آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز پنجشنبه هفدهم آذر مراسم چهلم محمد قائمی فر در دزفول برگزار شد. در این مراسم شعارهایی علیه جمهوری اسلامی سر داده شد.

محمد قائمی‌فر ۱۷ساله، دروازه‌بان تیم فوتبال امین دزفول بود که در جریان تظاهراتی در روز سی ام مهرماه در این شهر برگزار شد، از ناحیه سر مورد اصابت گلوله‌های سرکوبگران قرار گرفت و پس از ۱۵روز که در وضعیت کما به سر می‌برد، جانش را از دست داد.

#مهسا_امینی #دزفول #انقلاب_۱۴۰۱ #محمد_قائمی #محسن_شکاری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمد قائمی‌فر

محمد تنها ۱۷ سال داشت و دروازه‌بان تیم فوتبال امین دزفول بود. ۳۰ مهر ۱۴۰۱ با اصابت گلوله ماموران در دزفول به سرش به کما رفت و ۱۵ آبان در بیمارستان جان باخت. منبعی نزدیک به او گفت ۴۰ گلوله ساچمه‌ای ماموران وارد جمجمه و گردنش شده بود او گفته است ماموران پس از شلیک به او کوچه را هم بستند که کسی به او کمک نكند در ۱۵ روزی که محمد در بیمارستان در کما بود، خانواده با تهدید سرکوبگران هویت او را پنهان نگه داشتند. خانواده از سر اجبار مجبور شد در قبال تحویل پیکر او بگویند که محمد بسیجی بوده او بامداد ۱۵ آبان ۱۴۰۱ مخفیانه و با فشار ماموران در دزفول به خاک سپرده شد. ۱۷د آذر ۱۴۰۱ مراسم چهلم او در جو شدید امنیتی ماموران در دزفول برگذار شد. مردم در این مراسم شعار «وقت عزا نیست، که هنگامه‌ی خشم است» سر دادند.

https://tavaana.org/mohamad_ghaemi

در یوتیوب:
https://youtu.be/fnMcDdUKFCs

#محمد_قائمی_فر #مهسا_امینی #دزفول #خوزستان #انقلاب_ملی #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم
#یادمون_نمیره #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
کاربر لعبت در شبکه اکس، توییتر سابق، از جان‌باختگان انقلاب ایران می‌نویسد.
«من #محمد_قائمی_فرد آسترکی هستم. من ۱۵ آبان ۱۴۰۱ کشته شدم. ۱۸ سالم بود، متولد ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۳. فرزند حسن، لر بختیاری و ساکن دزفول در استان خوزستان بودم. وقتی سه سالم بود پدرم رو از دست داده بودم، مادر زحمتکشم من و خواهر کوچکترم رو با سختی بزرگ کرده بود. بچه درس‌خونی بودم و علاقه زیادی به فوتبال داشتم، با تلاش زیاد دروازه‌بان تیم فوتبال امین دزفول شده بودم، هم‌زمان تو یه میوه‌فروشی هم کار می‌کردم. آرزو داشتم یه روزی دروازه‌بان تیم ملی ایران بشم برا همین خیلی تلاش می‌کردم. عادت داشتم هدف‌های زندگیم رو می‌نوشتم و برنامه‌ریزی می‌کردم. هدف بزرگم تلاش برای رسیدن به آزادی کشورم بود.
اعتراضات سراسری بعد از کشته‌شدن مهسا ژینا امینی شروع شده بود. منم که وظیفه خودم می‌دونستم در راه آزادی وطنم قدمی بردارم در کنار هموطنام تو دزفول، به خیابون رفتم و فریاد آزادی‌خواهی سر دادم. شب ۳۰ مهر ۱۴۰۱ بود، اون شب با چند تا از دوستام توی اعتراضات شرکت کردیم. تو خیابون شریعتی بودیم که مزدورای سرکوبگر به طرف مردم حمله‌ور شدن، با تفنگ ساچمه‌ای و گلوله‌های جنگی به سمت ما شلیک می‌کردن. ناگهان یکی از مزدورا منو هدف گلوله ساچمه‌ای قرار داد که به گردنم برخورد کرد، افتادم زمین
مردم من رو رسوندن بیمارستان، ۱۵ روز تو بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم کردم و توی کما بودم، مامورای امنیتی خانوادم رو به شدت تهدید کردن برای جلوگیری از خبررسانی. به اونا گفتن اگه می‌خواین برای درمان فرزندتون کاری بکنیم اطلاع‌رسانی نکنین! ولی عاقبت روز ۱۵ آبان در اثر شدت جراحات وارده به سر و گردنم چشم از دنیا فرو بستم ….
بعد از کشته شدنم مامورا موقع تحویل جنازه اجازه ندادن هیچ‌کس از اعضای خانوادم اونجا باشن. با برنامه و فشار فرماندار دزفول ساعت ۵ صبح ۱۶ آبان ۱۴۰۱ جسد من رو انتقال دادن به آرامستان بهشت علی و ساعت ۶ صبح، وقتی هوا هنوز تاریک بود، در قطعه ۶ با حضور گسترده نیروهای امنیتی به صورت مخفیانه و مظلومانه به خاک سپرده شدم
مامورا از ورود مردم به آرامستان جلوگیری می‌کردن.
خانوادم در اینستاگرام نوشتن:

ادامه را اینجا بخوانید


#دادخواهی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech