آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.8K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
تصویری معنادار از دو بازجوخبرنگار

جمهوری اسلامی واژه‌ها را کاملا از معنا تهی کرده است. به عنوان نمونه وقتی در جمهوری اسلامی اسم انتخابات می‌آید نباید آن را با انتخابات‌هایی که در کشورهای غربی برگزار می‌گردد اشتباه گرفت اگرچه هر دو یک نام دارند.

آمنه‌سادات ذبیحپور را خبرنگار می‌نامند؛ ولی او در واقع یک عنصر اطلاعاتی است درون ساختار صداوسیما.

به همین علت است که مردم عبارت بازجوخبرنگار را انتخاب کرده‌اند.


طرح از سهیل زند

#بازجو_خبرنگار #علی_رضوانی #آمنه_ذبیح_پور #اعتراف_اجباری #سپیده_رشنو #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💩66👍21🤬4🤮4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سعید حافظی، خبرنگار آزاد، با انتشار این ویدئو در شبکه اکس نوشت:
«جمهوری اسلامی، همین قدر ساده کشور را به نابودی کشانده است.
آنچه در تصویر می‌بینید نشت نفت در منطقه زویه اهواز است!
تخریب محیط زیست، هدررفتن ثروت ملی، بی‌برنامه‌بودن، بی‌تفاوتی و ...
نکته جالب توجه، بازی دانش‌آموزان فقیر و حاشیه‌نشین، با این ثروت روان است.»
بی‌توجهی به محیط زیست، صدمات جبران‌ناپذیری بر جای می‌گذارد. نشت نفت، سلامت ساکنان این منطقه را با خطر جدی مواحه کرده است.
خوب است بدانیم ایران پس از عربستان بزرگ‌ترین ذخایر نفت خاورمیانه را دارا ست.
عدم استخراج منابع به دلیل فقدان امکانات، مصرف نفت در مواردی غیر از رفاه و آسودگی مردم کشور، هزینه سنگینی که ماجراجویی و نیروهای نیابتی برای جمهوری‌اسلامی دارند، فساد گسترده در ساختار سیاسی و مدیریتی کشور و ...

اینها همه نتیجه و دستاورد یک حکومت غیرتوسعه‌گرا، ضدترقی و تمامیت‌خواه است.

#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#نفت
#خوزستان
@Tavaana_TavaanaTech

تصویری معنادار از دو بازجوخبرنگار

جمهوری اسلامی واژه‌ها را کاملا از معنا تهی کرده است. به عنوان نمونه وقتی در جمهوری اسلامی اسم انتخابات می‌آید نباید آن را با انتخابات‌هایی که در کشورهای غربی برگزار می‌گردد اشتباه گرفت اگرچه هر دو یک نام دارند.

آمنه‌سادات ذبیحپور را خبرنگار می‌نامند؛ ولی او در واقع یک عنصر اطلاعاتی است درون ساختار صداوسیما.

به همین علت است که مردم عبارت بازجوخبرنگار را انتخاب کرده‌اند.


طرح از سهیل زند

#بازجو_خبرنگار #علی_رضوانی #آمنه_ذبیح_پور #اعتراف_اجباری #سپیده_رشنو #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍1
سپیده قلیان، در یکی از پرونده‌هایش، شاکی خصوصی داشت و آن شاکی کسی نبود جز آمنه ذبیحپور، بازجوـخبرنگار.
روایت سپیده قلیان از روز دادگاه را بخوانید:


لباسم واقعاً خیره‌کننده بود؛ سال‌ها از این زندان به اون زندان با خودم حملش کرده بودم. بالاتنه‌اش سوزن‌دوزی قرمز داشت و شلوارش از بالا گشاد بود؛میشد پاچه‌ش رو بالا بکشی و مثل شلوارک شه، دقیق نمی‌دونم اسم مدلش چی بود. اگه اشتباه نکنم جلسات دادگاه سه جلسه بود . جلسه سوم با تلاش وکلا و ادله‌ای که ارائه کردیم، قاضی رو مجاب کرده بودیم شاکی باید خودش حضور داشته باشه. جلسات قبل، یه نماینده حقوقی از صداوسیما می‌اومد؛ یه پسر پرافاده که به چشم نمی‌اومد.

روز موعود رسید. لباسم رو پوشیدم، ولی روش یه شومیز انداختم و روی سرم دستمال اشپزخونه بند رو گذاشتم تا مشکلی برای ورود به دادگاه پیش نیاد. به محض شروع جلسه و ورود آمنه، شومیز و دستمال اشپزخونه رو کندم و پرت کردم بیرون. وقتی آمنه منو با تاپ و شلواری که بالا کشیده بودم و تقریباً شلوارک شده بود دید، شروع کرد به فریاد زدن که چرا با این لباس اومدم. من فقط با یه لبخند پرصلابت نگاهش می‌کردم. و تو دلم گفتم ما زن‌ها واقعا قوی هستیم. اون توهین می‌کرد، به قاضی هم فرصت حرف زدن نمی‌داد. همه تو دادگاه، از پاسیار و سرباز تا مسئول دفتر، از شدت بد و بیراه گفتنش ماتشون برده بود. می‌گفت من جاسوس سرویس‌های اطلاعاتی موسادم، جاسوس اینترنشنالم. ادعا می‌کرد خودش خیلی محبوبه و افشاگری من باعث محبوبیتش شده. می‌گفت منو مأمور کردن تا بدنامش کنم. انگشتش رو مثل یه تهدید تو هوا تکون می‌داد و می‌گفت: «این‌بار کاری می‌کنم موهات رنگ دندونات بشه!» من فقط می‌خندیدم و گفتم: «امان از روزی که دست مردم بیفتی.» اون دوباره شروع کرد به توهین به معترضین.

آخر جلسه، رو به قاضی گفتم: «می‌خوام از خانم ذبیحپور عذرخواهی کنم.» همه شوکه شدن. قاضی گفت: «بفرمایید.» شش قدم به سمتش برداشتم، آب دهنم رو جمع کردم و جمع کردم و جمع کردم، بعد یهو تف کردم تو صورتش و گفتم: «این هدیه همون مردمیه که می‌گی عاشقتن!» آب دهن من انقدر زیاد بود که سرباز کنارش بعدا گفت نمی‌دونست کجای صورتش رو پاک کنه. قاضی به زور جلوی خندش رو گرفت، پاسیار از خنده رفت بیرون. آمنه هوار می‌زد که «پدرت رو درمیارم.» منم با حال خوب از دادگاه زدم بیرون.

بعدش، تو کل زندان حرفم پیچید. از پرستار تا پزشک و سرباز همه‌جا گفتن که تف کردم تو صورت آمنه. هر کی تو محوطه موقع اعزام منو می‌دید، می‌گفت: «سپیده، دمت گرم!»


#سپیده_قلیان #آمنه_ذبیح_پور #بازجو_خبرنگار #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
84👍3💯3👎2🕊1