یادی از حسین ملک، موسیقیدان
حسین ملک در ۱۳ آبان ۱۳۷۸ روی در نقاب کشید
حسين ملک، در ۱۶ تيرماه ۱۳۰۴ در دروازهدولت تهران به دنیا آمد. ملک از همان کودکی و سن کم و تحت تاثیر داییهای خود که اهل موسیقی بودند به موسیقی علاقهمند شد. دو برادر دیگر حسین، اسدالله و عبداالله نیز نوازندگان شناخته شدهای شدند. حسين به سنتور، اسدالله به ويولون،عبدالله ملک ضرب را به عنوان ساز اختصاصی خود انتخاب کردند و هر سه در این سازها نوازندگان توانایی شدند.حسين ملک از سن هشت سالگی براي فراگيری سنتور نزد حبيب سماعی، استاد برجسته سنتور میرود. استاد بعدی ملک پس از سماعی استاد ابوالحسن صبا است.
حسين ملک غير از سماعی و ابوالحسن خان صبا، از مكتب استادان بزرگی همچون نور علیخان برومند، شكرالله خان قهرمانی، ركنالدينخان مختاری، حسين ياحقی، ابراهيم منصوری و دكتر بروكشلی استفاده كرده و به همراه قمرالملوک وزيری دستگاههای اصفهان و ابوعطا را به صورتی كاملا نو اجرا میکنند.
ملک در سال ۱۳۲۰ به رادیو می رود و در ارکستر صبا، سلونوازی میکند که این همکاری تا مردادماه ۱۳۳۲ تداوم مییابد و پس از تاسیس تلویزیون ایران، ملک اولین سلیست تلویزیون میشود. ملک علاوه بر اینها همکاری خود با وزارت فرهنگ را نیز آغاز میکند و علاوه بر نوازندگی به تعمیر و ساختن ساز برای برنامههای مختلف این وزارتخانه مبادرت میورزد.
حسین ملک شروع به ساخت سنتور بر اساس اصولی که صحیح میدانسته میکند و سنتورهای ساخته شده ملک با استقبال فراوانی روبهرو میشود اما همچنان نواقصی نیز داشته است که ملک در نوازندگی با آن دچار مشکل میشد. ملک برای برطرفکردن نواقص سیستم نوازندگی و نتخوانی سنتور را تغییر داد و یک خرک به سیمهای سفید اضافه کرد و دو خرک به سیم زرد که قسمت زرد یازده خرک و قسمت سفید ده خرک شد و از این به بعد سیستم نتخوانی، نوازندگی و کوککردن و سیم اندازی آن تغییر کلی کرد.
حسین ملک که زیر نظر صبا، ساختن #ویولون و #سنتور و ویولون سل را نزد آراکلیان فرا گرفته بود در این کارگاه شروع به ساختن سنتور روی اصول صحیح می شود به طوری که سنتورهای ساخته شده وی با استقبال روبرو میشود ولی باز هم سنتور دارای نواقصی بود که بعدها ملک را با مشکلاتی روبرو ساخت ، ملک ناچارا سیستم نوازندگی و نت خوانی این ساز را تغییراتی داد و آن این بود که یک خرک به سیم های سفید اضافه کرد و دو خرک به سیم زرد که قسمت زرد یازده خرک و قسمت سفید ده خرک شد و از این به بعد سیستم نت خوانی، نوازندگی و کوک کردن و سیم اندازی آن تغییر کلی کرد.
حسین ملک در برنامههای تلوزیونی با خوانندگانی نظیر احمد ابراهیمی و احمد سالمی کار کرده و جهت شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ایران مسافرتهای زیادی به کشورهای پاکستان، هندوستان، افغانستان، مصر، امارات، کویت، عربستان، بحرین، تونس، اردن، ترکیه، تایلند، سنگاپور، چین، کره جنوبی، شوروی، ژاپن ، فیلیپین، هلند، بلژیک، دانمارک، فنلاند، آمریکا، فرانسه ( همراه با دکتر برکشلی و احمد عبادی )، اسپانیا (همراه با اسدالله ملک ) – برنده جایزه اول مدال یاپالونا- ایتالیا ( در شهر ونیز – برنده مدال اول #موسیقی این شهر) انجام میدهد.
حسین ملک در ۱۳ آبان ۱۳۷۸ روی در نقاب خاک میکشد.
یادش گرامی!
* "چهارمضراب در بیات اصفهان" با سنتورنوازی استاد حسین ملک و تنبکنوازی استاد جهانگیر ملک تقدیم میشود به همراهان همیشگی ِ آموزشکده توانا
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
حسین ملک در ۱۳ آبان ۱۳۷۸ روی در نقاب کشید
حسين ملک، در ۱۶ تيرماه ۱۳۰۴ در دروازهدولت تهران به دنیا آمد. ملک از همان کودکی و سن کم و تحت تاثیر داییهای خود که اهل موسیقی بودند به موسیقی علاقهمند شد. دو برادر دیگر حسین، اسدالله و عبداالله نیز نوازندگان شناخته شدهای شدند. حسين به سنتور، اسدالله به ويولون،عبدالله ملک ضرب را به عنوان ساز اختصاصی خود انتخاب کردند و هر سه در این سازها نوازندگان توانایی شدند.حسين ملک از سن هشت سالگی براي فراگيری سنتور نزد حبيب سماعی، استاد برجسته سنتور میرود. استاد بعدی ملک پس از سماعی استاد ابوالحسن صبا است.
حسين ملک غير از سماعی و ابوالحسن خان صبا، از مكتب استادان بزرگی همچون نور علیخان برومند، شكرالله خان قهرمانی، ركنالدينخان مختاری، حسين ياحقی، ابراهيم منصوری و دكتر بروكشلی استفاده كرده و به همراه قمرالملوک وزيری دستگاههای اصفهان و ابوعطا را به صورتی كاملا نو اجرا میکنند.
ملک در سال ۱۳۲۰ به رادیو می رود و در ارکستر صبا، سلونوازی میکند که این همکاری تا مردادماه ۱۳۳۲ تداوم مییابد و پس از تاسیس تلویزیون ایران، ملک اولین سلیست تلویزیون میشود. ملک علاوه بر اینها همکاری خود با وزارت فرهنگ را نیز آغاز میکند و علاوه بر نوازندگی به تعمیر و ساختن ساز برای برنامههای مختلف این وزارتخانه مبادرت میورزد.
حسین ملک شروع به ساخت سنتور بر اساس اصولی که صحیح میدانسته میکند و سنتورهای ساخته شده ملک با استقبال فراوانی روبهرو میشود اما همچنان نواقصی نیز داشته است که ملک در نوازندگی با آن دچار مشکل میشد. ملک برای برطرفکردن نواقص سیستم نوازندگی و نتخوانی سنتور را تغییر داد و یک خرک به سیمهای سفید اضافه کرد و دو خرک به سیم زرد که قسمت زرد یازده خرک و قسمت سفید ده خرک شد و از این به بعد سیستم نتخوانی، نوازندگی و کوککردن و سیم اندازی آن تغییر کلی کرد.
حسین ملک که زیر نظر صبا، ساختن #ویولون و #سنتور و ویولون سل را نزد آراکلیان فرا گرفته بود در این کارگاه شروع به ساختن سنتور روی اصول صحیح می شود به طوری که سنتورهای ساخته شده وی با استقبال روبرو میشود ولی باز هم سنتور دارای نواقصی بود که بعدها ملک را با مشکلاتی روبرو ساخت ، ملک ناچارا سیستم نوازندگی و نت خوانی این ساز را تغییراتی داد و آن این بود که یک خرک به سیم های سفید اضافه کرد و دو خرک به سیم زرد که قسمت زرد یازده خرک و قسمت سفید ده خرک شد و از این به بعد سیستم نت خوانی، نوازندگی و کوک کردن و سیم اندازی آن تغییر کلی کرد.
حسین ملک در برنامههای تلوزیونی با خوانندگانی نظیر احمد ابراهیمی و احمد سالمی کار کرده و جهت شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ایران مسافرتهای زیادی به کشورهای پاکستان، هندوستان، افغانستان، مصر، امارات، کویت، عربستان، بحرین، تونس، اردن، ترکیه، تایلند، سنگاپور، چین، کره جنوبی، شوروی، ژاپن ، فیلیپین، هلند، بلژیک، دانمارک، فنلاند، آمریکا، فرانسه ( همراه با دکتر برکشلی و احمد عبادی )، اسپانیا (همراه با اسدالله ملک ) – برنده جایزه اول مدال یاپالونا- ایتالیا ( در شهر ونیز – برنده مدال اول #موسیقی این شهر) انجام میدهد.
حسین ملک در ۱۳ آبان ۱۳۷۸ روی در نقاب خاک میکشد.
یادش گرامی!
* "چهارمضراب در بیات اصفهان" با سنتورنوازی استاد حسین ملک و تنبکنوازی استاد جهانگیر ملک تقدیم میشود به همراهان همیشگی ِ آموزشکده توانا
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
امروز سالروز درگذشت ِ فرامرز پایور، #موسیقیدان، مدرس موسیقی و نوازندهی #سنتور است.
فرامرز پایور در ۲۱ بهمنماه ۱۳۱۱ در تهران به دنیا آمد. او آموختن موسیقی را در سن ۱۷ سالگی و نزد ابوالحسن #صبا آغاز کرد و در مدت شش سال ردیف #موسیقی را فراگرفت.
از پایور آثار فراوانی بر جا مانده است. آلبوم «راز دل» (خون جوانان وطن) به سرپرستی #فرامرزپایور و با صدای محمدرضا شجریان یکی از این کارهای ماندگار است. این آلبوم در تیرماه ۱۳۵۸ اجرا شده است.
تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» از مجموعه سرودههای عارف قزوینی است.
این کار زیبا با صدای محمدرضا #شجریان و با سرپرستی فرامرز پایور تقدیم میشود به شما همراهان توانا!
فرامرز #پایور هجدهم آذرماه ۱۳۸۸ به دلیل ایست قلبی و مشکلات تنفسی در تهران درگذشت.
یادش گرامی!
تصنیف از خون جوانان وطن
با صدای محمدرضا شجریان
آهنگ و ترانه:عارف قزوینی
تنظیم: فرامرز پایور
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه كجرفتاری ای چرخ
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری
نه آیین داری ای چرخ
از اشک همه روی زمین زیر و زبر كن
مشتی گرت از خاک وطن هست به سر كن
غیرت كن و اندیشهی ایام بتر كن
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر كن
چه كجرفتاری ای چرخ
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری
نه آیین داری ای چرخ
....
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
فرامرز پایور در ۲۱ بهمنماه ۱۳۱۱ در تهران به دنیا آمد. او آموختن موسیقی را در سن ۱۷ سالگی و نزد ابوالحسن #صبا آغاز کرد و در مدت شش سال ردیف #موسیقی را فراگرفت.
از پایور آثار فراوانی بر جا مانده است. آلبوم «راز دل» (خون جوانان وطن) به سرپرستی #فرامرزپایور و با صدای محمدرضا شجریان یکی از این کارهای ماندگار است. این آلبوم در تیرماه ۱۳۵۸ اجرا شده است.
تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» از مجموعه سرودههای عارف قزوینی است.
این کار زیبا با صدای محمدرضا #شجریان و با سرپرستی فرامرز پایور تقدیم میشود به شما همراهان توانا!
فرامرز #پایور هجدهم آذرماه ۱۳۸۸ به دلیل ایست قلبی و مشکلات تنفسی در تهران درگذشت.
یادش گرامی!
تصنیف از خون جوانان وطن
با صدای محمدرضا شجریان
آهنگ و ترانه:عارف قزوینی
تنظیم: فرامرز پایور
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه كجرفتاری ای چرخ
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری
نه آیین داری ای چرخ
از اشک همه روی زمین زیر و زبر كن
مشتی گرت از خاک وطن هست به سر كن
غیرت كن و اندیشهی ایام بتر كن
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر كن
چه كجرفتاری ای چرخ
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری
نه آیین داری ای چرخ
....
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
توانا
ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران
«تمدنها میآیند و میروند و فقط این هنر است که باقی میماند.»
میراث #نیاکان
بازخوانی قطعاتی از #موسیقی خراسان
کاری از گروه موسیقی #میراث تقدیم به شما همراهان همیشگی آمورشکده توانا
مجید جوادی: #خواننده و #نوازنده #دف
مهسا گلمکانی: #سنتور
کامبیز طیبی: #تار و #سهتار
لینک ویدیو:bit.ly/1US1XZX
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
بازخوانی قطعاتی از #موسیقی خراسان
کاری از گروه موسیقی #میراث تقدیم به شما همراهان همیشگی آمورشکده توانا
مجید جوادی: #خواننده و #نوازنده #دف
مهسا گلمکانی: #سنتور
کامبیز طیبی: #تار و #سهتار
لینک ویدیو:bit.ly/1US1XZX
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
YouTube
miras music band ( clip 1) - majid javadi / گروه موسیقی میراث ( کلیپ 1 ) - مجید جوادی
کلیپ آلبوم جدید گروه موسیقی میراث با نام میراث نیاکان ( بخش اول ) خواهشمند است با اشتراک گذاری دوستانتان باعث حمایت و دلگرمی بیشتر ما شوید ضمن سپاس پیشاپیش ا...
فرامرز پایور استاد موسیقی، آهنگساز و نوازنده مشهور سنتور در ۲۱ بهمنماه ۱۳۱۱ در تهران پا به هستی گذاشت. پدرش علی پایور نقاش و استاد زبان فرانسه در دانشگاه تهران و پدربزرگش مصورالدوله نیز نقاشی چیرهدست بود که در دوره قاجار میزیست و با سنتور و ویلون و سهتار نیز آشنایی داشت.
فرامرز پایور آموزش موسیقی را نزد ابوالحسن صبا آغاز در حالی که فقط ۱۷ سال سن داشت آغاز کرد و همچنین از محضر استادان بنامی چون عبدالله دوامی و نورعلیخان برومند نیز بهرههای فراوانی کسب کرد. پایور در مدت شش سال ردیفهای موسیقی را آموخت.
پس از تاسیس تلویزیون، پایور به اجرای برنامههای زنده در آنجا پرداخت که تاثیر بسیار بسزایی در جذب بیشتر مردم به موسیقی سنتی ایران داشت. او از سال ۱۳۳۴ فعالیت جدی خود را در اداره کل هنرهای زیبا آغاز کرد. همچنین پایور از سال ۱۳۳۷ آموزش #سنتور را در هنرستان عالی موسیقی ملی آغاز کرد.
در سال ۱۳۴۲ فرامرز پایور برای یادگیری و تحصیل در زبان به کشور انگلستان رفت و سه سال به یادگیری زبان انگلیسی همت گمارد که نتیجهاش موفقیت در دریافت درجه تخصصی زبان انگلیسی از دانشگاه کمبریج بود. در همین زمان بود که چند برنامه تکنوازی سنتور را در دانشگاههای لندن و کمبریج اجرا کرد که به همراه آن مجموعه سخنرانیهایی هم در معرفی موسیقی سنتی ایران انجام داد.
از سال ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۵۶ به مدت ده سال و در پایان هر تابستان جشنوارهای در شیراز با عنوان جشن هنر شیراز برگزار میشد که ریاست آن با فرح پهلوی، شهبانوی کشور بود.
پایور پس از بازگشت از انگلستان که مصادف با آغاز این جشنواره بود هر ساله به همراه اساتید و گروه #نوازندگان آثار بزرگان موسیقی ایران و همینطور #موسیقی خود را در این جشنواره اجرا میکرد.
فرامرز پایور در ۱۸ آذرماه ۱۳۸۸ در تهران و به علت ایست قلبی و مشکلات تنفسی درگذشت.
در ویدئویی که میبینید #فرامرزپایور، حسین تهرانی، جلیل شهناز و اصغر بهاری در #جشن_هنر شیراز هنرنمایی میکنند.
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
فرامرز پایور آموزش موسیقی را نزد ابوالحسن صبا آغاز در حالی که فقط ۱۷ سال سن داشت آغاز کرد و همچنین از محضر استادان بنامی چون عبدالله دوامی و نورعلیخان برومند نیز بهرههای فراوانی کسب کرد. پایور در مدت شش سال ردیفهای موسیقی را آموخت.
پس از تاسیس تلویزیون، پایور به اجرای برنامههای زنده در آنجا پرداخت که تاثیر بسیار بسزایی در جذب بیشتر مردم به موسیقی سنتی ایران داشت. او از سال ۱۳۳۴ فعالیت جدی خود را در اداره کل هنرهای زیبا آغاز کرد. همچنین پایور از سال ۱۳۳۷ آموزش #سنتور را در هنرستان عالی موسیقی ملی آغاز کرد.
در سال ۱۳۴۲ فرامرز پایور برای یادگیری و تحصیل در زبان به کشور انگلستان رفت و سه سال به یادگیری زبان انگلیسی همت گمارد که نتیجهاش موفقیت در دریافت درجه تخصصی زبان انگلیسی از دانشگاه کمبریج بود. در همین زمان بود که چند برنامه تکنوازی سنتور را در دانشگاههای لندن و کمبریج اجرا کرد که به همراه آن مجموعه سخنرانیهایی هم در معرفی موسیقی سنتی ایران انجام داد.
از سال ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۵۶ به مدت ده سال و در پایان هر تابستان جشنوارهای در شیراز با عنوان جشن هنر شیراز برگزار میشد که ریاست آن با فرح پهلوی، شهبانوی کشور بود.
پایور پس از بازگشت از انگلستان که مصادف با آغاز این جشنواره بود هر ساله به همراه اساتید و گروه #نوازندگان آثار بزرگان موسیقی ایران و همینطور #موسیقی خود را در این جشنواره اجرا میکرد.
فرامرز پایور در ۱۸ آذرماه ۱۳۸۸ در تهران و به علت ایست قلبی و مشکلات تنفسی درگذشت.
در ویدئویی که میبینید #فرامرزپایور، حسین تهرانی، جلیل شهناز و اصغر بهاری در #جشن_هنر شیراز هنرنمایی میکنند.
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
کودک ِ #سنتورنواز ایرانی
این #کودک #خردسال نوازندهی چیرهدست #سنتور است.
این کودک را میشناسید؟
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
این #کودک #خردسال نوازندهی چیرهدست #سنتور است.
این کودک را میشناسید؟
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
زادروز پرویز مشکاتیان، یگانهای در #موسیقی
پرویز مشکاتیان، #آهنگساز، #موسیقیدان و نوازندهی چیرهدست ایرانی در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ در شهر نیشابور به دنیا آمد.
مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ گروه عارف را تشکیل داد. او در همین سال در آزمون باربد که به ابتکار نورعلی برومند، برگزار شد شرکت کرد و توانست به همراه پشنگ کامکار مقام اول را کسب کند و همچنین با داریوش طلایی مقام ممتاز را کسب کردند. مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ و زیر نظر هوشنگ #ابتهاج به همکاری با رادیو پرداخت که پس از واقعهی ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ استعفا داد. پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۵۷ و پس از استعفا از رادیو موسسهی #چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا راهاندازی کرد و تا سال ۱۳۶۲ با این موسسه همکاری نزدیک داشت که محصول این همکاری ضبط و اجرای آثار متعدد موسیقی بود. یکی از این کارهای هنری ارزشمند ساخت تصنیف «مرا عاشق» با شعر مولانا و آواز شهرام #ناظری بود.
