آنتی الیگارشی
7.7K subscribers
14.5K photos
5.31K videos
94 files
5.04K links
تمام مطالب منتشر شده در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار می یابد.

مسئولیت مطالب مخاطبان در گروه متصل به کانال تنها به
عهده خود مخاطبان است.
Download Telegram
آنتی الیگارشی
👈 تیم داوری #ایران #جام_جهانی_۲۰۱۸ #علیرضا_فغانی #رضا_سخندان #محمد_منصوری @antioligarchie
#تکمیلی

🔻 #علیرضا_فغانی با پایان رقابت های #جام_جهانی ۲۰۱۸، رتبه #اول داوران را به خود اختصاص داد

#نستور_پیتانا، داور دیدار فینال رتبه #هیجدهم را به خود اختصاص داده است!

@antioligarchie
🔻داره میره مدرسه!
#اول_مهر
@antioligarchie
⭕️طریقه‌ی شاهنامه آن نیست که سربازان را به میدان بفرستند و «سران» در پناهِ امن بمانند.
داوطلبانِ نبردهای تن به تنِ خطير، نخبگان هستند، یا شاهزاده یا وابسته به خانواده‌ای مهم. شخصِ شهریار نیز از رفتن به میدان ابا ندارد، چنانکه کیخسرو به تنِ خود با پشنگ، پسر افراسیاب روبه‌رو می‌گردد. سلم به دست منوچهر کشته می‌شود. روبه‌روییِ سردار با سردار کم سابقه نیست.
اگرچه جان عزیز است، و مرگ نادلخواه، با این حال چیزی فراتر از مرگ و زندگی هست، یعنی جست‌وجوی نوعی معنا در زندگی، و آن این است که «شرف» آلوده نشود. از میانِ مواهبی که به انسان بخشیده شده، «نام» بالاترین است، و نام عبارت از آن است که شخص آنچه را که «جوهرِ زندگی» می‌شناسد، در حفظ آن تا پای جان بایستد.

📚#ایران_و_جهان_از_نگاه_شاهنامه
دکتر اسلامی‌نُدوشن
#اول_بهمن
#زادروز_فردوسی

@antioligarchie
#نکته

🔻 تسلط حاکمان بی‌کفایت و توقع خوبی نداشتن از ان‌ها سوژه ی خلق مطالب بسیاری در ادبیات فارسی شده است ؛ به دو مورد زیر توجه کنید :

▪️ حکایت اول : شخصی از ترس خود را در خانه ای انداخت در حالی که رنگ صورتش زرد و لب هایش کبود و دست هایش لرزان بود ..

صاحب خانه از او پرسيد : خير باشه ، چه واقعه ای اتفاق افتاده که اینقدر ترسیدی ؟
شخصِ ترسیده گفت : بيرون خرها را می گيرند تا ببرند مفت برای شاه بارکشی کنند !!
صاحب خانه با تمسخر‌ گفت : عزیزجان! خرها را می گيرند تو که خر نيستی چرا می ترسی؟

گفت: ماموران حکومتی ، در کار گرفتنِ خر آنقدر گرم و جدی هستند که قدرت تشخیص را از دست داده اند می ترسم که مرا هم خر تصور کنند و بگیرند !

📚مثنوی ، دفتر پنجم


▫️#سعدی نیز در #گلستان حکایتی شبیه این داستان نقل کرده است:
" حکایت آن روباهی که دیدند گریزان و افتان و خیزان فرار می کند ، کسی از او پرسید چه عاملی سبب ترس و وحشت تو شده است ؟ روباه وحشت زده گفت : شنیده‌ام که شترها را برای بیگاری کشیدن ، می‌گیرند.

به روباه گفتند : ای نادان، شتر چه مناسبتی با تو داره ؟ چه شباهتی بین تو و شتر هست ؟

روباه گفت : بس است ! اگر حسودان از روی دشمنی به [ ماموران حکومتی] بگویند این ، شتر است و گرفتار بشوم ، چه کسی نگرانِ آزادی من می شود؟ تا بخواهند بررسی کنند که من روباهم نه شتر ، فرصت از دست رفته و کار من تمام شده است .

📚 گلستان ، باب اول

#اول_اردیبهشت
#روز_بزرگداشت_سعدی

@antioligarchie