ابوالفضل عابدینینصر، زندانی سیاسی سابق، درگذشت
عبدالله مؤمنی، زندانی سیاسی سابق، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«با اندوه عمیق خبر درگذشت ابوالفضل عابدینی، ایرانخواه و وطندوست عزیز را شنیدم.
سالها در کنار هم در زندان اوین بودیم و شاهد شجاعت، صداقت و پایبندی او به آرمانهای انسانی و ملی بودیم.
فقدان او ضایعهای بزرگ است.
اما یاد و راهش همیشه در قلبهایمان باقی خواهد ماند.
روحش شاد و یادش گرامی.»
یکی از همبندیهای سابق ابوالفضل عابدینی و از همکاران آموزشکده توانا میگوید ابوالفضل در اطلاعرسانی اخبار زندانیان نقش مهمی داشته و در دوران بازجویی به شدت شکنجه شده بود و اثر کابل بر کف پایش باقی مانده بود. او مدتها مسئول روابط عمومی مجموعه فعالان حقوق بشر بود.
حسین رونقی، زندانی سیاسی سابق، نیز نوشت:
«ابوالفضل عابدینی نصر، خبرنگار، عضو حزب پانایرانیست و زندانی سیاسی سابق، بهطور ناگهانی در سن ۴۲ سالگی درگذشت.
امروز برادری را از دست دادم که قلبش بیوقفه برای ایران و مردمش میتپید. ابوالفضل یکی از خوشروترین و ایراندوستترین فعالانی بود که در این سالها شناختم. از بند امنیتی-انفرادی اطلاعات سپاه در سال ۸۸ تا سالها بعد در زندان اوین و در کنار هم رنج کشیدیم، خندیدیم، اشک ریختیم، مقاومت کردیم و امید را زنده نگه داشتیم. خاطرات روزهای سخت و لحظات همدلیمان، برای همیشه در ذهنم حک شده است. یاد و خاطرهاش همیشه در دل ما زنده خواهد ماند.
پاینده ایران»
ـ هنوز علت مرگ ناگهانی ابوالفضل عابدینی مشخص نیست.
درگذشت این زندانی سیاسی سابق را به خانواده و دوستانش تسلیت میگوییم. امیدواریم امسال آنچه ابوالفضل در آخرین توییتش نوشته، محقق شود:
«به یاری مردم بزرگ ایران بساط حکومت ظلم وفساد را امسال بر میاندازیم و ایران را آزاد خواهیم کرد.»
#ابوالفضل_عابدینی_نصر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عبدالله مؤمنی، زندانی سیاسی سابق، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«با اندوه عمیق خبر درگذشت ابوالفضل عابدینی، ایرانخواه و وطندوست عزیز را شنیدم.
سالها در کنار هم در زندان اوین بودیم و شاهد شجاعت، صداقت و پایبندی او به آرمانهای انسانی و ملی بودیم.
فقدان او ضایعهای بزرگ است.
اما یاد و راهش همیشه در قلبهایمان باقی خواهد ماند.
روحش شاد و یادش گرامی.»
یکی از همبندیهای سابق ابوالفضل عابدینی و از همکاران آموزشکده توانا میگوید ابوالفضل در اطلاعرسانی اخبار زندانیان نقش مهمی داشته و در دوران بازجویی به شدت شکنجه شده بود و اثر کابل بر کف پایش باقی مانده بود. او مدتها مسئول روابط عمومی مجموعه فعالان حقوق بشر بود.
حسین رونقی، زندانی سیاسی سابق، نیز نوشت:
«ابوالفضل عابدینی نصر، خبرنگار، عضو حزب پانایرانیست و زندانی سیاسی سابق، بهطور ناگهانی در سن ۴۲ سالگی درگذشت.
امروز برادری را از دست دادم که قلبش بیوقفه برای ایران و مردمش میتپید. ابوالفضل یکی از خوشروترین و ایراندوستترین فعالانی بود که در این سالها شناختم. از بند امنیتی-انفرادی اطلاعات سپاه در سال ۸۸ تا سالها بعد در زندان اوین و در کنار هم رنج کشیدیم، خندیدیم، اشک ریختیم، مقاومت کردیم و امید را زنده نگه داشتیم. خاطرات روزهای سخت و لحظات همدلیمان، برای همیشه در ذهنم حک شده است. یاد و خاطرهاش همیشه در دل ما زنده خواهد ماند.
پاینده ایران»
ـ هنوز علت مرگ ناگهانی ابوالفضل عابدینی مشخص نیست.
درگذشت این زندانی سیاسی سابق را به خانواده و دوستانش تسلیت میگوییم. امیدواریم امسال آنچه ابوالفضل در آخرین توییتش نوشته، محقق شود:
«به یاری مردم بزرگ ایران بساط حکومت ظلم وفساد را امسال بر میاندازیم و ایران را آزاد خواهیم کرد.»
