«نه به اعدام» چرا مجرمانهترین شعار و نفسِ جنایت است؟
در حمایت از زندانیان اعتصابی بند ۲ قزلحصار
✍️سعید ماسوری
سعید ماسوری، زندانی سیاسی در زندان قزلحصار، در یادداشتی با عنوان «چرا مجرمانهترین شعار و نفسِ جنایت است؟» از داخل زندان، به ممنوعیت شعار «نه به اعدام» پرداخته و آن را نشانهای از ترسِ حکومت از فریادِ حقِ حیات دانسته است. او مینویسد که در نظام استبدادی، مخالفت با اعدام نه فقط یک اعتراض انسانی، بلکه تهدیدی برای تمامی سازوکار سرکوب است؛ چراکه «نه به اعدام» بهمعنای آغازِ گفتنِ «نه»های بزرگتر به تبعیض، فقر، بیعدالتی و دیکتاتوری است.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
ممنوعیت و مجرمانه بودن شعار «نه به اعدام» بدینخاطر است که این شعار، روی دیگرِ آن حقِ حیات است!!
ولی از نگاه حکومت استبدادی، از کجا معلوم که کسی که امروز به اعدام «نه» میگوید و آن را فریاد میزند، با بهدست آوردن آن، «نه به تبعیض»، «نه به بیعدالتی»، «نه به گرانی و فقر»، «نه به فساد و رانتخواری» و «نه به دیکتاتوری» را هم سر ندهد؟؟
حکومت با این شعار که «چون صد آید، نود هم پیش ماست» بر این باور است که اگر اجازهی مبارزه حتی برای «حقِ حیات» را به کسی ندهد، هیچ حقِ دیگری بهطور جدی قابلِ مطالبه نیست و میتواند نادیده گرفته و سرکوب کند.
در زندانهای این حکومتِ اعدامی، وقتی احکام اعدام صادر میگردد و مردمان گروهگروه در صف و نوبت اعدام قرار میگیرند، جلو و عقب انداختن تاریخ اجرای حکم فقط و فقط به دلخواه و میلِ حکومت و قوهی قضائیهی آن است و با همین حربه، زندانیان و خانوادههای آنان را تهدید میکنند تا دست از پا خطا نکنند. بدینصورت، فرصتِ هر روز زندهماندن و زندگیِ یک زندانی را دستمایهی «اقتدار» خود قرار داده، نمرودگونه و فرعونوار لافِ «أناالحق» میزنند؛ چرا که میتوانند چند روز زندهبودن را به کسی بدهند و از کسی سلب کنند!!!
اینکه روزانه گروهگروه زندانیان را به پای چوبههای دار میبرند، برخی را میکشند و برخی را برمیگردانند (به اسم مهلتدادن)، دقیقاً همان «توهمِ خداییداشتن» است و لابد مردمان را هم بردگان و قربانیانی میدانند که حیات و زندگیشان در دستانِ آنهاست!
هموطنانِ شریفِ ایران!!
حال شما قضاوت کنید!
آیا فریاد «نه به اعدام» از سوی زندانیانی که همه در صفِ اعدام هستند، و کمترین اعتراض و اعتصاب، مصداقِ تخلف در زندان بوده و نتیجهاش تسریعِ «اعدام» و بهدارکشیدهشدن خواهد بود، آیا چیزی غیر از جسارت و قهرمانی است؟؟؟
اینان «زندگی» و «زیستنِ شرافتمندانه» را چنان عاشقاند که حاضرند برای آن بمیرند — تا شاید این حقِ زندگی را، اگر نه برای خودشان، حداقل برای «دیگرانی» بعد از خود، تبدیل به حقِ مسلم و در دسترس کنند و کسی نتواند از آنها بگیرد.
ولی از سوی دیگر، این پاسدارانِ شقاوت و سنگدلی به اعدامهای دستجمعی و گروهگروه روی آوردهاند تا هم این قهرمانانِ سرشار از زندگی را بکشند، و هم با ایجادِ ترسِ ناشی از این کشتار و اعدامها، شهامتِ مطالبهی هر حقِ دیگری را هم در دلِ هر کسِ دیگر پیشاپیش بمیرانند.
فلذا بر ما و بر هر ایرانیِ منصف و شرافتمندی است که، حتی برای امکانِ مطالبهی هر حقی (حتی برای خودمان)، با همهی توان و هر وسیلهای که در اختیار داریم، به جنبشِ «نه به اعدام» پیوسته و از زندانیانِ محکوم به اعدامی که با شعارِ نه به اعدام، طنابهای داری را که دیر یا زود بر گردنِ تکتکِ ما خواهد بود ولی آنها بر گردنِ خود محکم کردهاند، حمایت کنیم!
و خوشا به حال مردمانی که بهاصطلاح «مجرمان و گناهکارانشان» هم از این تبارند.
«نه به اعدام»
درود بر حامیانِ نه به اعدام
زندهباد آزادی
سعید ماسوری – زندانِ قزلحصار
مهرماه ۱۴۰۴
سعید ماسوری، از قدیمیترین زندانیان سیاسی است که در حالگذراندن بیست و پنجمین سال حبس خود است. او در طی این دوران، شاهد اعدامهای بسیاری بوده است. آقای ماسوری از اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام است.
#سعید_ماسوری #نه_به_اعدام #بیانیه #از_قزلحصار_بگو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در حمایت از زندانیان اعتصابی بند ۲ قزلحصار
✍️سعید ماسوری
سعید ماسوری، زندانی سیاسی در زندان قزلحصار، در یادداشتی با عنوان «چرا مجرمانهترین شعار و نفسِ جنایت است؟» از داخل زندان، به ممنوعیت شعار «نه به اعدام» پرداخته و آن را نشانهای از ترسِ حکومت از فریادِ حقِ حیات دانسته است. او مینویسد که در نظام استبدادی، مخالفت با اعدام نه فقط یک اعتراض انسانی، بلکه تهدیدی برای تمامی سازوکار سرکوب است؛ چراکه «نه به اعدام» بهمعنای آغازِ گفتنِ «نه»های بزرگتر به تبعیض، فقر، بیعدالتی و دیکتاتوری است.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
ممنوعیت و مجرمانه بودن شعار «نه به اعدام» بدینخاطر است که این شعار، روی دیگرِ آن حقِ حیات است!!
ولی از نگاه حکومت استبدادی، از کجا معلوم که کسی که امروز به اعدام «نه» میگوید و آن را فریاد میزند، با بهدست آوردن آن، «نه به تبعیض»، «نه به بیعدالتی»، «نه به گرانی و فقر»، «نه به فساد و رانتخواری» و «نه به دیکتاتوری» را هم سر ندهد؟؟
حکومت با این شعار که «چون صد آید، نود هم پیش ماست» بر این باور است که اگر اجازهی مبارزه حتی برای «حقِ حیات» را به کسی ندهد، هیچ حقِ دیگری بهطور جدی قابلِ مطالبه نیست و میتواند نادیده گرفته و سرکوب کند.
در زندانهای این حکومتِ اعدامی، وقتی احکام اعدام صادر میگردد و مردمان گروهگروه در صف و نوبت اعدام قرار میگیرند، جلو و عقب انداختن تاریخ اجرای حکم فقط و فقط به دلخواه و میلِ حکومت و قوهی قضائیهی آن است و با همین حربه، زندانیان و خانوادههای آنان را تهدید میکنند تا دست از پا خطا نکنند. بدینصورت، فرصتِ هر روز زندهماندن و زندگیِ یک زندانی را دستمایهی «اقتدار» خود قرار داده، نمرودگونه و فرعونوار لافِ «أناالحق» میزنند؛ چرا که میتوانند چند روز زندهبودن را به کسی بدهند و از کسی سلب کنند!!!
اینکه روزانه گروهگروه زندانیان را به پای چوبههای دار میبرند، برخی را میکشند و برخی را برمیگردانند (به اسم مهلتدادن)، دقیقاً همان «توهمِ خداییداشتن» است و لابد مردمان را هم بردگان و قربانیانی میدانند که حیات و زندگیشان در دستانِ آنهاست!
هموطنانِ شریفِ ایران!!
حال شما قضاوت کنید!
آیا فریاد «نه به اعدام» از سوی زندانیانی که همه در صفِ اعدام هستند، و کمترین اعتراض و اعتصاب، مصداقِ تخلف در زندان بوده و نتیجهاش تسریعِ «اعدام» و بهدارکشیدهشدن خواهد بود، آیا چیزی غیر از جسارت و قهرمانی است؟؟؟
اینان «زندگی» و «زیستنِ شرافتمندانه» را چنان عاشقاند که حاضرند برای آن بمیرند — تا شاید این حقِ زندگی را، اگر نه برای خودشان، حداقل برای «دیگرانی» بعد از خود، تبدیل به حقِ مسلم و در دسترس کنند و کسی نتواند از آنها بگیرد.
ولی از سوی دیگر، این پاسدارانِ شقاوت و سنگدلی به اعدامهای دستجمعی و گروهگروه روی آوردهاند تا هم این قهرمانانِ سرشار از زندگی را بکشند، و هم با ایجادِ ترسِ ناشی از این کشتار و اعدامها، شهامتِ مطالبهی هر حقِ دیگری را هم در دلِ هر کسِ دیگر پیشاپیش بمیرانند.
فلذا بر ما و بر هر ایرانیِ منصف و شرافتمندی است که، حتی برای امکانِ مطالبهی هر حقی (حتی برای خودمان)، با همهی توان و هر وسیلهای که در اختیار داریم، به جنبشِ «نه به اعدام» پیوسته و از زندانیانِ محکوم به اعدامی که با شعارِ نه به اعدام، طنابهای داری را که دیر یا زود بر گردنِ تکتکِ ما خواهد بود ولی آنها بر گردنِ خود محکم کردهاند، حمایت کنیم!
و خوشا به حال مردمانی که بهاصطلاح «مجرمان و گناهکارانشان» هم از این تبارند.
«نه به اعدام»
درود بر حامیانِ نه به اعدام
زندهباد آزادی
سعید ماسوری – زندانِ قزلحصار
مهرماه ۱۴۰۴
سعید ماسوری، از قدیمیترین زندانیان سیاسی است که در حالگذراندن بیست و پنجمین سال حبس خود است. او در طی این دوران، شاهد اعدامهای بسیاری بوده است. آقای ماسوری از اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام است.
#سعید_ماسوری #نه_به_اعدام #بیانیه #از_قزلحصار_بگو #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊18❤7💯2