Forwarded from تواناتک Tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیامدهای استفاده از نسخههای جعلی تلگرام
چرا نسخههای جعلی تلگرام امنیت و حریم خصوصی ما و مخاطبانمان را به خطر میاندازند؟ این ویدیو کوتاه را ببینید.
https://bit.ly/3vNlYcT
#امنیت_دیجیتال
#امنیت_در_یک_دقیقه
@tavaanatech
چرا نسخههای جعلی تلگرام امنیت و حریم خصوصی ما و مخاطبانمان را به خطر میاندازند؟ این ویدیو کوتاه را ببینید.
https://bit.ly/3vNlYcT
#امنیت_دیجیتال
#امنیت_در_یک_دقیقه
@tavaanatech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
هماکنون در کلاب توانا و تواناتک گفتوگویی با موضوع «اینترنت ماهوارهای، پایان فیلترینگ یا بلای جان اینترنت ملی» در جریان است.
https://www.joinclubhouse.com/join/%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7-%D9%88-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA%DA%A9/lRbJpj0K/MEjyXwpv
@tavaanatech
https://www.joinclubhouse.com/join/%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7-%D9%88-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA%DA%A9/lRbJpj0K/MEjyXwpv
@tavaanatech
Clubhouse
اینترنت ماهوارهای، پایان فیلترینگ یا بلای جان اینترنت ملی - توانا و تواناتک
Sunday, May 9 at 10:30am EDT with Akbar Atri, ALIREZA RAYEGAN, Behzad Mehrani, Javad Tavvaf, Alireza Tabrizi, Akbar Atri.
منصور اوجی، شاعرِ «کوتاه مثل آه»، درگذشت
منصور اوجی، از پیشروان شعر کوتاه نیمایی که دوست نداشت شبیه کس دیگری باشد، شامگاه شنبه ۱۸ اردیبهشت در خانهاش در شیراز بر اثر بیماری کبدی در ۸۴ سالگی از دنیا رفت.
مرضیه اوجی خواهر این شاعر سرشناس ایرانی به خبرگزاری ایبنا گفته است که او حدود یک سال پیش بر اثر شکستگی یکی از دندهها و پس از بهبود نسبی، دچار عارضه کبدی شد و ماهها بود که از او در خانه پرستاری میشد.
آخرین کتاب منصور اوجی «یک عمر شاعری» نام داشت که سال ۱۳۹۷ منتشر شد و گزیدهای بود از میان حدود دو هزار شعر و ۲۵ کتاب که قبلاً منتشر کرده بود.
منصور اوجی از دوستان نزدیک سیمین بهبهانی و سیمین دانشور بود که نامهنگاریهای خاطرهانگیزش با این دو ادیب فقید در کتابی به نام «۱۱۰ نامه به دو سیمین» منتشر شده است.
از منصور اوجی بهعنوان یکی از تأثیرگذاران شعر نیمایی در ایران یاد میشود و بیش از ۳۰ مجموعهشعر از او راهی بازار نشر شده است که از میان آنها دو مجموعهٔ «کوتاه مثل آه» و «شعرهایی به کوتاهی عمر» بیشتر در یادها مانده است.
حالی است مرا، باغ شب، خواب درخت و تنهایی زمین، شهر خسته، این سوسن است که میخواند، مرغ سحر، صدای همیشه، خوشا تولد و پرواز و شعرهای مصری از دیگر آثار منصور اوجی است.
منصور اوجی پدرش هم شاعر بود و بهتعبیر خودش «ارثی و محیطی شاعر شد». ابتدا با غزل ساختن در دوران دبیرستان آغاز کرد تا در دورهٔ دوم دبیرستان که با دو کتاب «زمستان» مهدی اخوان ثالث و «هوای تازه» احمد شاملو آشنا شد و به دنیای شعر نیمایی راه پیدا کرد.
او دربارهٔ شعر نو و شعر سپید معتقد بود که بزرگترین هنر نیما این بود که شعر سنگشدهٔ فارسی را از رکود سنگشدگی نجات داد و به مسیر واقعی خود انداخت و بعد از او غول دیگری پیدا شد و شعر را به مسیر تازهتری انداخت و امروزهروز گرچه هنوز هستند شاعرانی که در اوزان نیمایی کار میکنند، اما شاعران کمتر علاقهای به فعالیت در شعر نیمایی دارند.
بهعقیدهٔ او، «جوانترها بیشتر از شعر سپید استقبال کرده و میکنند که متأسفانه آن هم بیشتر در فضای ژورنالیستی است و کارکرد عملی ندارد».
منصور اوجی همچنین بر این نظر بود که داستان کوتاه و رمان جای شعر را در ایران گرفته و به هیچ وجه شعر آن جایگاه قبلی خود را که تا پیش از انقلاب داشت، ندارد.
نقد او بر اغلب شاعران جوان این بود که «همگی عین هم هستند و این به دلیل آن است که هیچ کدام به دنبال دستیابی به اثر انگشت مشخص نیستند».
منصور اوجی چهار سال پیش در جایی گفته بود «در هشتاد سال عمرم سعی کردم خودم و زندگیام را بنویسم و هیچ وقت دوست نداشتم شبیه کسی باشم».
متن از رادیو فردا
@Tavaana_TavaanaTech
منصور اوجی، از پیشروان شعر کوتاه نیمایی که دوست نداشت شبیه کس دیگری باشد، شامگاه شنبه ۱۸ اردیبهشت در خانهاش در شیراز بر اثر بیماری کبدی در ۸۴ سالگی از دنیا رفت.
مرضیه اوجی خواهر این شاعر سرشناس ایرانی به خبرگزاری ایبنا گفته است که او حدود یک سال پیش بر اثر شکستگی یکی از دندهها و پس از بهبود نسبی، دچار عارضه کبدی شد و ماهها بود که از او در خانه پرستاری میشد.
آخرین کتاب منصور اوجی «یک عمر شاعری» نام داشت که سال ۱۳۹۷ منتشر شد و گزیدهای بود از میان حدود دو هزار شعر و ۲۵ کتاب که قبلاً منتشر کرده بود.
منصور اوجی از دوستان نزدیک سیمین بهبهانی و سیمین دانشور بود که نامهنگاریهای خاطرهانگیزش با این دو ادیب فقید در کتابی به نام «۱۱۰ نامه به دو سیمین» منتشر شده است.
از منصور اوجی بهعنوان یکی از تأثیرگذاران شعر نیمایی در ایران یاد میشود و بیش از ۳۰ مجموعهشعر از او راهی بازار نشر شده است که از میان آنها دو مجموعهٔ «کوتاه مثل آه» و «شعرهایی به کوتاهی عمر» بیشتر در یادها مانده است.
حالی است مرا، باغ شب، خواب درخت و تنهایی زمین، شهر خسته، این سوسن است که میخواند، مرغ سحر، صدای همیشه، خوشا تولد و پرواز و شعرهای مصری از دیگر آثار منصور اوجی است.
منصور اوجی پدرش هم شاعر بود و بهتعبیر خودش «ارثی و محیطی شاعر شد». ابتدا با غزل ساختن در دوران دبیرستان آغاز کرد تا در دورهٔ دوم دبیرستان که با دو کتاب «زمستان» مهدی اخوان ثالث و «هوای تازه» احمد شاملو آشنا شد و به دنیای شعر نیمایی راه پیدا کرد.
او دربارهٔ شعر نو و شعر سپید معتقد بود که بزرگترین هنر نیما این بود که شعر سنگشدهٔ فارسی را از رکود سنگشدگی نجات داد و به مسیر واقعی خود انداخت و بعد از او غول دیگری پیدا شد و شعر را به مسیر تازهتری انداخت و امروزهروز گرچه هنوز هستند شاعرانی که در اوزان نیمایی کار میکنند، اما شاعران کمتر علاقهای به فعالیت در شعر نیمایی دارند.
بهعقیدهٔ او، «جوانترها بیشتر از شعر سپید استقبال کرده و میکنند که متأسفانه آن هم بیشتر در فضای ژورنالیستی است و کارکرد عملی ندارد».
منصور اوجی همچنین بر این نظر بود که داستان کوتاه و رمان جای شعر را در ایران گرفته و به هیچ وجه شعر آن جایگاه قبلی خود را که تا پیش از انقلاب داشت، ندارد.
نقد او بر اغلب شاعران جوان این بود که «همگی عین هم هستند و این به دلیل آن است که هیچ کدام به دنبال دستیابی به اثر انگشت مشخص نیستند».
منصور اوجی چهار سال پیش در جایی گفته بود «در هشتاد سال عمرم سعی کردم خودم و زندگیام را بنویسم و هیچ وقت دوست نداشتم شبیه کسی باشم».
متن از رادیو فردا
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
فرزاد در سال ۱۳۵۴ در کامیاران استان کردستان متولد شد. دوران کودکیش با جنگ گره خورده بود: «کودکی من (و نسل ما) تاثیرات عمیقی بر همه وجوه زندگیمان گذاشته است. من شعری از کودکیام به یاد ندارم. اصلا شعری به ما یاد ندادند. باور کن نگذاشتند کودکی کنیم، کودکی من با بوی سرب و گلوله و رگبار تفنگ آغاز شد.»
.
میخواست کودکی کند، میخواست رویاهای کودکی در وجودش تازه بماند، پس معلم شد. میگفت: «هنوز در سی و چند سالگی دوست دارم بازیهای کودکانه انجام دهم. شاید به همین دلیل باشد که اینقدر از بازی با بچهها لذت میبرم و هنوز آرزو دارم باز فرصتی پیش آید تا پای ثابت حلقه عمو زنجیر باف و گرگم به هوای کودکان شوم.»
.
عضو انجمن صنفی فرهنگیان و انجمن زیست محیطی ئاسک (آهو) بود و با نام مستعار «سیامند» در ماهنامه فرهنگی آموزشی رویان قلم میزد. دغدغه حقوق زنان را داشت، از زندان به کمپین «یک میلیون امضا برای برابری» پیوست.
درباره فرزاد کمانگر بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2WePvx3
#فرزاد_کمانگر #معلم #اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
.
میخواست کودکی کند، میخواست رویاهای کودکی در وجودش تازه بماند، پس معلم شد. میگفت: «هنوز در سی و چند سالگی دوست دارم بازیهای کودکانه انجام دهم. شاید به همین دلیل باشد که اینقدر از بازی با بچهها لذت میبرم و هنوز آرزو دارم باز فرصتی پیش آید تا پای ثابت حلقه عمو زنجیر باف و گرگم به هوای کودکان شوم.»
.
عضو انجمن صنفی فرهنگیان و انجمن زیست محیطی ئاسک (آهو) بود و با نام مستعار «سیامند» در ماهنامه فرهنگی آموزشی رویان قلم میزد. دغدغه حقوق زنان را داشت، از زندان به کمپین «یک میلیون امضا برای برابری» پیوست.
درباره فرزاد کمانگر بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2WePvx3
#فرزاد_کمانگر #معلم #اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
حسین شنبهزاده از کاربران فعال در توییتر است. او پیشتر به صورت ناشناس و با اسم «اسب شاخدار ویراستار» فعالیت میکرد که توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی شناسایی و با اتهامات امنیتی بازداشت شد و مدتی نیز در زندان انفرادی محبوس بود. شنبهزاده پس از بازگشت به فضای مجازی، به جریان بازداشت و بخشی از روزهای دردناکی که بر او و خانوادهاش رفت پرداخت.
اردیبهشتماه ۱۴۰۰ او در مجموعه توییتی ماجرای تلخ و دردناک هشتاد ضربه شلاقی که به اتهام «نوشیدن مشروبات الکلی» تحمل کرد را روایت کرد.
نوشیدن و نگهداری نوشیدنیهای الکلی مطابق قوانین جمهوری اسلامی جرم است و مجازات سنگینی به دنبال دارد. طبق ماده ۲۶۵ قانون مجازات اسلامی، «حد مصرف مسکر [نوشیدنیهای الکلی] هشتاد ضربه شلاق است». گفتنی است از نظر جمهوری اسلامی، تکرار این عمل مجازات سنگینتری در پی خواهد داشت.
مطابق ماده ۱۷۹ فصل سوم قانون سابق مجازات اسلامی «هر گاه کسی چند بار شرب مسکر بنماید و بعد از هر بار حد بر او جاری شود در مرتبه سوم کشته میشود». اگرچه این قانون وحشیانه در سال ۱۳۹۲ به این صورت تغییر یافت: «هر گاه کسی سه بار مرتکب یک نوع جرم موجب حد شود و هر بار حد آن جرم بر او جاری گردد، حد وی در مرتبه چهارم اعدام است.» مطابق با همین ماده غیرانسانی قانون جمهوری اسلامی بود که در تیرماه ۱۳۹۹ یک شهروند در مشهد به اتهام «نوشیدن مشروبات الکلی» اعدام شد.
در ادامه روایت حسین شنبهزاده را میخوانیم:
یادش به خیر... سال ۹۱، بعد از اینکه منو لخت وایسوندن و طوري با شلاق (ظاهراً ساخته شده از ساچمهٔ فلزی، با روکش پارچهای) هشتاد ضربه بهم زدن که از شدت درد صدای غاز درمیآوردم، با همون کمرِ جیگر زلیخا شده نشستیم تو تاکسی که بریم دادسرا و کارای اداریش رو انجام بدیم! :)))) . یعنی جلاد «صورتجلسه» کنه که این بابا شلاقشو به سلامتی و دل خوش خورده و دیگه دست از سرِ در حال کچلیش بردارید. این «کارای اداریِ» شلاق و اینطور مجازاتا، از گروتسکترین بخشاشه. همین نیم ساعت پیش طوري زدهنت که یا قدوس کشیدی (فکر کنید آدم با هر ضربه بگه یااااا قددددوووووسسسس).
بعدش باید امضا بزنی و انگشت کنی، یا حالا هر فعلي که دارن، که من شلاقمو خوردم. لطفاً مرا ول کنید. تشکر از شما پاسداران حریم الهی.
