این پرونده ها می پردازند و به واسطه احکام ظالمانه آن ها انسانهای بی گناه زیادی به بند کشیده شده و یا در انتظار روانه شدن به زندان ها هستند . و اینجانب همانگونه که شرح داده ام در 3 حکم مجزا در همین دادگاه های غیرعلنی به 14 سال حبس محکوم گردیده ام. لذا از آنجا که اعتراض را حق مسلم خود می دانم و گفنگوها و رایزنی ها را بی حاصل ، پیشاپیش از خانواده خود به ویژه همسر گرامیم که بیشترین آسیب ها را در صورت اعتصاب غذا یم تحمل خواهد کرد صمیمانه عذر می خواهم، همچنین از اقوام و دوستان و سایر عزیزانی که با شنیدن خبر اعتصاب غذای مجدد من آزرده و رنجیده می گردند پوزش می خواهم.
به امید روزی که،
دوباره نغمه آزادی را
مرغان خوش نوا
برخاسته از خاکستر ققنوسهای شب ستیز
فریاد خواهند کرد
و سوگ سیاوشان
ما را
به فردایی پرغرور
وصبحی روشن
ازپس این شام تیره
رهنمون خواهد بود .
والسلام
محمود بهشتی لنگرودی
95/1/31
#معلم #زندانی #اعتصاب_غذا
منبع: صفحه تلگرام حمایت از محمود بهشتی
@Tavaana_TavaanaTech
فایل پی دی اف متن کامل بیانیه را هم بخوانید:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
چرا اعتصاب غذا می کنم؟
گاندی می گوید: اگر ما نمی توانیم بصورت مردان و زنان آزاد زندگی کنیم باید از مردن خود شادمان باشیم. (همه مردم برابرند ص 255)
اگر چه اینجانب مطابق قوانین جاری کشور بویژه اصل 27 قانون اساسی هیچ یک از فعالیت های صنفی خود را جرم قلمداد نمی کنم اما بفرض احتمال مجرمیت مطابق اصل168 قانون اساسی جرایمی این چنین که با انگیزه های خیر خواهانه انجام می شود می بایست در دادگاه های عادی-علنی و با حضور هییت منصفه مورد بررسی قرار گیرد که متاسفانه به دلیل تعلل مسئولین و بلاتکلیفی این اصل مترقی قانون اساسی، بیش از 37 سال است که دادگاه های انقلاب به صورت غیرعلنی و غیر قانونی به بررسی این پرونده ها می پردازند و به واسطه احکام ظالمانه آن ها انسانهای بی گناه زیادی به بند کشیده شده و یا در انتظار روانه شدن به زندان ها هستند . و اینجانب همانگونه که شرح داده ام در 3 حکم مجزا در همین دادگاه های غیرعلنی به 14 سال حبس محکوم گردیده ام. لذا از آنجا که اعتراض را حق مسلم خود می دانم و گفنگوها و رایزنی ها را بی حاصل ، پیشاپیش از خانواده خود به ویژه همسر گرامیم که بیشترین آسیب ها را در صورت اعتصاب غذا یم تحمل خواهد کرد صمیمانه عذر می خواهم، همچنین از اقوام و دوستان و سایر عزیزانی که با شنیدن خبر اعتصاب غذای مجدد من آزرده و رنجیده می گردند پوزش می خواهم.
به امید روزی که،
دوباره نغمه آزادی را
مرغان خوش نوا
برخاسته از خاکستر ققنوسهای شب ستیز
فریاد خواهند کرد
و سوگ سیاوشان
ما را
به فردایی پرغرور
وصبحی روشن
ازپس این شام تیره
رهنمون خواهد بود .
والسلام
محمود بهشتی لنگرودی
95/1/31
#معلم #زندانی #اعتصاب_غذا
منبع: صفحه تلگرام حمایت از محمود بهشتی
@Tavaana_TavaanaTech
فایل پی دی اف متن کامل بیانیه را هم بخوانید:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
علی اکبر باغانی؛ معلمی که هزینه میدهد تا ترس مردم بریزد
goo.gl/WwYF10
علی اکبر باغانی در سال ۱۳۳۸ در سبزوار به دنیا آمد.پدرش به شغل کشاورزی اشتغال داشت.اما با وجود ضعف مالی خانواده او به تحصیلات خود به صورت جدی پرداخت و با ورود به دانشگاه و تحصیلات تکمیلی، توانست کارشناسی ارشد الهیات را کسب کند. او از سال ۱۳۵۸ شروع به تدریس کرد.در طی جنگ ایران و عراق نیز سابقه حضور در جبهه جنگ را داشت. در سال ۱۳۷۹ وارد کانون صنفی معلمان شد و فعالیتهایش در زمینه بهبود وضعیت معیشتی معلمان را آغاز کرد. او از اعضای ارشد این کانون بود و به سِمت دبیرکلی این کانون نیز رسید. باغانی اگرچه اکنون بازنشسته آموزش و پرورش است اما هنوز و با تبعید به شهر زابل، دارد تاوان فعالیتهای حقطلبانهاش در زمینه بهبود حقوق معلمان را میپردازد.
علی اکبر باغانی نخستینبار در اسفند ۱۳۸۵ در پی اعتراضات همهگیر و سراسری معلمان در آن ماه بازداشت شد. در دادگاهی که برای آن بازداشت برگزار شد، او به پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد. بار دیگر در سال ۱۳۸۹ و پس از نشست شورای مرکزی کانون صنفی معلمان، او به همراه اسماعیل عبدی و محمود بهشتی لنگرودی بازداشت شد و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. پس از دو ماه حبس انفرادی با قرار وثیقه سنگین آزادشد.اما در دادگاهی که به علت همین بازداشت برگزار شد، باغانی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی و توسط قاضی پیرعباس به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری و ۱۰ سال تبعید به شهرستان زابل محکوم شد. او در خرداد ۱۳۹۴ خود را به دادسرای زندان اوین معرفی کرد و برای گذراندن دوره حبس یک ساله خود به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد. پس از اتمام دوره حبس خود، و برای گذران دوران تبعید به زابل رفت و اکنون در این شهر دوران تبعید خود را میگذراند.
علی اکبر باغانی در زندان رجایی شهر کرج اوضاع خوبی را سپری نکرد. برخی از زندانیان سیاسی، زندان رجایی شهر را «ابرکهریزک» مینامند و آن را جهنمی برای زندانیان توصیف میکنند. توصیفی که مشاهدات باغانی تا حد زیادی آن را تایید میکند. به عنوان مثال باغانی از آزار و اذیت زندانیان میگوید. مثلا مدام زندانیها را جابجا میکنند: «اینکه تا میآیی با یک بند جدید خو بگیری و با محیط تنظیم شوی، بندت را عوض میکنند که مشکلاتی همچون کفخوابی و یا نوع تعامل با آدمهای جدید را در پی میآورد.» البته به گفته باغانی زندانیان دیگر تا میفهمیدند او یک معلم زندانی است، احترام بسیار زیادی به او میگذاشتند. باغانی از وضع تغذیه این زندان نیز بسیار شکایت میکند و غذای آنجا را «خیلی خیلی بد» توصیف میکند. به گفته او «وضع مالی بسیاری از زندانیان بد است و امکان تهیه مواد خوراکی غیر از آنچه زندان میدهد و بسیار کیفیتش پایین است، خیلی کم است و امکان بیماری به دلیل سوءتغذیه زیاد است. صفهای طولانی زندانیان برای دریافت مواد غذایی و قرص و دارو تشکیل میشود. زندانیان زیادی به دلیل نداشتن توان مالی ارتباطشان با بیرون قطع شده و فراموش شدهاند و توان مالی تهیه مواد غذایی مناسب هم ندارند.» همچنین به گفته باغانی در زندان رجایی شهر کرج به زندانیان اجازه استفاده از کلاسهای فرهنگی زندان را نمیدهند. او تاکیدمیکند: «اگر وقت زندانی به صورت خوب و مفید پر نشود بعد از آزادی اکثرشان بیمار روانی خواهند بود. مگر یک زندانی چقدر میتواند بخوابد؟»
مسعود زینالزاده، عضو کانون صنفی معلمان ایران، در یادداشتی که درباره تبعید علی اکبر باغانی به زابل نوشت به شدت به این حکم اعتراض کرد و نفس معرفی شهر زابل به عنوان تبعیدگاه را توهینی به مردم سیستان و بلوچستان دانست. او در عین حال از اینکه فضای فکری «عهدقجر» بر اذهان مسئولین قضایی حاکم است ابراز تاسف کرد که میپندارند میتوانند با دورکردن باغانی از مرکز، فعالیتهای او را کاهش دهند. در بخشی از این یادداشت آمده است:«با تبعید باغانی نه تنها طرح اندیشهها و تئوریهای او در فضای مجازی و رسانهها به شدت پر رنگتر از زمان اقامت وی در مرکز حکومت شده بلکه ملاقاتهای حضوری و دستهجمعی معلمان با ایشان نیز بیش از قبل رونق گرفته و زابل را به میعادگاه کنشگران صنفی بدل کرده است.»
اما با این حال تبعید باغانی به زابل با استقبال معلمان زابلی همراه شد. معلمان شهر سعی کردند او را در بال و پر خود بگیرند و برای او امکان اسکانی بهتر را فراهم کنند. اما به هرحال این تبعید نیز نتوانست اراده علی اکبر باغانی برای بهبود اوضاع را خدشهدار کند. محمد نوری زاد که چند هفتهای پس از تبعید باغانی به دیدار او در زابل رفته بود،از استقامت و پایداری و استواری باغانی بر مبارزات مدنیاش میگوید و از قول علی اکبر باغانی نقل میکند:«باید هزینه بدهیم تا ترس مردم بریزد...باید برای اصلاح فردای خودمان و فردای فرزندانمان هزینه بدهیم.»
goo.gl/CTGFQY
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/WwYF10
علی اکبر باغانی در سال ۱۳۳۸ در سبزوار به دنیا آمد.پدرش به شغل کشاورزی اشتغال داشت.اما با وجود ضعف مالی خانواده او به تحصیلات خود به صورت جدی پرداخت و با ورود به دانشگاه و تحصیلات تکمیلی، توانست کارشناسی ارشد الهیات را کسب کند. او از سال ۱۳۵۸ شروع به تدریس کرد.در طی جنگ ایران و عراق نیز سابقه حضور در جبهه جنگ را داشت. در سال ۱۳۷۹ وارد کانون صنفی معلمان شد و فعالیتهایش در زمینه بهبود وضعیت معیشتی معلمان را آغاز کرد. او از اعضای ارشد این کانون بود و به سِمت دبیرکلی این کانون نیز رسید. باغانی اگرچه اکنون بازنشسته آموزش و پرورش است اما هنوز و با تبعید به شهر زابل، دارد تاوان فعالیتهای حقطلبانهاش در زمینه بهبود حقوق معلمان را میپردازد.
علی اکبر باغانی نخستینبار در اسفند ۱۳۸۵ در پی اعتراضات همهگیر و سراسری معلمان در آن ماه بازداشت شد. در دادگاهی که برای آن بازداشت برگزار شد، او به پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد. بار دیگر در سال ۱۳۸۹ و پس از نشست شورای مرکزی کانون صنفی معلمان، او به همراه اسماعیل عبدی و محمود بهشتی لنگرودی بازداشت شد و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. پس از دو ماه حبس انفرادی با قرار وثیقه سنگین آزادشد.اما در دادگاهی که به علت همین بازداشت برگزار شد، باغانی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی و توسط قاضی پیرعباس به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری و ۱۰ سال تبعید به شهرستان زابل محکوم شد. او در خرداد ۱۳۹۴ خود را به دادسرای زندان اوین معرفی کرد و برای گذراندن دوره حبس یک ساله خود به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد. پس از اتمام دوره حبس خود، و برای گذران دوران تبعید به زابل رفت و اکنون در این شهر دوران تبعید خود را میگذراند.
علی اکبر باغانی در زندان رجایی شهر کرج اوضاع خوبی را سپری نکرد. برخی از زندانیان سیاسی، زندان رجایی شهر را «ابرکهریزک» مینامند و آن را جهنمی برای زندانیان توصیف میکنند. توصیفی که مشاهدات باغانی تا حد زیادی آن را تایید میکند. به عنوان مثال باغانی از آزار و اذیت زندانیان میگوید. مثلا مدام زندانیها را جابجا میکنند: «اینکه تا میآیی با یک بند جدید خو بگیری و با محیط تنظیم شوی، بندت را عوض میکنند که مشکلاتی همچون کفخوابی و یا نوع تعامل با آدمهای جدید را در پی میآورد.» البته به گفته باغانی زندانیان دیگر تا میفهمیدند او یک معلم زندانی است، احترام بسیار زیادی به او میگذاشتند. باغانی از وضع تغذیه این زندان نیز بسیار شکایت میکند و غذای آنجا را «خیلی خیلی بد» توصیف میکند. به گفته او «وضع مالی بسیاری از زندانیان بد است و امکان تهیه مواد خوراکی غیر از آنچه زندان میدهد و بسیار کیفیتش پایین است، خیلی کم است و امکان بیماری به دلیل سوءتغذیه زیاد است. صفهای طولانی زندانیان برای دریافت مواد غذایی و قرص و دارو تشکیل میشود. زندانیان زیادی به دلیل نداشتن توان مالی ارتباطشان با بیرون قطع شده و فراموش شدهاند و توان مالی تهیه مواد غذایی مناسب هم ندارند.» همچنین به گفته باغانی در زندان رجایی شهر کرج به زندانیان اجازه استفاده از کلاسهای فرهنگی زندان را نمیدهند. او تاکیدمیکند: «اگر وقت زندانی به صورت خوب و مفید پر نشود بعد از آزادی اکثرشان بیمار روانی خواهند بود. مگر یک زندانی چقدر میتواند بخوابد؟»
مسعود زینالزاده، عضو کانون صنفی معلمان ایران، در یادداشتی که درباره تبعید علی اکبر باغانی به زابل نوشت به شدت به این حکم اعتراض کرد و نفس معرفی شهر زابل به عنوان تبعیدگاه را توهینی به مردم سیستان و بلوچستان دانست. او در عین حال از اینکه فضای فکری «عهدقجر» بر اذهان مسئولین قضایی حاکم است ابراز تاسف کرد که میپندارند میتوانند با دورکردن باغانی از مرکز، فعالیتهای او را کاهش دهند. در بخشی از این یادداشت آمده است:«با تبعید باغانی نه تنها طرح اندیشهها و تئوریهای او در فضای مجازی و رسانهها به شدت پر رنگتر از زمان اقامت وی در مرکز حکومت شده بلکه ملاقاتهای حضوری و دستهجمعی معلمان با ایشان نیز بیش از قبل رونق گرفته و زابل را به میعادگاه کنشگران صنفی بدل کرده است.»
اما با این حال تبعید باغانی به زابل با استقبال معلمان زابلی همراه شد. معلمان شهر سعی کردند او را در بال و پر خود بگیرند و برای او امکان اسکانی بهتر را فراهم کنند. اما به هرحال این تبعید نیز نتوانست اراده علی اکبر باغانی برای بهبود اوضاع را خدشهدار کند. محمد نوری زاد که چند هفتهای پس از تبعید باغانی به دیدار او در زابل رفته بود،از استقامت و پایداری و استواری باغانی بر مبارزات مدنیاش میگوید و از قول علی اکبر باغانی نقل میکند:«باید هزینه بدهیم تا ترس مردم بریزد...باید برای اصلاح فردای خودمان و فردای فرزندانمان هزینه بدهیم.»
goo.gl/CTGFQY
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. علی اکبر باغانی؛ معلمی که هزینه میدهد تا ترس مردم بریزد . علی اکبر باغانی در سال ۱۳۳۸ در سبزوار به دنیا آمد.پدرش به شغل کشاورزی اشتغال داشت.اما با وجود ضعف مالی خانواده او به تحصیلات خود به صورت جدی پرداخت و با ورود به دانشگاه و تحصیلات تکمیلی، توانست…