همزمان با هفتاد و یکمین محکومیت حکومت ایران به خاطر نقض حقوق بشر توسط مجمع عمومی سازمان ملل، کارزار"سهشنبههای نه به اعدام" در ۲۵ زندان مختلف وارد هفته چهل و چهارم شد.
"صدور احکام "فلهای" اعدام راهبرد حکومت مستبد ایران برای ایجاد رعب و وحشت"
در حالی که جامعه ایران با مشکلات معیشتی فراوان و بغرنجی روبرو و حکومت در حل آن به بنبست رسیده است. حکومت از ترس تکرار اعتراضات فراگیر مردمی افزایش اعدام را تنها راهحل میداند. به طوری که روزانه در زندانهای مختلف شاهد اجرای احکام اعدام هستیم. بنا بر اخبار منتشر شده تنها در یک هفته گذشته دستکم ۲۵ تن اعدام شدهاند.
ماه گذشته نیز حکومت با اعدام بیش از ۱۴۰ تن، صدها خانواده را عزادار کرد. احکامی که هیچگونه بازدارندگی ندارد و صرفا هدف از این احکام نه مجازات شخص، بلکه هدف آن سیاسی و به قصد ایجاد ترس و اختناق در جامعه است.
در اقدامی سرکوبگرانه حکومت مستبد حاکم بر کشور، در چند روز گذشته برای دو زندانی سیاسی کُرد در زندان مرکزی ارومیه به اسامی مهران حسنزاده که در اعتراضات ۱۴۰۱ بازداشت شده بود و زندانی دیگر حمید عبدالله زاده حکم ضد انسانی اعدام صادر کرده است. صدور این احکام همزمان با محکومیت حکومت ایران برای هفتاد و یکمین بار از طرف مجمع عمومی سازمان ملل به خاطر نقض فاحش حقوق بشر است.
فراموش نمیکنیم که دو سال پیش و در اوج اعتراضات مردمی ۱۴۰۱، فایل صوتی از نشست گروهی از صاحبان قدرت افشا گردید که در آن فایل به صورت کاملاً مشخص از قول خامنهای اشاره شده بود که قوهقضائیه باید دستکم ۷۰-۸۰ نفر از معترضان بازداشتی را اعدام کند. و از دستگاههای امنیتی و قضائی خواسته بود که پروندههای اعدامشدگان حتیالمقدور به صورت "قصاص" رسانهای شود.
صدور حکم اعدام برای مهران حسن زاده و حکم اعدام "فلهای" برای شش متهم پرونده "اکباتان" را باید در همین راستا ارزیابی و راهبرد حکومت برای جلوگیری از آغاز یا گسترش اعتراضات مردم جان به لب رسیده ایران دانست.
چنانکه پیشتر به انتقال چهار زندانی سیاسی محکوم به اعدام از هموطنان عرب در زندان شیبان اهواز به سلول انفرادی اشاره شدهبود. اکنون نزدیک به ۴۰ روز است که این چهار زندانی(عدنان غبیشاوی، علی مجدم، معین غنفری، محمدرضا مقدم) همچنان در بیخبری کامل از وضعیت آنها به سر میبریم و جانشان در معرض خطر جدی است.
کارزار"سهشنبههای نه به اعدام" ضمن محکوم کردن تمامی اعدامها و روند ناعادلانه دادگاهها و نقض آشکار حقوق بشر در ایران نسبت به گسترش اعدامها هشدار جدی میدهد و از تمام نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی در سراسر جهان، از جمله فعالان سیاسی ، حقوقبشری ، مدنی ، صنفی و ... میخواهد جهت نجات جان زندانیان زیر حکم اعدام در ایران تلاش بیشتری کنند. ما همچنان به اتحاد عمل و همبستگی جمعی برای توقف ماشین کشتار تاکید میکنیم.
اعضای کارزار"سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه، ۶ آذر ۱۴۰۳، در ۲۵ زندان مختلف برای ۴۴ هفته مستمر در اعتراض به احکام اعدام در ایران در اعتصاب غذا هستند.
زندانیان اعتصابی شامل زندانهای زیر میباشد:
زندان اوین (بند زنان ،بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج ، زندان تهران بزرگ، زندان اراک ، زندان خرم آباد ، زندان اسد آباد اصفهان ، زندان شیبان اهواز ، زندان نظام شیراز ، زندان بم ، زندان کهنوج ، زندان مشهد ، زندان قائمشهر ، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان و زندان کامیاران
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
سهشنبه ۶ آذر ۱۴۰۳
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
"صدور احکام "فلهای" اعدام راهبرد حکومت مستبد ایران برای ایجاد رعب و وحشت"
در حالی که جامعه ایران با مشکلات معیشتی فراوان و بغرنجی روبرو و حکومت در حل آن به بنبست رسیده است. حکومت از ترس تکرار اعتراضات فراگیر مردمی افزایش اعدام را تنها راهحل میداند. به طوری که روزانه در زندانهای مختلف شاهد اجرای احکام اعدام هستیم. بنا بر اخبار منتشر شده تنها در یک هفته گذشته دستکم ۲۵ تن اعدام شدهاند.
ماه گذشته نیز حکومت با اعدام بیش از ۱۴۰ تن، صدها خانواده را عزادار کرد. احکامی که هیچگونه بازدارندگی ندارد و صرفا هدف از این احکام نه مجازات شخص، بلکه هدف آن سیاسی و به قصد ایجاد ترس و اختناق در جامعه است.
در اقدامی سرکوبگرانه حکومت مستبد حاکم بر کشور، در چند روز گذشته برای دو زندانی سیاسی کُرد در زندان مرکزی ارومیه به اسامی مهران حسنزاده که در اعتراضات ۱۴۰۱ بازداشت شده بود و زندانی دیگر حمید عبدالله زاده حکم ضد انسانی اعدام صادر کرده است. صدور این احکام همزمان با محکومیت حکومت ایران برای هفتاد و یکمین بار از طرف مجمع عمومی سازمان ملل به خاطر نقض فاحش حقوق بشر است.
فراموش نمیکنیم که دو سال پیش و در اوج اعتراضات مردمی ۱۴۰۱، فایل صوتی از نشست گروهی از صاحبان قدرت افشا گردید که در آن فایل به صورت کاملاً مشخص از قول خامنهای اشاره شده بود که قوهقضائیه باید دستکم ۷۰-۸۰ نفر از معترضان بازداشتی را اعدام کند. و از دستگاههای امنیتی و قضائی خواسته بود که پروندههای اعدامشدگان حتیالمقدور به صورت "قصاص" رسانهای شود.
صدور حکم اعدام برای مهران حسن زاده و حکم اعدام "فلهای" برای شش متهم پرونده "اکباتان" را باید در همین راستا ارزیابی و راهبرد حکومت برای جلوگیری از آغاز یا گسترش اعتراضات مردم جان به لب رسیده ایران دانست.
چنانکه پیشتر به انتقال چهار زندانی سیاسی محکوم به اعدام از هموطنان عرب در زندان شیبان اهواز به سلول انفرادی اشاره شدهبود. اکنون نزدیک به ۴۰ روز است که این چهار زندانی(عدنان غبیشاوی، علی مجدم، معین غنفری، محمدرضا مقدم) همچنان در بیخبری کامل از وضعیت آنها به سر میبریم و جانشان در معرض خطر جدی است.
کارزار"سهشنبههای نه به اعدام" ضمن محکوم کردن تمامی اعدامها و روند ناعادلانه دادگاهها و نقض آشکار حقوق بشر در ایران نسبت به گسترش اعدامها هشدار جدی میدهد و از تمام نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی در سراسر جهان، از جمله فعالان سیاسی ، حقوقبشری ، مدنی ، صنفی و ... میخواهد جهت نجات جان زندانیان زیر حکم اعدام در ایران تلاش بیشتری کنند. ما همچنان به اتحاد عمل و همبستگی جمعی برای توقف ماشین کشتار تاکید میکنیم.
اعضای کارزار"سهشنبههای نه به اعدام" در روز سهشنبه، ۶ آذر ۱۴۰۳، در ۲۵ زندان مختلف برای ۴۴ هفته مستمر در اعتراض به احکام اعدام در ایران در اعتصاب غذا هستند.
زندانیان اعتصابی شامل زندانهای زیر میباشد:
زندان اوین (بند زنان ،بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج ، زندان تهران بزرگ، زندان اراک ، زندان خرم آباد ، زندان اسد آباد اصفهان ، زندان شیبان اهواز ، زندان نظام شیراز ، زندان بم ، زندان کهنوج ، زندان مشهد ، زندان قائمشهر ، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان و زندان کامیاران
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
سهشنبه ۶ آذر ۱۴۰۳
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حورا نیکبخت، زندانی سیاسی: خاورمیانه به «زن، زندگی، آزادی» محتاج است
حورا نیکبخت، زندانی سیاسی زن محبوس در زندان اوین، با انتشار نامهای شرایط و روحیات پخشان عزیزی و وریشه مرادی دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام کُرد را توصیف میکند. میگوید: «پازل زندگی همهی ساکنان خاورمیانه به قطعهی لغو حکم اعدام پخشان، وریشه و تکتک زنان و مردانی که برای آزادی مبارزه میکنند نیاز دارد و پخشانها و وریشههای آزاد را میخواهد و به ژن، ژیان، ئازادی محتاج است.
حالا خاورمیانه بگوید، دو زنِ کوردِ بزرگ شده در مناطق اهل تسنن دادخواهیشان را به کجا ببرند؟!»
متن کامل این نامه را در ادامه بخوانید:
از انتهای شمالی بزرگراه «یادگار امام»، زندان اوین مینویسم. از این سرآمد یادگارهای خمینی و از زندانیان بند زنان اوین.
سال گذشته پس از مراجعه به پزشک و تشخیص علائمی که هیچکدام مشکلات جسمی مشخصی را نشان نمیداد، برایم مسافرت، کویر، یوگا و دوستی با آدمهای شاد تجویز شد. پزشک معتقد بود همینها حال مرا خوب میکردند. حال اما اینجا هستم. جایی که هیچکدام از آنها میسر نیست. اما با زنان مبارز، مقاوم و امیدوار اوین هستم.
اینجا آرمانشهر نیست اما ویرانشهری هم که برخی به تصویر کشیدهاند نیست. ویرانشهر جلوهدادن اینجا برای امتیاز گرفتن از حکومت فاشیستی است و لاغیر.
اگر بخواهم از این زنان مقاوم نام ببرم، بیاغراق نام پخشان عزیزی و وریشه مرادی را در ردیفهای ابتدایی میآورم؛ دو زنی که محکوماند به اعدام (قتل حکومتی).
پخشان عزیزی را اولبار در حیاط بند دیدم. نه بابت موهایی که بر اثر موقعیتها و شرایط دهشتناک سفید شدهاند که بر اساس پختگی و آرامش منحصر به فردش، تصور کردم از من سالها بزرگتر است. در جواب سوال «اتهام شما چیه؟» تلخخندی زد و گفت «زن بودن و کورد بودن.»
تا روزی که خبر حکم اعدامش به بند رسید، همچنان تصور میکردم خیلی بزرگتر است و عجیب اینکه هنوز هم حس میکنم با زنی که دو برابر من زندگی کرده، روبرویم.
باید خیلی بزرگ باشی که نگذاری حتا پشت سر کسی که جانت برایش مهم نیست صحبت کنند. باید خیلی بزرگ باشی که در عین زیر حکم اعدام بودن، حواست به همه باشد و مددکار بودنت را لحظهای فراموش نکنی. باید چقدر بزرگ باشی که بارها به همبندها تاکید کنی در شعارهای #نه_به_اعدام نامت را نیاورند و وقتی بفهمی کسی میخواهد دربارهات بنویسد، چندین بار تکرار کنی که اشاره به دیگر محکومان به اعدام را فراموش نکند.
.
پخشان عمیقا باور دارد که فقط جسمش زندانی است و فکر، اندیشه و احساسش به خاورمیانه، آزادند. زنی که از کودکی مهر تجزیهطلبی، شهروند نبودن و جنس دوم بودن بر او خورده و در سال ۸۸ نیز با همین اتهامات بازداشت شد. پخشان با چگونه حبس کشیدنش نشان داد از مرگ نمیترسد؛ از زندگیِ بدون عزت میهراسد و همیشه برای زندگی آزاد و با شرافت مبارزه کرده است. ابلاغ حکم اعدام ذرهای تغییر در روند زندگی روزانهاش ایجاد نکرده؛ هیچ چیزی در برنامهی تغذیه، نظافت، ورزش و مطالعهاش جابهجا نشده است.
زنی که ماهها در سلول انفرادی بوده، بدون کتاب، بدون تماس و ملاقات، برای شام #کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام، در حجمی بالا غذا میپزد.
آنچه پخشان در مواجهه با داعش تجربه کرده، برای بسیاری غیر قابل تصور است. زنی که محکوم است به مددکار بودن و انجام وظیفه فراتر از مرزهایی که برای آن اعتباری هم قائل نبوده.
وریشه را که به خواست خودش جوانا صدایش میکنیم، اولبار در راهروی بند دیدم. طمأنینهاش در صحبت، ظاهر همیشه مرتب و هماهنگی بین رنگها در پوشش و موگیرهای کوچک بر گیسوان همیشه بافتهاش توجه را جلب میکند و برای ذهنی که به کلیشه عادت دارن، زنی میسازد که به اصطلاح آب هم در دلش تکان نخورده است.
نشست و برخاست بیشتر هم با او، بدون شناخت دقیق از روزگاری که سپری کرده، این خیال خام را خامتر میکند: به درستنویسی و ویرایش علاقهمند است و دوست دارد به زبان فارسی، زبان دومش هم کاملا بیغلط بنویسد؛ پیوسته کتاب سفارش میدهد و مطالعه میکند؛ با دقت و حوصله برای کفی گولیلوانک درست میکند. حتا در اعتصاب غذای بیست روزهاش هم ناخوشیای در گفتار و رفتارش دیده نمیشد و فقط صورت و بدنِ به شدت تحلیل رفتهاش از سرِ ضمیرش خبر میدادند.
باید بخواهی بدانی چرا و چطور اینجاست. اشکهایش که موقع تعریف شکل بازجویی و اعدام فرزاد کمانگر سرازیر میشوند، خیال خامت را میسوزانند و خاکستر میکنند.
اینکه بعد از اینهمه سال، همان بازجوی فرزاد او را هم بازجویی کرده لبخندی پر غرور بر لبش مینشاند.
ادامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/nsnk73uw
#حورا_نیکبخت #پخشان_عزیزی #وریشه_مرادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حورا نیکبخت، زندانی سیاسی زن محبوس در زندان اوین، با انتشار نامهای شرایط و روحیات پخشان عزیزی و وریشه مرادی دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام کُرد را توصیف میکند. میگوید: «پازل زندگی همهی ساکنان خاورمیانه به قطعهی لغو حکم اعدام پخشان، وریشه و تکتک زنان و مردانی که برای آزادی مبارزه میکنند نیاز دارد و پخشانها و وریشههای آزاد را میخواهد و به ژن، ژیان، ئازادی محتاج است.
حالا خاورمیانه بگوید، دو زنِ کوردِ بزرگ شده در مناطق اهل تسنن دادخواهیشان را به کجا ببرند؟!»
متن کامل این نامه را در ادامه بخوانید:
از انتهای شمالی بزرگراه «یادگار امام»، زندان اوین مینویسم. از این سرآمد یادگارهای خمینی و از زندانیان بند زنان اوین.
سال گذشته پس از مراجعه به پزشک و تشخیص علائمی که هیچکدام مشکلات جسمی مشخصی را نشان نمیداد، برایم مسافرت، کویر، یوگا و دوستی با آدمهای شاد تجویز شد. پزشک معتقد بود همینها حال مرا خوب میکردند. حال اما اینجا هستم. جایی که هیچکدام از آنها میسر نیست. اما با زنان مبارز، مقاوم و امیدوار اوین هستم.
اینجا آرمانشهر نیست اما ویرانشهری هم که برخی به تصویر کشیدهاند نیست. ویرانشهر جلوهدادن اینجا برای امتیاز گرفتن از حکومت فاشیستی است و لاغیر.
اگر بخواهم از این زنان مقاوم نام ببرم، بیاغراق نام پخشان عزیزی و وریشه مرادی را در ردیفهای ابتدایی میآورم؛ دو زنی که محکوماند به اعدام (قتل حکومتی).
پخشان عزیزی را اولبار در حیاط بند دیدم. نه بابت موهایی که بر اثر موقعیتها و شرایط دهشتناک سفید شدهاند که بر اساس پختگی و آرامش منحصر به فردش، تصور کردم از من سالها بزرگتر است. در جواب سوال «اتهام شما چیه؟» تلخخندی زد و گفت «زن بودن و کورد بودن.»
تا روزی که خبر حکم اعدامش به بند رسید، همچنان تصور میکردم خیلی بزرگتر است و عجیب اینکه هنوز هم حس میکنم با زنی که دو برابر من زندگی کرده، روبرویم.
باید خیلی بزرگ باشی که نگذاری حتا پشت سر کسی که جانت برایش مهم نیست صحبت کنند. باید خیلی بزرگ باشی که در عین زیر حکم اعدام بودن، حواست به همه باشد و مددکار بودنت را لحظهای فراموش نکنی. باید چقدر بزرگ باشی که بارها به همبندها تاکید کنی در شعارهای #نه_به_اعدام نامت را نیاورند و وقتی بفهمی کسی میخواهد دربارهات بنویسد، چندین بار تکرار کنی که اشاره به دیگر محکومان به اعدام را فراموش نکند.
.
پخشان عمیقا باور دارد که فقط جسمش زندانی است و فکر، اندیشه و احساسش به خاورمیانه، آزادند. زنی که از کودکی مهر تجزیهطلبی، شهروند نبودن و جنس دوم بودن بر او خورده و در سال ۸۸ نیز با همین اتهامات بازداشت شد. پخشان با چگونه حبس کشیدنش نشان داد از مرگ نمیترسد؛ از زندگیِ بدون عزت میهراسد و همیشه برای زندگی آزاد و با شرافت مبارزه کرده است. ابلاغ حکم اعدام ذرهای تغییر در روند زندگی روزانهاش ایجاد نکرده؛ هیچ چیزی در برنامهی تغذیه، نظافت، ورزش و مطالعهاش جابهجا نشده است.
زنی که ماهها در سلول انفرادی بوده، بدون کتاب، بدون تماس و ملاقات، برای شام #کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام، در حجمی بالا غذا میپزد.
آنچه پخشان در مواجهه با داعش تجربه کرده، برای بسیاری غیر قابل تصور است. زنی که محکوم است به مددکار بودن و انجام وظیفه فراتر از مرزهایی که برای آن اعتباری هم قائل نبوده.
وریشه را که به خواست خودش جوانا صدایش میکنیم، اولبار در راهروی بند دیدم. طمأنینهاش در صحبت، ظاهر همیشه مرتب و هماهنگی بین رنگها در پوشش و موگیرهای کوچک بر گیسوان همیشه بافتهاش توجه را جلب میکند و برای ذهنی که به کلیشه عادت دارن، زنی میسازد که به اصطلاح آب هم در دلش تکان نخورده است.
نشست و برخاست بیشتر هم با او، بدون شناخت دقیق از روزگاری که سپری کرده، این خیال خام را خامتر میکند: به درستنویسی و ویرایش علاقهمند است و دوست دارد به زبان فارسی، زبان دومش هم کاملا بیغلط بنویسد؛ پیوسته کتاب سفارش میدهد و مطالعه میکند؛ با دقت و حوصله برای کفی گولیلوانک درست میکند. حتا در اعتصاب غذای بیست روزهاش هم ناخوشیای در گفتار و رفتارش دیده نمیشد و فقط صورت و بدنِ به شدت تحلیل رفتهاش از سرِ ضمیرش خبر میدادند.
باید بخواهی بدانی چرا و چطور اینجاست. اشکهایش که موقع تعریف شکل بازجویی و اعدام فرزاد کمانگر سرازیر میشوند، خیال خامت را میسوزانند و خاکستر میکنند.
اینکه بعد از اینهمه سال، همان بازجوی فرزاد او را هم بازجویی کرده لبخندی پر غرور بر لبش مینشاند.
ادامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/nsnk73uw
#حورا_نیکبخت #پخشان_عزیزی #وریشه_مرادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech