تولد لعبت والا، شاعر و ترانهسرای نامدار
لعبت والا #شاعر ، #ترانهسرا ، #روزنامهنگار و #داستاننویس ایرانی، بیستم آبانماه ۱۳۰۹ شمسی در تهران به دنیا آمد.
پدرش محمدحسین والا بود که به ظهیرالسلطنه معروف بود و نام مادرش منیر والا.
والا از نخستین دانشآموختگان دورهی روزنامهنگاری دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران است و سالها در مجلهی هفتگی سیاسی و اجتماعی «تهران مصور» که برادرش عبدالله والا، مدیر مسئول هفتهنامه بود کار میکرد و سردبیر مجلهی «کوچولوها»ی آن نشریه بود.
لعبت والا میگوید که اشعاری که میسروده را مخفی میکرده تا مادر و دیگر خویشاوندانش آن اشعار را نبینند. با این حال والا موفق میشود که اشعارش را منتشر کند.
والا ورودش به عالم شعر و شاعری را اینگونه تعریف میکند: «زمانی که شاید پانزده یا شانزده ساله بودم، استاد نظام وفا که دو صفحهی وسط مجلهی «تهران مصور» در اختیار او بود، شعری گفته بود و من به خیال خودم، آمدم به استقبال. به قول معروف، به اقتفای او رفتم و با همان وزن و قافیه شعر را گفتم. روزی که به دفتر تهرانمصور، برای دیدن برادرم رفته بودم، این شعر را به استاد دادم؛ البته با خجالت و با سرخ و سبز شدن، رفتم و شعر را به او دادم. خیلی زیاد مرا تشویق کرد و توی صفحهی خودش، همانجایی که شعر خود را میگذاشت، شعر مرا هم گذاشت. در حقیقت، او پارتی من پیش برادرم شد و به این طریق، در به روی من باز شد… به خاطر اینکه داریوش رفیعی این شعر مرا توی مجله دیده بود و با آن صدای گرم و شیرینی که داشت، در برنامهای رادیویی که آن موقع زنده پخش میشد، خواند. پس من یکشبه، ره صدساله طی کردم. یعنی هم شعرم چاپ شد و هم از رادیو پخش شد. این شد که طبیعتاً برادر من، دیگر نتوانست جلوی مرا بگیرد.»
لعبت والا با به یادآوردن حوادث پس از انقلاب و بگیر و ببندها و اعدامها میگوید که سرنوشت یاریگرش بوده است که توانسته است از ایران برود چرا که اگر میماند حوادث ناگواری در انتظارش میبود: «در مدتی که اینجا بودم، چندتا خانم را #اعدام کردند؛ از جمله خانم دکتر پارسا که باید اسم آن را بزرگترین جنایت قرن گذاشت. بعد هم متوجه شدم خانمی جزو اعدام شدهها بود که با همدیگر در جمعآوری کمک برای زلزلهزدگان بویینزهرا همکاری کرده بودیم. این خانم در میدان تجریش یک چادر زده بود. از من هم خواسته بود با او همکاری کنم و ما شبانهروز با هم کار میکردیم که برای زلزلهزدگان اعانه جمع کنیم. او فرهنگی و رئیس یک دبیرستان بود و خانمی بسیار شریف بود.وقتی دیدم که این خانم جزو مفسدین فیالارض و به جرم فحشا اعدام شده است، تازه متوجه شدم که دخترم درست میگفت که وقتی نوبت به زنها برسد، نوبت تو هم میرسد. بعدها البته این موضوع ثابت شد و شنیدم که در برنامهای که در تلویزیون (هویت) داشتند، گفته بودند که من جاسوس موساد بودهام. جاسوس هم حکم اعدام دارد دیگر. در حقیقت، سرنوشت مرا نجات داد. شاید هم بیشتر دانایی دختر.»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/6wkNrl
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر
لعبت والا #شاعر ، #ترانهسرا ، #روزنامهنگار و #داستاننویس ایرانی، بیستم آبانماه ۱۳۰۹ شمسی در تهران به دنیا آمد.
پدرش محمدحسین والا بود که به ظهیرالسلطنه معروف بود و نام مادرش منیر والا.
والا از نخستین دانشآموختگان دورهی روزنامهنگاری دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران است و سالها در مجلهی هفتگی سیاسی و اجتماعی «تهران مصور» که برادرش عبدالله والا، مدیر مسئول هفتهنامه بود کار میکرد و سردبیر مجلهی «کوچولوها»ی آن نشریه بود.
لعبت والا میگوید که اشعاری که میسروده را مخفی میکرده تا مادر و دیگر خویشاوندانش آن اشعار را نبینند. با این حال والا موفق میشود که اشعارش را منتشر کند.
والا ورودش به عالم شعر و شاعری را اینگونه تعریف میکند: «زمانی که شاید پانزده یا شانزده ساله بودم، استاد نظام وفا که دو صفحهی وسط مجلهی «تهران مصور» در اختیار او بود، شعری گفته بود و من به خیال خودم، آمدم به استقبال. به قول معروف، به اقتفای او رفتم و با همان وزن و قافیه شعر را گفتم. روزی که به دفتر تهرانمصور، برای دیدن برادرم رفته بودم، این شعر را به استاد دادم؛ البته با خجالت و با سرخ و سبز شدن، رفتم و شعر را به او دادم. خیلی زیاد مرا تشویق کرد و توی صفحهی خودش، همانجایی که شعر خود را میگذاشت، شعر مرا هم گذاشت. در حقیقت، او پارتی من پیش برادرم شد و به این طریق، در به روی من باز شد… به خاطر اینکه داریوش رفیعی این شعر مرا توی مجله دیده بود و با آن صدای گرم و شیرینی که داشت، در برنامهای رادیویی که آن موقع زنده پخش میشد، خواند. پس من یکشبه، ره صدساله طی کردم. یعنی هم شعرم چاپ شد و هم از رادیو پخش شد. این شد که طبیعتاً برادر من، دیگر نتوانست جلوی مرا بگیرد.»
لعبت والا با به یادآوردن حوادث پس از انقلاب و بگیر و ببندها و اعدامها میگوید که سرنوشت یاریگرش بوده است که توانسته است از ایران برود چرا که اگر میماند حوادث ناگواری در انتظارش میبود: «در مدتی که اینجا بودم، چندتا خانم را #اعدام کردند؛ از جمله خانم دکتر پارسا که باید اسم آن را بزرگترین جنایت قرن گذاشت. بعد هم متوجه شدم خانمی جزو اعدام شدهها بود که با همدیگر در جمعآوری کمک برای زلزلهزدگان بویینزهرا همکاری کرده بودیم. این خانم در میدان تجریش یک چادر زده بود. از من هم خواسته بود با او همکاری کنم و ما شبانهروز با هم کار میکردیم که برای زلزلهزدگان اعانه جمع کنیم. او فرهنگی و رئیس یک دبیرستان بود و خانمی بسیار شریف بود.وقتی دیدم که این خانم جزو مفسدین فیالارض و به جرم فحشا اعدام شده است، تازه متوجه شدم که دخترم درست میگفت که وقتی نوبت به زنها برسد، نوبت تو هم میرسد. بعدها البته این موضوع ثابت شد و شنیدم که در برنامهای که در تلویزیون (هویت) داشتند، گفته بودند که من جاسوس موساد بودهام. جاسوس هم حکم اعدام دارد دیگر. در حقیقت، سرنوشت مرا نجات داد. شاید هم بیشتر دانایی دختر.»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/6wkNrl
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#زنان #زنان_توانا #زنان_موفق #زنان_موثر
Tavaana
لعبت والا، شاعر و ترانهسرا
توانا- لعبت والا شاعر، ترانهسرا، روزنامهنگار و داستاننویس ایرانی، بیستم آبانماه ۱۳۰۹ شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش محمدحسین والا بود که به ظهیرالسلطنه معروف بود و نام مادرش منیر والا.
بازداشت #یغماگلرویی، #شاعر و ترانهسرا
مأموران #امنیتی جمهوری اسلامی با حمله به منزل یغما گلرویی،شاعر و #ترانهسرا، او را #بازداشت کردند.
یغما گلرویی
به گزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، روز دوشنبه ۹ آذر، نیروهای امنیتی با هجوم به منزل یغما گلرویی، پس از بازرسی و تفتیش خانه، او را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. هنوز دلیل این #دستگیری و نهاد بازداشتکننده او مشخص نیست و خبری از وضعیت این شاعر منتشر نشده است.
گلرویی، شنبه ۲۳ آبان امسال در گفتوگو با ایلنا، گفته بود: «مرکز موسیقی در ۱۰ سال گذشته هیچ نامی از من در هیچ آلبومی نیاورده است. ممکن است تعداد محدودی از شعرهایم در آلبومها خوانده شده باشد اما نام من مجوز نمیگیرد و الان هم اگر خوانندهای، آلبومی با #اشعار من به دفتر موسیقی ارائه کند، مجوز نخواهد گرفت.» بیشتر بخوانید: یغما گلرویی، شاعر و ترانهسرا: ممنوعالکار هستم
یغما گلرویی متولد ۶ مرداد ۱۳۵۴ در #ارومیه ترانهسرا، شاعر، نویسنده و مترجم ایرانی است. خسته شدم، رؤیایی دارم، ستاره، ضیافت، رانندگی در مستی، کوچه ملی از جمله کارهای شناخته شده اوست. ترانههای او توسط خوانندگانی چون شادمهر عقیلی ،سیاوش قمیشی، امیر کریمی، حسن شماعی زاده، امید، شاهین نجفی، فرهاد جواهرکلام، ناصر عبدالهی، قاسم افشار، سعید شهروز، رضا یزدانی و چند خواننده دیگر اجرا شده است.
منبع: رادیو زمانه
@Tavaana_Tavaanatech
ترانه «تصور کن» از یغما #گلرویی با اجرای سیاوش قمیشی را با هم ببینیم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
مأموران #امنیتی جمهوری اسلامی با حمله به منزل یغما گلرویی،شاعر و #ترانهسرا، او را #بازداشت کردند.
یغما گلرویی
به گزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، روز دوشنبه ۹ آذر، نیروهای امنیتی با هجوم به منزل یغما گلرویی، پس از بازرسی و تفتیش خانه، او را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. هنوز دلیل این #دستگیری و نهاد بازداشتکننده او مشخص نیست و خبری از وضعیت این شاعر منتشر نشده است.
گلرویی، شنبه ۲۳ آبان امسال در گفتوگو با ایلنا، گفته بود: «مرکز موسیقی در ۱۰ سال گذشته هیچ نامی از من در هیچ آلبومی نیاورده است. ممکن است تعداد محدودی از شعرهایم در آلبومها خوانده شده باشد اما نام من مجوز نمیگیرد و الان هم اگر خوانندهای، آلبومی با #اشعار من به دفتر موسیقی ارائه کند، مجوز نخواهد گرفت.» بیشتر بخوانید: یغما گلرویی، شاعر و ترانهسرا: ممنوعالکار هستم
یغما گلرویی متولد ۶ مرداد ۱۳۵۴ در #ارومیه ترانهسرا، شاعر، نویسنده و مترجم ایرانی است. خسته شدم، رؤیایی دارم، ستاره، ضیافت، رانندگی در مستی، کوچه ملی از جمله کارهای شناخته شده اوست. ترانههای او توسط خوانندگانی چون شادمهر عقیلی ،سیاوش قمیشی، امیر کریمی، حسن شماعی زاده، امید، شاهین نجفی، فرهاد جواهرکلام، ناصر عبدالهی، قاسم افشار، سعید شهروز، رضا یزدانی و چند خواننده دیگر اجرا شده است.
منبع: رادیو زمانه
@Tavaana_Tavaanatech
ترانه «تصور کن» از یغما #گلرویی با اجرای سیاوش قمیشی را با هم ببینیم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
۲۶ آبانماه امسال، #ادبیات و #هنر ایران، ترانهسرای نامدار و به یادماندنی ِ خود، رحیم #معینی_کرمانشاهی را از دست داد.
او #نقاش، #روزنامهنگار، #نویسنده، #شاعر و #ترانهسرا بود که بسیاری از ترانههای او بر سر زبانها است و زمزمه میشود. برای مثال سرودهی «عجب صبری خدا دارد» یکی از این سرودهها است.
#داریوش اقبالی، خوانندهی ایرانی در مراسم یادبود او یاد ایشان را گرامی میدارد و ترانهی «مسبب» از سرودههای معینی کرمانشاهی را به صورت زنده اجرا میکند.
معینی کرمانشاهی متولد ۱۵ بهمن ۱۳۰۱ در کرمانشاه است.
یادش گرامی!
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
او #نقاش، #روزنامهنگار، #نویسنده، #شاعر و #ترانهسرا بود که بسیاری از ترانههای او بر سر زبانها است و زمزمه میشود. برای مثال سرودهی «عجب صبری خدا دارد» یکی از این سرودهها است.
#داریوش اقبالی، خوانندهی ایرانی در مراسم یادبود او یاد ایشان را گرامی میدارد و ترانهی «مسبب» از سرودههای معینی کرمانشاهی را به صورت زنده اجرا میکند.
معینی کرمانشاهی متولد ۱۵ بهمن ۱۳۰۱ در کرمانشاه است.
یادش گرامی!
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