آموزشکده توانا
56.7K subscribers
31.1K photos
36.9K videos
2.54K files
18.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعله پاکروان مادر زنده‌یاد ریحانه جباری که از فعالان شناخته‌شده لغو اعدام در ایران است، در ویدئویی در حمایت از محمد قبادلو می‌گوید:
حالم بد است مثل حال شما
می‌دانيد مادر و اعضای خانواده محمد قبادلو در چه حالی هستند؟ من کاملا می‌دانم. چون لحظات تلخ و ترسناک و پراضطراب انتظار پشت دیوار زندان را تجربه کرده‌ام۔ به چه زبانی بگویم که این درد آن‌قدر کشنده است که دلم نمی‌خواهد حتی دشمنم تجربه‌اش کند؟

او سپس خطاب به خانواده مقتول نوشته است:

خانواده فرید کرمپور!
به زندان نروید. خون نریزید. نگذارید دست حکومت از آستين شما بیرون بیاید و جان جوانی را بگیرد.
در ماه گذشته هر روز حداقل سه نفر اعدام شده اند. دیگر بس است.

@shole_pakravan
#اعدام_نکنید #جونمون_درخطره #محمد_قبادلو
#اعدام_قتل_حکومتی
#ریحانه_جباری
#شعله_پاکروان
#نه_به_اعدام
#رضا_رسایی
#مجاهد_کورکور

#notoexecutioniniran

@Tavaana_TavaanaTech
زندان لاکان و آخرین سه‌شنبه‌ی ‌شهریورماه،

روایت زهره دادرس از لزوم همراهی با کارزار سه‌شنبه‌های نه به
اعدام 

«صدای گریه از فضای زیر هشت به گوش‌مان می‌رسد. فاطمه از پشت تلفن، خبر اعدام یکی از اقوام خود در استانی دیگر را شنیده است و نمی‌تواند جلوی گریه‌اش را بگیرد. از پشت میله‌ها، دست‌هایش را در دست می‌گیریم و برای او و خانواده‌اش طلب صبر داریم. او می‌داند که ما امروز در اعتصاب غذای #نه_به_اعدام  هستیم و این ابراز همدردی برایمان صرفاً عرض تسلیت نیست؛ اما می‌شود در چشمان پر از اشکش این پرسش‌ را خواند که چرا نتوانستیم از اعدام او جلوگیری کنیم و از کجا معلوم که خودش هم به این سرنوشت دچار نشود؟!

یک هفته گذشته است... در اولین سه‌شنبه مهر ماه، فاطمه هنوز سیاه‌پوش بود و اعتصاب غذای ما هم ساعت‌های اولیه خود را سپری می‌کرد که خبر اعدام جوانی دیگر و اینبار در گیلان ما را در بهت و غم فرو برد. می‌گویند او در یک نزاع دسته‌جمعی بر اساس اطلاعات اشتباه محکوم شده است. این جوان از اقوام یکی از  نگهبانان بود. او هم در همین ساعات اولیه صبح از ماجرا با خبر شده و سراسیمه زندان را ترک کرده بود.

شنیدن خبر دو اعدام به فاصله‌ی یک هفته، در روز سه‌شنبه و در زندان، شکلی متناقض از احساس استیصال و همزمان عزم و جدیت مضاعف بر ادامه دادن این همراهی با #کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام  وجودمان ایجاد کرده بود.

مدتی از خبر اعدام دوم نگذشته بود که از همشهری‌های آن فرد در زندان مطلع شدیم که پدر آن جوان نیز پس از اعدام فرزندش، دوام نیاورده و فوت کرده است. این خبر، به اندازه خبر اعدام برایمان تکان‌دهنده بود. مجریان آن حکم غیر انسانی را نمی‌دانم که آیا در برابر مرگ این پدر و عزای تازه به خود لرزیده‌اند یا نه؟!

در چند ماه اخیر، بارها در زندان از انتقال افراد به قرنطینه و اجرای احکامشان در زندان لاکان مطلع شدیم و به چشم خویش دیدیم که زندانیانی که زیر حکم اعدام هستند چطور با این اخبار، نگران و سراسیمه می‌شوند. نمی‌دانم این اجرای احکام است که سرعت بیشتری به خود گرفته یا همیشه همینطور بوده است و ما کمتر مطلع می‌شدیم. در این مدت پیگیر اخبار مربوط به صدور احکام اعدام‌ سیاسی نیز بوده‌ایم که بسیار نگران‌کننده است.

حالا برای پایان دادن به مجازات غیر‌انسانی اعدام و در اعتراض به اجرای آن، در زندان با هم همدل شده‌ایم، با همفکرانمان در دیگر زندان‌های کشور همراهیم و به خشونت‌پرهیز‌ترین شکل ممکن ایستادگی می‌کنیم.

#اعدام قتل حکومتی و مجازاتی غیرقابل بازگشت است که نه تنها در کاهش میزان وقوع جرم تاثیری نداشته، بلکه خود مصداقی از خشونت است و به افزایش کمیت و کیفیت جرم منجر شده است.»

⚪️ از صفحه‌ی اینستاگرام زهره دادرس، فعال حقوق زنان ساکن گیلان


#نه_به_اعدام #زهره_دادرس #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech