Forwarded from گفتوشنود
انتشار فیلم عروسی دختر شمخانی واکنشهای بسیاری در شبکههای اجتماعی برانگیخت.
یک مخاطب همراه گفتوشنود روایتی از یک خاطره دردناک که برای بسیاری از ما آشناست فرستاده که با رضایت ایشان منتشر میکنيم.
این مخاطب نوشته:
یادم هست آن شب فقط جشن تولد یکی از دخترای فامیل بود؛ چند تا دختر و پسر جوان، فامیل و دوست صمیمی، در یک جشن معمولی. بدون هیچ چیزی که بشود اسمش را “فساد” گذاشت. فقط شادی و موسیقی و شمعهای روی کیک که هیچ وقت روشن نشد. اوایل شب، در زدند و پلیس مفاسد اجتماعی با گزارش یکی از همسایههای بسیجی، ریخت داخل خانه.
انگار مجرم خطرناک بودیم. موبایلها را گرفتند، فریاد زدند، تحقیرمان کردند. دو شب در بازداشت بودم، بدون خواب و خوراک درست، با ترس و شرم. بعد هم دادگاه… قاضی حتی نگذاشت حرف بزنم، فقط گفت «رقصیدی، لاک زدی، بیحجاب بودید، دختر و پسر، محرم و نامحرم.
مدام تکرار میکرد در گزارش نوشتند میرقصیدید، صدای خندههای شما در خیابان شنیده میشده، مجازاتت شلاق است».
آن درد فقط بر بدن نماند، در جانم ماند.
حالا وقتی فیلم عروسی دختر شمخانی را میبینم، با آن تجملات، آرایشها، پوششها و موسیقی که برای ما جرم بود، چیزی در دلم میسوزد. ما برای چند دقیقه شادی ساده مجازات شدیم، آنها اما در همان کشوری که ما را شلاق زدند، آزادانه بزمهای لوکس برگزار میکنند و میخندند.
زخم من فقط از شلاق نیست، از تبعیضی است که هر روز به ما یادآوری میکند ما مردم عادی، چه ها کشیدیم و چقدر باید تاوان این دوگانهگیها را بدهیم.
#آزادی_عقیده #کرامت_انسانی #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
انتشار فیلم عروسی دختر شمخانی واکنشهای بسیاری در شبکههای اجتماعی برانگیخت.
یک مخاطب همراه گفتوشنود روایتی از یک خاطره دردناک که برای بسیاری از ما آشناست فرستاده که با رضایت ایشان منتشر میکنيم.
این مخاطب نوشته:
یادم هست آن شب فقط جشن تولد یکی از دخترای فامیل بود؛ چند تا دختر و پسر جوان، فامیل و دوست صمیمی، در یک جشن معمولی. بدون هیچ چیزی که بشود اسمش را “فساد” گذاشت. فقط شادی و موسیقی و شمعهای روی کیک که هیچ وقت روشن نشد. اوایل شب، در زدند و پلیس مفاسد اجتماعی با گزارش یکی از همسایههای بسیجی، ریخت داخل خانه.
انگار مجرم خطرناک بودیم. موبایلها را گرفتند، فریاد زدند، تحقیرمان کردند. دو شب در بازداشت بودم، بدون خواب و خوراک درست، با ترس و شرم. بعد هم دادگاه… قاضی حتی نگذاشت حرف بزنم، فقط گفت «رقصیدی، لاک زدی، بیحجاب بودید، دختر و پسر، محرم و نامحرم.
مدام تکرار میکرد در گزارش نوشتند میرقصیدید، صدای خندههای شما در خیابان شنیده میشده، مجازاتت شلاق است».
آن درد فقط بر بدن نماند، در جانم ماند.
حالا وقتی فیلم عروسی دختر شمخانی را میبینم، با آن تجملات، آرایشها، پوششها و موسیقی که برای ما جرم بود، چیزی در دلم میسوزد. ما برای چند دقیقه شادی ساده مجازات شدیم، آنها اما در همان کشوری که ما را شلاق زدند، آزادانه بزمهای لوکس برگزار میکنند و میخندند.
زخم من فقط از شلاق نیست، از تبعیضی است که هر روز به ما یادآوری میکند ما مردم عادی، چه ها کشیدیم و چقدر باید تاوان این دوگانهگیها را بدهیم.
#آزادی_عقیده #کرامت_انسانی #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤24👍12🕊4