🌐 روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی قرآن دربارهی یهود(قسمت دوم)
۱_ زیادهخواهی به جای تشکر!
🔸 وقتی که دریا شکافته شد و از خلیج عبور کردند، این عنایت خدا در ضمیر شخصیتیشان، «ایجاد حق» کرد گمان کردند که حق دارند هر توقعی را از خدا داشته باشند و اگر چیزی را بخواهند و خدا ندهد، حقشان را ضایع کرده است. لذا در آن حال حرکت و کوچ، از موسی (ع) از سیر تا پیاز را خواستند!
🔸 #یهودیان، نیکی دیگران دربارهی خودشان را دلیل استحقاق خودشان میدانند و به جای تشکر، فرد نیکوکار را موظف میدانند که نیکیهای دیگر را برایشان انجام دهد و این توقعشان با تکرار نیکی شخص نیکوکار به طور تصاعد هندسی بیشتر و شدیدتر میگردد.
۲_ حسّ تقلید
🔸 مطابق اصطلاح امروزی که میگویند «غربزدگی»، #مصر_زدگی و مشعوف بودن به #تمدن_مصری و تقلید از آنان حتی در #بتپرستی، از دیگر ویژگیهای #قوم_یهود بود.
۳_ حسگرایی
🔸 منشأ مادیگرایانهی عصر مدرنیته، همین #حسگرایی یهودیانی است که به عنوان دانشمند کابالیست، #مدرنیته را پیریزی کرده و توسعه دادند.
۴_ حرص شدید به مال دنیا و زندگی دنیوی
🔸 بقره:96 : و آنان را مسلماً آزمندترین مردم به زندگی، و [حتی حریصتر] از کسانی که شرک میورزند خواهی یافت. هریک از ایشان آرزو دارد که کاش هزار سال عمر کند!
۵_ پیمانشکنترین مردم
🔸 حدود پانزده مورد در قرآن دربارهی میثاق و پیمان آنان با خداوند آمده است و همگی حاکی از #پیمانشکنی آنان است و در دو آیه به طور نص خصلت شخصیتی پیمانشکنی آنان بیان شده است!
۶_ حق به جانبی
🔸 تنها باور، فکر و اندیشهی خود را درست میدانند به سخن، استدلال و منطق هیچ مردمی گوش نمیدهند. همانطور که در آیات قرآن آمده است.
۷_ نژادپرستترین مردم
🔸 #یهود خود را انسان و #نژاد_برتر دانسته و مردمان جهان را موظف میدانند که مانند حیوانات در خدمت آنان باشند. و نیز معتقد هستند که دیگر مردمان مانند حیوانات به #بهشت نخواهند رفت و بهشت منحصراً مال آنان است و کسی از #نژاد_یهود به دوزخ نخواهد رفت!
۸_ حسادت به همدیگر
🔸 قرآن یک اصل عجیب را در #روانشناسی_یهودیان، بیان میکند: چون #حسود و مالپرست هستند حتی خانههای افرادی از خودشان را به زور و همدستی ستمگران از دستشان میگیرند و آنان را آوارهی دشت و بیابان میکنند.
🔸 از جانب دیگر: وقتی که قبایل دیگر، همان اخراج و تبعیدشدگان بیکس را اسیر میکردند، همین تبعیدکنندگان ستمگر به انگیزهی #نژادپرستی پول داده و آنها را آزاد میکردند!!
۹_ پیامبرکُشی
🔸 #یهودیان چندین پیامبر را کشتهاند از آن جمله زکریا، یحیی و (به گمان خودشان) عیسی علیهمالسلام، یا بدست خودشان یا بدست حاکم منصوب از طرف قدرتهای #کابالیستی مانند روم.
۱۰_ حیلهگری و نیرنگبازی
🔸 تاریخ یهود یعنی حیله و نیرنگ، تاریخ حسادت، از روزی که اسرائیل (یعقوب) زنده بود و از روزی که یوسف را به چاه انداختند.
#ایت الله_ مرتضی_رضوی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
۱_ زیادهخواهی به جای تشکر!
🔸 وقتی که دریا شکافته شد و از خلیج عبور کردند، این عنایت خدا در ضمیر شخصیتیشان، «ایجاد حق» کرد گمان کردند که حق دارند هر توقعی را از خدا داشته باشند و اگر چیزی را بخواهند و خدا ندهد، حقشان را ضایع کرده است. لذا در آن حال حرکت و کوچ، از موسی (ع) از سیر تا پیاز را خواستند!
🔸 #یهودیان، نیکی دیگران دربارهی خودشان را دلیل استحقاق خودشان میدانند و به جای تشکر، فرد نیکوکار را موظف میدانند که نیکیهای دیگر را برایشان انجام دهد و این توقعشان با تکرار نیکی شخص نیکوکار به طور تصاعد هندسی بیشتر و شدیدتر میگردد.
۲_ حسّ تقلید
🔸 مطابق اصطلاح امروزی که میگویند «غربزدگی»، #مصر_زدگی و مشعوف بودن به #تمدن_مصری و تقلید از آنان حتی در #بتپرستی، از دیگر ویژگیهای #قوم_یهود بود.
۳_ حسگرایی
🔸 منشأ مادیگرایانهی عصر مدرنیته، همین #حسگرایی یهودیانی است که به عنوان دانشمند کابالیست، #مدرنیته را پیریزی کرده و توسعه دادند.
۴_ حرص شدید به مال دنیا و زندگی دنیوی
🔸 بقره:96 : و آنان را مسلماً آزمندترین مردم به زندگی، و [حتی حریصتر] از کسانی که شرک میورزند خواهی یافت. هریک از ایشان آرزو دارد که کاش هزار سال عمر کند!
۵_ پیمانشکنترین مردم
🔸 حدود پانزده مورد در قرآن دربارهی میثاق و پیمان آنان با خداوند آمده است و همگی حاکی از #پیمانشکنی آنان است و در دو آیه به طور نص خصلت شخصیتی پیمانشکنی آنان بیان شده است!
۶_ حق به جانبی
🔸 تنها باور، فکر و اندیشهی خود را درست میدانند به سخن، استدلال و منطق هیچ مردمی گوش نمیدهند. همانطور که در آیات قرآن آمده است.
۷_ نژادپرستترین مردم
🔸 #یهود خود را انسان و #نژاد_برتر دانسته و مردمان جهان را موظف میدانند که مانند حیوانات در خدمت آنان باشند. و نیز معتقد هستند که دیگر مردمان مانند حیوانات به #بهشت نخواهند رفت و بهشت منحصراً مال آنان است و کسی از #نژاد_یهود به دوزخ نخواهد رفت!
۸_ حسادت به همدیگر
🔸 قرآن یک اصل عجیب را در #روانشناسی_یهودیان، بیان میکند: چون #حسود و مالپرست هستند حتی خانههای افرادی از خودشان را به زور و همدستی ستمگران از دستشان میگیرند و آنان را آوارهی دشت و بیابان میکنند.
🔸 از جانب دیگر: وقتی که قبایل دیگر، همان اخراج و تبعیدشدگان بیکس را اسیر میکردند، همین تبعیدکنندگان ستمگر به انگیزهی #نژادپرستی پول داده و آنها را آزاد میکردند!!
۹_ پیامبرکُشی
🔸 #یهودیان چندین پیامبر را کشتهاند از آن جمله زکریا، یحیی و (به گمان خودشان) عیسی علیهمالسلام، یا بدست خودشان یا بدست حاکم منصوب از طرف قدرتهای #کابالیستی مانند روم.
۱۰_ حیلهگری و نیرنگبازی
🔸 تاریخ یهود یعنی حیله و نیرنگ، تاریخ حسادت، از روزی که اسرائیل (یعقوب) زنده بود و از روزی که یوسف را به چاه انداختند.
#ایت الله_ مرتضی_رضوی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
آنتی الیگارشی
❌ روحانی شیعه لبنانی با نام حسین الحسینی درحال نواختن پیانو جنجال زیادی درشبکههای اجتماعی این کشور به راه انداخته است وسبب اخراج او از حوزه علمیه شده است . آنتی اولیگارشی👇 @antioligarchie
#تحلیل_خبر_طلبه_پیانیست
✍جواد شریفی" طلبه حوزه علمیه مشهد" :
به اقتضای صرف ده سال از عمرم در حوزه علمیه و تجربه و مشاهده و مصاحبه های مکرر با بسیاری از طلبه ها میتوانم مدعی وجود "ارتداد خفی" در میان حوزویان باشم. منظورم از "ارتداد خفی" این است که قبسی از آتش #مدرنیته و #جهانی شدن و #علوم انسانی دامن حوزه علمیه را نیز گرفته و این سه گانه جادویی، ذهن و ضمیر بسیاری از طلبه ها را با تشکیک های جدی روبرو کرده است. نُرم های (۱) اعتقادی که از سوی حوزه علمیه به طلبه ها تحمیل می شوند دیگر به اندازه کافی قانع کننده نیستند و بسیاری طلبه ها این اعتقادات را پس می زنند اما به علل گوناگونی که اینجا مجال طرحش نیست توان این که بی اعتقادی خود را آشکار کنند ندارند. می دانم که آن چه اینجا می نویسم اسرار ممنوعه حوزه است که از باب: "جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد" ممکن است برایم زحمت آفرین شود؛ اما این ها باید دانسته شوند. گستره "ارتداد خفی" در میان طلبه ها چنان است که مثلا در مورد مسئله خدا، برخی خودشان را آتئیست و برخی ندانم گرا می نامند. در مورد نبوت، برخی پیامبر را یک عارف معمولی و دین وی را حاصل تجارب عارفانه ایشان می دانند. در مورد مناسک، نماز و روزه را یا انجام نمی دهند یا التزام کاملی بدان ندارند. در مورد مسئله امامت و... نیز تفاوت های آشکاری با نُرم های رایج و رسمی دارند. این تغییرات بنیادی در ساحت فکری، طبیعتا به ساحت رفتار و عمل نیز سرایت می کند و این دست طلبه ها کارهایی می کنند که تا پیش از این از طلبه ها انتظار نمی رفت. کوتاه سخن این که در حد مشاهده محدود نگارنده، روبرویی ولو اندک و سطحی برخی طلبه ها با مدرنیته، جهانی شدن و علوم انسانی ، با تغییر نُرم های اعتقادی طلبه ها، نرم های رفتاری شان را نیز تغییر داده است. این نکته در کنار مسئله فردیت های روزافزون و عطش یونیک بودن انسان مدرن، "طلبه های نا طلبه" را پدید آورده است.
به عقیده من _اگر نگویم همه یا بیشتر_ بخش قابل توجهی از طلبه هایی که با داشتن لباس روحانیت، می نوازند، می خوانند، حرکات ورزشی نمایشی اجرا می کنند، استندآپ می کنند و... به منظور بروز دادن فردیت ویژه شان است. آن ها از طرفی می خواهند به آن چیزی که علاقه دارند بپردازند و از طرف دیگر می خواهند بخاطر این کنش های غیرمعمول شان از سوی حوزه علمیه، همصنفان خود و قشر سنتی جامعه سرزنش نشوند. برای این منظور آن ها اهدافی روبنایی برای خود تعریف می کنند. آن ها این کارها را می کنند چون به این کارها علاقه دارند و این هیچ اشکالی ندارد اما برای فرار از سرزنش، چنین عنوان می کنند که حضور آن ها در آن حرفه به عنوان یک روحانی و با لباس روحانیت، باعث هدایت و جهت دهی ارزشی اهالی آن هنر و حرفه می شود. بر اساس این پندار فریبنده، یک روحانی پیانو نواز جماعت پیانو نواز را هدایت می کند و دل های آن ها را به سمت اسلام جذب می کند. یک روحانی بیلیارد باز سبب می شود جماعتی از اولیا اللهِ بیلیارد باز بوجود بیاید و مثلا بر سر بیلیارد قمار بازی نکنند. آن روحانی که در شمایل بوقچی در ورزشگاه ظاهر می شود علاقه خود به حضور در ورزشگاه را ممکن است این گونه توجیه کند که حضورش سبب جذب دلهای افراد به روحانیت و یا اخلاقی تر شدن فضای ورزشگاه می شود. یکی دیگر از نکات مهم دیگر این است که این گونه روحانی ها این گونه پنداری نیز دارند که حضورشان در عرصه های گوناگون اجتماعی _هر جایی به جز عرصه علم و معرفت دینی_ سبب افزایش محبوبیت روحانیت در جامعه می شود. گمان بسیاری بر این است که محبوبیت و مرجعیت اجتماعی روحانیت که به برکت اسلام سیاسی و حضور پررنگ و البته ناموفق شان در اداره کشور از بین رفته است با این گونه کارها بیشتر می شود. خلاصه سخنم اینکه: بخش قابل توجهی از روحانیون نوازنده و خواننده و ورزشکار تنها بخاطر علاقه شخصی شان به این فعالیت ها رو می آورند اما برای فرار از سرزنش و فشار بیرونی، هدف هایی چون جهت دهی ارزشی و هدایتگری را مطرح می کنند. قطعا داشتن علاقه هایی از این دست، اشکالی ندارند اما صداقت با خود و مردم نیز بسیار مهم است.
▪️کانال دین و جامعه
*پانوشت :
نُرم ( norm) : ضابطه ٬ دستور
آنتی اولیگارشی👇
@antioligarchie
✍جواد شریفی" طلبه حوزه علمیه مشهد" :
به اقتضای صرف ده سال از عمرم در حوزه علمیه و تجربه و مشاهده و مصاحبه های مکرر با بسیاری از طلبه ها میتوانم مدعی وجود "ارتداد خفی" در میان حوزویان باشم. منظورم از "ارتداد خفی" این است که قبسی از آتش #مدرنیته و #جهانی شدن و #علوم انسانی دامن حوزه علمیه را نیز گرفته و این سه گانه جادویی، ذهن و ضمیر بسیاری از طلبه ها را با تشکیک های جدی روبرو کرده است. نُرم های (۱) اعتقادی که از سوی حوزه علمیه به طلبه ها تحمیل می شوند دیگر به اندازه کافی قانع کننده نیستند و بسیاری طلبه ها این اعتقادات را پس می زنند اما به علل گوناگونی که اینجا مجال طرحش نیست توان این که بی اعتقادی خود را آشکار کنند ندارند. می دانم که آن چه اینجا می نویسم اسرار ممنوعه حوزه است که از باب: "جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد" ممکن است برایم زحمت آفرین شود؛ اما این ها باید دانسته شوند. گستره "ارتداد خفی" در میان طلبه ها چنان است که مثلا در مورد مسئله خدا، برخی خودشان را آتئیست و برخی ندانم گرا می نامند. در مورد نبوت، برخی پیامبر را یک عارف معمولی و دین وی را حاصل تجارب عارفانه ایشان می دانند. در مورد مناسک، نماز و روزه را یا انجام نمی دهند یا التزام کاملی بدان ندارند. در مورد مسئله امامت و... نیز تفاوت های آشکاری با نُرم های رایج و رسمی دارند. این تغییرات بنیادی در ساحت فکری، طبیعتا به ساحت رفتار و عمل نیز سرایت می کند و این دست طلبه ها کارهایی می کنند که تا پیش از این از طلبه ها انتظار نمی رفت. کوتاه سخن این که در حد مشاهده محدود نگارنده، روبرویی ولو اندک و سطحی برخی طلبه ها با مدرنیته، جهانی شدن و علوم انسانی ، با تغییر نُرم های اعتقادی طلبه ها، نرم های رفتاری شان را نیز تغییر داده است. این نکته در کنار مسئله فردیت های روزافزون و عطش یونیک بودن انسان مدرن، "طلبه های نا طلبه" را پدید آورده است.
به عقیده من _اگر نگویم همه یا بیشتر_ بخش قابل توجهی از طلبه هایی که با داشتن لباس روحانیت، می نوازند، می خوانند، حرکات ورزشی نمایشی اجرا می کنند، استندآپ می کنند و... به منظور بروز دادن فردیت ویژه شان است. آن ها از طرفی می خواهند به آن چیزی که علاقه دارند بپردازند و از طرف دیگر می خواهند بخاطر این کنش های غیرمعمول شان از سوی حوزه علمیه، همصنفان خود و قشر سنتی جامعه سرزنش نشوند. برای این منظور آن ها اهدافی روبنایی برای خود تعریف می کنند. آن ها این کارها را می کنند چون به این کارها علاقه دارند و این هیچ اشکالی ندارد اما برای فرار از سرزنش، چنین عنوان می کنند که حضور آن ها در آن حرفه به عنوان یک روحانی و با لباس روحانیت، باعث هدایت و جهت دهی ارزشی اهالی آن هنر و حرفه می شود. بر اساس این پندار فریبنده، یک روحانی پیانو نواز جماعت پیانو نواز را هدایت می کند و دل های آن ها را به سمت اسلام جذب می کند. یک روحانی بیلیارد باز سبب می شود جماعتی از اولیا اللهِ بیلیارد باز بوجود بیاید و مثلا بر سر بیلیارد قمار بازی نکنند. آن روحانی که در شمایل بوقچی در ورزشگاه ظاهر می شود علاقه خود به حضور در ورزشگاه را ممکن است این گونه توجیه کند که حضورش سبب جذب دلهای افراد به روحانیت و یا اخلاقی تر شدن فضای ورزشگاه می شود. یکی دیگر از نکات مهم دیگر این است که این گونه روحانی ها این گونه پنداری نیز دارند که حضورشان در عرصه های گوناگون اجتماعی _هر جایی به جز عرصه علم و معرفت دینی_ سبب افزایش محبوبیت روحانیت در جامعه می شود. گمان بسیاری بر این است که محبوبیت و مرجعیت اجتماعی روحانیت که به برکت اسلام سیاسی و حضور پررنگ و البته ناموفق شان در اداره کشور از بین رفته است با این گونه کارها بیشتر می شود. خلاصه سخنم اینکه: بخش قابل توجهی از روحانیون نوازنده و خواننده و ورزشکار تنها بخاطر علاقه شخصی شان به این فعالیت ها رو می آورند اما برای فرار از سرزنش و فشار بیرونی، هدف هایی چون جهت دهی ارزشی و هدایتگری را مطرح می کنند. قطعا داشتن علاقه هایی از این دست، اشکالی ندارند اما صداقت با خود و مردم نیز بسیار مهم است.
▪️کانال دین و جامعه
*پانوشت :
نُرم ( norm) : ضابطه ٬ دستور
آنتی اولیگارشی👇
@antioligarchie