#ابوالفضل_عابدینی_نصر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ابوالفضل عابدینی نصر، روزنامهنگار، فعال حقوق بشر، عضو حزب پانایرانیست و زندانی سیاسی سابق، بهطور ناگهانی و در سن ۴۲ سالگی درگذشت؛ خبری که جامعهی کنشگران سیاسی، فعالان رسانهای و مدافعان حقوق بشر را در بهت و اندوه فرو برد. او از جمله چهرههایی بود که بدون سر و صدا، اما با جدیت، سالها برای آگاهیبخشی، افشای حقیقت، و پایداری در برابر سرکوب ایستاد.
زندگیاش با خطر، فشار، زندان و شکنجه گره خورد، اما روحیهی مقاوم و فروتنش هرگز نشکست. هنوز علت دقیق مرگش اعلام نشده، اما برخی از نزدیکانش گفتهاند پس از یک تصادف شدید، نهادهای امنیتی خوزستان مانع درمان کامل او شدند.
ابوالفضل از اواسط دهه ۸۰ خورشیدی به عنوان خبرنگار در حوزه حقوق بشر و مسائل کارگری فعالیت میکرد و بهویژه در بازتاب اعتراضات کارگران نیشکر هفتتپه نقش کلیدی داشت. روزبه بوالهری، خبرنگار رادیو فردا، درباره آشناییاش با ابوالفضل نوشت: «کمکهای او برای انعکاس صدای کارگران معترض هفتتپه مثالزدنی بود. شعار مشهور 'کارگر هفتهایم، گرسنهایم گرسنهایم' توسط او به دستم رسید.»
او به دلیل تهیه گزارش از اعتصاب کارگران، مصاحبه با رادیو فردا و اطلاعرسانی درباره وضعیت زندانیان سیاسی، بازداشت و به اتهاماتی چون «تبلیغ علیه نظام» و «همکاری با دولتهای متخاصم» به ۱۱ سال زندان محکوم شد. در جریان پروندهاش، عمادالدین باقی با استعلام از وزارت خارجه و اداره حقوقی قوه قضائیه توانست نشان دهد که «مصاحبه با رادیو فردا» اساساً جرم نیست، و آمریکا نیز طبق نظر رسمی، دولت متخاصم تلقی نمیشود. این استعلامها بعدها در چند پرونده مشابه هم مؤثر واقع شد.
ابوالفضل سالها در زندانهای اهواز و اوین محبوس بود. همبندیهایش از او به عنوان یکی از اصلیترین منابع اطلاعرسانی از درون زندان یاد میکنند. سیامک قادری، روزنامهنگار، نوشت: «شاید نام بسیاری از نامآوران زندان در سالهای ۸۸ تا ۹۵ زنده نمیماند اگر ابوالفضل نبود... شاید بیش از نیمی از اخبار ارسالی از زندان در آن سالها کار او بود.»
او بیچشمداشت و بدون آنکه نامی از خود مطرح کند، گزارش مینوشت، اخبار جمع میکرد و میفرستاد. قادری اضافه کرد: «فروتنیاش آنقدر زیاد بود که حتی بعد از آزادی هم حاضر نشد اعتبار آن اطلاعرسانی بزرگ را بپذیرد.»
«از بسیاری از جلسات و رخدادهای داخل زندان، بصورت مخفیانه فیلم و عکس گرفته بود و همانها میتوانست و یا میتواند برخی از نقاط مبهم آن سالها را مستندا شفاف کند.
.
چندین بار به علت ایستادگی در مقابل گارد و مدیریت زندان مقاومت منجر به جرح داشت و بارها به انفرادی منتقل شد.»
ابوالفضل تنها خبرنویس نبود. به گفتهی محمد اولیائیفر، وکیل و دوست نزدیکش، او نقشی کلیدی در بین زندانیان داشت: «یا برای دیگران تلفن و رادیو فراهم میکرد، یا اخبارشان را به بیرون میرساند. پروندهی کارگران نیشکر هفتتپه را به تنهایی به عرصه بینالمللی رساند.»
کوهیار گودرزی نوشت: «با ضیا نبوی در زندان کارون اهواز همبندی بود و نقش مهمی در انتقال دستنوشتهها داشت. در پرونده ستار بهشتی نیز درباره آثار جراحت او شهادت داد و در نتیجه به اهواز تبعید شد.»
ابوالفضل در دورهای کوتاه با ستار بهشتی در یک بند بود و به روایت عمادالدین باقی، «نقش اصلی را در مستندسازی آنچه بر سر ستار آمد ایفا کرد؛ اجازه نداد فاجعهای انسانی در سکوت دفن شود.»
اما او فقط خبرنگار و فعال نبود. در بند زندان، با سادهترین ابزارها، وسایل الکترونیکی مانند تلویزیون یا تلفن همراه را تعمیر میکرد. خوشرو بود، اهل شوخی، و منبع امید و انرژی برای دیگران. باقی نوشت: «به شوخی به او میگفتم خبرگزاری بند... او با همان رادیوهای کوچک، تازهترین اخبار را به دیگران منتقل میکرد.»
عبدالله مؤمنی نوشت: «سالها در کنار هم در زندان اوین بودیم و شاهد شجاعت، صداقت و پایبندیاش به آرمانهای انسانی و ملی بودیم.»
حسین رونقی هم از همراهی و همدلیاش گفت: «در کنار هم رنج کشیدیم، خندیدیم، اشک ریختیم، مقاومت کردیم و امید را زنده نگه داشتیم.»
شاهزاده رضا پهلوی در پیامی نوشت: «ابوالفضل تا آخرین لحظات زندگی کوتاه اما با افتخار خود، با تمام وجود به رهایی ایران از اهریمن جمهوری اسلامی باور داشت. راه او تا تحقق خواست و باورش ادامه خواهد یافت.»
عمادالدین باقی همچنین نوشت: «اهل بهرهبرداری از سابقهاش نبود. در خدمت رسانهها و گروههایی که بهدنبال چهرهسازی بودند قرار نگرفت. امروز ایران به این قبیل انسانها بسیار نیاز دارد و هزاران افسوس که او ناگهان پر کشید.»
ابوالفضل عابدینی در آخرین توییتش نوشت:
«به یاری مردم بزرگ ایران، بساط حکومت ظلم و فساد را امسال برمیاندازیم و ایران را آزاد خواهیم کرد.»
یادش گرامی و نامش ماندگار
#ابوالفضل_عابدینی_نصر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زندگیاش با خطر، فشار، زندان و شکنجه گره خورد، اما روحیهی مقاوم و فروتنش هرگز نشکست. هنوز علت دقیق مرگش اعلام نشده، اما برخی از نزدیکانش گفتهاند پس از یک تصادف شدید، نهادهای امنیتی خوزستان مانع درمان کامل او شدند.
ابوالفضل از اواسط دهه ۸۰ خورشیدی به عنوان خبرنگار در حوزه حقوق بشر و مسائل کارگری فعالیت میکرد و بهویژه در بازتاب اعتراضات کارگران نیشکر هفتتپه نقش کلیدی داشت. روزبه بوالهری، خبرنگار رادیو فردا، درباره آشناییاش با ابوالفضل نوشت: «کمکهای او برای انعکاس صدای کارگران معترض هفتتپه مثالزدنی بود. شعار مشهور 'کارگر هفتهایم، گرسنهایم گرسنهایم' توسط او به دستم رسید.»
او به دلیل تهیه گزارش از اعتصاب کارگران، مصاحبه با رادیو فردا و اطلاعرسانی درباره وضعیت زندانیان سیاسی، بازداشت و به اتهاماتی چون «تبلیغ علیه نظام» و «همکاری با دولتهای متخاصم» به ۱۱ سال زندان محکوم شد. در جریان پروندهاش، عمادالدین باقی با استعلام از وزارت خارجه و اداره حقوقی قوه قضائیه توانست نشان دهد که «مصاحبه با رادیو فردا» اساساً جرم نیست، و آمریکا نیز طبق نظر رسمی، دولت متخاصم تلقی نمیشود. این استعلامها بعدها در چند پرونده مشابه هم مؤثر واقع شد.
ابوالفضل سالها در زندانهای اهواز و اوین محبوس بود. همبندیهایش از او به عنوان یکی از اصلیترین منابع اطلاعرسانی از درون زندان یاد میکنند. سیامک قادری، روزنامهنگار، نوشت: «شاید نام بسیاری از نامآوران زندان در سالهای ۸۸ تا ۹۵ زنده نمیماند اگر ابوالفضل نبود... شاید بیش از نیمی از اخبار ارسالی از زندان در آن سالها کار او بود.»
او بیچشمداشت و بدون آنکه نامی از خود مطرح کند، گزارش مینوشت، اخبار جمع میکرد و میفرستاد. قادری اضافه کرد: «فروتنیاش آنقدر زیاد بود که حتی بعد از آزادی هم حاضر نشد اعتبار آن اطلاعرسانی بزرگ را بپذیرد.»
«از بسیاری از جلسات و رخدادهای داخل زندان، بصورت مخفیانه فیلم و عکس گرفته بود و همانها میتوانست و یا میتواند برخی از نقاط مبهم آن سالها را مستندا شفاف کند.
.
چندین بار به علت ایستادگی در مقابل گارد و مدیریت زندان مقاومت منجر به جرح داشت و بارها به انفرادی منتقل شد.»
ابوالفضل تنها خبرنویس نبود. به گفتهی محمد اولیائیفر، وکیل و دوست نزدیکش، او نقشی کلیدی در بین زندانیان داشت: «یا برای دیگران تلفن و رادیو فراهم میکرد، یا اخبارشان را به بیرون میرساند. پروندهی کارگران نیشکر هفتتپه را به تنهایی به عرصه بینالمللی رساند.»
کوهیار گودرزی نوشت: «با ضیا نبوی در زندان کارون اهواز همبندی بود و نقش مهمی در انتقال دستنوشتهها داشت. در پرونده ستار بهشتی نیز درباره آثار جراحت او شهادت داد و در نتیجه به اهواز تبعید شد.»
ابوالفضل در دورهای کوتاه با ستار بهشتی در یک بند بود و به روایت عمادالدین باقی، «نقش اصلی را در مستندسازی آنچه بر سر ستار آمد ایفا کرد؛ اجازه نداد فاجعهای انسانی در سکوت دفن شود.»
اما او فقط خبرنگار و فعال نبود. در بند زندان، با سادهترین ابزارها، وسایل الکترونیکی مانند تلویزیون یا تلفن همراه را تعمیر میکرد. خوشرو بود، اهل شوخی، و منبع امید و انرژی برای دیگران. باقی نوشت: «به شوخی به او میگفتم خبرگزاری بند... او با همان رادیوهای کوچک، تازهترین اخبار را به دیگران منتقل میکرد.»
عبدالله مؤمنی نوشت: «سالها در کنار هم در زندان اوین بودیم و شاهد شجاعت، صداقت و پایبندیاش به آرمانهای انسانی و ملی بودیم.»
حسین رونقی هم از همراهی و همدلیاش گفت: «در کنار هم رنج کشیدیم، خندیدیم، اشک ریختیم، مقاومت کردیم و امید را زنده نگه داشتیم.»
شاهزاده رضا پهلوی در پیامی نوشت: «ابوالفضل تا آخرین لحظات زندگی کوتاه اما با افتخار خود، با تمام وجود به رهایی ایران از اهریمن جمهوری اسلامی باور داشت. راه او تا تحقق خواست و باورش ادامه خواهد یافت.»
عمادالدین باقی همچنین نوشت: «اهل بهرهبرداری از سابقهاش نبود. در خدمت رسانهها و گروههایی که بهدنبال چهرهسازی بودند قرار نگرفت. امروز ایران به این قبیل انسانها بسیار نیاز دارد و هزاران افسوس که او ناگهان پر کشید.»
ابوالفضل عابدینی در آخرین توییتش نوشت:
«به یاری مردم بزرگ ایران، بساط حکومت ظلم و فساد را امسال برمیاندازیم و ایران را آزاد خواهیم کرد.»
یادش گرامی و نامش ماندگار
#ابوالفضل_عابدینی_نصر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مراسم خاکسپاری جاویدنام ابوالفضل عابدینی، امروز در رامهرمز برگزار شد
ابوالفضل عابدینی نصر، خبرنگار پادشاهی خواه، فعال حقوق بشر اهوازی و زندانی سیاسی سابق، در سن جهل و دو سالگی به طور ناگهانی درگذشت. هنوز علت مرگ آقای عابدینی مشخص نشده اما به گفته یکی از نزدیکانش، نهادهای امنیتی خوزستان بعد از یک تصادف شدید مانع درمان کامل او شدهاند.
ابوالفضل عابدینی به عنوان خبرنگار مستقل فعالیت میکرد و در رسانهای شدن پرونده اعتراضات کارگران نیشکر نقشی اساسی داشت. آقای عابدینی به دلیل اطلاع رسانی از وضعیت زندانیها، گزارش اعتصاب کارگران و مصاحبه با رادیو فردا به اتهام تبلیغ علیه نظام و همکاری با دول متخاصم به دوازده سال زندان محکوم شد و سالهای زیادی در زندان اوین و کارون اهواز محبوس بود. وی که با ستار بهشتی مدتی کوتاه هم بند بود، در مورد آثار شکنجه آقای بهشتی بعد از انتقال به بند شهادت داد و در نتیجه به زندان اهواز تبعید شد.
سیامک قادری، روزنامهنگار، نوشت: «شاید نام بسیاری از نامآوران زندان در سالهای ۸۸ تا ۹۵ زنده نمیماند اگر ابوالفضل نبود... شاید بیش از نیمی از اخبار ارسالی از زندان در آن سالها کار او بود.»
او بیچشمداشت و بدون آنکه نامی از خود مطرح کند، گزارش مینوشت، اخبار جمع میکرد و میفرستاد. قادری اضافه کرد: «فروتنیاش آنقدر زیاد بود که حتی بعد از آزادی هم حاضر نشد اعتبار آن اطلاعرسانی بزرگ را بپذیرد.»
«از بسیاری از جلسات و رخدادهای داخل زندان، بصورت مخفیانه فیلم و عکس گرفته بود و همانها میتوانست و یا میتواند برخی از نقاط مبهم آن سالها را مستندا شفاف کند.
.
چندین بار به علت ایستادگی در مقابل گارد و مدیریت زندان مقاومت منجر به جرح داشت و بارها به انفرادی منتقل شد.»
ابوالفضل تنها خبرنویس نبود. به گفتهی محمد اولیائیفر، وکیل و دوست نزدیکش، او نقشی کلیدی در بین زندانیان داشت: «یا برای دیگران تلفن و رادیو فراهم میکرد، یا اخبارشان را به بیرون میرساند. پروندهی کارگران نیشکر هفتتپه را به تنهایی به عرصه بینالمللی رساند.»
کوهیار گودرزی نوشت: «با ضیا نبوی در زندان کارون اهواز همبندی بود و نقش مهمی در انتقال دستنوشتهها داشت.»
ابوالفضل عابدینی نصر یکشنبه سوم فروردین ۱۴۰۴ در آخرین پست خود در ایکس نوشت: «به یاری مردم بزرگ ایران بساط حکومت ظلم وفساد را امسال بر می اندازیم و ایران را آزاد خواهیم کرد.»
#ابوالفضل_عابدینی_نصر
#ابوالفضل_عابدینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ابوالفضل عابدینی نصر، خبرنگار پادشاهی خواه، فعال حقوق بشر اهوازی و زندانی سیاسی سابق، در سن جهل و دو سالگی به طور ناگهانی درگذشت. هنوز علت مرگ آقای عابدینی مشخص نشده اما به گفته یکی از نزدیکانش، نهادهای امنیتی خوزستان بعد از یک تصادف شدید مانع درمان کامل او شدهاند.
ابوالفضل عابدینی به عنوان خبرنگار مستقل فعالیت میکرد و در رسانهای شدن پرونده اعتراضات کارگران نیشکر نقشی اساسی داشت. آقای عابدینی به دلیل اطلاع رسانی از وضعیت زندانیها، گزارش اعتصاب کارگران و مصاحبه با رادیو فردا به اتهام تبلیغ علیه نظام و همکاری با دول متخاصم به دوازده سال زندان محکوم شد و سالهای زیادی در زندان اوین و کارون اهواز محبوس بود. وی که با ستار بهشتی مدتی کوتاه هم بند بود، در مورد آثار شکنجه آقای بهشتی بعد از انتقال به بند شهادت داد و در نتیجه به زندان اهواز تبعید شد.
سیامک قادری، روزنامهنگار، نوشت: «شاید نام بسیاری از نامآوران زندان در سالهای ۸۸ تا ۹۵ زنده نمیماند اگر ابوالفضل نبود... شاید بیش از نیمی از اخبار ارسالی از زندان در آن سالها کار او بود.»
او بیچشمداشت و بدون آنکه نامی از خود مطرح کند، گزارش مینوشت، اخبار جمع میکرد و میفرستاد. قادری اضافه کرد: «فروتنیاش آنقدر زیاد بود که حتی بعد از آزادی هم حاضر نشد اعتبار آن اطلاعرسانی بزرگ را بپذیرد.»
«از بسیاری از جلسات و رخدادهای داخل زندان، بصورت مخفیانه فیلم و عکس گرفته بود و همانها میتوانست و یا میتواند برخی از نقاط مبهم آن سالها را مستندا شفاف کند.
.
چندین بار به علت ایستادگی در مقابل گارد و مدیریت زندان مقاومت منجر به جرح داشت و بارها به انفرادی منتقل شد.»
ابوالفضل تنها خبرنویس نبود. به گفتهی محمد اولیائیفر، وکیل و دوست نزدیکش، او نقشی کلیدی در بین زندانیان داشت: «یا برای دیگران تلفن و رادیو فراهم میکرد، یا اخبارشان را به بیرون میرساند. پروندهی کارگران نیشکر هفتتپه را به تنهایی به عرصه بینالمللی رساند.»
کوهیار گودرزی نوشت: «با ضیا نبوی در زندان کارون اهواز همبندی بود و نقش مهمی در انتقال دستنوشتهها داشت.»
ابوالفضل عابدینی نصر یکشنبه سوم فروردین ۱۴۰۴ در آخرین پست خود در ایکس نوشت: «به یاری مردم بزرگ ایران بساط حکومت ظلم وفساد را امسال بر می اندازیم و ایران را آزاد خواهیم کرد.»
#ابوالفضل_عابدینی_نصر
#ابوالفضل_عابدینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جاویدنام ابوالفضل عابدینی امروز در رامهرمز به خاک سپرده شد
او عاشق ایران بود و به نوشته روشنک آستارکی، «یاران و همرزمان ابوالفضل ساعتی پیش با وجود جو امنیتی، پایداری کردند و او را با سرود «ای ایران» به آغوش میهن سپردند.
قصد داشتند پیکر عزیز ابوالفضل را هم با پرچم شیروخورشید به خاک بسپارند که مأموران جمهوری اسلامی پرچم را با توسل به زور گرفتند و بردند.»
ابوالفضل عابدینی نصر، خبرنگار پادشاهی خواه، فعال حقوق بشر اهوازی و زندانی سیاسی سابق، در سن جهل و دو سالگی به طور ناگهانی درگذشت. هنوز علت مرگ آقای عابدینی مشخص نشده اما به گفته یکی از نزدیکانش، نهادهای امنیتی خوزستان بعد از یک تصادف شدید مانع درمان کامل او شدهاند.
ابوالفضل عابدینی به عنوان خبرنگار مستقل فعالیت میکرد و در رسانهای شدن پرونده اعتراضات کارگران نیشکر نقشی اساسی داشت. آقای عابدینی به دلیل اطلاع رسانی از وضعیت زندانیها، گزارش اعتصاب کارگران و مصاحبه با رادیو فردا به اتهام تبلیغ علیه نظام و همکاری با دول متخاصم به دوازده سال زندان محکوم شد و سالهای زیادی در زندان اوین و کارون اهواز محبوس بود. وی که با ستار بهشتی مدتی کوتاه هم بند بود، در مورد آثار شکنجه آقای بهشتی بعد از انتقال به بند شهادت داد و در نتیجه به زندان اهواز تبعید شد.
سیامک قادری، روزنامهنگار، نوشت: «شاید نام بسیاری از نامآوران زندان در سالهای ۸۸ تا ۹۵ زنده نمیماند اگر ابوالفضل نبود... شاید بیش از نیمی از اخبار ارسالی از زندان در آن سالها کار او بود.»
او بیچشمداشت و بدون آنکه نامی از خود مطرح کند، گزارش مینوشت، اخبار جمع میکرد و میفرستاد. قادری اضافه کرد: «فروتنیاش آنقدر زیاد بود که حتی بعد از آزادی هم حاضر نشد اعتبار آن اطلاعرسانی بزرگ را بپذیرد.»
«از بسیاری از جلسات و رخدادهای داخل زندان، بصورت مخفیانه فیلم و عکس گرفته بود و همانها میتوانست و یا میتواند برخی از نقاط مبهم آن سالها را مستندا شفاف کند.
.
چندین بار به علت ایستادگی در مقابل گارد و مدیریت زندان مقاومت منجر به جرح داشت و بارها به انفرادی منتقل شد.»
ابوالفضل تنها خبرنویس نبود. به گفتهی محمد اولیائیفر، وکیل و دوست نزدیکش، او نقشی کلیدی در بین زندانیان داشت: «یا برای دیگران تلفن و رادیو فراهم میکرد، یا اخبارشان را به بیرون میرساند. پروندهی کارگران نیشکر هفتتپه را به تنهایی به عرصه بینالمللی رساند.»
کوهیار گودرزی نوشت: «با ضیا نبوی در زندان کارون اهواز همبندی بود و نقش مهمی در انتقال دستنوشتهها داشت.»
ابوالفضل عابدینی نصر یکشنبه سوم فروردین ۱۴۰۴ در آخرین پست خود در ایکس نوشت: «به یاری مردم بزرگ ایران بساط حکومت ظلم وفساد را امسال بر می اندازیم و ایران را آزاد خواهیم کرد.»
#ابوالفضل_عابدینی_نصر
#ابوالفضل_عابدینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او عاشق ایران بود و به نوشته روشنک آستارکی، «یاران و همرزمان ابوالفضل ساعتی پیش با وجود جو امنیتی، پایداری کردند و او را با سرود «ای ایران» به آغوش میهن سپردند.
قصد داشتند پیکر عزیز ابوالفضل را هم با پرچم شیروخورشید به خاک بسپارند که مأموران جمهوری اسلامی پرچم را با توسل به زور گرفتند و بردند.»
ابوالفضل عابدینی نصر، خبرنگار پادشاهی خواه، فعال حقوق بشر اهوازی و زندانی سیاسی سابق، در سن جهل و دو سالگی به طور ناگهانی درگذشت. هنوز علت مرگ آقای عابدینی مشخص نشده اما به گفته یکی از نزدیکانش، نهادهای امنیتی خوزستان بعد از یک تصادف شدید مانع درمان کامل او شدهاند.
ابوالفضل عابدینی به عنوان خبرنگار مستقل فعالیت میکرد و در رسانهای شدن پرونده اعتراضات کارگران نیشکر نقشی اساسی داشت. آقای عابدینی به دلیل اطلاع رسانی از وضعیت زندانیها، گزارش اعتصاب کارگران و مصاحبه با رادیو فردا به اتهام تبلیغ علیه نظام و همکاری با دول متخاصم به دوازده سال زندان محکوم شد و سالهای زیادی در زندان اوین و کارون اهواز محبوس بود. وی که با ستار بهشتی مدتی کوتاه هم بند بود، در مورد آثار شکنجه آقای بهشتی بعد از انتقال به بند شهادت داد و در نتیجه به زندان اهواز تبعید شد.
سیامک قادری، روزنامهنگار، نوشت: «شاید نام بسیاری از نامآوران زندان در سالهای ۸۸ تا ۹۵ زنده نمیماند اگر ابوالفضل نبود... شاید بیش از نیمی از اخبار ارسالی از زندان در آن سالها کار او بود.»
او بیچشمداشت و بدون آنکه نامی از خود مطرح کند، گزارش مینوشت، اخبار جمع میکرد و میفرستاد. قادری اضافه کرد: «فروتنیاش آنقدر زیاد بود که حتی بعد از آزادی هم حاضر نشد اعتبار آن اطلاعرسانی بزرگ را بپذیرد.»
«از بسیاری از جلسات و رخدادهای داخل زندان، بصورت مخفیانه فیلم و عکس گرفته بود و همانها میتوانست و یا میتواند برخی از نقاط مبهم آن سالها را مستندا شفاف کند.
.
چندین بار به علت ایستادگی در مقابل گارد و مدیریت زندان مقاومت منجر به جرح داشت و بارها به انفرادی منتقل شد.»
ابوالفضل تنها خبرنویس نبود. به گفتهی محمد اولیائیفر، وکیل و دوست نزدیکش، او نقشی کلیدی در بین زندانیان داشت: «یا برای دیگران تلفن و رادیو فراهم میکرد، یا اخبارشان را به بیرون میرساند. پروندهی کارگران نیشکر هفتتپه را به تنهایی به عرصه بینالمللی رساند.»
کوهیار گودرزی نوشت: «با ضیا نبوی در زندان کارون اهواز همبندی بود و نقش مهمی در انتقال دستنوشتهها داشت.»
ابوالفضل عابدینی نصر یکشنبه سوم فروردین ۱۴۰۴ در آخرین پست خود در ایکس نوشت: «به یاری مردم بزرگ ایران بساط حکومت ظلم وفساد را امسال بر می اندازیم و ایران را آزاد خواهیم کرد.»
#ابوالفضل_عابدینی_نصر
#ابوالفضل_عابدینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مرگ مشکوک ابوالفضل عابدینی؛ نشانههایی از قتل یک زندانی سیاسی سابق
به گزارش اختصاصی ایراناینترنشنال، شواهد پزشکی و مشاهدات صحنه مرگ ابوالفضل عابدینی، زندانی سیاسی سابق، روزنامهنگار و عضو حزب پانایرانیست، احتمال قتل او را تقویت میکند؛ موضوعی که در تضاد با روایت رسمی سکته مغزی عنوان شده است.
پیکر عابدینی ششم فروردین در منزلش در اهواز کشف شد و رسانههای رسمی علت مرگ را سکته اعلام کردند. اما یک منبع آگاه به ایراناینترنشنال گفت پیکر او در حالی پیدا شده که حلقآویز بوده است. گزارش پزشکی قانونی نیز علت مرگ را «خفگی» اعلام کرده است.
ابهامات درباره صحنه مرگ زیادند؛ طبق گزارش پلیس، درب منزل قفل بوده و کلید از داخل در قرار داشته است، بهطوریکه تنها با شکستن در توسط آتشنشانی، امکان ورود فراهم شده است.
به گفته یک منبع مطلع، هنگام پایین آوردن جسد، عینکی ضخیم روی چشمهای عابدینی بوده که او هرگز از آن استفاده نمیکرد. خانوادهاش نیز تأکید کردهاند که این عینک متعلق به او نیست. همچنین آثار کبودی شدید روی زانوها و بیضههای او دیده شده، اما در گزارش رسمی پزشکی قانونی اشارهای به آن نشده است. یک پزشک گفته که این کبودیها نمیتوانند ناشی از تصادف چند ماه قبل باشند، چرا که باید تا آن زمان رفع شده باشند.
فعالیتهای اخیر عابدینی در شبکه اجتماعی ایکس و حمایت علنیاش از شاهزاده رضا پهلوی نیز در پرونده او نقش داشته است. او در آخرین توییت خود در سوم فروردین نوشته بود:
«به یاری مردم بزرگ ایران بساط حکومت ظلم و فساد را امسال برمیاندازیم و ایران را آزاد خواهیم کرد.»
منابع ایراناینترنشنال گزارش دادهاند که عابدینی پس از انتشار این توییت، چند بار به اداره اطلاعات اهواز احضار شده و تحت فشار قرار گرفته تا آن را پاک کند. در آخرین احضار، بازجوی اطلاعات تهدید کرده که در صورت عدم حذف توییت، او را بازداشت خواهند کرد، اما عابدینی این درخواست را نپذیرفته بود.
مراسم خاکسپاری این روزنامهنگار ۴۲ ساله با شتاب برگزار شد. به گفته نزدیکانش، نهادهای امنیتی به خانوادهاش فشار آورده بودند تا از حضور فعالان سیاسی در مراسم جلوگیری کنند، در غیر این صورت ممکن بود محل دفن تغییر کند.
ابوالفضل عابدینی از نخستین گزارشدهندگان اعتراضات کارگران هفتتپه به نهادهای حقوق بشری بود و از سال ۱۳۸۴ بارها احضار و بازداشت شد. او پس از انتخابات ۱۳۸۸ و اعتراضات جنبش سبز بار دیگر بازداشت شد و در نهایت در سال ۱۳۸۹ به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم گردید.
او بخشی از محکومیت خود را در بند ۳۵۰ اوین گذراند و در افشای وضعیت زندانیان و شرایط زندان فعال بود. سال ۱۳۹۵ با وثیقه سنگین به مرخصی فرستاده شد و بهطور غیررسمی به او گفته شد در صورت سکوت، خارج از زندان باقی خواهد ماند.
منبع: ایراناینترنشنال
#ابوالفضل_عابدینی_نصر #ابوالفضل_عابدینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش اختصاصی ایراناینترنشنال، شواهد پزشکی و مشاهدات صحنه مرگ ابوالفضل عابدینی، زندانی سیاسی سابق، روزنامهنگار و عضو حزب پانایرانیست، احتمال قتل او را تقویت میکند؛ موضوعی که در تضاد با روایت رسمی سکته مغزی عنوان شده است.
پیکر عابدینی ششم فروردین در منزلش در اهواز کشف شد و رسانههای رسمی علت مرگ را سکته اعلام کردند. اما یک منبع آگاه به ایراناینترنشنال گفت پیکر او در حالی پیدا شده که حلقآویز بوده است. گزارش پزشکی قانونی نیز علت مرگ را «خفگی» اعلام کرده است.
ابهامات درباره صحنه مرگ زیادند؛ طبق گزارش پلیس، درب منزل قفل بوده و کلید از داخل در قرار داشته است، بهطوریکه تنها با شکستن در توسط آتشنشانی، امکان ورود فراهم شده است.
به گفته یک منبع مطلع، هنگام پایین آوردن جسد، عینکی ضخیم روی چشمهای عابدینی بوده که او هرگز از آن استفاده نمیکرد. خانوادهاش نیز تأکید کردهاند که این عینک متعلق به او نیست. همچنین آثار کبودی شدید روی زانوها و بیضههای او دیده شده، اما در گزارش رسمی پزشکی قانونی اشارهای به آن نشده است. یک پزشک گفته که این کبودیها نمیتوانند ناشی از تصادف چند ماه قبل باشند، چرا که باید تا آن زمان رفع شده باشند.
فعالیتهای اخیر عابدینی در شبکه اجتماعی ایکس و حمایت علنیاش از شاهزاده رضا پهلوی نیز در پرونده او نقش داشته است. او در آخرین توییت خود در سوم فروردین نوشته بود:
«به یاری مردم بزرگ ایران بساط حکومت ظلم و فساد را امسال برمیاندازیم و ایران را آزاد خواهیم کرد.»
منابع ایراناینترنشنال گزارش دادهاند که عابدینی پس از انتشار این توییت، چند بار به اداره اطلاعات اهواز احضار شده و تحت فشار قرار گرفته تا آن را پاک کند. در آخرین احضار، بازجوی اطلاعات تهدید کرده که در صورت عدم حذف توییت، او را بازداشت خواهند کرد، اما عابدینی این درخواست را نپذیرفته بود.
مراسم خاکسپاری این روزنامهنگار ۴۲ ساله با شتاب برگزار شد. به گفته نزدیکانش، نهادهای امنیتی به خانوادهاش فشار آورده بودند تا از حضور فعالان سیاسی در مراسم جلوگیری کنند، در غیر این صورت ممکن بود محل دفن تغییر کند.
ابوالفضل عابدینی از نخستین گزارشدهندگان اعتراضات کارگران هفتتپه به نهادهای حقوق بشری بود و از سال ۱۳۸۴ بارها احضار و بازداشت شد. او پس از انتخابات ۱۳۸۸ و اعتراضات جنبش سبز بار دیگر بازداشت شد و در نهایت در سال ۱۳۸۹ به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم گردید.
او بخشی از محکومیت خود را در بند ۳۵۰ اوین گذراند و در افشای وضعیت زندانیان و شرایط زندان فعال بود. سال ۱۳۹۵ با وثیقه سنگین به مرخصی فرستاده شد و بهطور غیررسمی به او گفته شد در صورت سکوت، خارج از زندان باقی خواهد ماند.
منبع: ایراناینترنشنال
#ابوالفضل_عابدینی_نصر #ابوالفضل_عابدینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech