بهرام چوبیاصل؛ اعدامی با حکم توقف اجرا
فضای شرکت «بهپرداز سامانه همراه اول» در شوک فرو رفته است. همکاران ناباورانه از هم میپرسند: «مگر ممکن است؟ مگر میشود مهندس چوبی با آنهمه شور و شوق زندگی دیگر در بین ما نباشد؟»
بهرام چوبیاصل، متخصص شناختهشده حوزه اوراکل و از نیروهای کلیدی شرکت، کسی بود که سالها برای آموزش، دریافت مدارک بینالمللی و ارتقای مهارتهای فنی به سفرهای متعدد میرفت. همین رفتوآمدها، سطح مالی مناسب، خودروهای گرانقیمت و املاک، باعث شد در نگاه امنیتیها به او «مشکوک» جلوه کند.
پروندهای از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۴
بهرام نخستین بار در سال ۱۳۸۸، پس از اعتراضات انتخابات ریاستجمهوری بازداشت شد؛ اتهام «هک سامانههای دولتی» و «جاسوسی» بر او چسباندند. اما در نهایت پس از محاکمه، از تمام اتهامات تبرئه و آزاد شد.
سالها گذشت تا دوباره در اردیبهشت ۱۴۰۲ در تبریز بازداشت و به تهران منتقل شد. او دو سال و پنج ماه در انفرادی بند ۲۰۹ اوین زندانی ماند؛ پرونده او به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران ار جامع شد، جایی که حتی درخواست دادستان وقت مبنی بر منع تعقیب، با بیاعتنایی قاضی صلواتی روبهرو شد. صلواتی ـ برخلاف نظر دادستان ـ حکم اعدام صادر کرد. این حکم ابتدا در دیوان عالی نقض شد، اما بار دیگر در شعبه همعرض و سپس در دیوان تأیید گردید.
توقف اجرا، اما اجرای حکم
۵ مهر ۱۴۰۴ وکیل او درخواست اعاده دادرسی دوم را ثبت کرد. همان روز، شعبه دیوان عالی دستور توقف اجرای حکم اعدام را صادر و ابلاغ کرد. با این حال، بهرام در سکوت خبری، از اوین به قزلحصار منتقل شد و سحرگاه روز بعد اعدام گردید. حتی نام او در خبرگزاری میزان به اشتباه «بهمن» درج شد؛ خطایی که ابهام بیشتری برانگیخت.
بهرام چوبین، فرزند حسن، متولد ۳۱ شهریور ۱۳۵۶ در تبریز بود. در دانشگاه تبریز، رشته کامپیوتر خوانده بود و بعدها در شرکتهای تخصصی مثل پژواک رایانه و بهپرداز سامانه همراه اول مشغول به کار شد. او همچنین عضو هیأت مدیره شرکت «آتی فنآور آراز منطقه آزاد ماکو» بود. او از همسرش جدا شده بود و زندگی پرچالش خانوادگی داشت. در این مدت تنها خواهرش، مهناز، هر هفته از تبریز برای ملاقات میآمد. پدر و مادر سالخوردهاش، هر دو در سن بالای ۸۵ سال، توان رفتن به زندان برای ملاقات فرزندشان را نداشتند.
در بهپرداز، همکارانش هنوز جرئت نمیکنند علنی درباره او حرف بزنند. برخی میگویند سیاسی نبود و برایش پاپوش امنیتی دوخته شد. اما همه در یک چیز همنظرند: او متخصصی توانمند، متمول و پرانرژی بود که ناگهان از زندگیشان حذف شد.
یک فرد مطلع میگوید همسر سابق بهرام که او هم در اثر سرطان درگذشته، برای او پاپوش درست کرده، اما در این مورد مطمئن نیست.
بهرام چوبی با آنکه متخصص کامپیوتر بود، در شبکههای اجتماعی حضور فعالی نداشت. فیسبوک او چند تصویر دارد که در سال ۲۰۱۰ بارگذاری شدهاند، در توییتر تنها دو توییت را ریتوییت کرده بود، در لینکدین یک اکانت غیر فعال داشت و در اینستاگرام هم اکانتش که سال ۲۰۱۶ ساخته شده است، غیر فعال بوده است.
در ویدیویی که جمهوری اسلامی درباره بهرام چوبی درست کرده است، مکالماتی منتسب به او پخش شده است که به نظر غیرمنطقی میآید. به نظر میرسد بهرام چوبی هم همچون محسن لنگرنشین، بابک شهبازی و سایر افرادی که اخیرا اعدام شدهاند، قربانی پروندهسازی و مستندات جعلی بوده باشد.
اعدام بهرام چوبیاصل با وجود حکم توقف اجرا، یکی از نمونههای تکاندهنده بیاعتنایی نهادهای امنیتی و قضایی به اصول دادرسی و حقوق متهم است. تضاد آشکار میان نظر دادستان و حکم قاضی، نقض و تأیید متناقض دیوان، و در نهایت شتابزدگی در اجرای حکم، سؤالی بزرگ را باقی میگذارد: چرا عجله برای گرفتن جان او اینچنین بیپروا بود؟
#بهرام_چوبی_اصل #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فضای شرکت «بهپرداز سامانه همراه اول» در شوک فرو رفته است. همکاران ناباورانه از هم میپرسند: «مگر ممکن است؟ مگر میشود مهندس چوبی با آنهمه شور و شوق زندگی دیگر در بین ما نباشد؟»
بهرام چوبیاصل، متخصص شناختهشده حوزه اوراکل و از نیروهای کلیدی شرکت، کسی بود که سالها برای آموزش، دریافت مدارک بینالمللی و ارتقای مهارتهای فنی به سفرهای متعدد میرفت. همین رفتوآمدها، سطح مالی مناسب، خودروهای گرانقیمت و املاک، باعث شد در نگاه امنیتیها به او «مشکوک» جلوه کند.
پروندهای از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۴
بهرام نخستین بار در سال ۱۳۸۸، پس از اعتراضات انتخابات ریاستجمهوری بازداشت شد؛ اتهام «هک سامانههای دولتی» و «جاسوسی» بر او چسباندند. اما در نهایت پس از محاکمه، از تمام اتهامات تبرئه و آزاد شد.
سالها گذشت تا دوباره در اردیبهشت ۱۴۰۲ در تبریز بازداشت و به تهران منتقل شد. او دو سال و پنج ماه در انفرادی بند ۲۰۹ اوین زندانی ماند؛ پرونده او به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران ار جامع شد، جایی که حتی درخواست دادستان وقت مبنی بر منع تعقیب، با بیاعتنایی قاضی صلواتی روبهرو شد. صلواتی ـ برخلاف نظر دادستان ـ حکم اعدام صادر کرد. این حکم ابتدا در دیوان عالی نقض شد، اما بار دیگر در شعبه همعرض و سپس در دیوان تأیید گردید.
توقف اجرا، اما اجرای حکم
۵ مهر ۱۴۰۴ وکیل او درخواست اعاده دادرسی دوم را ثبت کرد. همان روز، شعبه دیوان عالی دستور توقف اجرای حکم اعدام را صادر و ابلاغ کرد. با این حال، بهرام در سکوت خبری، از اوین به قزلحصار منتقل شد و سحرگاه روز بعد اعدام گردید. حتی نام او در خبرگزاری میزان به اشتباه «بهمن» درج شد؛ خطایی که ابهام بیشتری برانگیخت.
بهرام چوبین، فرزند حسن، متولد ۳۱ شهریور ۱۳۵۶ در تبریز بود. در دانشگاه تبریز، رشته کامپیوتر خوانده بود و بعدها در شرکتهای تخصصی مثل پژواک رایانه و بهپرداز سامانه همراه اول مشغول به کار شد. او همچنین عضو هیأت مدیره شرکت «آتی فنآور آراز منطقه آزاد ماکو» بود. او از همسرش جدا شده بود و زندگی پرچالش خانوادگی داشت. در این مدت تنها خواهرش، مهناز، هر هفته از تبریز برای ملاقات میآمد. پدر و مادر سالخوردهاش، هر دو در سن بالای ۸۵ سال، توان رفتن به زندان برای ملاقات فرزندشان را نداشتند.
در بهپرداز، همکارانش هنوز جرئت نمیکنند علنی درباره او حرف بزنند. برخی میگویند سیاسی نبود و برایش پاپوش امنیتی دوخته شد. اما همه در یک چیز همنظرند: او متخصصی توانمند، متمول و پرانرژی بود که ناگهان از زندگیشان حذف شد.
یک فرد مطلع میگوید همسر سابق بهرام که او هم در اثر سرطان درگذشته، برای او پاپوش درست کرده، اما در این مورد مطمئن نیست.
بهرام چوبی با آنکه متخصص کامپیوتر بود، در شبکههای اجتماعی حضور فعالی نداشت. فیسبوک او چند تصویر دارد که در سال ۲۰۱۰ بارگذاری شدهاند، در توییتر تنها دو توییت را ریتوییت کرده بود، در لینکدین یک اکانت غیر فعال داشت و در اینستاگرام هم اکانتش که سال ۲۰۱۶ ساخته شده است، غیر فعال بوده است.
در ویدیویی که جمهوری اسلامی درباره بهرام چوبی درست کرده است، مکالماتی منتسب به او پخش شده است که به نظر غیرمنطقی میآید. به نظر میرسد بهرام چوبی هم همچون محسن لنگرنشین، بابک شهبازی و سایر افرادی که اخیرا اعدام شدهاند، قربانی پروندهسازی و مستندات جعلی بوده باشد.
اعدام بهرام چوبیاصل با وجود حکم توقف اجرا، یکی از نمونههای تکاندهنده بیاعتنایی نهادهای امنیتی و قضایی به اصول دادرسی و حقوق متهم است. تضاد آشکار میان نظر دادستان و حکم قاضی، نقض و تأیید متناقض دیوان، و در نهایت شتابزدگی در اجرای حکم، سؤالی بزرگ را باقی میگذارد: چرا عجله برای گرفتن جان او اینچنین بیپروا بود؟
#بهرام_چوبی_اصل #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔25❤15