آموزشکده توانا
56.4K subscribers
31.4K photos
37.1K videos
2.55K files
19K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
داریوش رحیمی، جان‌باخته راه میهن
قربانی افشاگری جنایت کوی دانشگاه

داریوش رحیمی، متولد ۲۶ دی‌ماه ۱۳۴۶، فرزند خانواده‌ای کارگری و ساکن جنوب ایران بود. او فارغ‌التحصیل رشته علوم و ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی تهران و انسانی باهوش، پرانرژی، و آرمان‌خواه بود. از همان دوران کودکی تا دبیرستان، روحیه عدالت‌خواهی او برجسته بود. او بارها با مدیران مدارس به دلیل انتقاد از آموزش‌های ایدئولوژیک و اعزام کودکان به جبهه جنگ درگیر می‌شد و از شستشوی مغزی نوجوانان برای اهداف حکومتی به‌شدت انتقاد می‌کرد.

در دوران دانشجویی، پس از قتل دکتر سامی، وزیر بهداشت سابق در دولت موقت، داریوش مقاله‌ای با عنوان «امیرکبیر دیگری که در حمام کشته شد» نوشت که با اعتراض دانشجویان به این قتل حکومتی همراه شد. این اقدام باعث شد او به همراه چند دانشجوی دیگر بازداشت و به زندان اوین منتقل شود. خانواده او که درگیر سختی‌های ناشی از زندگی پس از جنگ و فاصله زیاد میان جنوب ایران و تهران بودند، بارها به زندان رفتند تا شرایط آزادی فرزندشان را فراهم کنند.

داریوش پس از آزادی، فعالیت‌های اجتماعی و حرفه‌ای خود را ادامه داد.
او پس از فارغ‌التحصیلی مدتی در روزنامه سلام کار می‌کرد و مدتی هم دفتر کاری در خیابان جردن داشت. او در ابتدا از خاتمی حمایت می‌کرد، ولی پس از مدتی از او ناامید شد.
هر بار که انتخاباتی پیش می‌آمد، هدف حمله نیروهای حکومتی قرار می‌گرفت. در جریان حادثه کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸، او از نخستین کسانی بود که با وجود نبود اینترنت، تصاویر این جنایت را به خارج از کشور ارسال کرد. در جریان کوی دانشگاه با ضرب و شتم بازداشت شد و پس از مدتی با وثیقه آزاد شد.

پس از ازدواج و تشکیل خانواده، او همچنان به افشاگری و حمایت از حقوق مردم ادامه داد. داریوش کاندیدای انتخابات مجلس ششم از یکی از شهرهای اصفهان شد، اما بارها با فشارهای حکومتی و احضاریه‌های متعدد مواجه شد. با وجود این، او هرگز تسلیم نشد و می‌گفت: «قصدم خدمت به هم‌وطنانم است. خودم در خانواده‌ای کارگری بزرگ شدم و درد مردم را می‌دانم.»

در نهایت، در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۷۸، داریوش رحیمی در سن ۳۲ سالگی، در جریان سفری از تهران به اصفهان، بر اثر صحنه‌سازی تصادفی مشکوک جان خود را از دست داد. خانواده او معتقدند این حادثه برنامه‌ریزی‌شده بود و نیروهای امنیتی بارها پیش از این اتفاق، او و خانواده‌اش را تهدید کرده بودند.
ماموران پلیس در پاسگاه میمه با مادر داریوش صحبت کردند ان‌ها تمام بیوگرافی این خانواده را می‌دانستند و سپس هشدار دادند که «مادر جان از همین راه که آمدید برگردید، این راه خطرناک است!»
ماموران با تهدیدات خود خانواده را به سکوت واداشتند، حتی ماموران اطلاعات مجبور کردند که به دیگران بگویند که «نمی‌توانیم صحبت کنیم، شما هم خوراک تبلیغاتی برای دشمن درست نکنید.»، ولی آن‌ها هر وقت فرصتی فراهم شد، سخن گفتند. آن موقع شبکه‌های اجتماعی به شکل امروز نبود تا بتوانند ماجرا را برای هموطنان شرح دهند.

مادر او، بی‌بی طلا بداغی، با گذشت ۲۵ سال از این فاجعه، همچنان در سوگ فرزندش است. او بارها برای افشای حقیقت تلاش کرده و حتی در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ دستگیر شد. اما همچنان بر عهد خود با فرزندش ایستاده و می‌گوید: «نام و یاد داریوش جاودان است. من تا پای جان برای آرمان‌های او خواهم ایستاد.»

به گفته خانواده، داریوش رحیمی هرگز با حکومت مماشات نکرد، پیشنهاد فرماندار یکی از شهرها شدن را رد کرد و با وجود داشتن دو فرزند دو ساله و چهار ماهه در سی و دو سالگی کشته شد.

طلوع: ۲۶ دی ۱۳۴۶
غروب: ۵ شهریور ۱۳۷۸
نام و یادش جاودان، راهش پر رهرو باد.

#داریوش_رحیمی #کوی_دانشگاه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech