شعری منتشر نشده از «قاسم بهرامی» ملقب به «شیدای همدانی» که اکنون در زندان زاهدان در حال گذراندن دوران محکومیتش است.
ز سراپای دلم چون خُم مِیْ میجوشم
بال و پر بسته اگر کُنج قفس خاموشم
کُنج زندانم و آزاد چو شهبازم و باز
تا شود جان و دل آزاد، ز جان میکوشم
میرسد نغمهی آزادگی و آزادی
از در و دار و ز دیوار دلم در گوشم
زهر مینوشم و مستانه سخن میگویم
سخن زاهد و شیخان ریا ننیوشم
حوض کوثر نبوَد جرعهای از آتش این
جام زهری که به جان میکشم و مینوشم
جامهی زهد و ریا سوخت به جان و به تنم
جان، فدای وطنم باد! کفن میپوشم
راه، دشوار و پُر از دشمن و دام و حاشا!
که خودم یا وطنم را به جهان بفروشم
بارِ سنگین و گرانی است، رفیقان، مددی!
نتوانم تک و تنها بکشم بر دوشم
سوی یاری نبَرَد از دل و جان، عقل، مرا
بوی خاک وطنم میپَرَد از سر، هوشم
تا جدا سر ز تنم نیست، نگردم خاموش
بر سر دار هم از غیرتِ جان، میجوشم
گر طنابی است به یارای تو بر گردن من
باز کردم منِ «شیدا» به بَرَت آغوشم
#شیدای_همدانی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شعری منتشر نشده از «قاسم بهرامی» ملقب به «شیدای همدانی» که اکنون در زندان زاهدان در حال گذراندن دوران محکومیتش است.
ز سراپای دلم چون خُم مِیْ میجوشم
بال و پر بسته اگر کُنج قفس خاموشم
کُنج زندانم و آزاد چو شهبازم و باز
تا شود جان و دل آزاد، ز جان میکوشم
میرسد نغمهی آزادگی و آزادی
از در و دار و ز دیوار دلم در گوشم
زهر مینوشم و مستانه سخن میگویم
سخن زاهد و شیخان ریا ننیوشم
حوض کوثر نبوَد جرعهای از آتش این
جام زهری که به جان میکشم و مینوشم
جامهی زهد و ریا سوخت به جان و به تنم
جان، فدای وطنم باد! کفن میپوشم
راه، دشوار و پُر از دشمن و دام و حاشا!
که خودم یا وطنم را به جهان بفروشم
بارِ سنگین و گرانی است، رفیقان، مددی!
نتوانم تک و تنها بکشم بر دوشم
سوی یاری نبَرَد از دل و جان، عقل، مرا
بوی خاک وطنم میپَرَد از سر، هوشم
تا جدا سر ز تنم نیست، نگردم خاموش
بر سر دار هم از غیرتِ جان، میجوشم
گر طنابی است به یارای تو بر گردن من
باز کردم منِ «شیدا» به بَرَت آغوشم
#شیدای_همدانی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شعری منتشر نشده از «قاسم بهرامی» ملقب به «شیدای همدانی» که اکنون در زندان زاهدان در حال گذراندن دوران محکومیتش است.
خستهام حتا دگر از سایهی دیوارها
از صدای داد و فریاد دل بیمارها
دور خود هر روز میگردم شبیه نقطهای
که گرفتار آمده در حلقهی پرگارها
ز انزوای این سلولم همچو شاهین میکشم
بال تا آنسوی دل از روی این دیوارها
مثل هر بوسه ز لعل سرخ لبهای نگار
کام دل میگیرم از جان، از لب سیگارها
میرود امروز چون دیروز و فردا میشود
به امید لحظهای آرامش دیدارها
این جماعت خواب نازند آنچنان که میتوان
یک به یک دید و شمرد آن عدهی بیدارها
خفتگان شهر بسیارند، آنچه واضح است
اشتباهی میرسد بر گوشمان آمارها
من دقیقا همچنان آن باغبان عاشقم
که کشم از بهر گُل، جور و جفای خارها
ای کلاغان دو رنگِ زشتِ تاریک و سیاه
غارغار شومتان لبریز از آزارها
حرفها بسیار و وعده، بیشمار و تا عمل
فاصله فرسنگها میباشد از گفتارها
طی شود این شام تیره، وای بر احوالتان
گر به حرف آیند روزی این طناب دارها
غم مخور تنهاترین شیدای ایران در قفس
شیرها هرگز نمیسازند با کفتارها
#شیدای_همدانی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خستهام حتا دگر از سایهی دیوارها
از صدای داد و فریاد دل بیمارها
دور خود هر روز میگردم شبیه نقطهای
که گرفتار آمده در حلقهی پرگارها
ز انزوای این سلولم همچو شاهین میکشم
بال تا آنسوی دل از روی این دیوارها
مثل هر بوسه ز لعل سرخ لبهای نگار
کام دل میگیرم از جان، از لب سیگارها
میرود امروز چون دیروز و فردا میشود
به امید لحظهای آرامش دیدارها
این جماعت خواب نازند آنچنان که میتوان
یک به یک دید و شمرد آن عدهی بیدارها
خفتگان شهر بسیارند، آنچه واضح است
اشتباهی میرسد بر گوشمان آمارها
من دقیقا همچنان آن باغبان عاشقم
که کشم از بهر گُل، جور و جفای خارها
ای کلاغان دو رنگِ زشتِ تاریک و سیاه
غارغار شومتان لبریز از آزارها
حرفها بسیار و وعده، بیشمار و تا عمل
فاصله فرسنگها میباشد از گفتارها
طی شود این شام تیره، وای بر احوالتان
گر به حرف آیند روزی این طناب دارها
غم مخور تنهاترین شیدای ایران در قفس
شیرها هرگز نمیسازند با کفتارها
#شیدای_همدانی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech