از هنرپیشگی و شاعری تا کارتنخوابی
به بهانهی تولد کبرا سعیدی (شهرزاد) شاعر و از نخستین فیلمسازان زن ایران
شهرزاد در گفتوگویی در مورد شرایط زندگی و بیخانمانی و کارتنخوابیاش میگوید:
«وقتی در پارک میخوابی، بعد از چند وقت وحشتت از خوابیدن در کنار بیخانمانها و موش و گربه و سوسک به الفت با آنها میرسد. در شبهای گرم تابستان، میتوانی به آسمان خیره شوی و برای هزارمین بار دنبال ستاره بختت بگردی و بازهم پیدایش نکنی. اما صبح که بیدار میشوی و میخواهی به دستشویی بروی، دردسرهایت تازه شروع میشود. همین کار عادی روزانهی همه آدمهای دنیا، به مشکلی بزرگ تبدیل میشود.کجا بروم؟ چه کار بکنم؟ ساکهایم را کجا بگذارم؟ وقتی در روستا هستی، چیزی که بیشتر از نبود امکانات آزارت میدهد نبود سینما و کتابفروشی و دکهی مطبوعاتی است و خیابانی که در آن قدم بزنی و صندلیای که بر روی آن بنشینی و مخاطبی که دربارهی اتفاقات جدید جهان با او حرف بزنی. آدمی بیگانه هستی که گویی از جهانی دیگر به آنجا پرت شدهای، بیهیچ نقطهی اشتراکی. حتی خیلی وقتها حرفزدن آدمهای اطرافت را به زبان محلی، نمیفهمی.»
کبرا سعیدی (شهرزاد) #شاعر، #هنرپیشه، #رقاص، عضو #کانون_نویسندگان، #داستاننویس و از نخستین فیلمسازان زن ایران در در هجدهم آذرماه ۱۳۲۵ در میدان راهآهن تهران به دنیا آمد. «کبرا نام خواهر مردهام بود که شناسنامهاش را باطل نکرده بودند وشناسنامه را برای من گذاشتند. مادرم مریم صدایم میکرد و پدرم زهرا. زمان #رقصندگی شهلا میگفتندم. در سینما شهرزاد شدم و حالا زیر شعرهایم مینویسند: شهرزاد.» در کارت ملیاش آمده که شهرزاد متولد هجدهم آذرماه ۱۳۲۹ است از مدارک دیگری اثبات میکند که او متولد سال ۱۳۲۵ است. نام شهرزاد اما اولین بار در تیتراژ فیلم #قیصر میآید و پس از ان در چند فیلم مطرح سینمای ایران نقش بازی میکند.
شهرزاد در سال ۱۳۵۶ فیلم بلندش به نام «مریم و مانی» را ساخت که پوری بنایی در آن نقش بازی کرده است. انقلاب اسلامی از راه میرسد و همهی دارایی و کتابها و فیلمهای شهرزاد از دست میرود. از #شهرزاد پس از #انقلاب دیگر خبری نیست حتا گمان میشد که شهرزاد مرده است. او در سال ۱۳۶۴ به آلمان رفت و هفت سال پس از آن بار دیگر به ایران بازگشت و در یکی از شهرهای شمالی ایران ساکن شد. #شهرزاد در تظاهرات زنان درروز ۱۷ اسفند سال ۱۳۵۷حضور مییابد و از آن تظاهرات فیلمبرداری میکند. گفته میشود که او در این تظاهرات بازداشت نیز میشود.
شهرزاد با بازی در فیلمهای «تنگنا» و «صبح روز چهارم» توانست جایزههایی از جشنواره «سپاس» به ارمغان میآورد. شهرزاد در سال ۱۳۵۱ مجموع اشعارش را در دو هزار نسخه با نام «باتشنگی پیر میشویم» در انتشارات اشراقی به چاپ رساند. گفته میشود هزینهی انتشار این کتاب را که در آن زمان چیزی حدود پنجهزار تومان بود بهروز وثوقی تقبل کرد. طراحی و عکس روی جلد آن کتاب را نیز امیر نادری، عکاس فیلم آن روزها و #کارگردان #سینما بر عهده گرفت. شهرزاد حوالی سال ۱۳۵۲ از بازی در #فیلمفارسی کناره گرفت. او پس از این به سینمای آزاد روی آورد و به ساختن فیلم کوتاه پرداخت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/r5IFZ4
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به بهانهی تولد کبرا سعیدی (شهرزاد) شاعر و از نخستین فیلمسازان زن ایران
شهرزاد در گفتوگویی در مورد شرایط زندگی و بیخانمانی و کارتنخوابیاش میگوید:
«وقتی در پارک میخوابی، بعد از چند وقت وحشتت از خوابیدن در کنار بیخانمانها و موش و گربه و سوسک به الفت با آنها میرسد. در شبهای گرم تابستان، میتوانی به آسمان خیره شوی و برای هزارمین بار دنبال ستاره بختت بگردی و بازهم پیدایش نکنی. اما صبح که بیدار میشوی و میخواهی به دستشویی بروی، دردسرهایت تازه شروع میشود. همین کار عادی روزانهی همه آدمهای دنیا، به مشکلی بزرگ تبدیل میشود.کجا بروم؟ چه کار بکنم؟ ساکهایم را کجا بگذارم؟ وقتی در روستا هستی، چیزی که بیشتر از نبود امکانات آزارت میدهد نبود سینما و کتابفروشی و دکهی مطبوعاتی است و خیابانی که در آن قدم بزنی و صندلیای که بر روی آن بنشینی و مخاطبی که دربارهی اتفاقات جدید جهان با او حرف بزنی. آدمی بیگانه هستی که گویی از جهانی دیگر به آنجا پرت شدهای، بیهیچ نقطهی اشتراکی. حتی خیلی وقتها حرفزدن آدمهای اطرافت را به زبان محلی، نمیفهمی.»
کبرا سعیدی (شهرزاد) #شاعر، #هنرپیشه، #رقاص، عضو #کانون_نویسندگان، #داستاننویس و از نخستین فیلمسازان زن ایران در در هجدهم آذرماه ۱۳۲۵ در میدان راهآهن تهران به دنیا آمد. «کبرا نام خواهر مردهام بود که شناسنامهاش را باطل نکرده بودند وشناسنامه را برای من گذاشتند. مادرم مریم صدایم میکرد و پدرم زهرا. زمان #رقصندگی شهلا میگفتندم. در سینما شهرزاد شدم و حالا زیر شعرهایم مینویسند: شهرزاد.» در کارت ملیاش آمده که شهرزاد متولد هجدهم آذرماه ۱۳۲۹ است از مدارک دیگری اثبات میکند که او متولد سال ۱۳۲۵ است. نام شهرزاد اما اولین بار در تیتراژ فیلم #قیصر میآید و پس از ان در چند فیلم مطرح سینمای ایران نقش بازی میکند.
شهرزاد در سال ۱۳۵۶ فیلم بلندش به نام «مریم و مانی» را ساخت که پوری بنایی در آن نقش بازی کرده است. انقلاب اسلامی از راه میرسد و همهی دارایی و کتابها و فیلمهای شهرزاد از دست میرود. از #شهرزاد پس از #انقلاب دیگر خبری نیست حتا گمان میشد که شهرزاد مرده است. او در سال ۱۳۶۴ به آلمان رفت و هفت سال پس از آن بار دیگر به ایران بازگشت و در یکی از شهرهای شمالی ایران ساکن شد. #شهرزاد در تظاهرات زنان درروز ۱۷ اسفند سال ۱۳۵۷حضور مییابد و از آن تظاهرات فیلمبرداری میکند. گفته میشود که او در این تظاهرات بازداشت نیز میشود.
شهرزاد با بازی در فیلمهای «تنگنا» و «صبح روز چهارم» توانست جایزههایی از جشنواره «سپاس» به ارمغان میآورد. شهرزاد در سال ۱۳۵۱ مجموع اشعارش را در دو هزار نسخه با نام «باتشنگی پیر میشویم» در انتشارات اشراقی به چاپ رساند. گفته میشود هزینهی انتشار این کتاب را که در آن زمان چیزی حدود پنجهزار تومان بود بهروز وثوقی تقبل کرد. طراحی و عکس روی جلد آن کتاب را نیز امیر نادری، عکاس فیلم آن روزها و #کارگردان #سینما بر عهده گرفت. شهرزاد حوالی سال ۱۳۵۲ از بازی در #فیلمفارسی کناره گرفت. او پس از این به سینمای آزاد روی آورد و به ساختن فیلم کوتاه پرداخت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/r5IFZ4
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
کبرا سعیدی (شهرزاد)؛ از نخستین فیلمسازان زن ایران - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
کبرا سعیدی با نام هنری «شهرزاد» شاعر، نویسنده و یکی از نخستین فیلمسازان زن در ایران در هجدهم آذرماه ۱۳۲۵ در میدان راهآهن تهران به دنیا آمد. «کبرا، نام خواهرمردهام بود که شناسنامهاش را باطل نکرده بودند و شناسنامه را برای من گذاشتند. مادرم مریم صدایم میکرد…
December 9, 2015
زادروز ِ امینالله آندره حسین، صدای خرابههای تختجمشید
در تاریخ و سال تولد امینالله حسین، موسیقیدان معاصر اتفاق نظر وجود ندارد. بسیاری سال تولد او را ۱۲۸۵ خورشیدی ذکر کردهاند و برخی نیز او را متولد سال ۱۲۸۲ خورشیدی دانستهاند و برخی ۱۲۸۴.روز تولدش را نیز سیام خرداد دانستهاند و همچنین بیستوهشتم دیماه. امینالله حسین در سمرقند (ازبکستان امروزی) از مادری ایرانی و پدری از مهاجران قفقاز به ایران دیده به جهان گشود. آنگونه که خودش میگوید خانوادهاش در خانه به زبان فارسی سخن میگفتند و با شعر و ادبیات فارسی آشنایی داشتند.
پدرش احمدحسین در تهران با نامخانوادگی «امیری» شناسنامه گرفته بود.امینالله حسین را میتوان اولین #آهنگساز ایرانی دانست که آثارش در رپرتوار ارکسترهای بینالمللی قرار گرفته و به کرات به اجرا درآمده است. او در کودکی با خانوادهی خود به روسیه مهاجرت کرد و تحصیلات ابتدایی خود را تا سال ۱۹۱۷ که انقلاب اکتبر به پیروزی رسید در «پتروگراد» سپری کرد. پس از روی کارآمدن نظام سوسیالیستی، او روسیه را ترک کرد و برای تحصیل در رشتهی پزشکی به کشور آلمان رفت اما رشتهی پزشکی را به خاطر علاقهای که به موسیقی داشت رها کرد و علیرغم میل پدرش در اشتوتگارت و برلین به آموختن ِ موسیقی پرداخت.
حسین به ساختن قطعاتی با فضای شرقی و ایرانی علاقهی بسیار داشت و تحت تاثیر همین فضا بود که او در سال ۱۳۲۵ خورشیدی سمفونی «تخت جمشید» را در قالب ارکستر سمفونیک ساخت که بسیار نیز مورد توجه قرار گرفت. گفته میشود امینالله حسین روزی برای دیدن فیلمی به نام «خرابههای تخت جمشید» به سینما رفته بود. ناگهان وسط سالن سینما بلند میشد و فریاد میزند که من این خرابهها را به صدا در میآورم که نتیجهی این خواسته ساختن «خرابههای تخت جمشید» شد.
از دیگر کارهای او که میشود رد پای علاقهمندیاش به فرهنگ و ادبیات ایران را دید میتوان به راسپودی ایرانی و سمفونی رباعیات عمر خیام اشاره کرد که در سال ۱۳۳۰ در پاریس اجرا شد.
منبع درآمد حسین از ساخت موسیقی فیلم بود. او در دههی ۱۹۷۰ از نظر مالی دچار مشکل میشود که کمکهای مالی فرح دیبا به یاریاش میآید.
احمد اشرف در اینباره میگوید:
«زمانى كه علياحضرت ايران يك سفرى به پاريس كردند، خب علياحضرت يك #هنرمند واقعى است. با وجود اينكه ملكه مملكت ما بوده باز به هيچ عنوان در نگاهكردن و در جريان هنرها بودند.موقعى كه آمدند اينجا در سفارتخانه، گفتند من علاقمندم كه آقاى امينالله حسين را ببينم. .. مىنشينند و صحبت مىشود و علياحضرت از او سئوال مىكنند كه چرا آهنگ جديد نساختى و من همه كارهايت را گوش مىدهم، ايشان يک كمى، فكر مىكنم، از نظر مالى اظهار نظر مىكند. ما آن زمان، تاريخش يادم نمىآيد، نوشتيم كه علياحضرت دستور دادند ماهيانه فلان قدر ماهيانه به امينالله حسين پول بدهند. و يک خواهش ديگر علياحضرت از ايشان كرد. براى اينكه اسم سمفونى، «خرابههاى تخت جمشيد» بود كه كلمه خرابه ها يک كمى خوب نبود كه تبديل شد به «پرسپوليس». امینالله حسین برای اجرای #باله #موسیقی #شهرزاد در #تالار_رودکی برای اولین و آخرین بار به ایران میآید. امینالله حسین در تاریخ هجدهم مردادماه ۱۳۶۲ خورشیدی در پاریس درگذشت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/wA98Cd
#امیناللهحسین
#موسیقی
@Tavaana_TavaanaTech
در تاریخ و سال تولد امینالله حسین، موسیقیدان معاصر اتفاق نظر وجود ندارد. بسیاری سال تولد او را ۱۲۸۵ خورشیدی ذکر کردهاند و برخی نیز او را متولد سال ۱۲۸۲ خورشیدی دانستهاند و برخی ۱۲۸۴.روز تولدش را نیز سیام خرداد دانستهاند و همچنین بیستوهشتم دیماه. امینالله حسین در سمرقند (ازبکستان امروزی) از مادری ایرانی و پدری از مهاجران قفقاز به ایران دیده به جهان گشود. آنگونه که خودش میگوید خانوادهاش در خانه به زبان فارسی سخن میگفتند و با شعر و ادبیات فارسی آشنایی داشتند.
پدرش احمدحسین در تهران با نامخانوادگی «امیری» شناسنامه گرفته بود.امینالله حسین را میتوان اولین #آهنگساز ایرانی دانست که آثارش در رپرتوار ارکسترهای بینالمللی قرار گرفته و به کرات به اجرا درآمده است. او در کودکی با خانوادهی خود به روسیه مهاجرت کرد و تحصیلات ابتدایی خود را تا سال ۱۹۱۷ که انقلاب اکتبر به پیروزی رسید در «پتروگراد» سپری کرد. پس از روی کارآمدن نظام سوسیالیستی، او روسیه را ترک کرد و برای تحصیل در رشتهی پزشکی به کشور آلمان رفت اما رشتهی پزشکی را به خاطر علاقهای که به موسیقی داشت رها کرد و علیرغم میل پدرش در اشتوتگارت و برلین به آموختن ِ موسیقی پرداخت.
حسین به ساختن قطعاتی با فضای شرقی و ایرانی علاقهی بسیار داشت و تحت تاثیر همین فضا بود که او در سال ۱۳۲۵ خورشیدی سمفونی «تخت جمشید» را در قالب ارکستر سمفونیک ساخت که بسیار نیز مورد توجه قرار گرفت. گفته میشود امینالله حسین روزی برای دیدن فیلمی به نام «خرابههای تخت جمشید» به سینما رفته بود. ناگهان وسط سالن سینما بلند میشد و فریاد میزند که من این خرابهها را به صدا در میآورم که نتیجهی این خواسته ساختن «خرابههای تخت جمشید» شد.
از دیگر کارهای او که میشود رد پای علاقهمندیاش به فرهنگ و ادبیات ایران را دید میتوان به راسپودی ایرانی و سمفونی رباعیات عمر خیام اشاره کرد که در سال ۱۳۳۰ در پاریس اجرا شد.
منبع درآمد حسین از ساخت موسیقی فیلم بود. او در دههی ۱۹۷۰ از نظر مالی دچار مشکل میشود که کمکهای مالی فرح دیبا به یاریاش میآید.
احمد اشرف در اینباره میگوید:
«زمانى كه علياحضرت ايران يك سفرى به پاريس كردند، خب علياحضرت يك #هنرمند واقعى است. با وجود اينكه ملكه مملكت ما بوده باز به هيچ عنوان در نگاهكردن و در جريان هنرها بودند.موقعى كه آمدند اينجا در سفارتخانه، گفتند من علاقمندم كه آقاى امينالله حسين را ببينم. .. مىنشينند و صحبت مىشود و علياحضرت از او سئوال مىكنند كه چرا آهنگ جديد نساختى و من همه كارهايت را گوش مىدهم، ايشان يک كمى، فكر مىكنم، از نظر مالى اظهار نظر مىكند. ما آن زمان، تاريخش يادم نمىآيد، نوشتيم كه علياحضرت دستور دادند ماهيانه فلان قدر ماهيانه به امينالله حسين پول بدهند. و يک خواهش ديگر علياحضرت از ايشان كرد. براى اينكه اسم سمفونى، «خرابههاى تخت جمشيد» بود كه كلمه خرابه ها يک كمى خوب نبود كه تبديل شد به «پرسپوليس». امینالله حسین برای اجرای #باله #موسیقی #شهرزاد در #تالار_رودکی برای اولین و آخرین بار به ایران میآید. امینالله حسین در تاریخ هجدهم مردادماه ۱۳۶۲ خورشیدی در پاریس درگذشت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/wA98Cd
#امیناللهحسین
#موسیقی
@Tavaana_TavaanaTech
January 18, 2016