تشریفات اداری قبلش که دیگه محشر بود. باید یه کاغذ امضا میکردم که شلاق برای جسمم ضرر نداره! :)))) . پیشنهاد دوستان: احمقِ خر! امضا نمیکردی. پاسخ: احسنت! پیش از شما به ذهن هیچکس نرسیده بود. «ضرر» یعنی مثلاً شلاق باعث نمیشه بری تو کما یا بمیری. مثلاً چه میدونم، شاید برای مبتلاهای به بیماریای خاص. اگه من میگفتم شلاق برام ضرر داره، میرفتم بازداشت، بعدش پزشکی قانونی، بعدش مشخص میشد شلاق تازه برای سلامتیم مفیده، همونطور که تحقیقات یه پزشک ژاپنی نشون داده؛ بعدش یارو که دیده بود معطلش کردهم و بیچاره زابهراه شده، این بار قشنگ طوري میزد که خون شتک بزنه. چیز دندونگیري ازم باقی نمیذاشت.
و اما «یارو». احتمالاً فکر میکنید جلاد، شلاقزن، دژخیم، قیافهش مثل این اراذل و اوباش بود. خیر.
یه پیرمرد کاملاً «ظاهرالصلاح». با حدود شصت سال سن، با محاسن و مقابحِ تقریباً سفید، عادیترین و صالحترین قیافهاي که ممکنه تو جامعه، تو کوچه، دم سبزیفروشی، و خصوصاً تو اداره و مسجد ببینید. از اینا که بهش میخورد «معتمد محل» باشه، با یه دستگاه پژو آر دی اسقاطی مثلاً. از اون عجیبتر و مهیبتر و مخوفتر: جز در لحظات شلاق زدن، و حتی در لحظات شلاق زدن، که مثل خر میزد، «مشفق» بود. مثل «پسرش» با آدم رفتار میکرد. سندروم استکهلم ندارم واقعاً. اخلاقشو شرح میدم. رفتارشو. و البته شغل شریفش: نون از طریق جلادی میخورد. احسنت حاجآقا. خوش و حلالت.
رفتیم دفتر یه آخوند برای تأیید نهایی حکم. بیحوصله امضایي زد و گفت برید بزنیدش. حتی نگاهمم نکرد. برام مهم بود که لااقل مثل انسان باهام برخورد کنن! برای کسي که قرار بود شلاق بخوره، و خورد، چقدر اهمیت داره یه آخوند دستکم بهش توجه کنه؟ نمیدونم. اما جلاد مثل انسان باهام برخورد کرد. البته یه کم زیادی.
نمیدونستم خودش شلاقزنه. ابداً، ابداً بهش نمیخورد. انتظار داشتم یه یاروی گولاخ مثل مهدی گاوزن باشه. جلادِ من یه گرمکن احمدینژادی به رنگ خاکی و یه شلوار مشکی ساده داشت. نه خبري از ریش مفصل بود نه جای مُهر. تهریش، عینک... اینقدرعادی بود که انگار وجود نداشت.
ادامه را بخوانید:
https://tavaana.org/fa/80shalagh
@Tavaana_TavaanaTech
اردیبهشتماه ۱۴۰۰ او در مجموعه توییتی ماجرای تلخ و دردناک هشتاد ضربه شلاقی که به اتهام «نوشیدن مشروبات الکلی» تحمل کرد را روایت کرد.
نوشیدن و نگهداری نوشیدنیهای الکلی مطابق قوانین جمهوری اسلامی جرم است و مجازات سنگینی به دنبال دارد. طبق ماده ۲۶۵ قانون مجازات اسلامی، «حد مصرف مسکر [نوشیدنیهای الکلی] هشتاد ضربه شلاق است». گفتنی است از نظر جمهوری اسلامی، تکرار این عمل مجازات سنگینتری در پی خواهد داشت.
مطابق ماده ۱۷۹ فصل سوم قانون سابق مجازات اسلامی «هر گاه کسی چند بار شرب مسکر بنماید و بعد از هر بار حد بر او جاری شود در مرتبه سوم کشته میشود». اگرچه این قانون وحشیانه در سال ۱۳۹۲ به این صورت تغییر یافت: «هر گاه کسی سه بار مرتکب یک نوع جرم موجب حد شود و هر بار حد آن جرم بر او جاری گردد، حد وی در مرتبه چهارم اعدام است.» مطابق با همین ماده غیرانسانی قانون جمهوری اسلامی بود که در تیرماه ۱۳۹۹ یک شهروند در مشهد به اتهام «نوشیدن مشروبات الکلی» اعدام شد.
در ادامه روایت حسین شنبهزاده را میخوانیم:
یادش به خیر... سال ۹۱، بعد از اینکه منو لخت وایسوندن و طوري با شلاق (ظاهراً ساخته شده از ساچمهٔ فلزی، با روکش پارچهای) هشتاد ضربه بهم زدن که از شدت درد صدای غاز درمیآوردم، با همون کمرِ جیگر زلیخا شده نشستیم تو تاکسی که بریم دادسرا و کارای اداریش رو انجام بدیم! :)))) . یعنی جلاد «صورتجلسه» کنه که این بابا شلاقشو به سلامتی و دل خوش خورده و دیگه دست از سرِ در حال کچلیش بردارید. این «کارای اداریِ» شلاق و اینطور مجازاتا، از گروتسکترین بخشاشه. همین نیم ساعت پیش طوري زدهنت که یا قدوس کشیدی (فکر کنید آدم با هر ضربه بگه یااااا قددددوووووسسسس).
بعدش باید امضا بزنی و انگشت کنی، یا حالا هر فعلي که دارن، که من شلاقمو خوردم. لطفاً مرا ول کنید. تشکر از شما پاسداران حریم الهی.
تشریفات اداری قبلش که دیگه محشر بود. باید یه کاغذ امضا میکردم که شلاق برای جسمم ضرر نداره! :)))) . پیشنهاد دوستان: احمقِ خر! امضا نمیکردی. پاسخ: احسنت! پیش از شما به ذهن هیچکس نرسیده بود. «ضرر» یعنی مثلاً شلاق باعث نمیشه بری تو کما یا بمیری. مثلاً چه میدونم، شاید برای مبتلاهای به بیماریای خاص. اگه من میگفتم شلاق برام ضرر داره، میرفتم بازداشت، بعدش پزشکی قانونی، بعدش مشخص میشد شلاق تازه برای سلامتیم مفیده، همونطور که تحقیقات یه پزشک ژاپنی نشون داده؛ بعدش یارو که دیده بود معطلش کردهم و بیچاره زابهراه شده، این بار قشنگ طوري میزد که خون شتک بزنه. چیز دندونگیري ازم باقی نمیذاشت.
و اما «یارو». احتمالاً فکر میکنید جلاد، شلاقزن، دژخیم، قیافهش مثل این اراذل و اوباش بود. خیر.
یه پیرمرد کاملاً «ظاهرالصلاح». با حدود شصت سال سن، با محاسن و مقابحِ تقریباً سفید، عادیترین و صالحترین قیافهاي که ممکنه تو جامعه، تو کوچه، دم سبزیفروشی، و خصوصاً تو اداره و مسجد ببینید. از اینا که بهش میخورد «معتمد محل» باشه، با یه دستگاه پژو آر دی اسقاطی مثلاً. از اون عجیبتر و مهیبتر و مخوفتر: جز در لحظات شلاق زدن، و حتی در لحظات شلاق زدن، که مثل خر میزد، «مشفق» بود. مثل «پسرش» با آدم رفتار میکرد. سندروم استکهلم ندارم واقعاً. اخلاقشو شرح میدم. رفتارشو. و البته شغل شریفش: نون از طریق جلادی میخورد. احسنت حاجآقا. خوش و حلالت.
رفتیم دفتر یه آخوند برای تأیید نهایی حکم. بیحوصله امضایي زد و گفت برید بزنیدش. حتی نگاهمم نکرد. برام مهم بود که لااقل مثل انسان باهام برخورد کنن! برای کسي که قرار بود شلاق بخوره، و خورد، چقدر اهمیت داره یه آخوند دستکم بهش توجه کنه؟ نمیدونم. اما جلاد مثل انسان باهام برخورد کرد. البته یه کم زیادی.
نمیدونستم خودش شلاقزنه. ابداً، ابداً بهش نمیخورد. انتظار داشتم یه یاروی گولاخ مثل مهدی گاوزن باشه. جلادِ من یه گرمکن احمدینژادی به رنگ خاکی و یه شلوار مشکی ساده داشت. نه خبري از ریش مفصل بود نه جای مُهر. تهریش، عینک... اینقدرعادی بود که انگار وجود نداشت.
ادامه را بخوانید:
https://tavaana.org/fa/80shalagh
@Tavaana_TavaanaTech
«طالبان اینجا بود»
برای کودکان افغانستان
از مانا نیستانی
#دشت_برچی #کابل #انفجار_کابل #توانا #مانا_نیستانی
@Tavaana_TavaanaTech
«طالبان اینجا بود»
برای کودکان افغانستان
از مانا نیستانی
#دشت_برچی #کابل #انفجار_کابل #توانا #مانا_نیستانی
@Tavaana_TavaanaTech
نوید افکاری، کشتی زندگی را به ناداوری باخت اما در پیشگاه تاریخ و مردم جهان پیروز و سربلند شد
خانواده افکاری را از یاد نبریم
طرح از رضا عقیلی
#برادران_افکاری_را_آزاد_کنید
#برادران_افکاری
#نوید_افکاری
@Tavaana_TavaanaTech
خانواده افکاری را از یاد نبریم
طرح از رضا عقیلی
#برادران_افکاری_را_آزاد_کنید
#برادران_افکاری
#نوید_افکاری
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
Clubhouse.apk
55.7 MB
دانلود نسخه رسمی اپلیکیشن اندروید برای کلابهاوس
این نسخه هنوز در گوگل پلی برای تمام کشورها منتشر نشده است و در روزهای آینده در مارکت های کشورهای دیگر نیز منتشر می شود.
@tavaanatech
این نسخه هنوز در گوگل پلی برای تمام کشورها منتشر نشده است و در روزهای آینده در مارکت های کشورهای دیگر نیز منتشر می شود.
@tavaanatech
برای آگاهی از برنامههای آموزشکده توانا، به کلاب «توانا و تواناتک» در کلاب هاوس بروید و این کلاب را دنبال کنید:
https://www.joinclubhouse.com/club/%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7-%D9%88-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA%DA%A9
@Tavaana_TavaanaTech
https://www.joinclubhouse.com/club/%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7-%D9%88-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA%DA%A9
@Tavaana_TavaanaTech
Clubhouse
توانا و تواناتک
توانا آموزشکده الکترونیکی برای جامعه مدنی ایران، یک مرکز پیشگام آموزشی از طریق اینترنت در ایران است. توانا در تاریخ ١٧ می ٢٠١٠ میلادی (٢٧ اردیبهشت ١٣٨٩) تاسیس گردید، با این هدف که با استفاده از برنامه آموزش مدنی و ظرفیتسازی جامعه مدنی، نقش شهروندی فعال و…
مادر نوید افکاری
یک فرزندش را جمهوریاسلامی اعدام کرد و هنوز دو فرزند این مادر داغدیده در زندان ولایت فقیه در بند هستند.
صدای مادر داغدار نوید افکاری باشیم و نگذاریم داغ دیگری بر دلش بنشیند.
#SaveAfkariBrothers #نوید_نیستانی
@Tavaana_TavaanaTech
یک فرزندش را جمهوریاسلامی اعدام کرد و هنوز دو فرزند این مادر داغدیده در زندان ولایت فقیه در بند هستند.
صدای مادر داغدار نوید افکاری باشیم و نگذاریم داغ دیگری بر دلش بنشیند.
#SaveAfkariBrothers #نوید_نیستانی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمونهای بارز از نقض حقوق کودکان
فشار ایدئولوژی روی کودکان و اجبار به شرکت در راهپیمایی کاملا سیاسی نمونه بارز تضییع حقوق کودکان است.
مجری: «پیامتون برای بچههای فلسطین چیه؟» کودک: «میخوام بزنم تو دهن همهشون»!
به نظر شما وارد کردن کودکان در مناسباتی که از آنها مطلع نیستند صحیح است؟ مصاحبه گرفتن از کودک در جریان یک راهپیمایی سیاسی اصلا معنادار است؟
این ویدئو مربوط به سالهای گذشته است.
#حقوق_کودکان #فلسطین
@Tavaana_TavaanaTech
فشار ایدئولوژی روی کودکان و اجبار به شرکت در راهپیمایی کاملا سیاسی نمونه بارز تضییع حقوق کودکان است.
مجری: «پیامتون برای بچههای فلسطین چیه؟» کودک: «میخوام بزنم تو دهن همهشون»!
به نظر شما وارد کردن کودکان در مناسباتی که از آنها مطلع نیستند صحیح است؟ مصاحبه گرفتن از کودک در جریان یک راهپیمایی سیاسی اصلا معنادار است؟
این ویدئو مربوط به سالهای گذشته است.
#حقوق_کودکان #فلسطین
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اکبر بهادری؛ پزشک مردمداری که اعدام شد
دکتر اکبر بهادری سیاستمدار برحسته و نماینده مجلس شورای ملی از اراک و پزشک و پایهگذار بیمارستان قدس اراک که پس از انقلاب اعدام و اموالش مصادره شد.
https://bit.ly/3ckGLv1
نسخه نوشتاری:
https://bit.ly/3bhlAsv
#اکبر_بهادری #اراک #اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر اکبر بهادری سیاستمدار برحسته و نماینده مجلس شورای ملی از اراک و پزشک و پایهگذار بیمارستان قدس اراک که پس از انقلاب اعدام و اموالش مصادره شد.
https://bit.ly/3ckGLv1
نسخه نوشتاری:
https://bit.ly/3bhlAsv
#اکبر_بهادری #اراک #اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
محمد ملکی به همراه فرزندش؛ محمد دستفروشی بود که در اعتراضات آبان ۹۸ با گلولهی نیروهای حکومتی مجروح شد و چند هفته بعد جان باخت. در زمان جان باختن محمد فرزندش تنها دو هفته داشت.
از صفحه ۱۵۰۰ تصویر
#آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #آبان_خونین #کدام_آبان
@Tavaana_TavaanaTech
از صفحه ۱۵۰۰ تصویر
#آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #آبان_خونین #کدام_آبان
@Tavaana_TavaanaTech
عبدالوهاب شهیدی، پس از ۴۲ سال محرومیت و سکوت، درگذشت
عبدالوهاب شهیدی، خواننده و نوازندهٔ سرشناس ایرانی که چهار روز پس از تزریق واکسن کرونا در ۹۹ سالگی دچار عارضه قلبی شده بود، یک روز پس از بستری شدن در بیمارستان، بامداد دوشنبه ۲۰ اردیبهشت درگذشت.
عبدالوهاب شهیدی عودنواز و خوانندهای بود که پس از انقلاب ۵۷، دادگاه انقلاب اصفهان او را به اتهام ساواکی بودن به چهار ماه «حبس تأدیبی» محکوم کرد و پس از آن نیز برای همیشه از فعالیت در عرصهٔ موسیقی کنار گذاشته شد.
عبدالوهاب شهیدی متولد سال ۱۳۰۱ در «میمه» اصفهان بود. او از اوایل دهه ۱۳۲۰ فعالیت هنری خود را با فراگیری آواز، سنتور و عود نزد اسماعیل مهرتاش آغاز کرد. شهیدی بهجز آواز خواندن و آهنگسازی، نوازندهای منحصربهفرد با ساز عود بود.
او همچنین سابقهٔ همکاری با استادانی مانند جلیل شهناز، فرامرز پایور، علیاصغر بهاری، حسین تهرانی، رحمتالله بدیعی، حسن ناهید و محمد اسماعیلی را داشت.
عبدالوهاب شهیدی در اجرای آوازهای محلی نیز پیشرو بود و تصنیف معروف «زندگی» با مطلع «آن نگاه گرم تو» از این هنرمند است.
روزنامه اطلاعات در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۵۸ این خبر را دربارهٔ عبدالوهاب شهیدی منتشر کرد:
«دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان محاکمه عبدالوهاب شهیدی هنرمند سرشناس را پایان داد و به ۴ ماه حبس تأدیبی محکوم ساخت. براساس کیفرخواست صادره متهم به فعالیت مداوم در ساواک و جمعآوری اطلاعات و فروش زمین واگذاری دولت به ارتش بود. شهیدی ضمن دفاع، خود را هنرمندی مردمی نامید که هرگز مدیحهسرای کسی نبوده بجز مولای متقیان علی(ع). باتوجه به رأی دادگاه، چون عبدالوهاب شهیدی این مدت را در زندان طی کرده بود، آزاد شد.»
محمدرضا شجریان در توصیف جایگاه هنری عبدالوهاب شهیدی در موسیقی ایرانی او را «بزرگمرد هنر آواز ایران» خطاب میکرد و هوشنگ ابتهاج نیز دربارهاش گفته بود: «شهیدی همیشه برای من یک تصویر از آرزویی بود که دربارهٔ هنرمند داشتم. همیشه میتوانستم بهعنوان یک هنرمند به او تکیه کنم؛ به اخلاق هنری و به اخلاق انسانیاش.»
تصنیفهای دیگری مثل «یار بیوفا» و «آی سوزه» نیز از اجراهای معروف اوست. عبدالوهاب شهیدی قطعات قدیمی معروفی مانند آثار عارف قزوینی را نیز اجرا کرده است که از میان آنها میتوان به تصنیفهای «گریه را به مستی بهانه کردم» و «گریه کن» اشاره کرد.
متن از رادیو فردا
#عبدالوهاب_شهیدی
@Tavaana_TavaanaTech
عبدالوهاب شهیدی، خواننده و نوازندهٔ سرشناس ایرانی که چهار روز پس از تزریق واکسن کرونا در ۹۹ سالگی دچار عارضه قلبی شده بود، یک روز پس از بستری شدن در بیمارستان، بامداد دوشنبه ۲۰ اردیبهشت درگذشت.
عبدالوهاب شهیدی عودنواز و خوانندهای بود که پس از انقلاب ۵۷، دادگاه انقلاب اصفهان او را به اتهام ساواکی بودن به چهار ماه «حبس تأدیبی» محکوم کرد و پس از آن نیز برای همیشه از فعالیت در عرصهٔ موسیقی کنار گذاشته شد.
عبدالوهاب شهیدی متولد سال ۱۳۰۱ در «میمه» اصفهان بود. او از اوایل دهه ۱۳۲۰ فعالیت هنری خود را با فراگیری آواز، سنتور و عود نزد اسماعیل مهرتاش آغاز کرد. شهیدی بهجز آواز خواندن و آهنگسازی، نوازندهای منحصربهفرد با ساز عود بود.
او همچنین سابقهٔ همکاری با استادانی مانند جلیل شهناز، فرامرز پایور، علیاصغر بهاری، حسین تهرانی، رحمتالله بدیعی، حسن ناهید و محمد اسماعیلی را داشت.
عبدالوهاب شهیدی در اجرای آوازهای محلی نیز پیشرو بود و تصنیف معروف «زندگی» با مطلع «آن نگاه گرم تو» از این هنرمند است.
روزنامه اطلاعات در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۵۸ این خبر را دربارهٔ عبدالوهاب شهیدی منتشر کرد:
«دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان محاکمه عبدالوهاب شهیدی هنرمند سرشناس را پایان داد و به ۴ ماه حبس تأدیبی محکوم ساخت. براساس کیفرخواست صادره متهم به فعالیت مداوم در ساواک و جمعآوری اطلاعات و فروش زمین واگذاری دولت به ارتش بود. شهیدی ضمن دفاع، خود را هنرمندی مردمی نامید که هرگز مدیحهسرای کسی نبوده بجز مولای متقیان علی(ع). باتوجه به رأی دادگاه، چون عبدالوهاب شهیدی این مدت را در زندان طی کرده بود، آزاد شد.»
محمدرضا شجریان در توصیف جایگاه هنری عبدالوهاب شهیدی در موسیقی ایرانی او را «بزرگمرد هنر آواز ایران» خطاب میکرد و هوشنگ ابتهاج نیز دربارهاش گفته بود: «شهیدی همیشه برای من یک تصویر از آرزویی بود که دربارهٔ هنرمند داشتم. همیشه میتوانستم بهعنوان یک هنرمند به او تکیه کنم؛ به اخلاق هنری و به اخلاق انسانیاش.»
تصنیفهای دیگری مثل «یار بیوفا» و «آی سوزه» نیز از اجراهای معروف اوست. عبدالوهاب شهیدی قطعات قدیمی معروفی مانند آثار عارف قزوینی را نیز اجرا کرده است که از میان آنها میتوان به تصنیفهای «گریه را به مستی بهانه کردم» و «گریه کن» اشاره کرد.
متن از رادیو فردا
#عبدالوهاب_شهیدی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
سیر حکمت جامعه مدنی از یونان تا جهان مدرن
واژهی جامعه مدنی هر چند در عالم سیاست قدمتی دیرینه دارد و هر کتابخواندهی حوزهی سیاست این اصطلاح را فراوان شنیده است اما شاید بشود گفت در ایران برای بار اول پس از خرداد ۱۳۷۶ این اصطلاح از کتابخانهها به خانهها آمد و مردم عادی کوچه و خیابان نیز فراوان آن را از زبان رئیسجمهور اصلاحات شنیدند. هر چند بعدها خاتمی گفت که مرادش از جامعه مدنی همان مدینهالنبی است و در آن ریشه دارد اما دیگر این کلمه مسیر خود را پیمود و وارد افکار عمومی شد.
کتاب «سیر حکمت جامعه مدنی از یونان تا جهان مدرن» تاریخی فشرده از مفهوم جامعه مدنی و سیر آرا و اندیشههایی که در مورد این مفهوم رخ داده و تاریخ آن را مورد بررسی قرار میدهد. در واقع میتوان این کتاب را به شکلی بیوگرافی مفهوم جامعه مدنی قلمداد کرد و سیر آن را از یونان باستان تا امروز روایت کرد.
این کتاب به قلم جان ارنبرگ به دیدگاههای مختلف در مورد جامعه مدنی و دولت و نسبت این دو میپردازد. این کتاب در واقع تاریخ فلسفه جامعه مدنی است.
.
جان ارنبرگ در دانشگاه استنفورد تحصیل کرده است و در فعالیتهای جنبش حقوق مدنی، ضد جنگ و دیگر جنبشهای دهه ۶۰ و دهه ۷۰ میلادی فعال بوده است. ارنبرگ از سال ۱۹۸۰ در دانشگاه بروکلین نیویورک، علوم سیاسی تدریس میکند.
آموزشکده توانا این کتاب را به فارسی روان ترجمه کرده است.
http://bit.ly/2KDd7pR
.
.
♨️در کتابخانه مجازی توانا شما میتوانید با خیال راحت از حق امتیاز (کپی رایت) کتابها را دانلود کنید و بخوانید و حتا به دیگران نیز هدیه بدهید.
لینک کتابخانه مجازی توانا:
bit.ly/2GssGwQ
#توانا #کتاب_توانا #جامعه_مدنی #کتاب #کتابباز #کتابخوان #tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
واژهی جامعه مدنی هر چند در عالم سیاست قدمتی دیرینه دارد و هر کتابخواندهی حوزهی سیاست این اصطلاح را فراوان شنیده است اما شاید بشود گفت در ایران برای بار اول پس از خرداد ۱۳۷۶ این اصطلاح از کتابخانهها به خانهها آمد و مردم عادی کوچه و خیابان نیز فراوان آن را از زبان رئیسجمهور اصلاحات شنیدند. هر چند بعدها خاتمی گفت که مرادش از جامعه مدنی همان مدینهالنبی است و در آن ریشه دارد اما دیگر این کلمه مسیر خود را پیمود و وارد افکار عمومی شد.
کتاب «سیر حکمت جامعه مدنی از یونان تا جهان مدرن» تاریخی فشرده از مفهوم جامعه مدنی و سیر آرا و اندیشههایی که در مورد این مفهوم رخ داده و تاریخ آن را مورد بررسی قرار میدهد. در واقع میتوان این کتاب را به شکلی بیوگرافی مفهوم جامعه مدنی قلمداد کرد و سیر آن را از یونان باستان تا امروز روایت کرد.
این کتاب به قلم جان ارنبرگ به دیدگاههای مختلف در مورد جامعه مدنی و دولت و نسبت این دو میپردازد. این کتاب در واقع تاریخ فلسفه جامعه مدنی است.
.
جان ارنبرگ در دانشگاه استنفورد تحصیل کرده است و در فعالیتهای جنبش حقوق مدنی، ضد جنگ و دیگر جنبشهای دهه ۶۰ و دهه ۷۰ میلادی فعال بوده است. ارنبرگ از سال ۱۹۸۰ در دانشگاه بروکلین نیویورک، علوم سیاسی تدریس میکند.
آموزشکده توانا این کتاب را به فارسی روان ترجمه کرده است.
http://bit.ly/2KDd7pR
.
.
♨️در کتابخانه مجازی توانا شما میتوانید با خیال راحت از حق امتیاز (کپی رایت) کتابها را دانلود کنید و بخوانید و حتا به دیگران نیز هدیه بدهید.
لینک کتابخانه مجازی توانا:
bit.ly/2GssGwQ
#توانا #کتاب_توانا #جامعه_مدنی #کتاب #کتابباز #کتابخوان #tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سیر حکمت جامعه مدنی از یونان تا جهان مدرن . واژهی جامعه مدنی هر چند در عالم سیاست قدمتی دیرینه دارد و هر کتابخواندهی حوزهی سیاست این اصطلاح را فراوان شنیده است اما شاید بشود گفت در ایران برای بار اول پس از خرداد ۱۳۷۶ این اصطلاح از کتابخانهها به خانهها…
Forwarded from آموزشکده توانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نشانههای افسردگی کودکان و نوجوانان
مینا سه ساله است. بعد از طلاق پدر و مادرش، او با مادربزرگ پدریاش زندگی میکند. مادربزرگ، که این روزها حوصله خودش را هم ندارد، از نوهاش بسیار راضی است. میگوید مینا از صبح تا شب در گوشهای نشسته و سرش به کار خودش گرم است. نه حرف میزند و نه بازی میکند. تنها نگرانیاش غذانخوردن مینا ست و جیغهایی که گاهوبیگاه در خواب میکشد. او میگوید همه مینا را تحسین میکنند!
چند درصد کودکان و نوجوانان ایرانی با افسردگی دستوپنجه نرم میکنند؟
آمارها متفاوتاند، این نظام آماری غیردقیق، بیانگر واقعیت جامعه نیست. آمار واقعی جامعه قطعا بسیار فراتر از اعداد و ارقامی ست که رسانههای داخلی از آن سخن میگویند؛ اما همین آمارها هم نشان از گسترش افسردگی میان کودکان و نوجوانان ایرانی دارد و این برای جامعه جوان ایرانی، بسیار نگرانکننده است.
http://bit.ly/2M7cTXc
در یوتیوب:
http://bit.ly/2MeHTom
نوشتاری:
http://bit.ly/2M6qTk4
#روانشناسی #افسردگی
@Tavaana_TavaanaTech
مینا سه ساله است. بعد از طلاق پدر و مادرش، او با مادربزرگ پدریاش زندگی میکند. مادربزرگ، که این روزها حوصله خودش را هم ندارد، از نوهاش بسیار راضی است. میگوید مینا از صبح تا شب در گوشهای نشسته و سرش به کار خودش گرم است. نه حرف میزند و نه بازی میکند. تنها نگرانیاش غذانخوردن مینا ست و جیغهایی که گاهوبیگاه در خواب میکشد. او میگوید همه مینا را تحسین میکنند!
چند درصد کودکان و نوجوانان ایرانی با افسردگی دستوپنجه نرم میکنند؟
آمارها متفاوتاند، این نظام آماری غیردقیق، بیانگر واقعیت جامعه نیست. آمار واقعی جامعه قطعا بسیار فراتر از اعداد و ارقامی ست که رسانههای داخلی از آن سخن میگویند؛ اما همین آمارها هم نشان از گسترش افسردگی میان کودکان و نوجوانان ایرانی دارد و این برای جامعه جوان ایرانی، بسیار نگرانکننده است.
http://bit.ly/2M7cTXc
در یوتیوب:
http://bit.ly/2MeHTom
نوشتاری:
http://bit.ly/2M6qTk4
#روانشناسی #افسردگی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🟩 9 بیانیه 9 تشکل
🔵 چرا حاکمیت دوساعت دانش آموزان را تحمل نکرد ؟!
دانش آموزان فرزندان این سرزمین هستند ، جوان و پر انرژی !
گاه لبخند برلب دارند گاه خشمگین هستند ، نگاه جوانان به هستی نگاهی پرنده وار می باشد، جوانان پروانه وش برروی گلهای می نشینند ،همچون عقاب بلند پروازند، با یک لبخند شادند و با یک اخم دلشان می شکند. هستی برای نوجوانان و جوانان پر از راز و رمز است ، آنان کنجکاوانه می خواهند زودتر بزرگ شوند و برگ برگ هستی را ورق بزنند و آنرا بشناسند.
🔺جوانان دنیا را نیک و پاک می پندارند، چونان قلب بی گناه خودشان.
جوانان به زبان نرم سخت ترین کارها را انجام می دهند، اما با زبان تند از انجام آسان ترین کارها پرهیز می کنند.
اینگونه رفتارها را دیکتاتورها تحمل نمی کنند، زیرا همه ی ویژگی های جوانان با روح دیکتاتوری درتضاد است.دیکتاتورها کهنه پرستند، جوانان همه چیز را نو به نو می خواهند، دیکتاتورها جزم اندیشند اما جوانان همچون آب، روان و زلال هستند.
🔹دیکتاتورها حرف و منطق و باور شان زوراست، جوانان از دل وعاطفه سخن می گویند. دیکتاتورها عقده ای ، کینه توز و انتقامجو هستند ، جوانان بدیها رابه زودی از یاد می برند و بخشنده اند.
چگونه معلمان 270 روز دانش آموزان را تحمل می کنند ، اما حکومتگران دوساعت آنان را تحمل نمی کنند ؟
پاسخ این پرسش روشن است ، چون جوانان و معلمان از یک جنس هستند ، اندیشه ی آنان از یک سرچشمه سیراب می شود.
اما دیکتاتورها با اندیشه ، گذشت ، مهربانی و منطق بیگانه اند.
♦️معلمان دانش آموزان را همچون فرزندان خود گرامی میدارند، با آنان زندگی می کنند و از یک فضا زیست می کنند.
اما دیکتاتورها نه خود و نه فرزندانشان همدرد و همراه دانش آموزان نیستند. آنان خود را از یک طبقه ی بالاتری می پندارند ، و درک درستی از شخصیت و روان دانش آموزان ،معلمان و اجتماع ندارند.
🔸در چند روز گذشته 9 تشکل عضو شورای هماهنگی فرهنگیان ایران( سقز و زیویه ،یزد، گیلان،اصفهان، قزوین،خراسان شمالی ، اسلامشهر، تهران، الیگودرز ) بطور جداگانه در محکومیت سرکوب دانش آموزان معترض بیانیه های گوناگون منتشر کردند ، این تشکلهای فرهنگیان که بیش از 20 سال است ، زیر فشار حاکمیت به خاطر اعتراضات صنفی و مدنی صدها سال حکم زندانی ، هزاران پرونده ی امنیتی ، هزاران حکم تنزل گروه داشته اند ، اما بنا به وظیفه ی اجتماعی و انسانی خود هنگام ضرب و شتم دانش آموزان ساکت ننشستند.آنان را چون فرزندان خود گرامی داشتند.
اما حاکمیت دوساعت حضور آنان را در خیابان تحمل نکرد.
بررسی بیانیه های این تشکلها در چند سطر، پندبزرگی خواهد بود برای دیکتاتورهای ایران تا بدانند که ملت فهم بالایی داشته و مدارای آنان فقط وفقط به خاطر آرامش مردم ایران و مصلحت ملی است.
1. تکیه بر اصل 27 قانون اساسی، که تجمع را حق معترضان میداند.
2. محکوم کردن سرکوب و برخورد خشونت آمیز با نوجوانان و جوانان .
3. یادآوری گفتگو با دانش آموزان به جای قلدری و سرکوب برای حل مشکل
4. تاکید برحق واکسیناسیون مردم و دانش آموزان
5. رایگان بودن آموزش طبق اصل 30 قانون اساسی
6. معترضین از هر قشر و دسته ای که باشند باید آنان را قانع کرد ، نه اینکه با زور و تهدید به آنان پاسخ داد.
7. در کدام کتاب آمده است که برای پاسخگویی به فرزندنتان از باتوم و فلفل اسپری کمک بگیرید؟
8. آموزش و پرورش بایستی با سعه صدر و استدلال دانش آموزان را متقاعد نموده و فرهنگ گفتگو را به آنان آموزش دهد.
9. سؤال این است که این گونه رفتار با جوانان و نوجوانان با کدام آموزه های دینیواسلامی همخوانی دارد؟
10 در این تجمعات، دانش آموزان می گویند چگونه ممکن است، آموزش که امر مهم تری در فرایند یادگیری است، کاملا مجازی برگزار شده باشد و آزمون نهایی،حضوری باشد؟!
11. بیش از هرچیز این نوع برخورد حاکی از ضعف مدیریت و بیتدبیری مسئولان آن مناطق است که به جای آموزش عملی مدارا، مسئولیت پذیری و پاسخگویی، به دانشآموزان رفتار خشن و زورگویی را که جامعه کنونی ما آسیبهای فراوانی از آن دیده است و میبیند، آموزش میدهند.
12. معلمین با دانش آموزان با شکیبایی بسیار و اندیشه در شناخت زوایای شخصیت کودکان و نوجوانان سعی درپرورش شخصیت آنها دارند تا آنها با اعتماد به نفس ,توانمندیهای خود را باور نمایند و در سایه ی کلاس و مدرسه و حمایت معلمین شان استعدادهای خود را شکوفا نمایند.🏁
.........
کانال شورای هماهنگی:
https://t.me/kashowra
🔵 چرا حاکمیت دوساعت دانش آموزان را تحمل نکرد ؟!
دانش آموزان فرزندان این سرزمین هستند ، جوان و پر انرژی !
گاه لبخند برلب دارند گاه خشمگین هستند ، نگاه جوانان به هستی نگاهی پرنده وار می باشد، جوانان پروانه وش برروی گلهای می نشینند ،همچون عقاب بلند پروازند، با یک لبخند شادند و با یک اخم دلشان می شکند. هستی برای نوجوانان و جوانان پر از راز و رمز است ، آنان کنجکاوانه می خواهند زودتر بزرگ شوند و برگ برگ هستی را ورق بزنند و آنرا بشناسند.
🔺جوانان دنیا را نیک و پاک می پندارند، چونان قلب بی گناه خودشان.
جوانان به زبان نرم سخت ترین کارها را انجام می دهند، اما با زبان تند از انجام آسان ترین کارها پرهیز می کنند.
اینگونه رفتارها را دیکتاتورها تحمل نمی کنند، زیرا همه ی ویژگی های جوانان با روح دیکتاتوری درتضاد است.دیکتاتورها کهنه پرستند، جوانان همه چیز را نو به نو می خواهند، دیکتاتورها جزم اندیشند اما جوانان همچون آب، روان و زلال هستند.
🔹دیکتاتورها حرف و منطق و باور شان زوراست، جوانان از دل وعاطفه سخن می گویند. دیکتاتورها عقده ای ، کینه توز و انتقامجو هستند ، جوانان بدیها رابه زودی از یاد می برند و بخشنده اند.
چگونه معلمان 270 روز دانش آموزان را تحمل می کنند ، اما حکومتگران دوساعت آنان را تحمل نمی کنند ؟
پاسخ این پرسش روشن است ، چون جوانان و معلمان از یک جنس هستند ، اندیشه ی آنان از یک سرچشمه سیراب می شود.
اما دیکتاتورها با اندیشه ، گذشت ، مهربانی و منطق بیگانه اند.
♦️معلمان دانش آموزان را همچون فرزندان خود گرامی میدارند، با آنان زندگی می کنند و از یک فضا زیست می کنند.
اما دیکتاتورها نه خود و نه فرزندانشان همدرد و همراه دانش آموزان نیستند. آنان خود را از یک طبقه ی بالاتری می پندارند ، و درک درستی از شخصیت و روان دانش آموزان ،معلمان و اجتماع ندارند.
🔸در چند روز گذشته 9 تشکل عضو شورای هماهنگی فرهنگیان ایران( سقز و زیویه ،یزد، گیلان،اصفهان، قزوین،خراسان شمالی ، اسلامشهر، تهران، الیگودرز ) بطور جداگانه در محکومیت سرکوب دانش آموزان معترض بیانیه های گوناگون منتشر کردند ، این تشکلهای فرهنگیان که بیش از 20 سال است ، زیر فشار حاکمیت به خاطر اعتراضات صنفی و مدنی صدها سال حکم زندانی ، هزاران پرونده ی امنیتی ، هزاران حکم تنزل گروه داشته اند ، اما بنا به وظیفه ی اجتماعی و انسانی خود هنگام ضرب و شتم دانش آموزان ساکت ننشستند.آنان را چون فرزندان خود گرامی داشتند.
اما حاکمیت دوساعت حضور آنان را در خیابان تحمل نکرد.
بررسی بیانیه های این تشکلها در چند سطر، پندبزرگی خواهد بود برای دیکتاتورهای ایران تا بدانند که ملت فهم بالایی داشته و مدارای آنان فقط وفقط به خاطر آرامش مردم ایران و مصلحت ملی است.
1. تکیه بر اصل 27 قانون اساسی، که تجمع را حق معترضان میداند.
2. محکوم کردن سرکوب و برخورد خشونت آمیز با نوجوانان و جوانان .
3. یادآوری گفتگو با دانش آموزان به جای قلدری و سرکوب برای حل مشکل
4. تاکید برحق واکسیناسیون مردم و دانش آموزان
5. رایگان بودن آموزش طبق اصل 30 قانون اساسی
6. معترضین از هر قشر و دسته ای که باشند باید آنان را قانع کرد ، نه اینکه با زور و تهدید به آنان پاسخ داد.
7. در کدام کتاب آمده است که برای پاسخگویی به فرزندنتان از باتوم و فلفل اسپری کمک بگیرید؟
8. آموزش و پرورش بایستی با سعه صدر و استدلال دانش آموزان را متقاعد نموده و فرهنگ گفتگو را به آنان آموزش دهد.
9. سؤال این است که این گونه رفتار با جوانان و نوجوانان با کدام آموزه های دینیواسلامی همخوانی دارد؟
10 در این تجمعات، دانش آموزان می گویند چگونه ممکن است، آموزش که امر مهم تری در فرایند یادگیری است، کاملا مجازی برگزار شده باشد و آزمون نهایی،حضوری باشد؟!
11. بیش از هرچیز این نوع برخورد حاکی از ضعف مدیریت و بیتدبیری مسئولان آن مناطق است که به جای آموزش عملی مدارا، مسئولیت پذیری و پاسخگویی، به دانشآموزان رفتار خشن و زورگویی را که جامعه کنونی ما آسیبهای فراوانی از آن دیده است و میبیند، آموزش میدهند.
12. معلمین با دانش آموزان با شکیبایی بسیار و اندیشه در شناخت زوایای شخصیت کودکان و نوجوانان سعی درپرورش شخصیت آنها دارند تا آنها با اعتماد به نفس ,توانمندیهای خود را باور نمایند و در سایه ی کلاس و مدرسه و حمایت معلمین شان استعدادهای خود را شکوفا نمایند.🏁
.........
کانال شورای هماهنگی:
https://t.me/kashowra
Telegram
کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
منبع مستند اطلاعیه ها، بیانیه ها، فراخوانها و نامه های سرگشاده شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، این کانال می باشد. (مقالات ونوشته های افراد، گروهها و احزاب که از این کانال پخش شود، لزومادیدگاه شورا نیست.)
Forwarded from عزیز قاسم زاده لیاسی (عزیز قاسم زاده لیاسی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیست اردیبهشت ۹۴ شب بزرگداشت استاد #عبدالوهاب_شهیدی به همت #علی_دهباشی و با حضور استادان: #محمد_رضا_شجریان #هوشنگ_ظریف و #حسن_ناهید در کانون زبان پارسی برگزار شد و درست شش سال بعد در بیستم اردیبهشت ۱۴۰۰ استاد شهیدی رخت از جهان خاکی برون می کند و جامه افلاکی به جان می پوشد و به دیدار معشوق می شتابد.سخنان تاثیر گذار سایه شعر و موسیقی ایران استاد #هوشنگ_ابتهاج را درباره استاد #عبدالوهاب_شهیدی در این مراسم ببینید و بشنوید.
@Azizghasemzade
@Azizghasemzade
Forwarded from آموزشکده توانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حبیب القانیان، مولتیمیلیونر یهودی با سودای آبادانی ایران
۱۹ اردیبهشت، سالگرد اعدام حبیب القانیان است.
حبیب القانیان معروف به حاج حبیبالله القانیان، از سرمایهداران و صنعتگران خودساخته ایران بود که پس از انقلاب اسلامی دستگیر و تیرباران شد. وی که نقش بزرگی در مدرنسازی صنعت کشور و اقتصاد مستقل از نفت در دهه ۷۰ میلادی در کشور ایفا کرد، در زمان پیروزی انقلاب اسلامی حتی در ایران حضور نداشت و اندکی بعد از ورود به ایران، دستگیر شد و ظرف سه ماه بعد طی محاکمهای صوری به اعدام محکوم و بلافاصله به جوخه اعدام سپرده شد. حبیب القانیان از خانوادهای متدین و متوسط یهودی در محله عودلاجان تهران در سال ۱۲۹۱ چشم به جهان گشود....
http://bit.ly/1xVwD5N
#حبیب_القانیان #اعدام #یهودی
@Tavaana_TavaanaTech
۱۹ اردیبهشت، سالگرد اعدام حبیب القانیان است.
حبیب القانیان معروف به حاج حبیبالله القانیان، از سرمایهداران و صنعتگران خودساخته ایران بود که پس از انقلاب اسلامی دستگیر و تیرباران شد. وی که نقش بزرگی در مدرنسازی صنعت کشور و اقتصاد مستقل از نفت در دهه ۷۰ میلادی در کشور ایفا کرد، در زمان پیروزی انقلاب اسلامی حتی در ایران حضور نداشت و اندکی بعد از ورود به ایران، دستگیر شد و ظرف سه ماه بعد طی محاکمهای صوری به اعدام محکوم و بلافاصله به جوخه اعدام سپرده شد. حبیب القانیان از خانوادهای متدین و متوسط یهودی در محله عودلاجان تهران در سال ۱۲۹۱ چشم به جهان گشود....
http://bit.ly/1xVwD5N
#حبیب_القانیان #اعدام #یهودی
@Tavaana_TavaanaTech