پرویز مشکاتیان از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ به همکاری با محمدرضا #شجریان پرداخت که نتیجهی این همکاری آثار ماندگاری از جمله «بیداد»، «آستان جانان»، «شر عشق»، «نوا»، «دستان»، «گنبد مینا» و «جان عشاق» بود که در حافظهی مردم ایران ثبت شده است. در همهی این آثار پرویز مشکاتیان هم آهنگساز بود و هم نوازندهی #سنتور و علاوه بر اینها در آلبوم «سر عشق» به عنوان نوازندهی #سهتار نیز بود و در جان عشاق تنها به عنوان آهنگساز همکاری کرد.(منبع همشهریآنلاین) پرویز #مشکاتیان در همکاری با نوازندگانی چون حسین علیزاده به عنوان سرپرست گروه عارف و شیدا و همچنین محمدرضا لطفی به عنوان سرپرست گروه شیدا توانست آثار ماندگاری خلق کند.
همکاری مشکاتیان و شجریان قطع شد و پس از این بود که مشکاتیان با هنرمندان دیگری همچون ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان، علی جهاندار و … به همکاری پرداخت. پرویز مشکاتیان در فستیوال جهانی موسیقی زمین که در کشور انگلستان برگزار میشد شرکت کرد و توانست مقام نخست این فستیوال را از آن خود کند. (همشهری آنلاین) پس از انقلاب اسلامی که خط و نشانکشیدنها برای موسیقی شروع شد و دستهدسته هنرمندان از کشور کوچ کردند و آنهایی که ماندند نیز یا مجبور شدند ساز سکوت بنوازند و یا به شغل دیگری رو بیاورند. موسیقی سنتی هر چند بیشتر از سبکهای دیگر موسیقی از گزند گزمههای موسیقیستیز در امان ماند اما این نوع موسیقی نیز با محدودیتهای فراوانی روبهرو شد.
پرویز مشکاتیان که خود آهنگهایی در همراهی با موج مردمی ِ انقلاب اسلامی ساخته بود نیز پس از مدتی توسط همین انقلابیان آزار دید. «یکی از یاران نزدیک او، برایمان از شبی تعریف کرد که مشکاتیان را هم مثل بقیه گرفته بودند. محکوم به چند ضربه شلاق شده بود نمیدانیم. اما شلاقزن ِ حرفهای، از دستش در رفته بود و یک ضربه اضافی هم مشکاتیان را مهمان کرده بود. تازه صحبت از قصاص و این مسائل پیش آمده بود. حاکم شرع، فرصتی به مشکاتیان داد تا آن یک ضربه را بر پشت گزمه جبران کند. مشکاتیان اما میگوید: من انسان هستم، و حرمت انسانیت را نگاه میدارم. انسان، انسان را نمیزند. من نمیخواهم قصاص کنم.» از آخرین کارهای مشکاتیان میتوان به آلبوم «تمنا» اشاره کرد که در سال ۱۳۸۴ منتشر شد. مشکاتیان در روزهای ۶ تا ۹ آذرماه ۱۳۸۶ به عنوان سرپرست گروه عارف کنسرتی در تهران برگزار کرد که خوانندگی آن را حمیدرضا نوربخش به عهده داشت. در سال ۱۳۸۶ پرویز مشکاتیان در کنسرت محمدرضا شجریان شرکت کرد و موجب شد روابط این دو استاد موسیقی که سالها تیره و تار بود به آشتی بگراید. زمانی مشکایتان نسبت نسبی با محمدرضا شجریان داشت و داماد او بود.
پرویز مشکاتیان در ۲۹ شهریورماه ۱۳۸۸ در منزلش در تهران و در سن ۵۴ سالگی بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.
پیکر مشکاتیان در زادگاهش نیشابور و در جوار آرامگاه عطار نیشابوری به خاک سپرده شد. استقبال مردمی از مراسم مشکاتیان در تهران به حدی بود که تمامی طول و عرض خیابان شهریار و نیز محوطهی تالار وحدت پر از جمعیت شده بود. همچنین مراسم نکوداشتی نیز در دانشگاه تهران به مناسبت درگذشت پرویز مشکاتیان برگزار شد. زهرا رهنورد در بخش پایانی این مراسم در نکوداشت یاد مشکاتیان چنین گفت: «صحبت در مورد پرویز مشکاتیان بسیار سخت است. ما همدانشگاهی بودیم و بین موسیقیدانها و مجسمهسازها ارتباطهایی وجود داشت که باعث درک بهتر هنر میشد و ما میفهمیدیم بین حجمهایی که ما میسازیم با ملودیهایی که بچههای موسیقی خلق میکنند ارتباطی نزدیک وجود دارد.»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Parviz_Meshkatian
@Tavaana_TavaanaTech
پرویز مشکاتیان، #آهنگساز، #موسیقیدان و نوازندهی چیرهدست ایرانی در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ در شهر نیشابور به دنیا آمد.
مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ گروه عارف را تشکیل داد. او در همین سال در آزمون باربد که به ابتکار نورعلی برومند، برگزار شد شرکت کرد و توانست به همراه پشنگ کامکار مقام اول را کسب کند و همچنین با داریوش طلایی مقام ممتاز را کسب کردند. مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ و زیر نظر هوشنگ #ابتهاج به همکاری با رادیو پرداخت که پس از واقعهی ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ استعفا داد. پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۵۷ و پس از استعفا از رادیو موسسهی #چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا راهاندازی کرد و تا سال ۱۳۶۲ با این موسسه همکاری نزدیک داشت که محصول این همکاری ضبط و اجرای آثار متعدد موسیقی بود. یکی از این کارهای هنری ارزشمند ساخت تصنیف «مرا عاشق» با شعر مولانا و آواز شهرام #ناظری بود.
پرویز مشکاتیان از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ به همکاری با محمدرضا #شجریان پرداخت که نتیجهی این همکاری آثار ماندگاری از جمله «بیداد»، «آستان جانان»، «شر عشق»، «نوا»، «دستان»، «گنبد مینا» و «جان عشاق» بود که در حافظهی مردم ایران ثبت شده است. در همهی این آثار پرویز مشکاتیان هم آهنگساز بود و هم نوازندهی #سنتور و علاوه بر اینها در آلبوم «سر عشق» به عنوان نوازندهی #سهتار نیز بود و در جان عشاق تنها به عنوان آهنگساز همکاری کرد.(منبع همشهریآنلاین) پرویز #مشکاتیان در همکاری با نوازندگانی چون حسین علیزاده به عنوان سرپرست گروه عارف و شیدا و همچنین محمدرضا لطفی به عنوان سرپرست گروه شیدا توانست آثار ماندگاری خلق کند.
همکاری مشکاتیان و شجریان قطع شد و پس از این بود که مشکاتیان با هنرمندان دیگری همچون ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان، علی جهاندار و … به همکاری پرداخت. پرویز مشکاتیان در فستیوال جهانی موسیقی زمین که در کشور انگلستان برگزار میشد شرکت کرد و توانست مقام نخست این فستیوال را از آن خود کند. (همشهری آنلاین) پس از انقلاب اسلامی که خط و نشانکشیدنها برای موسیقی شروع شد و دستهدسته هنرمندان از کشور کوچ کردند و آنهایی که ماندند نیز یا مجبور شدند ساز سکوت بنوازند و یا به شغل دیگری رو بیاورند. موسیقی سنتی هر چند بیشتر از سبکهای دیگر موسیقی از گزند گزمههای موسیقیستیز در امان ماند اما این نوع موسیقی نیز با محدودیتهای فراوانی روبهرو شد.
پرویز مشکاتیان که خود آهنگهایی در همراهی با موج مردمی ِ انقلاب اسلامی ساخته بود نیز پس از مدتی توسط همین انقلابیان آزار دید. «یکی از یاران نزدیک او، برایمان از شبی تعریف کرد که مشکاتیان را هم مثل بقیه گرفته بودند. محکوم به چند ضربه شلاق شده بود نمیدانیم. اما شلاقزن ِ حرفهای، از دستش در رفته بود و یک ضربه اضافی هم مشکاتیان را مهمان کرده بود. تازه صحبت از قصاص و این مسائل پیش آمده بود. حاکم شرع، فرصتی به مشکاتیان داد تا آن یک ضربه را بر پشت گزمه جبران کند. مشکاتیان اما میگوید: من انسان هستم، و حرمت انسانیت را نگاه میدارم. انسان، انسان را نمیزند. من نمیخواهم قصاص کنم.» از آخرین کارهای مشکاتیان میتوان به آلبوم «تمنا» اشاره کرد که در سال ۱۳۸۴ منتشر شد. مشکاتیان در روزهای ۶ تا ۹ آذرماه ۱۳۸۶ به عنوان سرپرست گروه عارف کنسرتی در تهران برگزار کرد که خوانندگی آن را حمیدرضا نوربخش به عهده داشت. در سال ۱۳۸۶ پرویز مشکاتیان در کنسرت محمدرضا شجریان شرکت کرد و موجب شد روابط این دو استاد موسیقی که سالها تیره و تار بود به آشتی بگراید. زمانی مشکایتان نسبت نسبی با محمدرضا شجریان داشت و داماد او بود.
پرویز مشکاتیان در ۲۹ شهریورماه ۱۳۸۸ در منزلش در تهران و در سن ۵۴ سالگی بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.
پیکر مشکاتیان در زادگاهش نیشابور و در جوار آرامگاه عطار نیشابوری به خاک سپرده شد. استقبال مردمی از مراسم مشکاتیان در تهران به حدی بود که تمامی طول و عرض خیابان شهریار و نیز محوطهی تالار وحدت پر از جمعیت شده بود. همچنین مراسم نکوداشتی نیز در دانشگاه تهران به مناسبت درگذشت پرویز مشکاتیان برگزار شد. زهرا رهنورد در بخش پایانی این مراسم در نکوداشت یاد مشکاتیان چنین گفت: «صحبت در مورد پرویز مشکاتیان بسیار سخت است. ما همدانشگاهی بودیم و بین موسیقیدانها و مجسمهسازها ارتباطهایی وجود داشت که باعث درک بهتر هنر میشد و ما میفهمیدیم بین حجمهایی که ما میسازیم با ملودیهایی که بچههای موسیقی خلق میکنند ارتباطی نزدیک وجود دارد.»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Parviz_Meshkatian
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
پرویز مشکاتیان؛ یگانهای در موسیقی
او که خود آهنگهایی در همراهی با موج مردمی انقلاب اسلامی ساخته بود، نیز پس از مدتی توسط همین انقلابیان آزار دید. «یکی از یاران نزدیک او، برایمان از شبی تعریف کرد که مشکاتیان را هم مثل بقیه گرفته
زادروز جلیل شهناز، از نسل غولهای موسیقی ایرانی
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
پرویز یاحقی:
یک عمر توان به ساز دمساز شدن
ور ساز نواختن سرافراز شدن
صد سال توان به تار مضراب زدن
اما نتوان جلیل شهناز شدن
محمدرضا #شجریان:
«من آنچه در آواز آموختهام متاثر از نوازندگی استاد شهناز بوده است و سالهای سال با صدای تار این استاد بیبدیل زندگی کردهام. اولینبار که ساز شهناز را شنیدم مرا در خود فرو برد و تا امروز هم چنان در من زندگی میکند.ساز او مرا به جائی برد که دیگران نمیشناسند....شهناز بیان واقعی موسیقی ما را یافته است.»
شهرام ناظری:
«به اعتقاد من با درگذشت استاد جلیل شهناز شاید آخرین بازمانده از نسل غولهای موسیقی ایران از میان ما رفت.»
حسن کسایی:
«شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.»
جلیل شهناز، یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سهتار در سدهی اخیر ایران، در اول خردادماه ۱۳۰۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. میتوان گفت همهی اعضای خانوادهی شهناز با موسیقی آشنایی داشتند و از اساتید نوازندگی بودند. پدرش شعبانخان علاقهای بسیار به موسیقی سنتی ایرانی داشت و علاوه بر #تار، #سهتار و #سنتور نیز مینواخت.
عموی او غلامرضا سرانگ از نوازندگان چیرهدست کمانچه بود. #جلیل_شهناز از کودکی به تار علاقهمند شد و نواختن این ساز را نزد عبدالحسین شهنازی که از نوازندگان سرشناس تار بود فراگرفت. او همچنین نزد برادر بزرگ خود، حسین شهناز به آموختن موسیقی مشغول شد. پژمان اکبرزاده در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» دربارهی جلیل شهناز چنین مینویسد: «شهناز #نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید #موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Aom8t8
@Tavaana_TavaanaTech
گروه کامکارها
گروه موسیقی #کامکارها در سال ۱۳۴۴ برای نخستین بار در #سنندج، به عنوان گروهی خانوادگی به سرپرستی استاد حسن کامکار (ویلن) و عضویت هوشنگ (آکاردئون)، بیژن (خواننده)، پشنگ (سنتور)، قشنگ (خواننده و ویلن) و ارژنگ (تمبک) تشکیل شد. کامکارها اولین تمرینات خود را شبها در کنار حوض کوچک حیاط منزلشان انجام میدادند. با بزرگ شدن فرزندان، بهتدریج این گروه موسیقی کاملتر شد و در سال ۱۳۴۸ با اعضای خود، هوشنگ (ویلن)، بیژن (تار و خواننده)، پشنگ (سنتور)، قشنگ (خواننده)، ارژنگ (تمبک)، ارسلان (عود) و اردشیر (کمانچه) کنسرتهایی را به صورت رسمی در برخی از شهرهای کردستان و همچنین شهر ارومیه برگزار کرد.
بعد از سال ۱۳۵۰ برخی از افراد خانواده از جمله هوشنگ، بیژن، پشنگ و ارسلان برای فراگیری موسیقی #آکادمیک به تهران آمده و در دانشکده هنرهای زیبا به تحصیل مشغول شدند. پس از چندی کامکارها به اتفاق محمدرضا #لطفی، حسین #علیزاده، پرویز #مشکاتیان و تنی چند از دیگر هنرمندان، گروههای شیدا و عارف را تشکیل دادند. این دو گروه کنسرتهای موفّقیّت آمیزی را با خوانندگی محمدرضا #شجریان و شهرام #ناظری به اجرا گذاشتند. بعضی از افراد این گروه سابقهٔ عضویت در گروه موسیقی چاووش را دارند.
اولین کنسرتهای رسمی این خانواده با نام «گروه کامکارها» در اوایل دوران پس از انقلاب ۱۳۵۷ در مجموعه آزادی و تالار وحدت اجرا شد که دربرگیرندهٔ سه قسمت: موسیقی فارسی، تکنوازی #سنتور اردوان و #موسیقی کردی بود. در سال ۱۳۶۸ امید لطفی، فرزند قشنگ و محمدرضا لطفی، به گروه پیوست و نوازندگی تار گروه را به عهده گرفت. کامکارها در کنسرتهای اخیرشان برخی از استعدادهای جوان را نیز در کنار خود جای دادهاند.
این گروه کنسرتهای متعددی در داخل و خارج از کشور اجرا نموده و در برخی جشنوارههای بزرگ موسیقی جهانی از جمله WOMAD به مدیریت پیتر گابریل، سامر استیج (نیویورک) و تالارهای بزرگ و مهم اروپا و آمریکا همواره حضور داشته است.
اعضای فعلی گروه
هوشنگ کامکار (سرپرست گروه و آهنگساز و تنظیم کننده)
بیژن کامکار (خواننده اصلی و نوازنده دف، رباب، تار، تمبک و دهل)
پشنگ کامکار (سنتور)
قشنگ کامکار (سهتار)
ارژنگ کامکار (تمبک)
ارسلان کامکار (بربط و ویولن)
اردشیر کامکار (کمانچه و قیچک)
اردوان کامکار (سنتور)
مریم ابراهیمپور (خواننده)
هانا کامکار (دف)
صبا کامکار (خواننده)
نیریز کامکار (تار)
سیاوش کامکار (سنتور)
نجمه تجدد (خواننده)
لینک ویدیو: http://bit.ly/1Z5iDQb
@Tavaana_TavaanaTech
گروه موسیقی #کامکارها در سال ۱۳۴۴ برای نخستین بار در #سنندج، به عنوان گروهی خانوادگی به سرپرستی استاد حسن کامکار (ویلن) و عضویت هوشنگ (آکاردئون)، بیژن (خواننده)، پشنگ (سنتور)، قشنگ (خواننده و ویلن) و ارژنگ (تمبک) تشکیل شد. کامکارها اولین تمرینات خود را شبها در کنار حوض کوچک حیاط منزلشان انجام میدادند. با بزرگ شدن فرزندان، بهتدریج این گروه موسیقی کاملتر شد و در سال ۱۳۴۸ با اعضای خود، هوشنگ (ویلن)، بیژن (تار و خواننده)، پشنگ (سنتور)، قشنگ (خواننده)، ارژنگ (تمبک)، ارسلان (عود) و اردشیر (کمانچه) کنسرتهایی را به صورت رسمی در برخی از شهرهای کردستان و همچنین شهر ارومیه برگزار کرد.
بعد از سال ۱۳۵۰ برخی از افراد خانواده از جمله هوشنگ، بیژن، پشنگ و ارسلان برای فراگیری موسیقی #آکادمیک به تهران آمده و در دانشکده هنرهای زیبا به تحصیل مشغول شدند. پس از چندی کامکارها به اتفاق محمدرضا #لطفی، حسین #علیزاده، پرویز #مشکاتیان و تنی چند از دیگر هنرمندان، گروههای شیدا و عارف را تشکیل دادند. این دو گروه کنسرتهای موفّقیّت آمیزی را با خوانندگی محمدرضا #شجریان و شهرام #ناظری به اجرا گذاشتند. بعضی از افراد این گروه سابقهٔ عضویت در گروه موسیقی چاووش را دارند.
اولین کنسرتهای رسمی این خانواده با نام «گروه کامکارها» در اوایل دوران پس از انقلاب ۱۳۵۷ در مجموعه آزادی و تالار وحدت اجرا شد که دربرگیرندهٔ سه قسمت: موسیقی فارسی، تکنوازی #سنتور اردوان و #موسیقی کردی بود. در سال ۱۳۶۸ امید لطفی، فرزند قشنگ و محمدرضا لطفی، به گروه پیوست و نوازندگی تار گروه را به عهده گرفت. کامکارها در کنسرتهای اخیرشان برخی از استعدادهای جوان را نیز در کنار خود جای دادهاند.
این گروه کنسرتهای متعددی در داخل و خارج از کشور اجرا نموده و در برخی جشنوارههای بزرگ موسیقی جهانی از جمله WOMAD به مدیریت پیتر گابریل، سامر استیج (نیویورک) و تالارهای بزرگ و مهم اروپا و آمریکا همواره حضور داشته است.
اعضای فعلی گروه
هوشنگ کامکار (سرپرست گروه و آهنگساز و تنظیم کننده)
بیژن کامکار (خواننده اصلی و نوازنده دف، رباب، تار، تمبک و دهل)
پشنگ کامکار (سنتور)
قشنگ کامکار (سهتار)
ارژنگ کامکار (تمبک)
ارسلان کامکار (بربط و ویولن)
اردشیر کامکار (کمانچه و قیچک)
اردوان کامکار (سنتور)
مریم ابراهیمپور (خواننده)
هانا کامکار (دف)
صبا کامکار (خواننده)
نیریز کامکار (تار)
سیاوش کامکار (سنتور)
نجمه تجدد (خواننده)
لینک ویدیو: http://bit.ly/1Z5iDQb
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
Kamkaran - Kevokim
"Kevokim" is Kurdish for "I am a dove". It is an old traditional love song sung by many artists, this one is sung by the world famous ensemble Kamkaran (eng....