Forwarded from گفتوشنود
پیرایشگر اسلام از فرقهبازی:
ابوالفضل برقعی
روایت میکند که در سفری به سمت شیراز، اتوبوس در آباده توقف کرد تا مسافران خوراکی بخورند و استراحتی بکنند. او در مسجد آباده نماز میخواند و چون حسب اتفاق، واعظ نتوانسته بود برای وعظ خود را برساند، به جای او از اصول توحید برای مردم میگوید و فوراً برمیگردد تا سوار اتوبوس شود و به ادامه راه بپردازد.
مردم که از سخنرانی او خرسند شده بودند، پیگیر میشوند و او را نمییابند و گمان میکنند که این فرد که ناگهان غیب شد، لابد امام زمان بوده است! گریه و زاری میکنند و حتی خبر به اطراف میرسد که امام زمان در مسجدی در آباده، منبر رفته و بعد دوباره غیب شده است! وقتی به شیراز میرسد، جراید خبر را اینگونه منعکس کردهاند: امام زمان در آباده!
ابوالفضل برقعی که این خاطره را در کتاب سوانح ایام زیر فصلی به نام «حکایتی از آباده» میآورد، معتقد بود امام یازدهم شیعیان هرگز فرزندی نداشت که بخواهد غیب شود!…
برای مطالعهی یادداشت کامل دربارهی ابوالفضل بُرقعی به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/abolfazl-borghaei/
#دگردینی #نقد_دینی #رواداری #گفتگو #ابوالفضل_برقعی
@Dialogue1402
ابوالفضل برقعی
روایت میکند که در سفری به سمت شیراز، اتوبوس در آباده توقف کرد تا مسافران خوراکی بخورند و استراحتی بکنند. او در مسجد آباده نماز میخواند و چون حسب اتفاق، واعظ نتوانسته بود برای وعظ خود را برساند، به جای او از اصول توحید برای مردم میگوید و فوراً برمیگردد تا سوار اتوبوس شود و به ادامه راه بپردازد.
مردم که از سخنرانی او خرسند شده بودند، پیگیر میشوند و او را نمییابند و گمان میکنند که این فرد که ناگهان غیب شد، لابد امام زمان بوده است! گریه و زاری میکنند و حتی خبر به اطراف میرسد که امام زمان در مسجدی در آباده، منبر رفته و بعد دوباره غیب شده است! وقتی به شیراز میرسد، جراید خبر را اینگونه منعکس کردهاند: امام زمان در آباده!
ابوالفضل برقعی که این خاطره را در کتاب سوانح ایام زیر فصلی به نام «حکایتی از آباده» میآورد، معتقد بود امام یازدهم شیعیان هرگز فرزندی نداشت که بخواهد غیب شود!…
برای مطالعهی یادداشت کامل دربارهی ابوالفضل بُرقعی به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/abolfazl-borghaei/
#دگردینی #نقد_دینی #رواداری #گفتگو #ابوالفضل_برقعی
@Dialogue1402