زادروز #ملکالشعرا بهار، چهرهی ماندگار #ادبیات فارسی
@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
زادروز ملکالشعرا بهار، چهرهی ماندگار ادبیات فارسی
محمد تقی بهار، ۱۶ آبان ۱۲۶۵ هجری شمسی در مشهد به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری، ملکالشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدینشاه بود و از شاعران مشهور خراسان. بهار از کودکی شعر میسرود و وقتی پدر درگذشت به فرمان مظفرالدینشاه بر جای پدر نشست و لقب ملکالشعرا را از آن ِ خود کرد. بهار در خاطرات خودنوشت خود دربارهی پدرش چنین میآورد: «پدرم غالب اوقات که به خانه میآمد مینشست و با ما صحبتهای علمی و ادبی و تاریخی میداشت و دارای این عقیده نبود که با زن و بچه نباید صحبت کرد. با ما صحبت میکرد و همان صحبتهای او بر مدارج معلومات مادرم و من میافزود. خیلی نوادر و حکایات عرب و شعرهای #فارسی و عربی است که من از طفولیت در بین صحبتهای پدر شنیده و هنوز فراموش نکردهام.» بهار از کودکی شعر میسرود و نوجوان بود که همراه پدر در محافل آزادیخواهان شرکت میکرد. دو سال پس از فوت پدر بر اثر همین آشناییها، بهار به جمع مشروطهخواهان خراسان پیوست.
بهار در ۱۳۲۸ قمری (۱۲۸۹ شمسی) روزنامهی نوبهار را منتشر ساخت که روزنامهای بود که مروج اندیشههای «حزب دموکرات» بود. او به عضویت کمیتهی ایالتی این حزب نیز درآمد. روزنامهی نوبهار پس از گذشت چندی (۱۳۳۰ قمری) به دلیل مخالفت خود با حضور قوای روسیه در ایران به دستور کنسول روس تعطیل شد. بهار به همراه ۹ نفر دیگر از اعضای حزب دموکرات بازداشت میشود. هشت ماهی میگذرد تا بار دیگر بهار به مشهد میرود و روزنامهی #نوبهار را مجددا بازگشایی میکند. انتشار بهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد. یکی از مشهورترین قصاید #ملکالشعرا به نام «بثالشکوی» درباب همین توقیف روزنامهی نوبهار سروده شده است.
ملکالشعرای #بهار دوم اردیبهشت سال ۱۳۳۰ در تهران درگذشت و در آرامگاه #ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
یکی از اشعار بیشتر شنیدهشدهی بهار:
این دود سیه فام كه از بام وطن خاست
از ماست كه بر ماست
وین شعله سوزان كه برآمد ز چپ و راست
از ماست كه بر ماست
جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
با كس نگسالیم
از خویش بنالیم كه جان سخن اینجاست
از ماست كه بر ماست
ما كهنه چناریم كه از باد ننالیم
بر خاك ببالیم
لیكن چه كنیم ، آتش ما در شكم ماست
از ماست كه بر ماست
اسلام گر امروزچنین زار و ضعیف است
زین قوم شریف است
نه جــرم ز عیسی نه تعدی ز كلیساست
از ماست كه بر ماست
گوییم كه بیدار شدیم! این چه خیالی است
بیداری ما چیست؟
بیداری طفلی است كه محتاج به لالا است
از ماست كه بر ماست
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Fd0CrP
@Tavaana_Tavaanatech
محمد تقی بهار، ۱۶ آبان ۱۲۶۵ هجری شمسی در مشهد به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری، ملکالشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدینشاه بود و از شاعران مشهور خراسان. بهار از کودکی شعر میسرود و وقتی پدر درگذشت به فرمان مظفرالدینشاه بر جای پدر نشست و لقب ملکالشعرا را از آن ِ خود کرد. بهار در خاطرات خودنوشت خود دربارهی پدرش چنین میآورد: «پدرم غالب اوقات که به خانه میآمد مینشست و با ما صحبتهای علمی و ادبی و تاریخی میداشت و دارای این عقیده نبود که با زن و بچه نباید صحبت کرد. با ما صحبت میکرد و همان صحبتهای او بر مدارج معلومات مادرم و من میافزود. خیلی نوادر و حکایات عرب و شعرهای #فارسی و عربی است که من از طفولیت در بین صحبتهای پدر شنیده و هنوز فراموش نکردهام.» بهار از کودکی شعر میسرود و نوجوان بود که همراه پدر در محافل آزادیخواهان شرکت میکرد. دو سال پس از فوت پدر بر اثر همین آشناییها، بهار به جمع مشروطهخواهان خراسان پیوست.
بهار در ۱۳۲۸ قمری (۱۲۸۹ شمسی) روزنامهی نوبهار را منتشر ساخت که روزنامهای بود که مروج اندیشههای «حزب دموکرات» بود. او به عضویت کمیتهی ایالتی این حزب نیز درآمد. روزنامهی نوبهار پس از گذشت چندی (۱۳۳۰ قمری) به دلیل مخالفت خود با حضور قوای روسیه در ایران به دستور کنسول روس تعطیل شد. بهار به همراه ۹ نفر دیگر از اعضای حزب دموکرات بازداشت میشود. هشت ماهی میگذرد تا بار دیگر بهار به مشهد میرود و روزنامهی #نوبهار را مجددا بازگشایی میکند. انتشار بهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد. یکی از مشهورترین قصاید #ملکالشعرا به نام «بثالشکوی» درباب همین توقیف روزنامهی نوبهار سروده شده است.
ملکالشعرای #بهار دوم اردیبهشت سال ۱۳۳۰ در تهران درگذشت و در آرامگاه #ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
یکی از اشعار بیشتر شنیدهشدهی بهار:
این دود سیه فام كه از بام وطن خاست
از ماست كه بر ماست
وین شعله سوزان كه برآمد ز چپ و راست
از ماست كه بر ماست
جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
با كس نگسالیم
از خویش بنالیم كه جان سخن اینجاست
از ماست كه بر ماست
ما كهنه چناریم كه از باد ننالیم
بر خاك ببالیم
لیكن چه كنیم ، آتش ما در شكم ماست
از ماست كه بر ماست
اسلام گر امروزچنین زار و ضعیف است
زین قوم شریف است
نه جــرم ز عیسی نه تعدی ز كلیساست
از ماست كه بر ماست
گوییم كه بیدار شدیم! این چه خیالی است
بیداری ما چیست؟
بیداری طفلی است كه محتاج به لالا است
از ماست كه بر ماست
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Fd0CrP
@Tavaana_Tavaanatech
توانا
ملکالشعرا بهار؛ چهره ماندگار ادبیات فارسی
محمدتقی بهار، ۱۶ آبان ۱۲۶۵ هجری شمسی در مشهد به دنیا آمد. پدرش، میرزا محمدکاظم صبوری، ملکالشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدین شاه و از شاعران مشهور خراسان بود. بهار از کودکی شعر میسرود و وقتی
به مناسبت سالگرد درگذشت ملکالشعرای بهار، چهرهی ماندگار ادبیات فارسی
محمد تقی بهار، ۱۶ آبان ۱۲۶۵ هجری شمسی در مشهد به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری، ملکالشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدینشاه بود و از شاعران مشهور خراسان. بهار از کودکی شعر میسرود و وقتی پدر درگذشت به فرمان مظفرالدینشاه بر جای پدر نشست و لقب #ملکالشعرا را از آن ِ خود کرد. بهار در خاطرات خودنوشت خود دربارهی پدرش چنین میآورد: «پدرم غالب اوقات که به خانه میآمد مینشست و با ما صحبتهای علمی و ادبی و تاریخی میداشت و دارای این عقیده نبود که با زن و بچه نباید صحبت کرد. با ما صحبت میکرد و همان صحبتهای او بر مدارج معلومات مادرم و من میافزود. خیلی نوادر و حکایات عرب و شعرهای فارسی و عربی است که من از طفولیت در بین صحبتهای پدر شنیده و هنوز فراموش نکردهام.» بهار از کودکی شعر میسرود و نوجوان بود که همراه پدر در محافل آزادیخواهان شرکت میکرد. دو سال پس از فوت پدر بر اثر همین آشناییها، بهار به جمع مشروطهخواهان خراسان پیوست. «از سن پنجسالگی مرا به مکتب زنانه دادند. معلمهی من، زنعموی من بود و یک دختر و یک پسر دیگر هم با من، هممکتب بودند.«عمه جزو» که از کتب ابتدایی قدیم بود یا قرآن را در چند ماه خوانده، خلاصه یک سال در آنجا ماندم و فارسیخوان شده بودم… پس از آن به مکتب مردانه رفتم...شاگردان از سن شش سالگی تا سن شانزدهسالگی با اخلاق مختلف و لباسهای متفاوت، صدا به صدا انداخته درسهای متنوع خود را میخواندند.»
بهار از سن شش سالگی نزد پدرش، شاهنامه آموخت و در همین سن و سال بود که اولین شعر خود را سرود. اصول ادبیات را نیز نزد پدرش یاد گرفت و پس از آن تحصیلات خود را نزد «میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری» تکمیل کردو بهار ۱۸ ساله بود که پدر درگذشت. پدر بهار دوست نداشت که او #شاعر شود و تلاش بسیار کرد تا از بهار تاجری موفق بسازد اما بهار چندان علقه و علاقهای به تجارت نداشت و مرگ پدر باعث شد که بهار بتواند از تجارت بگریزد. بهار بسیار دوست داشت که برای تحصیل به فرنگ برود اما مرگ پدر و سرپرستی خانواده و همینطور شکلگیری انقلاب مشروطه باعث شد که بهار در مشهد بماند. او خود دراینباره میگوید: « پس از مرگ پدر، برآن شدم كه به تهران آمده، به كمك بزرگان دولت برای فراگرفتن علوم جديد به فرنگستان رهسپار شوم. ليكن دو چيز در پيش اين مقصود ديوار كشيد: يكي بیسرپرستبودن خانواده، كه شامل مادر، خواهر و دو برادركوچك بود و معيشت آنان را بايستی تدارک و اطفال را تربيت نمايم. ديگر انقلاب ايران بودكه در سال ۱۳۲۴ قمری، دو سال پس از مرگ پدر روی نمود و در اوضاع اجتماعی ايران تأثيرات شگرفی بخشيد و در هر سری شوری ديگر انداخت.»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Mohammad_TaqiBahar
ویدئوی ترانه مرغ سحر، سروده ماندگار ملکالشعرای بهار، با اجرای استاد محمدرضا شجریان تقدیم به همراهان توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
محمد تقی بهار، ۱۶ آبان ۱۲۶۵ هجری شمسی در مشهد به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری، ملکالشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدینشاه بود و از شاعران مشهور خراسان. بهار از کودکی شعر میسرود و وقتی پدر درگذشت به فرمان مظفرالدینشاه بر جای پدر نشست و لقب #ملکالشعرا را از آن ِ خود کرد. بهار در خاطرات خودنوشت خود دربارهی پدرش چنین میآورد: «پدرم غالب اوقات که به خانه میآمد مینشست و با ما صحبتهای علمی و ادبی و تاریخی میداشت و دارای این عقیده نبود که با زن و بچه نباید صحبت کرد. با ما صحبت میکرد و همان صحبتهای او بر مدارج معلومات مادرم و من میافزود. خیلی نوادر و حکایات عرب و شعرهای فارسی و عربی است که من از طفولیت در بین صحبتهای پدر شنیده و هنوز فراموش نکردهام.» بهار از کودکی شعر میسرود و نوجوان بود که همراه پدر در محافل آزادیخواهان شرکت میکرد. دو سال پس از فوت پدر بر اثر همین آشناییها، بهار به جمع مشروطهخواهان خراسان پیوست. «از سن پنجسالگی مرا به مکتب زنانه دادند. معلمهی من، زنعموی من بود و یک دختر و یک پسر دیگر هم با من، هممکتب بودند.«عمه جزو» که از کتب ابتدایی قدیم بود یا قرآن را در چند ماه خوانده، خلاصه یک سال در آنجا ماندم و فارسیخوان شده بودم… پس از آن به مکتب مردانه رفتم...شاگردان از سن شش سالگی تا سن شانزدهسالگی با اخلاق مختلف و لباسهای متفاوت، صدا به صدا انداخته درسهای متنوع خود را میخواندند.»
بهار از سن شش سالگی نزد پدرش، شاهنامه آموخت و در همین سن و سال بود که اولین شعر خود را سرود. اصول ادبیات را نیز نزد پدرش یاد گرفت و پس از آن تحصیلات خود را نزد «میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری» تکمیل کردو بهار ۱۸ ساله بود که پدر درگذشت. پدر بهار دوست نداشت که او #شاعر شود و تلاش بسیار کرد تا از بهار تاجری موفق بسازد اما بهار چندان علقه و علاقهای به تجارت نداشت و مرگ پدر باعث شد که بهار بتواند از تجارت بگریزد. بهار بسیار دوست داشت که برای تحصیل به فرنگ برود اما مرگ پدر و سرپرستی خانواده و همینطور شکلگیری انقلاب مشروطه باعث شد که بهار در مشهد بماند. او خود دراینباره میگوید: « پس از مرگ پدر، برآن شدم كه به تهران آمده، به كمك بزرگان دولت برای فراگرفتن علوم جديد به فرنگستان رهسپار شوم. ليكن دو چيز در پيش اين مقصود ديوار كشيد: يكي بیسرپرستبودن خانواده، كه شامل مادر، خواهر و دو برادركوچك بود و معيشت آنان را بايستی تدارک و اطفال را تربيت نمايم. ديگر انقلاب ايران بودكه در سال ۱۳۲۴ قمری، دو سال پس از مرگ پدر روی نمود و در اوضاع اجتماعی ايران تأثيرات شگرفی بخشيد و در هر سری شوری ديگر انداخت.»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Mohammad_TaqiBahar
ویدئوی ترانه مرغ سحر، سروده ماندگار ملکالشعرای بهار، با اجرای استاد محمدرضا شجریان تقدیم به همراهان توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
توانا
ملکالشعرا بهار؛ چهره ماندگار ادبیات فارسی
محمدتقی بهار، ۱۶ آبان ۱۲۶۵ هجری شمسی در مشهد به دنیا آمد. پدرش، میرزا محمدکاظم صبوری، ملکالشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدین شاه و از شاعران مشهور خراسان بود. بهار از کودکی شعر میسرود و وقتی
به مناسبت سالگرد درگذشت ملکالشعرای بهار، چهرهی ماندگار ادبیات فارسی
bit.ly/2HjeKZu
بهار در ۱۳۲۸ قمری (۱۲۸۹ شمسی) روزنامهی نوبهار را منتشر ساخت که روزنامهای بود که مروج اندیشههای «حزب دموکرات» بود. او به عضویت کمیتهی ایالتی این حزب نیز درآمد. روزنامهی نوبهار پس از گذشت چندی (۱۳۳۰ قمری) به دلیل مخالفت خود با حضور قوای روسیه در ایران به دستور کنسول روس تعطیل شد. بهار به همراه ۹ نفر دیگر از اعضای حزب دموکرات بازداشت میشود. هشت ماهی میگذرد تا بار دیگر بهار به مشهد میرود و روزنامهی #نوبهار را مجددا بازگشایی میکند. انتشار بهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد. یکی از مشهورترین قصاید #ملکالشعرا به نام «بثالشکوی» درباب همین توقیف روزنامهی نوبهار سروده شده است.
رضاشاه که برآمد مدتی بهار خانهنشین شد و در همین زمان بود که قصیدهی معروف «هیجان روح» را سرود. چندی بعد که مخالفان زندانی رضاشاه آزاد شدند و قوامالسلطنه به نخستوزیری رسید، بهار نیز به مجلس چهارم راه یافت. در مجلس بعدی بود که بهار در صف مخالفان جمهوری رضاخانی جای گرفت هر چند بعدها اشعاری در تحسین جمهوری سرود. پس از مجلس ششم دیگر بهار اوضاع را مناسب فعالیت سیاسی نیافت و با زیرکی تمام از سیاست کناره گرفت. او پس از این کنارهگیری به عضویت شورای عالی معارف درآمد. بهار در این دوران به فعالیت ادبی و آموزشی روی آورد و در کنار بزرگانی همچون عباس اقبال آشتیانی، بدیعالزمان فروزانفر و صادق رضازاده مشفق در دارالمتعلمین عالی به تدریس مشغول شد. او به دلیل مخالفتهای آشکار و پنهان با رضاشاه برای مدتی نیز به زندان افتاد و چندین بار به تبعید و حبس محکوم شد. پس از آزادی بود که با وساطت محمدعلی فروغی برای شرکت در جشنهای هزاره فردوسی که به مناسبت هزارمین سال زادروز فردوسی در سال ۱۳۱۳ شمسی در تهران برگزار میشد به تهران فراخوانده شد. از این زمان به بعد پرکارترین دوران کار علمی ملکالشعرای بهار است. بهار در این دوره شکوفایی به مطالعه و تحقیق در حوزهی ادبیات و زبان پرداخت. در همین زمان و در دورهی علیاصغر حکمت قراردادهایی با وزرات معارف بست که به تصحیح متونی همچون «مجملالتواریخ و القصص»، «تاریخ بلعمی»و منتخب «جوامعالحکایات عوفی» بپردازد. تالیف کتاب «سبکشناسی» نیز از تولیدات ادبی این دوره از زندگی بهار است.او تدریس دورهی دکترای ادبیات فارسی را نیز در این دوره بر عهده گرفت.(۱۳۱۶)
.
ملکالشعرای #بهار دوم اردیبهشت سال ۱۳۳۰ در تهران درگذشت و در آرامگاه #ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
یکی از اشعار بیشتر شنیدهشدهی بهار:
این دود سیه فام كه از بام وطن خاست
از ماست كه بر ماست
وین شعله سوزان كه برآمد ز چپ و راست
از ماست كه بر ماست
جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
با كس نگسالیم
از خویش بنالیم كه جان سخن اینجاست
از ماست كه بر ماست
ما كهنه چناریم كه از باد ننالیم
بر خاك ببالیم
لیكن چه كنیم ، آتش ما در شكم ماست
از ماست كه بر ماست
اسلام گر امروزچنین زار و ضعیف است
زین قوم شریف است
نه جــرم ز عیسی نه تعدی ز كلیساست
از ماست كه بر ماست
گوییم كه بیدار شدیم! این چه خیالی است
بیداری ما چیست؟
بیداری طفلی است كه محتاج به لالا است
از ماست كه بر ماست
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Fd0CrP
@Tavaana_Tavaanatech
bit.ly/2HjeKZu
بهار در ۱۳۲۸ قمری (۱۲۸۹ شمسی) روزنامهی نوبهار را منتشر ساخت که روزنامهای بود که مروج اندیشههای «حزب دموکرات» بود. او به عضویت کمیتهی ایالتی این حزب نیز درآمد. روزنامهی نوبهار پس از گذشت چندی (۱۳۳۰ قمری) به دلیل مخالفت خود با حضور قوای روسیه در ایران به دستور کنسول روس تعطیل شد. بهار به همراه ۹ نفر دیگر از اعضای حزب دموکرات بازداشت میشود. هشت ماهی میگذرد تا بار دیگر بهار به مشهد میرود و روزنامهی #نوبهار را مجددا بازگشایی میکند. انتشار بهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد. یکی از مشهورترین قصاید #ملکالشعرا به نام «بثالشکوی» درباب همین توقیف روزنامهی نوبهار سروده شده است.
رضاشاه که برآمد مدتی بهار خانهنشین شد و در همین زمان بود که قصیدهی معروف «هیجان روح» را سرود. چندی بعد که مخالفان زندانی رضاشاه آزاد شدند و قوامالسلطنه به نخستوزیری رسید، بهار نیز به مجلس چهارم راه یافت. در مجلس بعدی بود که بهار در صف مخالفان جمهوری رضاخانی جای گرفت هر چند بعدها اشعاری در تحسین جمهوری سرود. پس از مجلس ششم دیگر بهار اوضاع را مناسب فعالیت سیاسی نیافت و با زیرکی تمام از سیاست کناره گرفت. او پس از این کنارهگیری به عضویت شورای عالی معارف درآمد. بهار در این دوران به فعالیت ادبی و آموزشی روی آورد و در کنار بزرگانی همچون عباس اقبال آشتیانی، بدیعالزمان فروزانفر و صادق رضازاده مشفق در دارالمتعلمین عالی به تدریس مشغول شد. او به دلیل مخالفتهای آشکار و پنهان با رضاشاه برای مدتی نیز به زندان افتاد و چندین بار به تبعید و حبس محکوم شد. پس از آزادی بود که با وساطت محمدعلی فروغی برای شرکت در جشنهای هزاره فردوسی که به مناسبت هزارمین سال زادروز فردوسی در سال ۱۳۱۳ شمسی در تهران برگزار میشد به تهران فراخوانده شد. از این زمان به بعد پرکارترین دوران کار علمی ملکالشعرای بهار است. بهار در این دوره شکوفایی به مطالعه و تحقیق در حوزهی ادبیات و زبان پرداخت. در همین زمان و در دورهی علیاصغر حکمت قراردادهایی با وزرات معارف بست که به تصحیح متونی همچون «مجملالتواریخ و القصص»، «تاریخ بلعمی»و منتخب «جوامعالحکایات عوفی» بپردازد. تالیف کتاب «سبکشناسی» نیز از تولیدات ادبی این دوره از زندگی بهار است.او تدریس دورهی دکترای ادبیات فارسی را نیز در این دوره بر عهده گرفت.(۱۳۱۶)
.
ملکالشعرای #بهار دوم اردیبهشت سال ۱۳۳۰ در تهران درگذشت و در آرامگاه #ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
یکی از اشعار بیشتر شنیدهشدهی بهار:
این دود سیه فام كه از بام وطن خاست
از ماست كه بر ماست
وین شعله سوزان كه برآمد ز چپ و راست
از ماست كه بر ماست
جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
با كس نگسالیم
از خویش بنالیم كه جان سخن اینجاست
از ماست كه بر ماست
ما كهنه چناریم كه از باد ننالیم
بر خاك ببالیم
لیكن چه كنیم ، آتش ما در شكم ماست
از ماست كه بر ماست
اسلام گر امروزچنین زار و ضعیف است
زین قوم شریف است
نه جــرم ز عیسی نه تعدی ز كلیساست
از ماست كه بر ماست
گوییم كه بیدار شدیم! این چه خیالی است
بیداری ما چیست؟
بیداری طفلی است كه محتاج به لالا است
از ماست كه بر ماست
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Fd0CrP
@Tavaana_Tavaanatech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به مناسبت سالگرد درگذشت ملکالشعرای بهار، چهرهی ماندگار ادبیات فارسی بهار در ۱۳۲۸ قمری (۱۲۸۹ شمسی) روزنامهی نوبهار را منتشر ساخت که روزنامهای بود که مروج اندیشههای «حزب دموکرات» بود. او به عضویت کمیتهی ایالتی این حزب نیز درآمد. روزنامهی نوبهار پس…
Forwarded from آموزشکده توانا
به مناسبت سالگرد درگذشت ملکالشعرای بهار، چهرهی ماندگار ادبیات فارسی
bit.ly/2HjeKZu
بهار در ۱۳۲۸ قمری (۱۲۸۹ شمسی) روزنامهی نوبهار را منتشر ساخت که روزنامهای بود که مروج اندیشههای «حزب دموکرات» بود. او به عضویت کمیتهی ایالتی این حزب نیز درآمد. روزنامهی نوبهار پس از گذشت چندی (۱۳۳۰ قمری) به دلیل مخالفت خود با حضور قوای روسیه در ایران به دستور کنسول روس تعطیل شد. بهار به همراه ۹ نفر دیگر از اعضای حزب دموکرات بازداشت میشود. هشت ماهی میگذرد تا بار دیگر بهار به مشهد میرود و روزنامهی #نوبهار را مجددا بازگشایی میکند. انتشار بهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد. یکی از مشهورترین قصاید #ملکالشعرا به نام «بثالشکوی» درباب همین توقیف روزنامهی نوبهار سروده شده است.
رضاشاه که برآمد مدتی بهار خانهنشین شد و در همین زمان بود که قصیدهی معروف «هیجان روح» را سرود. چندی بعد که مخالفان زندانی رضاشاه آزاد شدند و قوامالسلطنه به نخستوزیری رسید، بهار نیز به مجلس چهارم راه یافت. در مجلس بعدی بود که بهار در صف مخالفان جمهوری رضاخانی جای گرفت هر چند بعدها اشعاری در تحسین جمهوری سرود. پس از مجلس ششم دیگر بهار اوضاع را مناسب فعالیت سیاسی نیافت و با زیرکی تمام از سیاست کناره گرفت. او پس از این کنارهگیری به عضویت شورای عالی معارف درآمد. بهار در این دوران به فعالیت ادبی و آموزشی روی آورد و در کنار بزرگانی همچون عباس اقبال آشتیانی، بدیعالزمان فروزانفر و صادق رضازاده مشفق در دارالمتعلمین عالی به تدریس مشغول شد. او به دلیل مخالفتهای آشکار و پنهان با رضاشاه برای مدتی نیز به زندان افتاد و چندین بار به تبعید و حبس محکوم شد. پس از آزادی بود که با وساطت محمدعلی فروغی برای شرکت در جشنهای هزاره فردوسی که به مناسبت هزارمین سال زادروز فردوسی در سال ۱۳۱۳ شمسی در تهران برگزار میشد به تهران فراخوانده شد. از این زمان به بعد پرکارترین دوران کار علمی ملکالشعرای بهار است. بهار در این دوره شکوفایی به مطالعه و تحقیق در حوزهی ادبیات و زبان پرداخت. در همین زمان و در دورهی علیاصغر حکمت قراردادهایی با وزرات معارف بست که به تصحیح متونی همچون «مجملالتواریخ و القصص»، «تاریخ بلعمی»و منتخب «جوامعالحکایات عوفی» بپردازد. تالیف کتاب «سبکشناسی» نیز از تولیدات ادبی این دوره از زندگی بهار است.او تدریس دورهی دکترای ادبیات فارسی را نیز در این دوره بر عهده گرفت.(۱۳۱۶)
.
ملکالشعرای #بهار دوم اردیبهشت سال ۱۳۳۰ در تهران درگذشت و در آرامگاه #ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
یکی از اشعار بیشتر شنیدهشدهی بهار:
این دود سیه فام كه از بام وطن خاست
از ماست كه بر ماست
وین شعله سوزان كه برآمد ز چپ و راست
از ماست كه بر ماست
جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
با كس نگسالیم
از خویش بنالیم كه جان سخن اینجاست
از ماست كه بر ماست
ما كهنه چناریم كه از باد ننالیم
بر خاك ببالیم
لیكن چه كنیم ، آتش ما در شكم ماست
از ماست كه بر ماست
اسلام گر امروزچنین زار و ضعیف است
زین قوم شریف است
نه جــرم ز عیسی نه تعدی ز كلیساست
از ماست كه بر ماست
گوییم كه بیدار شدیم! این چه خیالی است
بیداری ما چیست؟
بیداری طفلی است كه محتاج به لالا است
از ماست كه بر ماست
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Fd0CrP
@Tavaana_Tavaanatech
bit.ly/2HjeKZu
بهار در ۱۳۲۸ قمری (۱۲۸۹ شمسی) روزنامهی نوبهار را منتشر ساخت که روزنامهای بود که مروج اندیشههای «حزب دموکرات» بود. او به عضویت کمیتهی ایالتی این حزب نیز درآمد. روزنامهی نوبهار پس از گذشت چندی (۱۳۳۰ قمری) به دلیل مخالفت خود با حضور قوای روسیه در ایران به دستور کنسول روس تعطیل شد. بهار به همراه ۹ نفر دیگر از اعضای حزب دموکرات بازداشت میشود. هشت ماهی میگذرد تا بار دیگر بهار به مشهد میرود و روزنامهی #نوبهار را مجددا بازگشایی میکند. انتشار بهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد. یکی از مشهورترین قصاید #ملکالشعرا به نام «بثالشکوی» درباب همین توقیف روزنامهی نوبهار سروده شده است.
رضاشاه که برآمد مدتی بهار خانهنشین شد و در همین زمان بود که قصیدهی معروف «هیجان روح» را سرود. چندی بعد که مخالفان زندانی رضاشاه آزاد شدند و قوامالسلطنه به نخستوزیری رسید، بهار نیز به مجلس چهارم راه یافت. در مجلس بعدی بود که بهار در صف مخالفان جمهوری رضاخانی جای گرفت هر چند بعدها اشعاری در تحسین جمهوری سرود. پس از مجلس ششم دیگر بهار اوضاع را مناسب فعالیت سیاسی نیافت و با زیرکی تمام از سیاست کناره گرفت. او پس از این کنارهگیری به عضویت شورای عالی معارف درآمد. بهار در این دوران به فعالیت ادبی و آموزشی روی آورد و در کنار بزرگانی همچون عباس اقبال آشتیانی، بدیعالزمان فروزانفر و صادق رضازاده مشفق در دارالمتعلمین عالی به تدریس مشغول شد. او به دلیل مخالفتهای آشکار و پنهان با رضاشاه برای مدتی نیز به زندان افتاد و چندین بار به تبعید و حبس محکوم شد. پس از آزادی بود که با وساطت محمدعلی فروغی برای شرکت در جشنهای هزاره فردوسی که به مناسبت هزارمین سال زادروز فردوسی در سال ۱۳۱۳ شمسی در تهران برگزار میشد به تهران فراخوانده شد. از این زمان به بعد پرکارترین دوران کار علمی ملکالشعرای بهار است. بهار در این دوره شکوفایی به مطالعه و تحقیق در حوزهی ادبیات و زبان پرداخت. در همین زمان و در دورهی علیاصغر حکمت قراردادهایی با وزرات معارف بست که به تصحیح متونی همچون «مجملالتواریخ و القصص»، «تاریخ بلعمی»و منتخب «جوامعالحکایات عوفی» بپردازد. تالیف کتاب «سبکشناسی» نیز از تولیدات ادبی این دوره از زندگی بهار است.او تدریس دورهی دکترای ادبیات فارسی را نیز در این دوره بر عهده گرفت.(۱۳۱۶)
.
ملکالشعرای #بهار دوم اردیبهشت سال ۱۳۳۰ در تهران درگذشت و در آرامگاه #ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
یکی از اشعار بیشتر شنیدهشدهی بهار:
این دود سیه فام كه از بام وطن خاست
از ماست كه بر ماست
وین شعله سوزان كه برآمد ز چپ و راست
از ماست كه بر ماست
جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
با كس نگسالیم
از خویش بنالیم كه جان سخن اینجاست
از ماست كه بر ماست
ما كهنه چناریم كه از باد ننالیم
بر خاك ببالیم
لیكن چه كنیم ، آتش ما در شكم ماست
از ماست كه بر ماست
اسلام گر امروزچنین زار و ضعیف است
زین قوم شریف است
نه جــرم ز عیسی نه تعدی ز كلیساست
از ماست كه بر ماست
گوییم كه بیدار شدیم! این چه خیالی است
بیداری ما چیست؟
بیداری طفلی است كه محتاج به لالا است
از ماست كه بر ماست
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Fd0CrP
@Tavaana_Tavaanatech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به مناسبت سالگرد درگذشت ملکالشعرای بهار، چهرهی ماندگار ادبیات فارسی بهار در ۱۳۲۸ قمری (۱۲۸۹ شمسی) روزنامهی نوبهار را منتشر ساخت که روزنامهای بود که مروج اندیشههای «حزب دموکرات» بود. او به عضویت کمیتهی ایالتی این حزب نیز درآمد. روزنامهی نوبهار پس…