Forwarded from گفتوشنود
هفتهنامۀ لوپوئن در گزارشی مستند، از شتاب روند سکولاریزاسیون در ایران پرده برمیدارد؛ روندی که نه تنها در دادههای آماری، بلکه در رفتار فرهنگی، نامگذاری نسلهای جدید و خیزشهای مدنی نمایان است. بر اساس پژوهش مورد استناد این گزارش، اکثریت ایرانیان مخالف دخالت دین در قانونگذاریاند؛ نشانهای که آینده ساختار سیاسی کنونی ایران را در هالهای از ابهام فرو برده است.
هفتهنامۀ فرانسوی لوپوئن در گزارشی تازه، با استناد به دادههای یک پژوهش معتبر، از روند پرشتاب سکولاریزاسیون در ایران پرده برمیدارد؛ روندی که نهتنها بر رفتار اجتماعی و فرهنگی ایرانیان اثر گذاشته، بلکه نشانۀ دگرگونی عمیق در ارزشها و رابطه جامعه با دین است—آن هم در کشوری که مشروعیت حاکمیت بر پایۀ دین تعریف شده است.
گزارش با یادآوری سخنان مجیدرضا رهنورد آغاز میشود : جوان ۲۳ سالهای که در دسامبر ۲۰۲۲ پیش از اعدام رو به دوربین سیمای جمهوری اسلامی گفت : «بر گورم نه قرآن بخوانید، نه زاری کنید، بلکه فقط شاد باشید و شادمانی کنید.» این عبارت نماد جسارت نسلی است که بهگفته نویسندۀ مقالۀ لوپوئن، دیگر «خود را اسیر مناسک نمیخواهد» و به تنهایی گویای گسست عمیق میان بخشهای بزرگی از جامعه ایران و قرائت رسمی دین است.
مطابق یادداشت بنیاد «نوآوری سیاسی» با عنوان ایران: جامعهای سکولار، متکثر و مخالف، اکثریت ایرانیان خواهان حذف کامل آموزههای دینی از قوانین هستند. بر اساس این بررسی: تنها ۳۲ درصد ایرانیان خود را مسلمان شیعه معرفی کردهاند. ۲۲ درصد گفتهاند هیچ وابستگی مذهبی ندارند. حدود ۹ درصد خود را بیخدا دانستهاند و گروههای کوچکتری نیز به «معنویت» یا «آگنوستیسیزم» گرایش دارند.
بر بنیاد این پژوهش ۶۸ درصد پاسخدهندگان مخالف دخالت دین در قانونگذاری هستند و همین چالشی مستقیم برای ساختار کنونی جمهوری اسلامی به شمار می رود.
در جای دیگری از مقالۀ لوپوئن میخوانیم که تحول در انتخاب نامهای نوزادان، گویای تغییر ذائقۀ فرهنگی ایرانیان است. طبق یافتههای پژوهش مورد استناد در مقالۀ لوپوئن : در سال ۲۰۰۰، ۶ درصد پسران «محمد» نام گرفتند، در سال ۲۰۱۷ این رقم به حدود ٣ درصد کاهش یافت. نام «علی» در همین دوره از حدود ٨ درصد به دو نیم درصد رسید. در میان دختران، نام «فاطمه» از حدود ١٤ درصد به ۵ درصد سقوط کرده است.
به تعبیر لوپوئن، «نسلهای پس از انقلاب که اکنون خود والدین هستند فرزندانشان را با نامهای غیرمذهبی صدا میزنند و این خود نشانهای روشن از چرخش ارزشها است. مطابق پژوهش صورت گرفته رسانههای برونمرزی از جمله شبکه های «منوتو»، «بیبیسی فارسی» و «ایران اینترنشنال» با شکستن انحصار روایت رسمی، نقش مهمی در این روند ایفا کردهاند. طبق دادههای «گروه تحلیل نگرشها در ایران»، در سال ۲۰۲۳، اعتماد عمومی به این شبکهها از رسانههای حکومتی پیشی گرفته است.
جنبش «زن، زندگی، آزادی»، که با اعتراض به حجاب اجباری آغاز شد، بهگزارش لوپوئن، «فراتر از مبارزه با یک قانون یا یک رژیم، خواستی وجودی برای دموکراسی سکولار و فاصلهگیری از اسلام حکومتی» در ایران است. این خیزش، به تعبیر نویسنده، «پاسخی است به روایتهایی که اسلام را سرنوشت محتوم شرق میدانند».
بهنوشته لوپوئن، سیر تحولات کنونی، اگرچه در زیر سایۀ سرکوب جریان دارد، اما «دلالت بر جامعهای دارد که آرامآرام از دین سیاسی میگسلد». پرسش اساسی این است که آیا این روند، در نهایت، به فروپاشی ستون ایدئولوژیک نظام ولایت فقیه خواهد انجامید؟
منبع: ار.اف.ای فارسی
#سکولاریسم #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
هفتهنامۀ فرانسوی لوپوئن در گزارشی تازه، با استناد به دادههای یک پژوهش معتبر، از روند پرشتاب سکولاریزاسیون در ایران پرده برمیدارد؛ روندی که نهتنها بر رفتار اجتماعی و فرهنگی ایرانیان اثر گذاشته، بلکه نشانۀ دگرگونی عمیق در ارزشها و رابطه جامعه با دین است—آن هم در کشوری که مشروعیت حاکمیت بر پایۀ دین تعریف شده است.
گزارش با یادآوری سخنان مجیدرضا رهنورد آغاز میشود : جوان ۲۳ سالهای که در دسامبر ۲۰۲۲ پیش از اعدام رو به دوربین سیمای جمهوری اسلامی گفت : «بر گورم نه قرآن بخوانید، نه زاری کنید، بلکه فقط شاد باشید و شادمانی کنید.» این عبارت نماد جسارت نسلی است که بهگفته نویسندۀ مقالۀ لوپوئن، دیگر «خود را اسیر مناسک نمیخواهد» و به تنهایی گویای گسست عمیق میان بخشهای بزرگی از جامعه ایران و قرائت رسمی دین است.
مطابق یادداشت بنیاد «نوآوری سیاسی» با عنوان ایران: جامعهای سکولار، متکثر و مخالف، اکثریت ایرانیان خواهان حذف کامل آموزههای دینی از قوانین هستند. بر اساس این بررسی: تنها ۳۲ درصد ایرانیان خود را مسلمان شیعه معرفی کردهاند. ۲۲ درصد گفتهاند هیچ وابستگی مذهبی ندارند. حدود ۹ درصد خود را بیخدا دانستهاند و گروههای کوچکتری نیز به «معنویت» یا «آگنوستیسیزم» گرایش دارند.
بر بنیاد این پژوهش ۶۸ درصد پاسخدهندگان مخالف دخالت دین در قانونگذاری هستند و همین چالشی مستقیم برای ساختار کنونی جمهوری اسلامی به شمار می رود.
در جای دیگری از مقالۀ لوپوئن میخوانیم که تحول در انتخاب نامهای نوزادان، گویای تغییر ذائقۀ فرهنگی ایرانیان است. طبق یافتههای پژوهش مورد استناد در مقالۀ لوپوئن : در سال ۲۰۰۰، ۶ درصد پسران «محمد» نام گرفتند، در سال ۲۰۱۷ این رقم به حدود ٣ درصد کاهش یافت. نام «علی» در همین دوره از حدود ٨ درصد به دو نیم درصد رسید. در میان دختران، نام «فاطمه» از حدود ١٤ درصد به ۵ درصد سقوط کرده است.
به تعبیر لوپوئن، «نسلهای پس از انقلاب که اکنون خود والدین هستند فرزندانشان را با نامهای غیرمذهبی صدا میزنند و این خود نشانهای روشن از چرخش ارزشها است. مطابق پژوهش صورت گرفته رسانههای برونمرزی از جمله شبکه های «منوتو»، «بیبیسی فارسی» و «ایران اینترنشنال» با شکستن انحصار روایت رسمی، نقش مهمی در این روند ایفا کردهاند. طبق دادههای «گروه تحلیل نگرشها در ایران»، در سال ۲۰۲۳، اعتماد عمومی به این شبکهها از رسانههای حکومتی پیشی گرفته است.
جنبش «زن، زندگی، آزادی»، که با اعتراض به حجاب اجباری آغاز شد، بهگزارش لوپوئن، «فراتر از مبارزه با یک قانون یا یک رژیم، خواستی وجودی برای دموکراسی سکولار و فاصلهگیری از اسلام حکومتی» در ایران است. این خیزش، به تعبیر نویسنده، «پاسخی است به روایتهایی که اسلام را سرنوشت محتوم شرق میدانند».
بهنوشته لوپوئن، سیر تحولات کنونی، اگرچه در زیر سایۀ سرکوب جریان دارد، اما «دلالت بر جامعهای دارد که آرامآرام از دین سیاسی میگسلد». پرسش اساسی این است که آیا این روند، در نهایت، به فروپاشی ستون ایدئولوژیک نظام ولایت فقیه خواهد انجامید؟
منبع: ار.اف.ای فارسی
#سکولاریسم #دین_گریزی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍24❤5👌4
Forwarded from گفتوشنود
مشاور وزیر ارشاد دولت پزشکیان، علی ملانوری شمسی، در اظهارنظری گفته است:
«در سالهای گذشته به مرور چراغ کانونهای مساجد کم فروغ شده است. ما همبستگی و انسجام خود را از مساجد آوردیم و وظیفه ما این است که دوباره رونق را به کانونهای مساجد بازگردانیم.»
این سخنان در حالی بیان میشود که نهادهای دینی در ایران سالانه از بودجههای کلان بهرهمند هستند. تنها در لایحه بودجه سال ۱۴۰۳، مجموع اعتبارات اختصاصیافته به نهادهای دینی و تبلیغی مانند سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف، مرکز خدمات حوزه علمیه، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، و کانونهای فرهنگی و هنری مساجد به بیش از ۲۳ هزار میلیارد تومان رسیده است. با وجود چنین هزینههای سنگینی از جیب ملت، ناتوانی در حفظ «چراغ کانونهای مساجد» پرسشی جدی را مطرح میکند: این بودجه هنگفت صرف چه کاری شده است؟ و اگر حاصل آن "افول مساجد" است، مسئول این شکست ساختاری کیست؟
در همین حال، کشور در بخشهای حیاتی و زیربنایی مانند آموزش و پرورش، بهداشت، ساخت مدارس، ترمیم راهها و شبکه آبرسانی، با بحران شدید بودجه مواجه است. بسیاری از مدارس در نقاط محروم ایران حتی فاقد سرویس بهداشتی یا سیستم گرمایش استاندارد هستند. بیمارستانها از تأمین دارو و تجهیزات ناتواناند، و شبکه فرسوده آبرسانی در برخی شهرها بهوضوح فروپاشی زیرساختی را نشان میدهد. در چنین شرایطی، تداوم تخصیص بودجههای عظیم به نهادهایی که خروجی ملموس و کارآمدی برای جامعه ندارند، بهشدت غیرعقلانی و غیرعادلانه به نظر میرسد.
نکته تلختر اینجاست که بسیاری از نهادهای دینی نهتنها در انجام وظایف تعریفشده خود ـ مثل جذب نسل جوان، ترویج اخلاق و فرهنگ مشارکتی ـ ناکام ماندهاند، بلکه بهواسطهی وابستگی شدید به دولت و تحمیل هزینه به مردم، موجب واکنش منفی عمومی و افزایش دینگریزی بهویژه در میان نسل جوان شدهاند. بهعبارت دیگر، سالیان سال است که این نهادها ثروت عمومی را بلعیدهاند، اما نه مشروعیت دینیشان را حفظ کردهاند و نه محبوبیت اجتماعی خود را. سخنان مشاور وزیر ارشاد، در واقع سندی بر شکست یک پروژه پرهزینه و ایدئولوژیک است؛ پروژهای که اکنون حتی گردانندگانش نیز به بینتیجه بودن آن اعتراف میکنند.
#دین_گریزی #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مشاور وزیر ارشاد دولت پزشکیان، علی ملانوری شمسی، در اظهارنظری گفته است:
«در سالهای گذشته به مرور چراغ کانونهای مساجد کم فروغ شده است. ما همبستگی و انسجام خود را از مساجد آوردیم و وظیفه ما این است که دوباره رونق را به کانونهای مساجد بازگردانیم.»
این سخنان در حالی بیان میشود که نهادهای دینی در ایران سالانه از بودجههای کلان بهرهمند هستند. تنها در لایحه بودجه سال ۱۴۰۳، مجموع اعتبارات اختصاصیافته به نهادهای دینی و تبلیغی مانند سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف، مرکز خدمات حوزه علمیه، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، و کانونهای فرهنگی و هنری مساجد به بیش از ۲۳ هزار میلیارد تومان رسیده است. با وجود چنین هزینههای سنگینی از جیب ملت، ناتوانی در حفظ «چراغ کانونهای مساجد» پرسشی جدی را مطرح میکند: این بودجه هنگفت صرف چه کاری شده است؟ و اگر حاصل آن "افول مساجد" است، مسئول این شکست ساختاری کیست؟
در همین حال، کشور در بخشهای حیاتی و زیربنایی مانند آموزش و پرورش، بهداشت، ساخت مدارس، ترمیم راهها و شبکه آبرسانی، با بحران شدید بودجه مواجه است. بسیاری از مدارس در نقاط محروم ایران حتی فاقد سرویس بهداشتی یا سیستم گرمایش استاندارد هستند. بیمارستانها از تأمین دارو و تجهیزات ناتواناند، و شبکه فرسوده آبرسانی در برخی شهرها بهوضوح فروپاشی زیرساختی را نشان میدهد. در چنین شرایطی، تداوم تخصیص بودجههای عظیم به نهادهایی که خروجی ملموس و کارآمدی برای جامعه ندارند، بهشدت غیرعقلانی و غیرعادلانه به نظر میرسد.
نکته تلختر اینجاست که بسیاری از نهادهای دینی نهتنها در انجام وظایف تعریفشده خود ـ مثل جذب نسل جوان، ترویج اخلاق و فرهنگ مشارکتی ـ ناکام ماندهاند، بلکه بهواسطهی وابستگی شدید به دولت و تحمیل هزینه به مردم، موجب واکنش منفی عمومی و افزایش دینگریزی بهویژه در میان نسل جوان شدهاند. بهعبارت دیگر، سالیان سال است که این نهادها ثروت عمومی را بلعیدهاند، اما نه مشروعیت دینیشان را حفظ کردهاند و نه محبوبیت اجتماعی خود را. سخنان مشاور وزیر ارشاد، در واقع سندی بر شکست یک پروژه پرهزینه و ایدئولوژیک است؛ پروژهای که اکنون حتی گردانندگانش نیز به بینتیجه بودن آن اعتراف میکنند.
#دین_گریزی #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍23❤1