فساد شش میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورویی در پتروشیمی ایران؛ این خبری ست که اکنون سرتیتر خبرگزاریهاست. فارغ از باقی نکات، آنچه در این میان خودنمایی میکند، رقم درشتی ست که به عنوان رقم فساد ذکر شده است.
.
وقتی کودک کار، کارگری که چند ماه است همان حقوق زیر خط فقر مطلق خود را دریافت نکرده، زنی که به علت فقر تنفروشی میکند، کسی که در صف فلاکت منتظر فروش اعضای بدن خود است، کسی که به خاطر چک یک میلیونتومانی در زندان است و … با این اعداد نجومی روبرو میشوند چه حسی به آن پیدا میکنند؟ ارقام درشتی که به عنوان رقم فساد اقتصادی ذکر میشوند.
.
وقتی مردم میبینند که خود این متهمان میگویند که برای نظام کار میکردهاند، و انتظار تشویق دارند و نه محاکمه، چه حسی نسبت به شعار مبارزه با فساد اقتصادی که از جانب حکومت سرداده میشود، پیدا میکنند؟
.
فساد در پتروشیمی نیز از آخرین نمونه از اخباری است که در مورد فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی منتشر میشود. فسادهای کلانی که در جمهوری اسلامی اصلاح طلب و اصولگرا نمیشناسد و دست همهشان آلوده است.
.
خبر این است: «اولین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهام مدیر عامل سابق شرکت بازرگانی پتروشیمی و ۱۳ متهم دیگر در شعبه سوم دادگاه ویژه رسیدگی به جرائم اخلال گران و مفسدان اقتصادی به ریاست قاضی مسعودی مقام صبح امروز ۱۵ اسفندماه برگزار شد. قاضی مسعودی مقام در ابتدای اولین جلسه رسیدگی به پرونده ضمن تفهیم مواد ۱۹۳ و ۱۹۴ آیین دادرسی کیفری به متهمان گفت: پرونده حاضر در خصوص اتهام مشارکت و معاونت در اخلال کلان اقتصادی در حوزه پتروشیمی به مبلغ ۶ میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورو است».
.
جلسه دوم هم برگزار شد. جلسههایی که بیشتر به شوهای تلویزیونی شبیه است و میآید و میرود و سفره مردم همچنان خالی است. مردمی که برای گوشت یخزده باید ساعتها در صف بمانند و رنج ببرند. رنج از سفره خالی! رنج از حکومتی که دشمن مردم است نه خدمتگزار آنان!
.
#فساد_اقتصادی #پتروشیمی #تحریمها #تحریم #رضا_حمزه_لو #دورزدن_تحریم #قاضی_مسعودی #دادگاه_انقلاب #قوه_قضاییه #وزارت_نفت #فقر #گرانی #تورم #گرانی_گوشت
@Tavaana_TavaanaTech
.
وقتی کودک کار، کارگری که چند ماه است همان حقوق زیر خط فقر مطلق خود را دریافت نکرده، زنی که به علت فقر تنفروشی میکند، کسی که در صف فلاکت منتظر فروش اعضای بدن خود است، کسی که به خاطر چک یک میلیونتومانی در زندان است و … با این اعداد نجومی روبرو میشوند چه حسی به آن پیدا میکنند؟ ارقام درشتی که به عنوان رقم فساد اقتصادی ذکر میشوند.
.
وقتی مردم میبینند که خود این متهمان میگویند که برای نظام کار میکردهاند، و انتظار تشویق دارند و نه محاکمه، چه حسی نسبت به شعار مبارزه با فساد اقتصادی که از جانب حکومت سرداده میشود، پیدا میکنند؟
.
فساد در پتروشیمی نیز از آخرین نمونه از اخباری است که در مورد فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی منتشر میشود. فسادهای کلانی که در جمهوری اسلامی اصلاح طلب و اصولگرا نمیشناسد و دست همهشان آلوده است.
.
خبر این است: «اولین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهام مدیر عامل سابق شرکت بازرگانی پتروشیمی و ۱۳ متهم دیگر در شعبه سوم دادگاه ویژه رسیدگی به جرائم اخلال گران و مفسدان اقتصادی به ریاست قاضی مسعودی مقام صبح امروز ۱۵ اسفندماه برگزار شد. قاضی مسعودی مقام در ابتدای اولین جلسه رسیدگی به پرونده ضمن تفهیم مواد ۱۹۳ و ۱۹۴ آیین دادرسی کیفری به متهمان گفت: پرونده حاضر در خصوص اتهام مشارکت و معاونت در اخلال کلان اقتصادی در حوزه پتروشیمی به مبلغ ۶ میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورو است».
.
جلسه دوم هم برگزار شد. جلسههایی که بیشتر به شوهای تلویزیونی شبیه است و میآید و میرود و سفره مردم همچنان خالی است. مردمی که برای گوشت یخزده باید ساعتها در صف بمانند و رنج ببرند. رنج از سفره خالی! رنج از حکومتی که دشمن مردم است نه خدمتگزار آنان!
.
#فساد_اقتصادی #پتروشیمی #تحریمها #تحریم #رضا_حمزه_لو #دورزدن_تحریم #قاضی_مسعودی #دادگاه_انقلاب #قوه_قضاییه #وزارت_نفت #فقر #گرانی #تورم #گرانی_گوشت
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. فساد شش میلیارد یورویی در پتروشیمی ایران؛ این خبری ست که اکنون سرتیتر خبرگزاریهاست. فارغ از باقی نکات، آنچه در این میان خودنمایی میکند، رقم درشتی ست که به عنوان رقم فساد ذکر شده است. . وقتی کودک کار، کارگری که چند ماه است همان حقوق زیر خط فقر مطلق خود…
پروانه عارف از زندانیان دهه شصت در یک رشته توئیت درباره قاضی محمد مقیسه، از قضات دادگاه انقلاب که به صدور احکام سنگین شهره است، چنین نوشت:
"چند روزه مثل یه کابوس اسمش تو سرم میچرخه «محمد مقیسهای همان ناصریان دادیار،بازجوی دهه شصت اوین هست»! من با همین خودکاری که همیشه در دستش هست بخاطر میارمش.میدانستید همین خودکار وسیله ی شکنجه دادنش هست؟او متخصص شکنجهی زندانیهای ملی کش چپ بود که نه به انزجار میگفتند. [ملیکش اصطلاحی است که به زندانیای که پس از پایان حکمش هنوز آزاد نشده گفته میشود، در دهه شصت برخی زندانیان چندین سال ملیکشی کردند و حتی اعدام شدند]
.
بعداز #قتل_عام۶۷ به ۲۰۹ منتقل شدم.یکروز وقتی از حمام به داخل سلول رفتم حاج مقیسه یا ناصریان آنجا ایستاده بود.زن پاسداری هم بود.گفت نقاشی رفقای اعدامی ت و روی دیوار سلول کشیدی؟جواب ندادم.با موهای خیس، لباس کم.چون لباس نداشتم.باید قبلی رو میشستم. به پاسدار زن گفت برو بیرون.در و بست.
.
حاج مقیسه یا ناصریان ازم پرسید حکمت تموم شده انزجار میدی یا نه؟گفتم نه.چادرم و دور بدنم پیچیده بودم.بدون روسری.وقتی من و با مشت و لگد به در و دیوار سلول پرت می کرد چادر و از دست میدادم.دوباره چهار دست و پا چادر را سرم می کردم.او با همین خودکار به نقاطی از اعصاب بدنم ضربه میزد.
.
اولین بار بود زیر شکنجه جیغ می کشیدم.علتش خبردار کردن سلولهای کناریام و ترس از مقیسه،ناصریان هم بود!بچه ها با هر وسیلهای که داشتند شروع به ضربه به درهای سلول کردند. صدای فریاد،گریه ی رفقام از سلولهای دیگه که اسمم و صدا می کردن باعث شد پاسدار زن اومد و گفت حاجی بسه. مُرد دیگه!
.
بار دوم که بوسیله مقیسه یا ناصریان شکنجه شدم سال ۶۸ و بعد از ملاقات حضوری با پدرم بود و اصرار او بر انزجار.بعد از رفتن پدرم روی همان صندلی بازجویی من و با طناب بست و با کابل آنقدر به زانوهام زد که تا ۶ ماه قادر به راه رفتن نبودم.برای درمان به بیمارستان خارج از زندان منتقل شدم.
.
در مستندهایی از ناصریان و این شکنجهها گفتم.برای من گفتن از شکنجه شخصی هرگز راحت نبوده. در فیسبوک و اینستاگرام بخاطر حضور خانواده ام نمی خوام بنویسم. اما حالا که این مردک سرنوشت بچههای زندانی و حکمها در دستش هست همه باید بدونند که چه روانی خطرناکی هست.اینها چه شکنجهگرایی هستند.
.
#محمد_مقیسه #قوه_قضاییه #دادگاه_انقلاب #دهه۶۰
چنین فردی (مقیسه) اینک قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب است و طی سالیان، حکمهای سنگین زندان و اعدام برای فعالان سیاسی صادر کرده است.
مرتبط:
کتاب زندان در ایران
http://goo.gl/8eWnoP
درباره حقوق زندانیان بیشتر بدانید:
http://bit.ly/30sIk4n
"چند روزه مثل یه کابوس اسمش تو سرم میچرخه «محمد مقیسهای همان ناصریان دادیار،بازجوی دهه شصت اوین هست»! من با همین خودکاری که همیشه در دستش هست بخاطر میارمش.میدانستید همین خودکار وسیله ی شکنجه دادنش هست؟او متخصص شکنجهی زندانیهای ملی کش چپ بود که نه به انزجار میگفتند. [ملیکش اصطلاحی است که به زندانیای که پس از پایان حکمش هنوز آزاد نشده گفته میشود، در دهه شصت برخی زندانیان چندین سال ملیکشی کردند و حتی اعدام شدند]
.
بعداز #قتل_عام۶۷ به ۲۰۹ منتقل شدم.یکروز وقتی از حمام به داخل سلول رفتم حاج مقیسه یا ناصریان آنجا ایستاده بود.زن پاسداری هم بود.گفت نقاشی رفقای اعدامی ت و روی دیوار سلول کشیدی؟جواب ندادم.با موهای خیس، لباس کم.چون لباس نداشتم.باید قبلی رو میشستم. به پاسدار زن گفت برو بیرون.در و بست.
.
حاج مقیسه یا ناصریان ازم پرسید حکمت تموم شده انزجار میدی یا نه؟گفتم نه.چادرم و دور بدنم پیچیده بودم.بدون روسری.وقتی من و با مشت و لگد به در و دیوار سلول پرت می کرد چادر و از دست میدادم.دوباره چهار دست و پا چادر را سرم می کردم.او با همین خودکار به نقاطی از اعصاب بدنم ضربه میزد.
.
اولین بار بود زیر شکنجه جیغ می کشیدم.علتش خبردار کردن سلولهای کناریام و ترس از مقیسه،ناصریان هم بود!بچه ها با هر وسیلهای که داشتند شروع به ضربه به درهای سلول کردند. صدای فریاد،گریه ی رفقام از سلولهای دیگه که اسمم و صدا می کردن باعث شد پاسدار زن اومد و گفت حاجی بسه. مُرد دیگه!
.
بار دوم که بوسیله مقیسه یا ناصریان شکنجه شدم سال ۶۸ و بعد از ملاقات حضوری با پدرم بود و اصرار او بر انزجار.بعد از رفتن پدرم روی همان صندلی بازجویی من و با طناب بست و با کابل آنقدر به زانوهام زد که تا ۶ ماه قادر به راه رفتن نبودم.برای درمان به بیمارستان خارج از زندان منتقل شدم.
.
در مستندهایی از ناصریان و این شکنجهها گفتم.برای من گفتن از شکنجه شخصی هرگز راحت نبوده. در فیسبوک و اینستاگرام بخاطر حضور خانواده ام نمی خوام بنویسم. اما حالا که این مردک سرنوشت بچههای زندانی و حکمها در دستش هست همه باید بدونند که چه روانی خطرناکی هست.اینها چه شکنجهگرایی هستند.
.
#محمد_مقیسه #قوه_قضاییه #دادگاه_انقلاب #دهه۶۰
چنین فردی (مقیسه) اینک قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب است و طی سالیان، حکمهای سنگین زندان و اعدام برای فعالان سیاسی صادر کرده است.
مرتبط:
کتاب زندان در ایران
http://goo.gl/8eWnoP
درباره حقوق زندانیان بیشتر بدانید:
http://bit.ly/30sIk4n
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. پروانه عارف از زندانیان دهه شصت در یک رشته توئیت درباره قاضی محمد مقیسه، از قضات دادگاه انقلاب که به صدور احکام سنگین شهره است، چنین نوشت: "چند روزه مثل یه کابوس اسمش تو سرم میچرخه «محمد مقیسهای همان ناصریان دادیار،بازجوی دهه شصت اوین هست»! من با همین…