آموزشکده توانا
56.3K subscribers
31.5K photos
37.1K videos
2.55K files
19K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زهرا، خواهر جاویدنام میلاد سعیدیان‌جو، ضمن انتشار این ویدیو از مادر داغدارش نوشت:
.
«۲۰ ماه گذشته از کشته‌شدن برادرم
و مادرم هنوز نپذیرفته که پسر قهرمانش
دیگه نفس نمیکشه...

مرتب میگه احساس نمی‌کنم میلاد نیست
گاهی وقتا در خلوت خودش میزنه زیر گریه
گاهی وقتا احساس دلتنگی شدید میکنه.

هر شب لبِ پنجره میره و منتظره
میلاد از بیرون برگرده.

هنوز که هنوزه بعد گذشت چندین ماه
غذا که درست میکنه سهم میلاد کنار میذاره
میگه:میلاد هنوز غذا نخورده گرسنه اس.

تا مدت ها پتوی میلاد رو
موقع خواب میکشید روی خودش.

لباسای میلاد رو مرتب بو میکنه
کنار عکس میلاد میخوابه.

گاهی وقتا اسم برادرم امید رو میلاد صدا میکنه.

این فقط کمی از شرایط مادرمه.

۲۰ ماه برادرم کُشتن، ما داغداریم
و هر روز شرایط زندگیمون سخت تر میشه

و هنوز قاتلین در شهر و کشور به راحتی می‌چرخن.»

#میلاد_سعیدیان_جو #ایذه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زهرا، خواهر جاویدنام میلاد سعیدیان‌جو، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:.
.‌
«این فیلم مربوط به ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۲
زمانی که اولین سالگرد کشته شدن برادرم میلاد بود.
در همان زمان من در انفرادی در حال شنیدن الفاظی دور از شأن برادرم
و هتاکی به روح میلاد جانم بودم.
در حالی که خانواده‌ام از من بی‌خبر بودند.
مزار برادرم در محاصره مامورین بود.
خانواده‌ام در حبس خانگی بودند و اجازه برگزاری مراسم نداشتند.
اقوام و‌خویشان برای اینکه خانواده ام تنها نباشند.
برای همدردی با مادرم در خانه جمع شدند.

کاش می‌توانستم تمام و کمال بگویم چه رنج ها و بلاهایی را از سرگذراندیم.
کاش میشد یادآوری کرد.

برادر من شهروند این خاک بود ولی
با تیر جنگی مورد هدف قرار گرفت.
من  شهروند این خاکم ولی به علت دادخواهی
از اینکه قاتلین برادرم باید جواب پس دهند
شکنجه بازداشت و حتی اخراج شدم.
به مزار برادرم آسیب وارد کردند.

مادرم،خواهرم برادرم امید در فراق میلاد
آسیب های روحی روانی شدیدی دیدند.

با چشمان خودم دیدم که چگونه به مزار برادرم
حمله و بی حرمتی شد.
دیدم که چگونه خانواده‌ام و دوستان میلاد را کتک زدند.

این ها درد و رنجی ست که در سینه ام فشرده شده
و از سنگینی آنها به سختی نفس میکشم
و به زندگی ادامه میدهم.»

#میلاد_سعیدیان_جو

zahra_saeidianjou1996

#علیه_فراموشی #تکرار_میکنند #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech