مشکل از خود جمهوری اسلامی است نه فقط گشت ارشاد!
دکتر ناصر کرمی در این توییت به کسانی که تلاش میکنند فاجعه قتل مهسا امینی را در گشت ارشاد خلاصه کنند انتقاد میکند.
به گفته ایشان گشت ارشاد برای جمهوری اسلامی همچون ارتش نازی برای حکومت هیتلر است و هیتلر هیچگاه تن نمیداد که ارتش خود را منحل کند.
بر این اساس بایستی از لزوم انحلال جمهوری اسلامی گفت نه صرفا انحلال گشت ارشاد.
نظر شما چیست؟
#گشت_ارشاد #گشت_کشتار #مهسا_امینی #نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر ناصر کرمی در این توییت به کسانی که تلاش میکنند فاجعه قتل مهسا امینی را در گشت ارشاد خلاصه کنند انتقاد میکند.
به گفته ایشان گشت ارشاد برای جمهوری اسلامی همچون ارتش نازی برای حکومت هیتلر است و هیتلر هیچگاه تن نمیداد که ارتش خود را منحل کند.
بر این اساس بایستی از لزوم انحلال جمهوری اسلامی گفت نه صرفا انحلال گشت ارشاد.
نظر شما چیست؟
#گشت_ارشاد #گشت_کشتار #مهسا_امینی #نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برای مهسا امینی
طرح از آستیاگ مرادی
و شعری از عیسی اسدی تقدیم به دختری دیگر از این سرزمین بییاور:
#ژینا مهسا امینی
میرفت دخترِ نشان شده در شهر،
و میخواند با خودش:
«شب شده است؛
بوی گند ریشِ معلق
زیر چادر مشکی
کپک زده، مانده.
راه درازی ست تا شعائر نور...»
و گام بلند دخترکِ ایران
از خستگی مکرر
تا شده بود.
«... در این لجنزار چفیهخواب
کو کوی هیچ جغدی
نیست
که برمانَد ابلقِ معجزه را؟
و هیچ نقابای امشب،
بر دیوار، تاب نخواهد خورد
تا صبحِ روشنی؟»
نه!
این شب تلخ
یادگار رویاکُشِ دغلکاری ست
که به نام آفتاب،
مردانهگی مان را
اسیرِ دریچههای سیاهچال
قبض کرده است.
باید دهانها را شست
که طعمِ چرکِ بادهای بیپیر
دیگر هوسِ مرثیههای رو سیاه
نکند
و هیچ عجوزهای
جرات نکند
پا به جادههای روشنِ آزادی
بگذارد.
«... آی چادر سیاه!
مانده در گلِ هفتاد من،
چرکِ چفیه خوار!
با تو ام!
این بار یا تو
یا زندگی».
🖋 #عیسی_اسدی #میم
بیست و پنجم شهریورماه هزار و چهارصد و یک
#مهسا_امینی #گشت_ارشاد #گشت_کشتار #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از آستیاگ مرادی
و شعری از عیسی اسدی تقدیم به دختری دیگر از این سرزمین بییاور:
#ژینا مهسا امینی
میرفت دخترِ نشان شده در شهر،
و میخواند با خودش:
«شب شده است؛
بوی گند ریشِ معلق
زیر چادر مشکی
کپک زده، مانده.
راه درازی ست تا شعائر نور...»
و گام بلند دخترکِ ایران
از خستگی مکرر
تا شده بود.
«... در این لجنزار چفیهخواب
کو کوی هیچ جغدی
نیست
که برمانَد ابلقِ معجزه را؟
و هیچ نقابای امشب،
بر دیوار، تاب نخواهد خورد
تا صبحِ روشنی؟»
نه!
این شب تلخ
یادگار رویاکُشِ دغلکاری ست
که به نام آفتاب،
مردانهگی مان را
اسیرِ دریچههای سیاهچال
قبض کرده است.
باید دهانها را شست
که طعمِ چرکِ بادهای بیپیر
دیگر هوسِ مرثیههای رو سیاه
نکند
و هیچ عجوزهای
جرات نکند
پا به جادههای روشنِ آزادی
بگذارد.
«... آی چادر سیاه!
مانده در گلِ هفتاد من،
چرکِ چفیه خوار!
با تو ام!
این بار یا تو
یا زندگی».
🖋 #عیسی_اسدی #میم
بیست و پنجم شهریورماه هزار و چهارصد و یک
#مهسا_امینی #گشت_ارشاد #گشت_کشتار #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech