اهمیت اندیشههای #واسلاو_هاول در شرایط کنونی ایران-لادن برومند
«آموزگار از ترس اینکه شغلاش را از دست بدهد، چیزهایی به دانشآموزان میآموزد که خود قبول ندارد؛ #دانشآموزان از #ترس آیندهی خود، همان چیزها را تکرار میکنند؛ دانشجویان از ترس اینکه نتوانند تحصیلاتشان را ادامه دهند، به عضویت «اتحادیه جوانان» درمیآیند و کاری میکنند که باید بکنند؛ پدر از ترس اینکه مبادا فرزندش به دلیل عدم صلاحیت سیاسی نتواند وارد دانشگاه بشود، مشاغل بس گوناگونی را میپذیرد و آنچه از او میخواهند، «داوطلبانه» انجام میدهد.
مردم از ترس پیامدهای احتمالی، در انتخابات شرکت میکنند و به نامزدهای تعیینشده رأی میدهند و طوری وانمود میکنند که این مسخرهبازی واقعاً #انتخابات است؛ از ترس جان یا به خطر افتادن موقعیت و سابقهٔ شغلیشان در نشستهای جمعی شرکت میکنند و به هر چیزی که از ایشان خواسته شود رأی میدهند، و یا دست آخر، سکوت میکنند....»
هنگامی که «واتسلاو هاول» این نامه( http://bit.ly/1TNdeNf) را به «گوستاو هوساک»، رئیسجمهور و دبیر کل حزب کمونیست چکسلواکی منتشر کرد، ٣٩ ساله بود و تا آن زمان در کشور خود و در جهان به عنوان یک چهره ادبی شناخته میشد. در پی انتشار این نامه بود که #هاول به عنوان یک مخالف فکری برجسته #استبداد کمونیستی حاکم بر کشورش شهرت جهانی یافت.
موضوع اصلی این درسگفتار تأملی است در محتوای آموزنده این نامه.
در این ویدئوی کوتاه، #لادن_برومند از اندیشههای «واسلاو هاول» و شرایط تاریخی آن دوره و سیطره #کمونیسم بر #چکسلواکی، اصلاحات سیاسی و بهار پراگ سخن میگوید.
متن کامل نامه را اینجا بخوانید:http://bit.ly/1sT18si
ویدیوی کامل را اینجا ببینید: http://bit.ly/1yZCYdU
ترجمه فارسی این نامه توسط بنیاد برومند منتشر شد.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
«آموزگار از ترس اینکه شغلاش را از دست بدهد، چیزهایی به دانشآموزان میآموزد که خود قبول ندارد؛ #دانشآموزان از #ترس آیندهی خود، همان چیزها را تکرار میکنند؛ دانشجویان از ترس اینکه نتوانند تحصیلاتشان را ادامه دهند، به عضویت «اتحادیه جوانان» درمیآیند و کاری میکنند که باید بکنند؛ پدر از ترس اینکه مبادا فرزندش به دلیل عدم صلاحیت سیاسی نتواند وارد دانشگاه بشود، مشاغل بس گوناگونی را میپذیرد و آنچه از او میخواهند، «داوطلبانه» انجام میدهد.
مردم از ترس پیامدهای احتمالی، در انتخابات شرکت میکنند و به نامزدهای تعیینشده رأی میدهند و طوری وانمود میکنند که این مسخرهبازی واقعاً #انتخابات است؛ از ترس جان یا به خطر افتادن موقعیت و سابقهٔ شغلیشان در نشستهای جمعی شرکت میکنند و به هر چیزی که از ایشان خواسته شود رأی میدهند، و یا دست آخر، سکوت میکنند....»
هنگامی که «واتسلاو هاول» این نامه( http://bit.ly/1TNdeNf) را به «گوستاو هوساک»، رئیسجمهور و دبیر کل حزب کمونیست چکسلواکی منتشر کرد، ٣٩ ساله بود و تا آن زمان در کشور خود و در جهان به عنوان یک چهره ادبی شناخته میشد. در پی انتشار این نامه بود که #هاول به عنوان یک مخالف فکری برجسته #استبداد کمونیستی حاکم بر کشورش شهرت جهانی یافت.
موضوع اصلی این درسگفتار تأملی است در محتوای آموزنده این نامه.
در این ویدئوی کوتاه، #لادن_برومند از اندیشههای «واسلاو هاول» و شرایط تاریخی آن دوره و سیطره #کمونیسم بر #چکسلواکی، اصلاحات سیاسی و بهار پراگ سخن میگوید.
متن کامل نامه را اینجا بخوانید:http://bit.ly/1sT18si
ویدیوی کامل را اینجا ببینید: http://bit.ly/1yZCYdU
ترجمه فارسی این نامه توسط بنیاد برومند منتشر شد.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
رشدیه؛ مدرسه تاسیس کرد اما تکفیر شد
حاجی میرزا حسن رشدیه مشهور به رشدیه از پیشقدمان نهضت فرهنگی ایران در سده قبل بود
وی نخستین موسس مدارس جدید در تبریز و دومین مدرسه در تهران (بعد از دارالفنون) بود، او را «پدر فرهنگ جدید ایران» نامیدهاند.
رشدیه با توصیه و مشورت پدرش که از روحانیان بود تصمیم گرفت که به جای رفتن به نجف و خواندن درس طلبگی روانه استانبول و مصر و بیروت شود و آموزگاری نوین را یاد بگیرد.
و به کمک حاج آخوند برادر ناتنیاش در سال ۱۳۰۱ ه. ق. نخستین مدرسه ایرانی به سبک جدید را برای مسلمانزادگان قفقاز تاسیس کرد.
ناصرالدین شاه، در دیدار از مدرسه رشدیه در ایروان، از میرزا حسن خواست تا برای تاسیس مدرسه ابتدایی به ایران بازگردد.
او اولین دبستان را در سال ۱۳۰۵ ه. ق. در محله ششگلان در مسجد مصباحالملک تاسیس نمود اما مکتب داران که پیشرفت مدرسهٔ جدید را مخالف مصالح خود دانستند، رئیسالسادات یکی از علمای بیعلم را وادار نمودند، رشدیه را تکفیر و فتوای انهدام مدرسه جدید را صادر کند، رشدیه شبانه به مشهد فرار کرد.
پس از شش ماه دوباره به تبریز بازگشت و دومین مدرسه را در محلهٔ بازار تاسیس کرد.
دومین مدرسه هم مورد هجوم قرار گرفت و رشدیه باز هم به مشهد فرار کرد. او چند مدرسه دیگر تاسیس کرد که با سرنوشتی مشابه روبرو شد.
وقتی امین الدوله در سال ۱۲۷۶ به تهران آمد، میرزاحسن خان رشدیه نیز به پشتوانه او به تهران آمده و مدارسی را به نام مدارس رشدیه در تهران بنیانگذاری کرد. اما بعد از عزل امین الدوله و قدرت یافتن امین السلطان مشکلات زیادی را متحمل شد.
وی سرانجام #تکفیر شد و فتوای انهدام مدارس جدید صادر شد. به دنبال آن عدهای به مدارس جدید حمله کردند که و شروع به تخریب اموال مدرسه کردند، دانشآموزان را زخمی کردند و حتی چند تن از #دانشآموزان نیز در این واقعه کشته شدند.
میرزا حسن مدیر #مدرسه #رشدیه پس از آنکه در #تبریز برای ایجاد مدارس زحمت کشیده بود به #تهران رفت. «فریاد مقدسین بلند شد که آخرالزمان نزدیک شدهاست. شیخ فضلالله نوری در جلسهای به ناظمالاسلام کرمانی درباره مدارس جدید میگوید:
«ناظم الاسلام، ترا به حقیقت اسلام قسم میدهم. آیا این #مدارس جدیده خلاف #شرع نیست؟ و آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین #اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک #عقائد شاگردان را سخیف و ضعیف نمیکند؟»
میرزا حسن در ۲۹ آذر ۱۳۲۳ در قم در سن ۹۷ سالگی درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech
حاجی میرزا حسن رشدیه مشهور به رشدیه از پیشقدمان نهضت فرهنگی ایران در سده قبل بود
وی نخستین موسس مدارس جدید در تبریز و دومین مدرسه در تهران (بعد از دارالفنون) بود، او را «پدر فرهنگ جدید ایران» نامیدهاند.
رشدیه با توصیه و مشورت پدرش که از روحانیان بود تصمیم گرفت که به جای رفتن به نجف و خواندن درس طلبگی روانه استانبول و مصر و بیروت شود و آموزگاری نوین را یاد بگیرد.
و به کمک حاج آخوند برادر ناتنیاش در سال ۱۳۰۱ ه. ق. نخستین مدرسه ایرانی به سبک جدید را برای مسلمانزادگان قفقاز تاسیس کرد.
ناصرالدین شاه، در دیدار از مدرسه رشدیه در ایروان، از میرزا حسن خواست تا برای تاسیس مدرسه ابتدایی به ایران بازگردد.
او اولین دبستان را در سال ۱۳۰۵ ه. ق. در محله ششگلان در مسجد مصباحالملک تاسیس نمود اما مکتب داران که پیشرفت مدرسهٔ جدید را مخالف مصالح خود دانستند، رئیسالسادات یکی از علمای بیعلم را وادار نمودند، رشدیه را تکفیر و فتوای انهدام مدرسه جدید را صادر کند، رشدیه شبانه به مشهد فرار کرد.
پس از شش ماه دوباره به تبریز بازگشت و دومین مدرسه را در محلهٔ بازار تاسیس کرد.
دومین مدرسه هم مورد هجوم قرار گرفت و رشدیه باز هم به مشهد فرار کرد. او چند مدرسه دیگر تاسیس کرد که با سرنوشتی مشابه روبرو شد.
وقتی امین الدوله در سال ۱۲۷۶ به تهران آمد، میرزاحسن خان رشدیه نیز به پشتوانه او به تهران آمده و مدارسی را به نام مدارس رشدیه در تهران بنیانگذاری کرد. اما بعد از عزل امین الدوله و قدرت یافتن امین السلطان مشکلات زیادی را متحمل شد.
وی سرانجام #تکفیر شد و فتوای انهدام مدارس جدید صادر شد. به دنبال آن عدهای به مدارس جدید حمله کردند که و شروع به تخریب اموال مدرسه کردند، دانشآموزان را زخمی کردند و حتی چند تن از #دانشآموزان نیز در این واقعه کشته شدند.
میرزا حسن مدیر #مدرسه #رشدیه پس از آنکه در #تبریز برای ایجاد مدارس زحمت کشیده بود به #تهران رفت. «فریاد مقدسین بلند شد که آخرالزمان نزدیک شدهاست. شیخ فضلالله نوری در جلسهای به ناظمالاسلام کرمانی درباره مدارس جدید میگوید:
«ناظم الاسلام، ترا به حقیقت اسلام قسم میدهم. آیا این #مدارس جدیده خلاف #شرع نیست؟ و آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین #اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک #عقائد شاگردان را سخیف و ضعیف نمیکند؟»
میرزا حسن در ۲۹ آذر ۱۳۲۳ در قم در سن ۹۷ سالگی درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech