This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام فرهام نیکپور در سالگرد جانباختن فرزندش ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«پسرم دوسال شده که ندارمت 💔😔😭
صداتو روی این فیلم گذاشتم ، وقتی بیرون بودی بیشتر برام ویس می فرستادی ،همشو دارم😭تواین ویس فقط دوروز مامانو ندیده بودی چقدر دلتنگم شدی ، پس من الان چی بگم دوساله که ندیدمت😭😭خواستم با یه شمع هم صدا و هم تصویرتو داشته باشم 😔 و این شمع رو به عشق تو درست کردم تا برام موندگار بشه صدات💔💔 تو روز عشق آسمونی شدی ومنم به عشق تو دارم ادامه میدم تا روز وصال❤️
هنوز نتونستم وسایل اتاقت روجمع کنم ،هنوز لباسات آویزونه، اخرین نوشابه وابمیوه که خوردی ،اخرین پتو که سرت بود ، کشی که باهاش موهاتو می بستی ، و هر وسیله تو، همه چی هست به جز تو 😭
چقدر دلتنگتم ، چقدر دلم می خواد برای یه بار فقط یه بار بغلت کنم 😭 همه میگن حالا تمومکن زندگیتو بکن ، ولی نمی دونن که چقدر زور دلتنگی یه مادر برای بچش زیاده ، بچه ای که با خون دل بزرگش کردی وحالا قرار بود به ثمر برسه ، فارغ التحصلیش، دامادیش، کار و موفقیتش، زن و زندگیشو باید میدیدم ولی به جاش 😔سنگ سرد مزارش رو دارم و یه دنیا حسرت و دلتنگی😔😭 از شهریور چهارصد ویک زندگیمون زیر و رو شد ، جوونی بچم رو نابود کردن و پدرو مادرشو فرسوده و داغون، ولی همیشه میگفتن خدا جای حق نشسته، ومنتقمه و ما هم به امید اون روز منتظریم ،پس برای ما خدایی کن✌🏻»
- فرهام (ابراهیم)نیک پور، شهروند ساکن آمل و از بازداشت شدگان خیزش زن،زندگی،آزادی در روز سی شهریور ۱۴۰۱ بود که با کمک به چند نفر از زخمیشدگان در روز اعتراضات در درمانگاه بازداشت شد و او ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱ مدت کوتاهی پس از آزادی به دلیل فشارهای امنیتی و قضایی و آسیبهای ناشی از شکنجه در دوران بازداشت به زندگی خود پایان داد.
ثمین راعی، مادر فرهام در مراسم چهلم او گفت: «پسرم یه مرگخاموش داشت، ولی صداشو همه شنیدند. صداش جهانی شد. حالا فرهامم، من صدای تو میشم. من دادخواه تو میشم. من انتقام تمام اون روزها رو ازشون میگیرم. تمام اون شکنجهها، تمام اون کتکها. من دادخواه تو میشم. من رهرو راه تو میشم. و فقط میخوام یاد و نام تورو جاوید نگهدارم.»
فرهاد نیکپور، پدر فرهام در اردیبهشت ۱۴۰۲ در زادروز فرزندش که تازه بیست ساله میشد، بر سر مزارش شامپاین باز کرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«کاش میشد با هم برقصیم و بنوشیم ....ولی افسوس...
امروز بیست ساله میشی و من و مادرت از همین جا برات بوسه میفرستیم و دعا میکنیم راهت پر رهرو باشه»
#فرهام_نیکپور #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پسرم دوسال شده که ندارمت 💔😔😭
صداتو روی این فیلم گذاشتم ، وقتی بیرون بودی بیشتر برام ویس می فرستادی ،همشو دارم😭تواین ویس فقط دوروز مامانو ندیده بودی چقدر دلتنگم شدی ، پس من الان چی بگم دوساله که ندیدمت😭😭خواستم با یه شمع هم صدا و هم تصویرتو داشته باشم 😔 و این شمع رو به عشق تو درست کردم تا برام موندگار بشه صدات💔💔 تو روز عشق آسمونی شدی ومنم به عشق تو دارم ادامه میدم تا روز وصال❤️
هنوز نتونستم وسایل اتاقت روجمع کنم ،هنوز لباسات آویزونه، اخرین نوشابه وابمیوه که خوردی ،اخرین پتو که سرت بود ، کشی که باهاش موهاتو می بستی ، و هر وسیله تو، همه چی هست به جز تو 😭
چقدر دلتنگتم ، چقدر دلم می خواد برای یه بار فقط یه بار بغلت کنم 😭 همه میگن حالا تمومکن زندگیتو بکن ، ولی نمی دونن که چقدر زور دلتنگی یه مادر برای بچش زیاده ، بچه ای که با خون دل بزرگش کردی وحالا قرار بود به ثمر برسه ، فارغ التحصلیش، دامادیش، کار و موفقیتش، زن و زندگیشو باید میدیدم ولی به جاش 😔سنگ سرد مزارش رو دارم و یه دنیا حسرت و دلتنگی😔😭 از شهریور چهارصد ویک زندگیمون زیر و رو شد ، جوونی بچم رو نابود کردن و پدرو مادرشو فرسوده و داغون، ولی همیشه میگفتن خدا جای حق نشسته، ومنتقمه و ما هم به امید اون روز منتظریم ،پس برای ما خدایی کن✌🏻»
- فرهام (ابراهیم)نیک پور، شهروند ساکن آمل و از بازداشت شدگان خیزش زن،زندگی،آزادی در روز سی شهریور ۱۴۰۱ بود که با کمک به چند نفر از زخمیشدگان در روز اعتراضات در درمانگاه بازداشت شد و او ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱ مدت کوتاهی پس از آزادی به دلیل فشارهای امنیتی و قضایی و آسیبهای ناشی از شکنجه در دوران بازداشت به زندگی خود پایان داد.
ثمین راعی، مادر فرهام در مراسم چهلم او گفت: «پسرم یه مرگخاموش داشت، ولی صداشو همه شنیدند. صداش جهانی شد. حالا فرهامم، من صدای تو میشم. من دادخواه تو میشم. من انتقام تمام اون روزها رو ازشون میگیرم. تمام اون شکنجهها، تمام اون کتکها. من دادخواه تو میشم. من رهرو راه تو میشم. و فقط میخوام یاد و نام تورو جاوید نگهدارم.»
فرهاد نیکپور، پدر فرهام در اردیبهشت ۱۴۰۲ در زادروز فرزندش که تازه بیست ساله میشد، بر سر مزارش شامپاین باز کرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«کاش میشد با هم برقصیم و بنوشیم ....ولی افسوس...
امروز بیست ساله میشی و من و مادرت از همین جا برات بوسه میفرستیم و دعا میکنیم راهت پر رهرو باشه»
#فرهام_نیکپور #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech