«۷ نفر مرا روی زمین انداخته بودند و تا توان داشتند مشت و لگد میزدند.»
این روایت نوجوانی ۱۷ ساله است که به ملاقات پدر زندانی خود رفته بوده.
نیما خندان، فرزند نسرین ستوده و رضا خندان، روایت خود از حمله ماموران زندان اوین و ضرب و شتماش در روز چهارشنبه ۱۰ بهمن منتشر کرده است.
به گفته این نوجوان همه این درگیری و ضربوشتم و شکنجه به این دلیل بوده که:
«همه این ها نتیجه پرسش یک سوال بود: چرا ملاقات حضوری ندادید؟»
نیما خندان در شرح واقعه نوشته است:
«پس از چند لحظه ماموری آمد و مرا محکم به عقب هل داد. وقتی گفتم به من دست نزن کتکی به صورتم زد و گفت خفه شو. هر کدام شروع به آسیب رساندن به اعضای مختلف بدنم مانند کمر، شکم، دستها، ران و ساقها و نقاط حساس و حیاتی مشت و لگد زدن. یکی از فامیلهایمان که شاهد این قضیه بود میگفت ۷ نفر –یا شاید بیشتر- مرا روی زمین انداخته بودند و تا توان داشتند مشت و لگد میزدند.»
نیما در ادامه مینویسد:
«در حالی که داشتند مرا میزدند مرا به طبقه بالا بردند، که در راه پله گردن و پهلوی مرا روی دستگیرههای راه پله قرار دادند و با تمام زورشان فشار دادند.»
در نتیجه این تنشها از سوی ماموران در زندان اوین، نسرین ستوده و نیما خندان برای ساعاتی بازداشت شدند و به کلانتری منتقل شدند.
همچنین رضا خندان، زندانی سیاسی، از روز چهارشنبه در اعتراض به وضعیت سالن ملاقات و ضربوشتم فرزندش دست به اعتصاب غذا زده است و تلفن این زندانی هم قطع شده است.
دقت کنیم که ایجاد تنش و درگیری در هنگام ملاقات خانواده زندانیان سیاسی با عزیزان در بند خود، همواره یکی از روشهای نهادهای امنیتی فعال در زندان برای آزار و اذیت و ایجاد فشار مضاعف بر زندانیان سیاسی و خانواده آنها است.
#نسرین_ستوده #نیما_خندان #رضا_خندان
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
این روایت نوجوانی ۱۷ ساله است که به ملاقات پدر زندانی خود رفته بوده.
نیما خندان، فرزند نسرین ستوده و رضا خندان، روایت خود از حمله ماموران زندان اوین و ضرب و شتماش در روز چهارشنبه ۱۰ بهمن منتشر کرده است.
به گفته این نوجوان همه این درگیری و ضربوشتم و شکنجه به این دلیل بوده که:
«همه این ها نتیجه پرسش یک سوال بود: چرا ملاقات حضوری ندادید؟»
نیما خندان در شرح واقعه نوشته است:
«پس از چند لحظه ماموری آمد و مرا محکم به عقب هل داد. وقتی گفتم به من دست نزن کتکی به صورتم زد و گفت خفه شو. هر کدام شروع به آسیب رساندن به اعضای مختلف بدنم مانند کمر، شکم، دستها، ران و ساقها و نقاط حساس و حیاتی مشت و لگد زدن. یکی از فامیلهایمان که شاهد این قضیه بود میگفت ۷ نفر –یا شاید بیشتر- مرا روی زمین انداخته بودند و تا توان داشتند مشت و لگد میزدند.»
نیما در ادامه مینویسد:
«در حالی که داشتند مرا میزدند مرا به طبقه بالا بردند، که در راه پله گردن و پهلوی مرا روی دستگیرههای راه پله قرار دادند و با تمام زورشان فشار دادند.»
در نتیجه این تنشها از سوی ماموران در زندان اوین، نسرین ستوده و نیما خندان برای ساعاتی بازداشت شدند و به کلانتری منتقل شدند.
همچنین رضا خندان، زندانی سیاسی، از روز چهارشنبه در اعتراض به وضعیت سالن ملاقات و ضربوشتم فرزندش دست به اعتصاب غذا زده است و تلفن این زندانی هم قطع شده است.
دقت کنیم که ایجاد تنش و درگیری در هنگام ملاقات خانواده زندانیان سیاسی با عزیزان در بند خود، همواره یکی از روشهای نهادهای امنیتی فعال در زندان برای آزار و اذیت و ایجاد فشار مضاعف بر زندانیان سیاسی و خانواده آنها است.
#نسرین_ستوده #نیما_خندان #رضا_خندان
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
رضا خندان، زندانی سیاسی، چند روزی است که به بند قرنطینه زندان اوین منتقل شده است. او پیش از آن در خصوص رفتار خشن و غیرقانونی با خانوادهاش دست به اعتصاب غذا زده است و بیانیهای به شرح زیر نوشته است:
نامه رضا خندان از زندان اوین: «تا رسیدن به حقوق قانونیام اعتصاب غذا خواهم کرد»
از عصر چهارشنبه بهدنبال حمله به خانوادهام و ضرب و شتم پسر ۱۷ سالهام در سالن ملاقات و قطع ارتباطم با خانواده دست به اعتصاب غذا زدهام و تا رسیدن به حقوق قانونی و اعاده حیثیت از خانوادهام و تغییر شرایط اداره زندان ادامه خواهم داد. باشد تا روزی سایه وحشت و استبداد از کشور عزیزمان دور شود.
شش سال و نیم پیش، من و دوست فرهیختهام، فرهاد میثمی، همسرم نسرین و تعداد دیگری از دوستان، در پی سالها مبارزه زنان برای بهدست آوردن حقوق بدیهیشان، دست بهکار شدیم تا به نوبهی خود سهم اندکی در راه احقاق حق آزادی پوشش زنان داشته باشیم.
ما به مدنیترین و متمدنانهترین شکل ممکن به حجاب اجباری اعتراض کردیم. «جنایتی» که ما مرتکب شدیم نوشتن یک جمله بود: «من به حجاب اجباری اعتراض دارم.»
در آن سال فرهاد میثمی بازداشت و بارها دست به اعتصاب غذا های طولانی و نفس گیر زد که در یک مورد منجر به آزادی موقت من از زندان شد. همزمان با بازداشت من و فرهاد عده زیادی از دوستان احضار و تهدید شدند.
بیش از شش سال و نیم است، چه در زندان و چه بیرون، درگیر پروندهای هستم که جرمام نوشتن جملهی مورد اشاره بوده است.
اکنون که به گذشته نگاه می کنم و حقوقی که زنان ایران با وجود تغییر نکردن قانون حجاب، با چنگ و دندان و جانفشانیها و فداکاریهای خیره کننده خود کم و بیش به دست آوردهاند و همچنان با قدرت از آن محافظت میکنند، به کارمان افتخار میکنم و مطمئنام که راه را درست پیمودهایم.
بازداشت امثال من و فعالان جنبش زنان و معترضان به حجاب اجباری آخرین تلاشهای مذبوحانه و بیخردانه ای است که میشود انجام داد.
قریب دو ماه است از ورود همسر و دخترم (در مدتی که ایران بود) به بهانهی نداشتن حجاب اجباری جلوگیری میکنند. این در حالی است که من دقیقا بهدلیل اعتراض به حجاب اجباری زندانی شدهام.
در ادامهی مزاحمتها و فشارهای گوناگون بهویژه در روزهای ملاقات، چهارشنبهی گذشته با اینکه با ملاقات حضوریام بهصورت کتبی و شفاهی موافقت کرده بودند و من با در دست داشتن برگهی ملاقات حضوری حاضر شده بودم، از ملاقاتم جلوگیری کردند.
.
همزمان با ممانعت از ملاقات حضوری، کارت تلفنام را نیز غیر فعال کردند تا از وضعیت وحشتناک پیش آمده برای خانوادهام در آن سوی سالن ملاقات خبردار نشوم.
از طریق تلفن هم بندیام متوجه گوشهای از اتفاقات هولناک آن سوی سالن ملاقات شدم که بلافاصله کارت تلفن همبندیام را نیز از کار انداختند.
اکنون که این خطوط را مینویسم با چند واسطه خبردار شدهام چندین تن از ماموران سالن ملاقات بهدلیل اعتراض فرزندمان، نیما بابت لغو ناگهانی ملاقات حضوری به او حمله کرده و او را بهشدت کتک زدهاند.
حال مادر کهنسال و بیمارم با دیدن این صحنهها وخیم شده و او را به بیمارستان منتقل کردهاند. نیما به همراه ماموران به کلانتری ولنجک منتقل شده است. عصر چهارشنبه پس از آزادی نیمای عزیزم، توسط همسرم جهت معاینات و تشکیل پرونده به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند.
با وجود تمام این اتفاقات تا این لحظه نتوانستهام با خانوادهام تماس برقرار کنم و از حجم اتفاقات بیرون بیخبرم.
چند ماه پیش بود که ضیا نبوی بهدلیل اعلام وجود گسترده ساس در زندان اوین محاکمه و البته بهدلیل مستند بودن گفتههایش تبرئه شد.
ساس همچنان از سر و کول زندانیان بالا میرود. مواد مخدر در اینجا بیداد میکند. حیاط زندان بهدلیل مصرف مواد بهصورت علنی در مقابل دوربینهای فعال زندان، غیر قابل استفاده شده است. نیمه شبها بهسختی میشود دستشویی خالی پیدا کرد، چرا که مصرفکنندگان مواد گاهی دو نفره در یک دستشویی مشترکا مشغول استفاده از موادند.
این اتفاقها در حالی رخ میدهند که تمام توجه روی زندانیان سیاسی است و مدام تحت نظر و پیگردند.
کوچکترین اعتراض و ایرادی به عملکرد مدیران زندان بهشدت سرکوب میشود. آنها از قوانین خود نوشته نیز تبعیت نمیکنند. ظرف ۲۴ ساعت گذشته تلفن ۵ تن از ما، صرفا بهدلیل تماس با خانواده و پیگیری احوال خانوادهام غیرفعال شده است.
همین چند روز پیش بود که آقای نوریزاد توسط یکی از زندانیان مالی از ناحیه سر به قصد کشت مورد حمله قرار گرفت که خوشبختانه نجات پیدا کرد.
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/2s4jnuvy
#رضا_خندان #بیانیه #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامه رضا خندان از زندان اوین: «تا رسیدن به حقوق قانونیام اعتصاب غذا خواهم کرد»
از عصر چهارشنبه بهدنبال حمله به خانوادهام و ضرب و شتم پسر ۱۷ سالهام در سالن ملاقات و قطع ارتباطم با خانواده دست به اعتصاب غذا زدهام و تا رسیدن به حقوق قانونی و اعاده حیثیت از خانوادهام و تغییر شرایط اداره زندان ادامه خواهم داد. باشد تا روزی سایه وحشت و استبداد از کشور عزیزمان دور شود.
شش سال و نیم پیش، من و دوست فرهیختهام، فرهاد میثمی، همسرم نسرین و تعداد دیگری از دوستان، در پی سالها مبارزه زنان برای بهدست آوردن حقوق بدیهیشان، دست بهکار شدیم تا به نوبهی خود سهم اندکی در راه احقاق حق آزادی پوشش زنان داشته باشیم.
ما به مدنیترین و متمدنانهترین شکل ممکن به حجاب اجباری اعتراض کردیم. «جنایتی» که ما مرتکب شدیم نوشتن یک جمله بود: «من به حجاب اجباری اعتراض دارم.»
در آن سال فرهاد میثمی بازداشت و بارها دست به اعتصاب غذا های طولانی و نفس گیر زد که در یک مورد منجر به آزادی موقت من از زندان شد. همزمان با بازداشت من و فرهاد عده زیادی از دوستان احضار و تهدید شدند.
بیش از شش سال و نیم است، چه در زندان و چه بیرون، درگیر پروندهای هستم که جرمام نوشتن جملهی مورد اشاره بوده است.
اکنون که به گذشته نگاه می کنم و حقوقی که زنان ایران با وجود تغییر نکردن قانون حجاب، با چنگ و دندان و جانفشانیها و فداکاریهای خیره کننده خود کم و بیش به دست آوردهاند و همچنان با قدرت از آن محافظت میکنند، به کارمان افتخار میکنم و مطمئنام که راه را درست پیمودهایم.
بازداشت امثال من و فعالان جنبش زنان و معترضان به حجاب اجباری آخرین تلاشهای مذبوحانه و بیخردانه ای است که میشود انجام داد.
قریب دو ماه است از ورود همسر و دخترم (در مدتی که ایران بود) به بهانهی نداشتن حجاب اجباری جلوگیری میکنند. این در حالی است که من دقیقا بهدلیل اعتراض به حجاب اجباری زندانی شدهام.
در ادامهی مزاحمتها و فشارهای گوناگون بهویژه در روزهای ملاقات، چهارشنبهی گذشته با اینکه با ملاقات حضوریام بهصورت کتبی و شفاهی موافقت کرده بودند و من با در دست داشتن برگهی ملاقات حضوری حاضر شده بودم، از ملاقاتم جلوگیری کردند.
.
همزمان با ممانعت از ملاقات حضوری، کارت تلفنام را نیز غیر فعال کردند تا از وضعیت وحشتناک پیش آمده برای خانوادهام در آن سوی سالن ملاقات خبردار نشوم.
از طریق تلفن هم بندیام متوجه گوشهای از اتفاقات هولناک آن سوی سالن ملاقات شدم که بلافاصله کارت تلفن همبندیام را نیز از کار انداختند.
اکنون که این خطوط را مینویسم با چند واسطه خبردار شدهام چندین تن از ماموران سالن ملاقات بهدلیل اعتراض فرزندمان، نیما بابت لغو ناگهانی ملاقات حضوری به او حمله کرده و او را بهشدت کتک زدهاند.
حال مادر کهنسال و بیمارم با دیدن این صحنهها وخیم شده و او را به بیمارستان منتقل کردهاند. نیما به همراه ماموران به کلانتری ولنجک منتقل شده است. عصر چهارشنبه پس از آزادی نیمای عزیزم، توسط همسرم جهت معاینات و تشکیل پرونده به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند.
با وجود تمام این اتفاقات تا این لحظه نتوانستهام با خانوادهام تماس برقرار کنم و از حجم اتفاقات بیرون بیخبرم.
چند ماه پیش بود که ضیا نبوی بهدلیل اعلام وجود گسترده ساس در زندان اوین محاکمه و البته بهدلیل مستند بودن گفتههایش تبرئه شد.
ساس همچنان از سر و کول زندانیان بالا میرود. مواد مخدر در اینجا بیداد میکند. حیاط زندان بهدلیل مصرف مواد بهصورت علنی در مقابل دوربینهای فعال زندان، غیر قابل استفاده شده است. نیمه شبها بهسختی میشود دستشویی خالی پیدا کرد، چرا که مصرفکنندگان مواد گاهی دو نفره در یک دستشویی مشترکا مشغول استفاده از موادند.
این اتفاقها در حالی رخ میدهند که تمام توجه روی زندانیان سیاسی است و مدام تحت نظر و پیگردند.
کوچکترین اعتراض و ایرادی به عملکرد مدیران زندان بهشدت سرکوب میشود. آنها از قوانین خود نوشته نیز تبعیت نمیکنند. ظرف ۲۴ ساعت گذشته تلفن ۵ تن از ما، صرفا بهدلیل تماس با خانواده و پیگیری احوال خانوادهام غیرفعال شده است.
همین چند روز پیش بود که آقای نوریزاد توسط یکی از زندانیان مالی از ناحیه سر به قصد کشت مورد حمله قرار گرفت که خوشبختانه نجات پیدا کرد.
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/2s4jnuvy
#رضا_خندان #بیانیه #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیش از هزار و سیصد فعال مدنی، سیاسی و حقوق بشری طی بیانیهای برخوردهای وحشیانه مأموران زندان با رضا خندان، فرزندش نبما و دیگر زندانیان سیاسی را محکوم کردند.
آنها در این بیانیه نوشتند که در سالن ملاقات زندانها، برخوردهای غیرقانونی و شرمآوری علیه زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان رخ میدهد که آخرین نمونهی آن، رفتار خشونتآمیز اخیر با رضا خندان و فرزند او نیما است.
بر اساس این بیانیه، چهارشنبه گذشته در سالن ملاقات زندان اوین، نیما خندان، پسر ۱۷ سالهی رضا خندان و نسرین ستوده، مورد آزار و خشونت فیزیکی و قضایی مأموران زندان قرار گرفت. او پس از ضرب و شتم، با دستبند بازداشت شد و با تشکیل پروندهی قضایی، تلاش کردند این خانواده را تحت فشار قرار دهند. نیما ساعات طولانی در کلانتری بازداشت بود و سپس تا صبح روز بعد در بیمارستان بستری شد.
این بیانیه تأکید میکند که رضا خندان در اعتراض به این رفتار غیرقانونی دست به اعتصاب غذا زده، اما در پاسخ، به قرنطینه منتقل شده و تلفن او و همبندیانش که از او حمایت کرده بودند، قطع شده است.
در این بیانیه که به امضای نرگس محمدی، اسماعیل عبدی، اسدالله فخیمی، عزیز قاسمزاده، اصغر امیرزادگان، پوران ناظمی، پگاه اهنگرانی، پویا جگروند،حسن نایبهاشم، حسن باقرینیا،سعید دهقان، نصرت بهشتی، نوشین احمدی خراسانی، عبدالفتاح سلطانی، نازنین افشینجم و جمعی دیگر از فعالان مدنی و حقوق بشری رسیده، تأکید شده است که امضاکنندگان این رفتار غیرانسانی و غیرقانونی را بهشدت محکوم میکنند و در کنار نسرین ستوده، رضا خندان و فرزندشان نیما ایستادهاند.
#بیانیه #رضا_خندان #نیما_خندان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آنها در این بیانیه نوشتند که در سالن ملاقات زندانها، برخوردهای غیرقانونی و شرمآوری علیه زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان رخ میدهد که آخرین نمونهی آن، رفتار خشونتآمیز اخیر با رضا خندان و فرزند او نیما است.
بر اساس این بیانیه، چهارشنبه گذشته در سالن ملاقات زندان اوین، نیما خندان، پسر ۱۷ سالهی رضا خندان و نسرین ستوده، مورد آزار و خشونت فیزیکی و قضایی مأموران زندان قرار گرفت. او پس از ضرب و شتم، با دستبند بازداشت شد و با تشکیل پروندهی قضایی، تلاش کردند این خانواده را تحت فشار قرار دهند. نیما ساعات طولانی در کلانتری بازداشت بود و سپس تا صبح روز بعد در بیمارستان بستری شد.
این بیانیه تأکید میکند که رضا خندان در اعتراض به این رفتار غیرقانونی دست به اعتصاب غذا زده، اما در پاسخ، به قرنطینه منتقل شده و تلفن او و همبندیانش که از او حمایت کرده بودند، قطع شده است.
در این بیانیه که به امضای نرگس محمدی، اسماعیل عبدی، اسدالله فخیمی، عزیز قاسمزاده، اصغر امیرزادگان، پوران ناظمی، پگاه اهنگرانی، پویا جگروند،حسن نایبهاشم، حسن باقرینیا،سعید دهقان، نصرت بهشتی، نوشین احمدی خراسانی، عبدالفتاح سلطانی، نازنین افشینجم و جمعی دیگر از فعالان مدنی و حقوق بشری رسیده، تأکید شده است که امضاکنندگان این رفتار غیرانسانی و غیرقانونی را بهشدت محکوم میکنند و در کنار نسرین ستوده، رضا خندان و فرزندشان نیما ایستادهاند.
#بیانیه #رضا_خندان #نیما_خندان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech